کد خبر 739173
تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۲:۴۰

مسئول پدید آمدن این چالش، آقای روحانی و برخی اطرافیانشان هستند و انصاف این است که خودشان هم آن را برطرف کنند.

به گزارش مشرق، محمد ایمانی در یادداشت روزنامه کیهان نوشت:


۱- مصاف ۷۰ ساله ملت ما با مثلث صهیونیسم مسیحی ( آمریکا- انگلیس- اسرائیل) به پیچیدگی گرایش پیدا کرده است. این پیچیدگی بیش از آن که ما را بترساند، بشارتی در خود نهفته دارد؛ یعنی اینکه ملت ما از عهده مصاف‌های قبلی با موفقیت برآمده است. و گرنه دلیلی نداشت که حریف، به دشمنی پیچیده‌تر بپردازد. این به مفهوم رشد فکری و ارتقای توانمندی‌های «ایران جدید» (پس از انقلاب اسلامی) است. درست مانند ارتقای آزمون از سطح ابتدایی به کنکور دانشگاه یا دکترا. آزمون جدید حتما زحمت دارد اما رشد و پیشرفت، از مسیر همین آزمون جدید می‌گذرد.


۲- آمریکایی‌ها در بحبوحه مذاکرات از بازی «مکعب روبیک» سخن می‌گفتند؛ مکعبی ۶ وجهی و فراهم شده از ۲۱ مکعب کوچک‌تر و قابل جابه جایی که هر وجه آن به یک رنگ است. این بازی پیچیده با انبوهی از احتمالات جابه جایی مکعب‌های کوچک، هنگامی به سر می‌رسد که هر شش وجه مکعب بزرگ، با یک رنگ خاص جور شود.اصطلاح روبیک هر چند درباره مذاکرات به کار رفت و شعبده و فریب آمریکا در برجام را نتیجه داد، اما تداعی سیاست چند وجهی آمریکا در قبال ایران است.


۳- برخلاف برخی تلقی یا تلقین‌ها، سیاست دولت و کنگره آمریکا درباره موضوعات راهبردی مانند ایران، فرا حزبی و بعضا فرا آمریکایی است، حتی اگر در عرصه تاکتیک، شاهد تفاوت‌هایی باشیم. کنگره و دولت با شدت و ضعف‌هایی همواره بر خصومت علیه ملت ما افزوده‌اند که آخرین آنها مسابقه نقض برجام میان دولت اوباما و ترامپ، و سپس میان دولت ترامپ با کنگره و سنا می‌باشد. ۹۸ سناتور دموکرات و جمهوریخواه، تحریم‌های ضد ایرانی جدید را با وجود تعارض صریح آن با برجام به تصویب رساندند و تنها دو نفر رای ندادند. در عین حال آقای کری در اسلوفروم مشغول عملیات فریب علیه وزیرخارجه کشورمان بود. این راهبرد فراحزبی را باید شناخت و فراتر از شعبده‌های روزمره آمریکایی‌ها با آن مواجه شد.


۴- آمریکایی که ۶۴ سال پیش می‌توانست با توزیع چند میلیون دلار پول، دولت ملی را در ایران ساقط کند، اکنون با وجود صرف ده‌ها و صد‌ها میلیارد دلار نتوانسته از عهده جمهوری اسلامی برآید بلکه همین هفته‌ها شاهد کریدور کشیدن ایران از عراق تا سوریه و امتداد آن تا مدیترانه است. اکنون محور مقاومت _ ونه آمریکا و انگلیس و اسرائیل _ است که سرنوشت معادلات مهم را در منطقه غرب آسیا تعیین می‌کند. هیئت حاکمه آمریکا نه امروز و نه حتی از دوره اوباما، بلکه از دولت دوم بوش بود که به ضرورت جنگ چندلایه با ایران (جنگ هوشمند) رسید؛ راهبردی که در آن تهدید و ترور و خرابکاری و فشار و تطمیع و دعوت به مذاکره، همگی به عنوان چاشنی تغییر محتوای رفتاری جمهوری اسلامی عمل می‌کنند.


۵- مذاکرات و توافق برجام در این میان بیشتر به یک اسب تروا شباهت داشت. ظاهرا ارمغان دوستی بود و در باطن، بهانه‌ای برای نفوذ به قلعه نفوذ ناپذیر «ملت_دولت» (حاکمیت ملی) جمهوری اسلامی. هم سرگرم و معطل‌کننده و فرصت سوز بود (چنان که ۹۰ درصد عمر و فرصت‌های یک دولت پای آن صرف شد) و هم برای غربِ در حال جا ماندن از ایران دربرخی تحولات، زمان می‌خرید. هم اسباب مجادله شد و هم شاید می‌توانست روزنه انواع نفوذهای موثر را بگشاید. فراموش نکرده ایم سخنان جان ساورز رئیس وقت سرویس جاسوسی ام آی سیکس (عضو اولین تیم مذاکراتی انگلیس در چالش هسته‌ای) را که گفت « باید صبر استراتژیک داشته باشیم، برجام فرصت ۱۰-۱۵ ساله به ما برای تحول تدریجی ایران از ماهیت انقلابی‌گری به سمت نُرمال‌تر شدن را فراهم می‌کند».


۶- نُرمالیزاسیون، دست بر قضا اصطلاحی بود که به مثابه نشتی بشکه در داخل کشور بر زبان «سعید -ح» جاری شد؛ شبه اصلاح‌طلب دارای سوابق امنیتی که در دوره دولت اصلاحات به ترویج پروژه نیابتی و ضد امنیتی «حاکمیت دوگانه» می‌پرداخت. مشابه سخنان ساورز را توماس فریدمن ۱۰ روز قبل از اعلام توافق (۱۲تیر۹۴) در نیویورک تایمز نوشت: «توافق پیش‌رو با ایران یک توافق بدِ - خوب(!) است و به اوباما این امکان را می‌دهد تا به کنگره و اسرائیل بگوید این بهترین توافقی است که با یک غلاف خالی از اسلحه می‌توان به دست آورد؛ توافقی که تا بروز دگرگونی‌هایی در ایران زمان می‌خرد و بهتر از جنگی است که هیچ کس نمی‌داند انتهای آن چه خواهد بود».


۷- فقط وزیرخارجه و رئیس سازمان سیا در دولت اوباما نبودند که قائل به راهبرد نفوذ بودند و برای سرنوشت یک طیف در ایران اظهار نگرانی می‌کردند. وزیر خارجه ترامپ نیز همین روز‌ها ضمن دفاع از مصوبه تحریمی سنا می‌گوید «ما از عناصر داخلی در ایران که بتوانند به ما در تغییر مسالمت آمیز قدرت کمک کنند، پشتیبانی می‌کنیم. همان‌طور که می‌دانیم چنین عناصری در داخل ایران هستند». آیا عجیب نیست که سنا، بررسی و تصویب تحریم‌های زیربنایی جدید را به خاطر احتمال تاثیر منفی بر جریان نشان شده آمریکا در انتخابات عقب انداخت؟ از خود بپرسیم اگر سیامک و محمد باقر نمازی مشغول شبکه‌سازی و سربازگیری در ایران برای دولت اوباما بودند و زندانی شدند، چرا نیکی هیلی نماینده دولت ترامپ در سازمان ملل خواستار آزادی آنها می‌شود؟


۸ - روزنامه‌های زنجیره‌ای دو سال و نیم تمام به بزک سیمای ضد انسانی آمریکا پرداختند و چنان قلم زدند که آمریکا توانست برجام با عایدی «تقریبا هیچ» بلکه «خسارت محض» را به ملت ایران گران بفروشد. به تیتر‌های اول یکی از این روزنامه‌ها (شرق) دقت کنید: « پیروزی بدون جنگ»، «اینک بدون تحریم»،»  فروپاشی سازمان تحریم‌ها»، «بی نظیر در تاریخ»، « امضای کری تضمین است»، « هر روز تاخیر در اجرای توافق، ۱۰۰ میلیون دلار ضرر « و « از تاخیر در اجرای توافق، ۲۵۰۰ میلیون دلار ضرر کردیم». مدیر مسئول همین روزنامه آذر ۹۵ در مصاحبه با دهباشی به نقش روزنامه خود در بزک برجام اذعان کرد و گفت « من مبالغه را قبول دارم. این مبالغه‌ها باید می‌شد. دولت باید در حقیقت این موضوع (توافق) را قدری بزک می‌کرد که بتواند حرفش را به کرسی بنشاند»! اما همین روزنامه و نظایر آن، وقتی تیرخلاص سنای آمریکا به برجام را دیدند، خبر را سانسور کردند و به جای آن، اسناد تحریف شده وزارت خارجه آمریکا درباره کودتای ۶۴ سال پیش را تیتر کردند که برای همسو نشان دادن آیت‌الله کاشانی با شاه و سازمان سیا، دستکاری و منتشر شده است. بازهم پای تحریف  و عوض کردن جای جلاد و شهید  یا خادم با خائن و مقصردر میان است.


۹- پروژه جدید آمریکا، نسخه به روز رسانی شده رویکرد ۶۴ سال پیش علیه نهضت نفت است. در این نسخه، نفوذ و خواب کردن برخی مدیران که نرمش و خوش گمانی نسبت به آمریکا پیدا کرده‌اند، به موازات ایجاد انشقاق میان سیاستمداران، حرف اول را می‌زند. با تاسف و با پوزش از برخی دولتمردان خدوم باید یادآور شد که دو سال پیش دو تن از فعالان اصلی جریان آلوده به نفوذ دشمن، از دولت با عنوان شرم آور «رحم اجاره ای» یاد کردند و کسی صدایش در نیامد. اجاره در خدمت چه کسی؟ آنها که  خود قبلا به خدمت خارجی در آمده بودند.
۱۰- آقای روحانی در سخنرانی راهپیمایی ۲۳ تیر۷۸، همین فتنه گران را «مزدوران حقیر آمریکا و اسرائیل » خواند که «باید سرکوب شوند». او بار دیگر  وقتی فتنه ۸۸ به خیانت کم‌سابقه و دعوت به آشوب در روز ۲۵ بهمن انجامید،  گفت «این عده با شعارهای ضد انقلابی، موجبات خوشحالی و بهره‌برداری آمریکا و رژیم صهیونیستی و ضد انقلاب را فراهم آوردند و موجب ناراحتی قاطبه مردم شریف شدند. این حرکت، یک حرکت ضد اسلامی و ضد ملی بود. حرکت ۲۵ بهمن گروهی فریب خورده، کاملا محکوم است و قوه قضاییه باید براساس وظایف ذاتی خود نسبت به این حرکت ضد انقلابی اقدام نماید».


۱۱- این طیف بدنام و نشاندار از جان دولت و شخص رئیس جمهور که مایلند او را جای مصدق بنشانند و زمینه شبیخون دشمن را فراهم کنند، چه می‌خواهند؟ مصدق را فراماسونر بدانیم یا ناسیونالیست، عملکرد وی عبرت آموز است. شهید نواب صفوی زمانی خطاب به وی پیغام داد « شما پای آمریکا را به کشور باز می‌کنید و ملت دوباره باید فداکاری کند و شهید بدهد و سالها زجر بکشد تا آمریکا را بیرون کند». مصدق لباس روحانیت بر تن نداشت و مدعی اسلام نبود. او به نشانه تجدد، کراوات بر گردن و شعار ملی‌گرایی سکولار بر زبان داشت. اما آمریکا حتی او را هم تحمل نکرد و به کمتر از نوکری وطن فروش به نام محمد رضا پهلوی رضایت نداد.


۱۲- آمریکا در حال تست زدن دولت یازدهم است، اینکه آیا برای دفاع از ملت خود، در تراز حداقل‌های دولت ملی ظاهر می‌شود یا انفعال و نرمش چندباره نشان می‌دهد تا بتوان باج بیشتری مطالبه کرد؟ متاسفانه در همین دوره دست درازی دشمن، پالس‌های نامناسبی از سوی برخی دیپلمات‌های ما ارسال  شد. اینکه آقای ظریف در اسلو، نسخه معاهده ۱۹۷۵ هلسینکی (چیزی شبیه برجام ۲) را برای منطقه پیشنهاد کند یا سفیر ایران در لندن (رئیس تیم کارشناسی در مذاکرات) بگوید «ازهرگونه شتابزدگی در اعلام مواضع نسبت به مصوبه تحریمی سنای آمریکا پرهیز شود»، تنها پالس‌هایی طمع برانگیز و گستاخ‌کننده را به رصدگران اطلاعاتی و سیاسی در آمریکا ارسال می‌کند که به غایت برای منافع و امنیت ملی خطرناک است. این مواضع در حالی است که آمریکایی‌ها در قول و فعل معتقد شده‌اند برجام، توافقی یکطرفه است و با آن هر کاری می‌شود کرد! اینجا پای حیثیت دولت در میان است. اگر برنامه گرانقدر هسته‌ای کم ارج شمرده شد، نمی‌توان به همان سبک، به نقض سیستماتیک و رگباری برجام و چند برابر کردن تحریم‌ها بی‌تفاوت ماند مگر اینکه ...


۱۳- دولت و شخص رئیس جمهور برای اعتبار خودشان هم که شده، موظفند ضمن فاصله گذاری با جریان مزدور ( تعبیر آقای روحانی)، در مقابل فزون خواهی آمریکا سینه سپر کنند. و گرنه مهم‌ترین رهاورد مدیریت ۴ ساله آنها با رگبار حریف، ناکار خواهد شد. نقض‌ها و بدعهدی‌ها محصول کج چیده شدن برجام است اما این روند نقض نباید ادامه پیدا کند. یک هدف مهم دشمن، کِرِخت‌سازی و حساسیت زدایی یا در واقع، نُرمالیزاسیون دست درازی‌های خویش است.

هیچ دولت ملی‌ای این فاجعه را نمی‌پذیرد مگر اینکه قربانی نفوذ شود. مسئول پدید آمدن این چالش، آقای روحانی و برخی اطرافیانشان هستند و انصاف این است که خودشان هم آن را برطرف کنند، نه اینکه خدای ناکرده توپ را به داخل برگردانند و اسباب لجبازی و مجادله و سرگرمی را در داخل کشور فراهم کنند. البته مجلس هم باید دولت را در اصلاح مسیر و زدن بر دهان هیئت حاکمه آمریکا یاری رساند. اگر تا دیروز خوش گمانی و انفعال در مقابل آمریکا خطا و غفلت شمرده می‌شد، از امروز به بعد، دعوت به خوش خیالی یا انفعال و تعلل، جفا و خیانت است. امروز بیش از هر زمان دیگر، اتحاد و مواجهه صریح با آمریکا ضرورت دارد و هر کس در این تردید کند یا اسباب کشمکش در داخل را فراهم سازد، یا مامور دشمن است و یا نفوذ زده و گروگان دشمن.