خلوتی بیش از اندازه اورژانس کمی عجیب به نظر می‌رسد اما ارجاع دختر بدحال به قسمت درمانگاه توسط پرستار، علت خلوتی اورژانس را مشخص می‌کند.

به گزارش مشرق، دختر بدحالی که به دلیل مسمومیت شدید وارد بخش اورژانس بیمارستان لولاگر می‌شود. رنگش پریده است و به دلیل ضعف و بی‌حالی با کمک مرد جوانی که همراهش است به سختی راه می‌رود. نزدیک بخش پذیرش اورژانس می‌شوند و از پرستار می‌خواهند که برای بررسی وضعیت دختر با دکتر اورژانس هماهنگ کند.

خلوتی بیش از اندازه اورژانس کمی عجیب به نظر می‌رسد اما ارجاع دختر بدحال به قسمت درمانگاه توسط پرستار، علت خلوتی اورژانس را مشخص می‌کند. پرستار از بیمار اورژانسی می‌خواهد مانند دیگر بیماران در صف درمانگاه برای معاینه منتظر بماند. اعتراض دختر و مرد جوان همراهش بی فایده است و آن‌ها با نارضایتی و از روی ناچاری مانند دیگر بیماران درمانگاه، در صف می‌نشینند.

یکی از بیماران منتظر در صف درمانگاه با دیدن حال زار دختر جوان نوبت خود را به او می‌دهد تا هرچه سریعتر توسط پزشک معاینه شود اما همین‌که دختر می‌خواهد وارد اتاق شود ناگهان یک بیمار اورژانسی دیگر که از ناحیه پا به شدت آسیب دیده و توسط دو نفر که زیر بازوهایش را گرفته، حمل می‌شود، بدون نوبت و سریعا وارد اتاق می شود.

همراه دختر جوان حسابی شاکی شده و زیر لب غرولند می‌کند اما با حرف پرستار که می‌بینی وضعیت اضطراری است، فورا ساکت می‌شود.

برای تهیه گزارش و بررسی وضعیت درمانی مردم به دنبال اجرای بزرگترین طرح درمانی دولت (طرح تحول سلامت) به بیمارستان لولاگر رفتیم، بیمارستان دولتی کوچک و جمع و جوری که در خیابان خوش تهران در منطقه 10 واقع شده است. 

در قسمت صدور قبض این عبارت جلب توجه می‌کند: «بیماران بدحال و ناتوان حتی الامکان به اورژانس مراجعه کنند» اورژانسی که به دلیل نبود پزشک، بیماران بی‌حال خود را به صف طولانی درمانگاه حواله می‌کند.

قسمت اورژانس این بیمارستان با درب شیشه‌ای سفید رنگی از قسمت درمانگاه جدا شده است. برعکس خلوتی قسمت اورژانس، درمانگاه شلوغ و پر از بیمارانی است که به دلیل پر بودن صندلی‌ها، سر پا ایستاده‌اند. 

نیرو کم است

در محوطه بیمارستان محلی به اسم «مددکاری. رسیدگی به شکایات و کمک‌های مردمی» توجهمان را جلب می کند. برای اعلام وضعیت اورژانس و نبود پزشک، به دفتر مددکاری وارد می‌شویم. در اتاق کوچک مددکاری دو خانم جوان هستند که یکی پشت سیستم کامپیوتر نشسته و دیگری در کنارش ایستاده است.

موضوع مشترک بودن پزشک اورژانس و درمانگاه، صف طولانی انتظار برای بیماران اورژانس را مطرح می‌کنیم. همچنین نبود متخصص برای اورژانس و اینکه پزشک مشترک اورژانس و درمانگاه متخصص نیست.

دختر جوان که خودش را مسئول رسیدگی به شکایات و دبیر کمیته اخلاق پزشکی معرفی می‌کند، در جواب وضعیت اورژانس، می‌گوید: پزشک نداریم و اگر پزشک بود شاهد چنین اتفاقاتی نبودیم. در حال حاضر بیماران  اورژانسی و آن‌هایی که وضعیتشان بسیار بد است و با آمبولانس انتقال داده می‌شوند را، سریعا رسیدگی می‌کنند.

وی افزود: اینجا کلا نیرو کم است. پزشک، پرستار، پرسنل کم است. اورژانس باید پزشک جدا داشته باشد و درمانگاه تخصصی هم پزشک جداگانه خود را داشته باشد،  اما در حال حاضر یک پزشک در اورژانس داریم که آن را هم در درمانگاه قرار داده‌اند و می گویند اگر وضعیت خیلی حاد باشد پزشک به اورژانس می‌رود که در آن صورت هم بیماران این سمت (درمانگاه) می‌مانند.

وی در پاسخ به سوالم که چرا پزشک کم است؟ گفت: به یکسری دلایل و سیاست‌هایی که در بیمارستان است فعلا پزشکان کمی داریم اما قرار است یک تعداد نیرو اضافه شود.

دختر جوان(دبیر کمیته اخلاق پزشکی بیمارستان) اسم پزشک را می‌پرسد و می گوید: ایشان مدیر بیمارستان است.

اعتراض و شکایت‌مان را ثبت می‌کنند و می‌گوید: این موضوع بعنوان گزارش ماهانه در جلسات ارائه و پیگیری خواهد شد.

پزشک بی‌حوصله

طبق گفته ایرج حریرچی قائم مقام وزارت بهداشت یکی از اهداف نظام سلامت «کسب رضایت بیمار است» یعنی لازم است وقتی بیماری به یک سیستم درمان مراجعه می‌کند بتواند پاسخگویی لازم و احترام را دریافت کند. برای بررسی این موضوع و نحوه برخورد پزشک، قبض درمانگاه گرفته و  بالاخره بعد از حدود 40 دقیقه انتظار، وارد اتاق می‌شویم.

متوجه می شویم پزشک جابجا شده و رئیس بیمارستان شیفتش را به همکار پزشک دیگرش واگذار کرده است؛ پزشک جوان، ابتدا از بالای عینک نگاهی می‌اندازد و مشکل را می‌پرسد.

وضعیت معده درد شدیدم را عنوان می‌کنم، در این هنگام پزشک با دو انگشت سر دلم را فشار کوچکی می‌دهد و با پرسیدن دو سوال که « آیا ترش می‌کنی و این درد به پشت کمر شما می‌زند؟» شروع به نوشتن نسخه می‌کند.

در همین حین، مجدد پرستار اورژانس وارد اتاق می شود و در مورد موضوعی با پزشک شروع صحبت می‌کند. بعد از رفتن پرستار، اعتراض خود را به وقت نگذاشتن پزشک و صحبت نکردن با بیمارش اعلام می‌کنم، در این هنگام پزشک با کمی عصبانیت می‌گوید: « من از شما شرح حال گرفتم و شما را معاینه کردم. این دو انگشت من با انگشتان شما فرق می‌کند و حاصل سالها تجربه و علم است. اگر می‌خواهید وضعیت شما بیشتر بررسی شود می‌توانید آندوسکوپی انجام دهید.»

نسخه خود را که با قرص‌های مختلف و دو آمپول پر شده است، می‌گیرم و بیرون از اتاق می‌آیم. چهل دقیقه انتظار حاصل آن 5 دقیقه نشستن در اتاق پزشکی خسته و بی‌حوصله شد. پزشکی که معاینه بیماران متعدد، حوصله شنیدن درد‌ و  دل آن‌ها و گفتن توصیه و دستور خوراکی را برایش باقی نگذاشته و فقط همچون یک ماشین اتوماتیک، نسخه‌ها را با دارو و آمپول پر می‌کند.

منبع: فارس