به گزارش مشرق، خرداد ۱۳۶۸ هنوز به نیمه نرسیده بود که قلب ۸۶ ساله بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی از حرکت باز ایستاد و میلیونها عاشق و فدایی خمینی را داغدار کرد.
آنچه در پی میآید، یادداشت حجتالاسلام جواد محدثی در دهمین سال رحلت امام خمینی(ره) است، اما رنگ و بوی کهنگی ندارد:
داغدارانه و بیشکیب، در دهمین سال غروب آن خورشید بیغروب، همچنان در سوگیم. پس ... ای اشکها، ای دیدهها، ببارید و در سینهها بذر غم و اندوه بکارید.
ما هنوز هم، رنج صبوری در دوری از امام راحل(ره) را، همچنان دردمندانه، تحمل میکنیم. بر این باوریم که: خرسندی آن بزرگ، در تداوم راهش و استمرار خطش، با حضور در صحنه، با حفظ ارزشهای انقلاب، با وفاداری بهآرمانهای والای امام، با «وحدت کلمه» و با «اطاعت از رهبری» است.
این است شاخص و مرز در «خط امام» بودن. حق، همچنان در رگهای آگاهی امت ما جاری است. سالگرد نیمه خرداد، هم یادآور به خونخفتگان آن روز سرخ است، که در حمایت از امام و مبارزه با طاغوت، به خون خفتند، همتداعیکننده هجرت امام عارفان و قلب مبازران و جان بسیجیان و روح حوزه و حوزویان به حکومت اعلاست.
از آن نیمه خرداد خونین، تا این خرداد غمآجین، چه حادثهها و فراز و نشیبها بوده است که دل عظیم امام امت، تحمل آن همه موجهای سنگین را داشته است.
در آخرین بیت یکی از غزلهایش فرموده است: سالها میگذرد، حادثهها میآید / انتظار فرج از نیمه خرداد کشم
باری، خرداد، بار غم بر دلمان مینهد و یاد آن «حادثه»، شوری در دلها و رستاخیزی در جانها پدید میآورد. چشمه خرداد، هنوز هم جوششی زلال، از معنویت و حماسه و ارزشهاست، هر چند دستهایی بخواهند این چشمه را بیالایند.
نیمه خرداد، هنوز هم مظهر صلابت و مقاومت دینداران خداباور در برابر «موج بیدینی» و «سلطه طاغوتی» است، هر چند کسانی بخواهند آن را از خاصیت بیندازند. چهاردهم خرداد، هنوز هم علیرغم گذشت ده سال، روز اندوه و مصیبت فرزندان معنوی امام و سوختگان عشق آن پیر و مراد است، هر چند بعضی بخواهند به نام شادی و نشاط، جامه عزا در سوگ آن یار سفر کرده را از تن امت درآورند و «عصر خمینی» را پایانیافته تلقی کنند.
اینک، گر چه امام نیست، راهش که هست!
«خط امام»، صراط مستقیم این امت مصطفایی است. «کلام امام»، ترسیمکننده سمت و جهت حرکت انقلابی ماست.
«یاد امام»، احیاگر ارزشها و یادآور اهداف و آرمانهایی است که به خاطر آنها، جانها فدا شد و خونها نثار گشت و دیدهها به خون نشست و دلها خون شد. امروز، خوشحالیم که در «افق رهبری»، خورشیدی فروزان میتابد، که کلامش «خمینیگونه» و مواضع او قاطع و پر صلابت است.
اینک، ده سال از آن «مصیبت عظمی» که دست تقدیر بر سرنوشت امت ما رقم زد، میگذرد. ده سالی که یک روزش هم بی «یاد امام» به سر نکردهایم. ده سالی که هر روزش، در تعقیب نمازهایمان، رضوان خدا را برای آن پیر و مراد، و دوام و نصرت را برای انقلاب و نهضتش از خداوند خواستهایم.
ده سالی که علیرغم توطئههای نهان و آشکار برای شکست انقلاب و تغییر مسیر و تحریف مواضع و احداث موانع، نه رخنهای در ارکان آن پدید آمده است، نه گرد یاس بر چهرهها نشسته و نه «آمریکا» در طرح نفوذ در بدنه انقلاب، به توفیقی دستیافته است.
نه امت وفادار ما، گوش به یاسآفرینیهای بوقهای دشمن سپردهاند و نه ذرهای از سنگر حمایت از اسلام و نظام ولایت، عقبنشستهاند.
آن قافلهسالار رهایی، آن امام بزرگ، چهره در نقاب خاک کشید و ما را به داغ یتیمی مبتلا ساخت، اما بنیان انقلابش و شالوده نهضتش را چنان عمیق و استوار پیافکنده و برآورده است که اینهمه سیل توطئه و موج فتنه و طوفان دشمنی آن را نلرزانده است.
آن جان، از تن امت جدا شد، ولی روح «ولایت فقیه»، این تن را همچنان شاداب در مسیر همان جان و جانان، نگه داشته است. اگر عفونتی به مشام میرسد، از مردارهایی است که از این روح، جدایند!
خدا را شکر که سایه ولایت بر سرماست.
پروردگارا! نعمت ولایت و رهبری را از ما مگیر.