سرویس فرهنگ و هنر مشرق - برنامه «ماه عسل» احسان علیخانی که امسال دوازدهمین سال تولید خود را پشت سر میگذارد. در برنامه سال ۹۶ خود تا به امروز نتوانسته است به روزهای اوج گذشته خود برسد و یا حتی بهتر است که بگوییم حتی نتوانسته در جا بزند، بلکه با دید کلی میتوان گفت که احسان علیخانی عقب گردی داشته و اگر بخواهد این روال را ادامه دهد شاید برای سال آینده مخاطبی باقی نگذارد.
در این گزاش سعی داریم تا با نگاهی به دکور، موضوعات و مهمانان برنامه «ماه عسل ۹۶ » را بررسی کنیم.
با بررسی دکور «ماه عسل» در پنج سال اخیر که به تهیهکنندگی احسان علیخانی تولید شد میتوان به یکی از ویژگیهای مثبت «ماه عسل» اشاره کرد و آن هم این است که «ماه عسل» هر سال شاهد دکوری متفاوت و با حال و هوایی خاصی مواجه بودیم که توانسته با هدف گذاری مشخص مخاطبان خود را راضی نگه دارد. در سال ۹۲ دکور برنامه «ماه عسل» به صورت یک گنبد نقرهای بود که میهمانان روی یک صفحه در زیر آن قرار میگرفتند و با یکدیگر گفتوگو میکردند. در سال ۹۳ میهمانان و مجری داخل یک صدف بزرگ و متحرک مینشستند که تنها ایراد کار صدای بلند موتور دستگاه بود که کار باز و بسته کردن صدف را انجام میداد. در«ماه عسل» ۹۴ دکور برنامه بخش بالایی نداشت و فقط مبلها برای نشستن میهمانان روی یک صفحه با عکسهایی شبیه کهکشان بود و به دل مخاطب مینشست و شبیه به آن هم در سال ۹۵ به شکل هلال ماه تکرار شد. اما دکور برنامه امسال شکل و شمایل متفاوتی دارد و این چند روز صحبت و بحثهای متفاوتی در قالب طنز و شوخیهای روزمره را به وجود آورده است که متاسفانه «ماه عسل»نتوانسته انتظارات را برآورده کرده و مخاطبان خود را راضی نگه دارد؛ چه اینکه در مواردی هم دکور «ماه عسل» دستمایه شوخی در شبکههای اجتماعی شده است.
از بحث دکور برنامه که بگذریم به سراغ مهمانان «ماه عسل» ومحوریتی که در سری جدید خود به آن تکیه کرده است میرسیم.
«ماه عسل» هدف اولیه خود را براین بنا کرده بود که مهمانهای این برنامه غالباً مردم عادی جامعه هستند که توانستند در زندگیشان کار مهمی انجام دهند یا در زندگی افراد دیگر تأثیرگذار بودند و یا حادثه مهمی در زندگیشان رخ داده است. اکثر میهمانهای «ماه عسل» در زندگی خود با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کردند اما همگی با امید، پشتکار و تلاش و مبارزه بر مشکلات غلبه کرده و به انسانهای موفقی در زندگی خود تبدیل شدند.
احسان علیخانی در قسمت اول برنامه خود همان راه همیشگی سالیان گذشته و دعوت از برخی مهمانان سال گذشته که تحولات زیاد و اساسی در زندگیش اتفاق افتاده بود رفته و گلچینی از مهمانان سال ۹۵ را به برنامه دعوت کرد. اما «ماه عسل» از قست دوم خود به نوعی استارت کار احسان علیخانی محسوب میشد هم نتوانست در آن برنامه رضایت مخاطبان و دوستداران «ماه عسل» را بدست آورد.
قسمت دوم برنامه «ماه عسل» که یکشنبه شب روی آنتن رفت درباره چهار دوستی بود که در کویر مرنجاب گرفتار شده بودند و داستان درباره نجات یافتن دو تن از آنها به نام سامان و دانیال و مرگ دو نفر دیگر به نامهای رامین و مازیار بود. دومین قسمت برنامه «ماه عسل» علیرغم اینکه سوژه جالبی را مدنظر خود قرار داده بود اما احسان علیخانی نشان داد که با سوالات بی ربط و آماتوری خود، زمانبندی برنامه را فراموش کرده است و حتی به جای علیخانی مخاطبان نگران به پایان نرسیدن و عدم جمع بندی ماجرا شده بودند. ابتدای برنامه که هیچ یک از مخاطبان هنوز چیزی از ماجرا نمیدانستند علیخانی با پرسیدن سوالات جزیی و بیربط، بیننده را خسته کرده و مدام سوالات پیش پا افتادهای میپرسید که هر چند دقیقه یک بار کل ماجرا دوباره از اول تعریف میشد و حرکت رو به جلویی نداشت و مخاطبان خود را خسته کرده بود. حتی روند مصاحبه تا بیست دقیقه پایانی برنامه هم کند و به آرامی پیش میرفت و زمانی که همه در انتظار پایان ماجرا بودند آنقدر روی دور تند افتاد که به ناچار زمان اندک برنامه، ماجرا به پایان رسید. حتی در ۱۰ دقیقه پایانی برنامه هم فردی که آنها را از کویر نجات داده بود به برنامه دعوت شد که آن هم حتی فرصت صحبت کردن پیدا نکرد و علیخانی مجبور شد تا سریع پایان ماجرا را جمعوجور کند و این برای برنامه «ماه عسل» علیخانی مناسب نبوده و نشان از ضعف مدیریت زمان و اصرار بر سوالات پیش پا افتاده مجری و تکرار مکررات یک روایت به زبان ها و ادبیات مختلف در برنامه دارد.
از طرفی اینکه مقوله طلاق، مساله مهم و قابل تامل برای جوامع بشری به شمار میرود و در ایران به عنوان یک آسیب اجتماعی تاثیرگذار در بین خانوادههای جوان خودنمایی میکند یک امر بدیهی است و نمیتوان ان را کتمان کرد. اینکه پدیده طلاق در جامعه ما بر اثر عدم فرهنگ سازیهای لازم در زمینههای مختلف روند رو به رشدی دارد و این امر به دلیل شرایط خاص اجتماعی شکل گرفته و به عنوان خطر آسیب جدی به نهاد خانواده یعنی اساسیترین نظامهای اجتماعی جامعه ایرانی محسوب میشود را نمیشود انکار کرد.
و از طرف دیگر اینکه متاسفانه امروزه با افزایش آمار طلاق نسبت به سالهای گذشته مواجه هستیم و روز به روز به تعداد زوجینی که طلاق میگیرند و از هم جدا می شوند اضافه میشود و نمی توانیم مانع این امر و از هم پاشیدن خانوادهها شویم چون طلاق به عنوان امری عادی و رایج تبدیل شده که جشن طلاق و دورهمیهای مختلف برای شادمانی ناشی از جدایی به راحتی در حال برگزار شدن است و نکته مهمی که میخواهم به آن اشاره کنم این است که ریخته شدن قبح طلاق در جامعه، یکی از تهدیدهای جدی است که با تشدید و پر رنگ تر شدن آن، گسستهای بنیان خانواده با سهولت و سادگی هر چه بیشتری همراه میشود و نمایش این حرکت و پیروزی شبکههای ماهوارهای بر فرهنگ اصیل ایرانی و تاثیرگذاری بر ریشه و نهاد خانواده در رسانه ملی و در برنامه پرمخاطب «ماه عسل» جای تأمل بیشتر دارد.
از برنامه دوم احسان علیخانی نشان داد که به مقوله "طلاق" در برنامه «ماه عسل» توجه ویژه دارد و محوریت برنامه خود را به این امر اختصاص داده است. علیخانی در برنامه سوم «ماه عسل» به سراغ فرزند طلاقی رفت که در ۱۳ سالگی از محبت پدر محروم شد و پس از آن به دنبال فشارهای روحی و عصبی که متحمل شده بود با مصرف بیش از حد دارو دست به خودکشی زد که از آن حادثه جان سالم به در برد. با این تفاسیر احسان علیخانی نشان داده که این برنامه «هویت محتوایی» خود را از دست داده و به حاشیهها بیشتر از متن داستان فاصله گرفته است.
حتی در شب چهارم «ماه عسل» احسان علیخانی باز هم روی موضوع "طلاق" تکیه کرد آن هم از نوع خیانت همسر. موضوعی که نه میتوان روی تازه بودن آن تمرکز کرد و نه میتوان به جذاب بودن آن اشاره کرد. موضوع دست خوردهای که با توجه به رشد شبکههای ماهوارهای فارسی زبان ترکیهای و غربی و هدف قرار دادن بنیان خانوادههای ایرانی چندین سالی است که جامعه اسلامی از آن صدمه خورده و حتی برنامه و فیلمهای سینمایی فراوانی درباره این موضوع ساخته شده است. گریه آوردن مهمان آن هم روی آنتن زنده و تاثیرگذاری بر روی مخاطب عام راهی است که احساس نمیشود در فرآیند تولید در هیچ جای دنیا و نه تنها در رسانه ملی جایی برای عرضه داشته باشد.
نمایش این موضوعات در رسانه ملی نوعی افشاگری برای کشورهای غربی محسوب میشود که در آن به صورت علنی و روی آنتن زنده مجری روبروی دوربین مینشیند و به بیان رسیدن کشورهای ترکیهای و غربی به اهداف مورد نظر در ایران اشاره میکند. احساس میشود که پرداختن به موضوع طلاق، اثرات منفی آن، دلایل جدایی زوجین و حتی در پایان هم آشتی دوباره و بازگشت به زندگی جدید کار برنامه تخصصی است و به نظر نمیآید که با دعوت از افراد شکست خورده عشقی و عاطفی بتوان در برنامهای مثل «ماه عسل» به این اهداف رسید. برنامهای که در ابتدا معیار خود را دعوت از افرادی معرفی کرد که در زندگیشان کار مهمی انجام دادند و یا در زندگی افراد دیگر تاثیرگذار بودند. اما تا اینجای برنامه شاهد این بودیم که این مهمانان نه تنها کار مهمی انجام ندادند بلکه نتوانستند حتی مشکلات زندگی خود را باور کنند و در جهت رفع آنها دست به تلاش و کوشش بزنند و اولین راه و نزدیکترین راه که خودکشی بوده را انتخاب کردند تا به زندگی خود پایان دهند.
«ماه عسل» امسال تا به اینجا برنامهای بدون ارزش افزوده نسبت به گذشته از آب درآمده است و همان روال داستانهای غم انگیز و گریه های روی آنتن را پیش گرفته است و احسان علیخانی تنها به دنبال گریاندن مهمان و مخاطبان است؛ حالا این سوال پیش میآید آیا علیخانی پس از این همه سال اجرا در «ماه عسل» هنوز به یک برنامهریزی مشخص درباره مسیر برنامه، سوالها، مهمانان برنامه و روند رو به جلو «ماه عسل» نرسیده است؟!