کد خبر 72938
تاریخ انتشار: ۲۴ مهر ۱۳۹۰ - ۱۲:۳۵

منوچهر متكي، چهره‌اي است كه به خاطر مسئوليتي كه در دولتهاي نهم و دهم بر عهده داشت و مهم تر از آن به خاطر نحوه بركناري‌اش از اين مسئوليت، ظرفيت بالقوه‌اي براي تبديل شدن به چهره‌اي جنجالي داراست اما تا بحال از به فعل رسيدن اين ظرفيت جلوگيري كرده است.

به گزارش  مشرق به نقل از تعامل، علت اين مساله را شايد بتوان در مصلحت‌سنجي فراوان او و پايبندي‌اش به ملاحظاتي جستجو كرد كه برخي مقامات عالي‌رتبه كشورمان دارند.

همين ملاحظات و مصلحت‌سنجي‌ها باعث مي‌شود تا از مصاحبه ۵۰ دقيقه‌اي با وزير امور خارجه سابق كشورمان، فقط پاسخهاي او به سوالاتي درباره تحولات يمن، پيش روي شما باشد.

مشروح گفتگوی متکی را در ادامه مي‌خوانيد:

در برخی از کشورهای خاورمیانه چند ماه است که مردم با برگزاری راهپیمایی های اعتراض آمیز مطالباتی را مطرح می کنند و شاهدیم که این مطالبات به درگیری میان حکومت و مردم منجر شده است. در میان این کشورها، یمن کشوری است که سابقه درگیری گروههای مختلف با حکومت در آنجا به دو سه سال قبل باز می گردد. ارزیابی شما از تحولات یمن چیست؟

در کشور یمن سالهاست که اقشار مختلف مردم نسبت از حکمرانی علی عبدالله صالح ناراضی و به آن اعتراض دارند. مشخصا از دهه گذشته که علی عبدالله صالح برای تحکیم حکومت خود با امریکایی ها از یکسو وبا عربستان از سوی دیگر برعلیه مردم خود و موضوعات مهم منطقه ای توافقات پنهانی بعمل آورد دامنه این اعتراضات گسترده تر شد بگونه ای که در دو سه سال اخیر رژیم یمن با همکاری ارتش سعودی اقدام به سرکوب شدید نظامی با گسیل تانک ها و بمباران مناطق وسیعی در شمال یمن شدند.حکومت یمن با فرافکنی، عوامل وکشورهای خارجی را به عنوان دلایل ناآرامیهای داخلی معرفی می نمود تا هم مجوزی برای سرکوب صدای مخالفان پیدا کرده و هم بی نیاز از هر گونه پاسخگویی به مطالبات مردم باشد. فراموش نمی کنیم در همین دو سه سال گذشته، مساله حوثی ها در یمن و برخورد سرگوبگرانه دولت علی عبدالله صالح نسبت به آنها را که یک بحران جدی بود تا جایی که حتی نیروهای نظامی عربستان در مرزهایشان مستقر شدند و بخشی از عملیات نظامی داخل یمن را نیز نیروهای سعودی انجام دادند. به نظر من علت تحولات یمن را بطور خاص باید در موقعیت ژئواستراتژیک یمن و ظرفیت تاثیر گذار آن در منطقه، همسایگی آن با برخی اعضای شورای همکاری خلیج فارس بویژه عربستان ونهایتا واقع شدن مهمترین مسیر وآبراه اقتصادی ، امنیتی بین المللی در همسایگی ویا آب های یمن است. پیشینه تاریخی و فرهنگی یمن نیز قابل توجه و مهم است که مجال پرداختن به آن در این مصاحبه نیست. استراتژی آمریکا تحت سلطه کامل در آوردن یمن وتاثیر گذاری بر سیاست منطقه ای آن و استقرار ناوهایش در سواحل این کشور بود. می توان گفت طراحی غرب بارهبری امریکا باچنین نگاهی مشخصاروی دو کشور عربی لیبی و یمن از دهسال پیش متمرکز بود وتقریبا موفق هم شد . در ناآرامی های دو سه سال پیش در این کشور زمزمه لشکر کشی به یمن با بهانه حضور القاعده در آنجا بر سر زبان ها افتاد . یعنی بعد از افغانستان و عراق، یمن سومین کشوری بود که آمریکاییها می خواستند به آن لشگرکشی کنند تا به این ترتیب، مثلث حضور قهرآمیز نظامی خود در منطقه را تکمیل کنند. بنابراین یمن موقعیت بسیار استراتژیکی دارد. بیداری اسلامی در یمن، نه به اندازه مصر اما در حد بسیار بالایی، بر روی کل جهان عرب تاثیر دارد. یعنی تحول جدی در یمن، آثار وضعی خود را بر عربستان و دیگر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس می گذارد. همچنین بر حوزه عربی شرق آفریقا نیز تاثیر گذار است. اگر چه برای آمریکا تمامی حوزه های در گیر با بیداری اسلامی موجب نگرانی است ولی هر کشور یا حوزه ای حساسیت خاص خود را دارد. مثلا در مورد مصر که بیشترین جمعیت را درجهان عرب دارد،بایگانی ۳۲ساله روند سازش و قرارداد ننگین کمپ دیوید است و از همه مهمتر مرز مشترک طولانی آن با غزه وفلسطین اشغالی ، قادر به بی اعتنایی به مطالبات مردم بپاخاسته و یا مقابله آنها نیستند . لیبی نیز از منظر دیگری برای امریکا و غرب حساسیت و اهمیت داشت ، به تعبیر مقام معظم رهبری از سواحل لیبی تا اروپا فقط یک ساعت فاصله آبی بود. یمن می تواند به کابوسی برای عربستان تبدیل شود، عربستانی که همین الان در شرایط آتش زیر خاکستر به سر می برد . لذا در بحث یمن هیچ یک از بازیگران منطقه ای وغربی متعرض علی عبدالله صالح نشد ند. حکومت یمن در اغاز قیام مردم تصور می کرد قادر است در تعاملات قومی - قبیله ای شرایط را مدیریت کند . در همین راستا جمعیت زیادی نیز در طرفداری از علی عبدالله صالح تظاهرات می کردند. اما وقتی سران قبایل به خاطر مواضع حکومت علی عبدالله صالح و اقدامات سرکوبگرانه او در قبال مردم از وی فاصله گرفتند شمارش معکوس برای سقوط وی آغاز شد.

-علت طولانی شدن قیام مردم یمن را چه می دانید؟

قطعا طرح استراتژیک آمریکا، عربستان و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس این است که در ساختار حکومت یمن تغییری ایجاد نشود و کنترل اوضاع از دست آنها خارج نگردد . علت طولانی شدن قیام مردم یمن مقاومتی است که از سوی حامیان علی عبدالله صالح برای مدیریت شرایط بعد از او جریان دارد . بنظر من بازگشت صالح به یمن در حالی که هنوز بهبودی نیافته ، برای اجرای یکی از سه سناریوی طراحی شده بر علیه مردم این کشور است ، این سناریوها از "بد" تا "بدترین" قابل طبقه بندی است که آمریکا و متحدان منطقه ای حامی حکومت کنونی یمن با لحاظ شرایط و تحولات پیشاروی برای به کرسی نشاندن یکی از این گزینه ها تلاش می نمایند:

سناریوی "بد" همین سناریویی است که در یمن جاری است. علی عبدالله صالح از ریاض راهی یمن شد ، تانکها براه افتادند، خشونت و سرکوب شدت یافت . هدف این سناریو آن است که صالح بتواند با تشدید خشونتها بر اوضاع مسلط شود. با قاطعیت می گویم که این سناریو شکست خواهد خورد . به اعتقاد من دیکتاتور صنعا ، ناگزیر به فرار از حکومت و کشور یمن است .وی به همان سرنوشت حکام دیکتاتور مصر، لیبی و تونس گرفتار خواهدآمد.

با توجه به اینکه شانسی برای این گزینه وجود ندارد سناریوی بعدی جلب نظر مردم برای روی کار آوردن جایگزینی از درون حکومت بجای علی عبدالله صالح است.طرح شورای همکاری خلیج فارس دارای چنین پیامی است . البته این شورا در دور قبلی نتیجه ای از رایزنی هایش بدست نیاورد . این است که اینها بتوانند با حضور علی عبداللله صالح در یمن، در ساختار موجود این کشور، آلترناتیوی بیابند و یک حکومت جایگزین را در یمن مستقر کنند. این یعنی همان طرح شورای همکاری خلیج فارس. این شورا پیشنهاد داده است که صالح از قدرت کناره گیری کند و معاون رئیس جمهور که دست نشانده علی عبدالله صالح است حکومت را در دست بگیرد. این سناریو یک دهن کجی بزرگ به مردم یمن است و معنی آن این است که شما نمی توانید برای خودتان تصمیم بگیرید . این سناریو، تلاشی برای حفظ ساختار کنونی یمن است.
اما بدترین سناریو برای غرب این است که مجبور شود هم علی عبدالله صالح و هم ساختار کنونی یمن را از دست بدهد. در آن صورت ممکن است روشی را که در مورد لیبی در پیش گرفت با تغییراتی برگزیند. یعنی با فرض اینکه علی عبدالله صالح نخواهد ماند دست او را باز بگذارند تا جایی که می تواند کشتار و تخریب کند و متقابلا مردم با او وارد جنگ و درگیری شوند. این همان چیزی است که مدتی قبل مطرح می کردند و هشدار می دادند که اگر شما با علی عبدالله صالح همراهی نکنید جنگ داخلی به راه خواهد افتاد. آنها به دنبال این هستند که در یمن یک جنگ داخلی راه بیندازند و بعد از سخت تر شدن شرایط بر مردم با ادعای حمایت از آنان وارد صحنه شوند واگر موفق به توافقات پشت پرده برای چینش حکومت بعدی شوند حذف حکومت فعلی را در دستور جدی کار قرار دهند. غرب تلاش دارد در این سناریو، خود را در ساختار و عناصر ساختاری رژیم آینده یمن شریک کند.

-عملکرد دستگاه سیاست خارجی ما باید چگونه باشد که در این تحولاتی که در کشورهای اطرافمان اتفاق می افتد بازنده نباشیم؟

قاعدتا نخستین گام برای هر کشوری و بویژه کشورهایی که این تحولات برای آنها مهم است این است که تحلیل درستی از شرایط داشته باشند. اگر ما شرایط یمن را به درستی تحلیل کنیم و بتوانیم پیش بینی صحیحی داشته باشیم می توانیم درست تصمیم بگیریم. پیش بینی، محصول دیپلماسی است، شما در دیپلماسی اطلاعات را جمع آوری می کنید و آنها را پردازش می کنید، اطلاعات پردازش شده را تحلیل می کنید و از دل این تحلیل به یک پیش بینی می رسید. بنابراین پیش بینی، محصول یک کار دیپلماتیک است. ما باید ببینیم محصول کار دیپلماتیکمان در خصوص بررسی وضع یمن چیست. بنده به عنوان یک شخص، معتقدم که آقای علی عبدالله صالح تحت هیچ شرایطی نمی تواند در یمن بماند. بنده همین حرف را ۴ ماه قبل در مورد قذافی گفتم و تاکید کردم که قذافی قطعا در لیبی در راس حکومت نخواهد ماند. زیرا عناصر، شرایط میدانی، تحولات و اطلاعات را روزانه رصد می کردم و به چنین نتیجه گیری رسیدم. الان هم به اعتقاد من علی عبدالله صالح، قطعا رئیس جمهوری نیست که بتواند کارش را در یمن ادامه دهد. این مدتی هم که طول کشیده و او هنوز سر کار است به این خاطر نیست که توانسته بماند بلکه از این جهت است که عناصری که او را نگه داشته اند نگران آینده هستند و نمی دانند بعد از او چه می شود و می خواهند در حوادثی که در آینده رخ می دهد شراکت داشته باشند. قاعدتا اگر تحلیل ما نسبت به شرایط یمن روشن باشد و پیش بینی هایمان دقیق باشد باید در راستای این پیش بینی ها موضع گیری بکنیم. البته دستگاه دیپلماسی معذورات خاص خودش را دارد. بنده به عنوان یک شخص، نظراتم را بیان می کنم و مسئولیتی هم ندارم اما از وزارت خارجه انتظار می رود دیپلماتیک حرف بزند. البته سمت و سوی این جهت گیریها نباید با مواضع اصولی کشور و واقعیت های میدانی بیداری اسلامی در تعارض باشد. لذا خطابه های فردی مثل من یا یک NGO یا یک جنبش دانشجویی یا یک عالم دینی، ممکن است با نوع ادبیات و مطالبی که دستگاه دیپلماسی ما به کار می برد متفاوت باشد. بنده چند ماه پیش بر اساس پیش بینی شرایط قذافی در لیبی در مصاحبه ای پیشنهاد کردم دستگاه دیپلماسی ما قطع رابطه سیاسی با قذافی را مورد بررسی قرار دهد که البته این کار انجام نشد.اینک نیز در ارتباط با یمن معتقدم بمنظور همدردی با مردم مسلمان ومبارز یمن که هر هفته در رفراندم های میلیونی انزجار خود را نسبت به سرکوب وحشیانه علی عبدالله صالح اعلام می کنند روابط خود را با دیکتاتور یمن بحالت تعلیق درآوریم.

-الان فکر می کنید با وجود معذوریاتی که وزارت خارجه از آن بعدی که اشاره کردید دارد آیا سمت و سوها در قبال تحولات منطقه و از جلمه یمن درست است؟

با توجه به نگاه دقیق وکار شناسانه مقام معظم رهبری نسبت به تحولات خاور میانه و شمال آفریقا وبیداری اسلامی و رویکرد شفاف ایشان در حمایت از ملل مسلمان و مطالبات بحق آنان، برمجلس، دولت و سایر دستگاههاست که ضمن داشتن دریافتی درست از شرایط ، بر اساس رویکرد رهبری موضع گیری کنند.