کد خبر 744358
تاریخ انتشار: ۱۱ تیر ۱۳۹۶ - ۱۵:۰۱

برادر حاج احمد متوسلیان در باره فراق 35 ساله حاج احمد اظهار داشت: پدر ما همیشه می‌گفت که حاج احمد زنده و ذخیره است و برمی‌گردد و همیشه هم چشم‌انتظار او بودند، حتی هنگامی که او را روی خاک می‌گذاشتم.

به گزارش مشرق،‌ هفتادمین قسمت از برنامه گفت‌وگو محور «جهان‌آرا» شب گذشته با موضوع «حاج احمد متوسلیان از پاوه تا اسرائیل» روی آنتن شبکه افق سیما رفت.

در این قسمت از جهان‌آرا که به مناسبت سالروز ربوده شدن حاج احمد متوسلیان با موضوع «حاج احمد از پاوه تا اسرائیل» پخش شد، سردار برقی از هم‌رزمان حاج احمد و از فرماندهان دفاع مقدس و همچنین محمدعلی صمدی پژوهشگر دفاع مقدس میهمان برنامه بودند که به‌ همراه محمدحسین بدری به‌عنوان مجری کارشناس به ارائه نقطه نظرات خود پرداختند.

در ابتدای این برنامه سردار برقی در باره حضور احمد متوسلیان در غائله کردستان که چندماه بعد از وقوع انقلاب اسلامی اتفاق افتاد با اشاره به اینکه حاج احمد در روزهای اول غائله کردستان از سنندج تا مریوان همراه با 80 نفر به آن منطقه اعزام شدند در باره حضور خود در کنار متوسلیان گفت: اولین بار ایشان را در زمستان سال 59 دیدم و به‌عنوان معلم بسیجی سه ماه در خدمت ایشان بودم که بعد از سه ماه، از آنجا که من در کار ادوات جنگی خبره شده بودم تکلیف کرد بمانم و تا آخرین روزی که در لبنان به اسارت درآمد من آنجا بودم.

وی با اشاره به حوادث کردستان در اوایل انقلاب ضمن بیان این مطلب که «زمان شاه هم این مشکلات در آنجا وجود داشت و گروه‌های دموکرات و کومله در زمان شاه هم درگیری داشتند تا خودمختار شوند» اظهار داشت: درست یک‌هفته بعد از انقلاب این گروه‌ها با پشتیبانی مالی آمریکا و سلاح عراق دو باره آغازگر بلوا می‌شوند و جنایات زیادی را در آن منطقه مرتکب می‌شوند که متأسفانه صداوسیما این جنایات را نشان نمی‌داد.

این فرمانده دوران دفاع مقدس با اشاره به جنایات گروه‌های تجزیه‌طلب کرد از جمله زنده‌آتش زدن پاسداران و کشیدن دست و پای آنها با اتومبیل بیان داشت: با حضور افرادی مثل حاج احمد و شهید بروجردی و خیلی دیگر از شهدای عزیز، این غائله که حدود دو لشکر نظامی ما در کردستان درگیر بودند خوابید.

وی در توصیف مردم کردستان آنها را مردمی مظلوم برشمرد و تصریح کرد: یک‌عده از اینها به‌خاطر بیکاری و فقر و نداشتن پول و سرمایه به‌طرف کومله و دموکرات می‌رفتند. خود مردم کردستان، حامی و پشتیبان ما بودند. اوایل حضور حاج احمد در مریوان، احساس می‌کردیم که در قم یا یکی از شهرهای تهران حضور داریم. درست به‌اندازه پاسداران سپاه، پیشمرگان کرد حضور داشتند که در همه درگیری‌ها کنار حاج احمد بودند که حتی بیشتر از ما از حاج احمد حرف‌شنوی داشتند.

محمدعلی صمدی نیز در ادامه با تشریح اوضاع نیروی انسانی فعال سپاه پاسداران اذعان کرد: با توجه به گفته‌های فرماندهان ارشد در ابتدای تشکیل سپاه با درنظر گرفتن نیروهای حاضر در پادگاه ولی‌عصر، سپاه همدان، اصفهان و قم حدود 8هزار نفر پاسدار فعال وجود داشت و این‌گونه نبود که همه در میدان حضور داشتند و در این جو امثال متوسلیان که سابقه خدمت قبل از انقلاب داشتند خود به خود وارد این حوزه می‌شدند.

این پژوهشگر به علت حضور حاج احمد در غائله کردستان اشاره کرد و با بیان اینکه وی با درنظرگرفتن این موضوع که قبل از پیروزی انقلاب خدمت سربازی خود را در یگان زرهی به پایان برده بود به یکی از نیروهای شاخص در پادگان ولی‌عصر در هنگام تشکیل سپاه تبدیل شد ادامه داد: حاج احمد در زمانی‌که فقط 10 گردان فعال در پادگان ولی‌عصر وجود داشت تحت فرماندهی یکی از گردان‌ها با کردستان اعزام می‌شود.

وی با بیان اینکه حاج احمد، شهید همت و شهید بروجردی و همه کسانی که در غرب حضور ویژه داشتند قبل از انقلاب فعالیت‌های ویژه‌ای برعهده داشتند افزود: منظور از فعالیت ویژه صرفاً نظامی نیست که شاید همه این افراد از این لحاظ خام بودند، حتی بزرگوار و استاد بی‌بدیلی چون شهید بروجردی در مقابل جنگی که در کردستان شروع شده فردی ناپخته است، منتهی پختگی روحی این افراد باعث می‌شود که پای آنها نلغزد.

صمدی در توضیح پختگی روحی فرماندهان حاضر در کردستان این‌طور توضیح داد که این پختگی زمانی به‌درد می‌خورد که وقتی آقای برقی در دل شب و در آن کوهستان‌های وحشتناک قرار است یک باتری بی‌سیم را به‌دست حاج ابراهیم همت برساند دلش قرض باشد که اینجا یکی مثل حاج احمد و شهید بروجردی مراقب و مسلط به اوضاع است.

این پژوهشگر با تشبیه فضای آن‌موقع کردستان با داعش امروزی اظهار داشت: این خیلی بی‌انصافی است که بگویند این جنایات عجیب و غریب جدیداً خلق شده است، چرا که قبل از داعش سربریدن با شیشه و حلبی و موزاییک شکسته و آتش‌زدن و در خرمن‌کوب انداختن جنایاتی بود که تجزیه‌طلبان کرد می‌کردند و شاید داعش به ذهنش هم نرسد که چنین جنایاتی کند.

برقی نیز در توضیح چگونگی ختم غائله در مریوان با بیان اینکه حاج احمد در بدو حضورش در مریوان به‌عنوان یک فرد نظامی فرهنگی شناخته می‌شد گفت: با فعالیت‌های حاج احمد، مریوانی که شایعه کرده بودند قرار پاسدارهای سربُر به آن حمله کنند مشهور به قم کردستان شده بود. از جمله کارهایی که می‌کرد این بود که مثلاً خاشاکی که یه پیرزن روستایی برای گرم کردن تنور خود جمع کرده بود را روی دوش خود می‌انداخت و تا دم در خانه می‌آورد.

وی با نقل خاطره‌ای از بزرگ‌منشی و کار فرهنگی تأثیرگذار حاج احمد گفت: خانمی با بچه خود به مقر سپاه مریوان آمد و به حاج احمد گفت گناه من چیست که شوهر من عضو کومله است و من محتاج نان شبم هستم. حاج احمد می‌گوید از زمانی که من اینجا هستم تا زمانی که از اینجا می‌روم نصف حقوق من را به این خانم بدهید. این خبر به گوش شوهر آن خانم می‌رسد و او هم با جمعی از کومله‌ها خود را تسلیم حاج احمد می‌کند.

برقی با بیان اینکه تا 15 سال ابتدایی ربوده‌شدن حاج احمد هرجایی که از وی صحبت می‌کردیم ایراد می‌گرفتند اظهار داشت: اعلام می‌کردند ایشان به‌عنوان دیپلمات اسیر شده است و شما وقتی او را به‌عنوان فرمانده لشکر حضرت رسول از وی نام می‌برید، مشکل‌ساز می‌شود که من واقعاً خنده‌ام می‌گرفت و می‌گفتم ما با حاج احمد در سوریه و لبنان حضور داشتیم و از قضایا مطلع بودیم. مگر می‌شود حاج احمد به بیروت و دمشق بیاید و صهیونیست‌ها نفهمند چه کسی آمده است؟!

وی ادامه داد: دو روز بعد از حضور حاج احمد در لبنان فانتوم‌های صهیونیست‌ها بالای سر ما مانور دادند و رفتند و اعلام هم کردند ایرانی‌ها برای چه به لبنان آمده‌اند؟ حتی با حاج احمد درگیری لفظی هم داشتند. بعد از 15 سال آرام‌آرام صحبت‌ها پیش آمد و حاج احمد غریب‌تر از همه شهدا ماند و هنوز هم غریب‌تر از بقیه است.

صمدی با اشاره به این مطلب که نتیجه مستقیم حضور حاج احمد متوسلیان تشکیل حزب‌الله لبنان بود تأکید کرد: ایشان از بنیان‌گذاران حزب‌الله لبنان به‌شمار می‌رود. همان حضور حدود دو هفته‌ای در لبنان باعث تشکیل گروهی بنام حزب‌الله می‌شود که الان شاخ و برگ آن را در منطقه می‌بینید و عملاً تنها قدرت غیردولتی در منطقه است که تمام دولت‌های دست‌نشانده امریکا و اسرائیل از آنها حساب می‌برند و تعارف هم ندارند. این نتیجه چندروزه حضور یک پاسدار و چندصدنفر نیرو و بستری که با نفس حضرت امام در آنجا آماده شده بود.

برقی در پاسخ به این سئوال که چرا حاج احمد و هم‌رزمانش با وجود موفقیت در ختم غائله کردستان به کارشان در آن منطقه ادامه نمی‌دهند بیان کرد: آقای رضایی می‌گفت که ما برای عملیات فتح‌المبین حدود 20 تیپ سپاه نیاز داشتیم که تا آن‌موقع ما سه تیپ بیشتر نداشتیم. حاج محسن می‌گوید که من سرتاسر مرز را از جنوب تا کردستان آمدم و هر فرمانده لایقی را که برای تیپ مشخص می‌کردند یک تیپ تحویل او می‌دادیم که فتح‌المبین انجام شود.

وی ادامه داد: یادم هست در قله‌ای مشغول دیده‌بانی بودیم که حاج محسن و حاج احمد و شهید بروجردی هر سه بالای قله آمدند و منطقه عملیاتی محمد رسول‌الله را که در دی‌ماه انجام شده بود را ببینند. قبل از آن هم به پاوه رفته و با همت صحبت کرده بود که همت را برای تیپ بچه‌های تهران انتخاب کرده بود. حاج همت شکسته‌نفسی می‌کند که به مریوان بروید و حاج احمد را ببینید شاید ایشان را بپذیرید. بعد که منطقه عملیاتی حاج احمد با آن وسعت زیاد و نیروی کم دیده بود متوجه شد که حاج احمد هم برای خود یلی است.

هم‌رزم حاج احمد متوسلیان ادامه داد: آقامحسن بعد از مشاهداتش انتخاب فرمانده را به‌دست خود این افراد سپرد. حاج احمد و حاج همت هم به‌همراه شهید شهبازی زمانی‌که در مکه حضور داشتند زیر ناودان طلا با هم هم‌قسم می‌شوند که تا آخر جنگ با هم بمانند. از همین‌رو هر کدام از این افراد 30 نفر را با خود به‌ جبهه جنوب می‌برند که در عملیات فتح‌المبین شرکت کنند و قرار بود بعد از پایان عملیات به کردستان برگردند.

وی افزود: عملیات فتح‌المبین خیلی خوب انجام شد و قسمت زیادی از خاک خود را گرفتیم که پشت سر آن عملیات قرار شد خرمشهر آزاد شود و این شد که ما پایبند به جبهه جنوب شدیم و خرمشهر هم آزاد شد.

برقی در توضیح مقدمه آزادسازی خرمشهر با بیان اینکه در عملیات فتح‌المبین بسیار موفق عمل کردیم به‌طوری که تجهیزات بسیاری از عراقی‌ها به غنیمت گرفتیم و از آنها علیه خودشان استفاده کردیم اظهار داشت: بعد از این عملیات روحیه رزمندگان و مردم ما بالا رفت و برعکس روحیه عراقی‌ها به‌شدت پایین آمد و به‌خاطر همین فرماندهان تصمیم گرفتند عملیات خرمشهر بسیار زود انجام بگیرد.

این فرمانده دفاع مقدس در تشریح چگونگی عملیات آزادسازی خرمشهر تأکید کرد: قرار شد روی پل کارون پل‌های شناوری نصب شود و رزمندگان از روی پل‌ها عبور کنند و رزمندگان از لبه کارون تا جاده اهواز و خرمشهر را که چیزی حدود 17 کیلومتر است پیاده بروند.

وی ادامه داد: تیپ حضرت رسول(ص) سر زمانی که باید برسد به جاده اهواز- خرمشهر می‌رسد، ولی دست راست ما که لشکر هفت ولی‌عصر باید می‌بود و سمت چپ ما هم که یک تیپ دیگر بود به مشکلاتی خوردند و نرسیدند. حاج احمد عزیز و چهار گردانش تنها پشت جاده اهواز- خرمشهر ماندند. عراقی‌ها هم یک لقمه چرب گیر آوردند و به جلو آمدند و پشت گردان‌های حاج احمد را بستند. در آنجا شهدای زیادی دادیم. فرمانده گردان سلمان شهید قجه‌ای بود که اگر به من بگویند او که بود، من می‌گویم فاتح خرمشهر! کسی که با یک گردان نیرو پنج روز تمام بدون آب و غذا پشت جاده اهواز- خرمشهر مقاومت کرد که وقتی حاج احمد به او گفت برگرد عقب گفت همه بچه‌ها شهید شدند، می‌مانیم یا خرمشهر را آزاد می‌کنیم و یا ما هم شهید می‌شویم.

برقی با بیان این مطلب که عملیات در چهار مرحله انجام شد تصریح کرد: بعد از رسیدن به مرحله چهارم هم توان نیروی‌های ما کم و هم مهمات تمام شد که شهید صیاد می‌گفت ما می‌خواستیم به مردم بگوییم که اگر نیرو و تجهیزات به ما برسد مرحله چهارم یعنی آزادسازی خرمشهر انجام می‌شود که امام آنجا که گفت خرمشهر را خدا آزاد کرد، با همان نیروها و مهمات اندک بود. جنگ بین نفر و تانک‌های تی‌72 شکل گرفته بود که بعد از چند روز درگیری سخت بالاخره خرمشهر آزاد می‌شود.

هم‌رزم متوسلیان در پاسخ به این سئوال که مشخصاً نقش حاج احمد در فتح خرمشهر چه بود با اشاره به نقل خاطره‌ای از محسن رضایی که از او در باره چرایی اعزام تیپ محمد رسول‌الله به لبنان پرسیده بودند گفت: آقامحسن دلیل اعزام تیپ ما را عملیات فتح‌المبین و بیت‌المقدس اعلام کرد که خود حاج احمد فرمانده تیپ و یک پله بالاتر از بقیه است که اینجا را من می‌گویم اگر حاج احمد بالای سر تیپ ما نبود فکر می‌کنم اتفاقات دیگری رقم می‌خورد.

وی در باره ویژگی‌های حاج احمد متوسلیان در جنگ تصریح کرد: حاج احمد در سخت‌ترین شرایط جنگ در نقطه اصلی قرار داشت. فرماندهی نبود که عقب بایستد و پشت بی‌سیم بخواهد نیروهای خود را هدایت کند. حضور حاج احمد بین رزمندگان در مواقع حساس به داد بچه‌ها رسیده است.

صمدی در باره این موضوع که چگونه افرادی هم‌چون حاج احمد متوسلیان و شهید بروجردی که در ظاهر افرادی عادی بودند، ولی رفتارهایی از خودشان نشان دادند که جاودانه شدند تأکید کرد: شعار نمی‌دهم، اما تنها موضوعی که این افراد را شاخص و نماد دفاع و مقاومت کرد، نفس حضرت امام و اعتقاد به یک ابرمرد بود.

این پژوهشگر در باره چرایی حضور رزمنده‌های ایرانی در لبنان در شرایطی که امنیت نسبی در آن برقرار بود اظهار داشت: اصلاً چیزی بنام مردم لبنان و مردم ایران برای بچه‌ها تعریف نداشت. «اسلام» دلیل اصلی حضور رزمندگان در عرصه جنگ بود. الان مد شده که می‌گویند برای دفاع از وطن. مثلاً شهید شیرودی یک جمله تاریخی دارد که خطاب به بنی‌صدر می‌گوید اگر به من بگویید برای وطن می‌جنگیم اسلحه خود را زمین بگذارم!

ارتباط تلفنی با امیر متوسلیان برادر حاج احمد از دیگر بخش‌های برنامه شب گذشته جهان‌آرا بود.

امیر متوسلیان در باره فراق 35 ساله حاج احمد و تأثیر آن بر خانواده بخصوص پدر و مادر وی  اظهار کرد: پدر ما همیشه می‌گفت که حاج احمد زنده و ذخیره است و برمی‌گردد و همیشه هم چشم‌انتظار او بودند، حتی هنگامی که او را روی خاک می‌گذاشتم همه شاهد بودند که چشم ایشان هم‌چنان باز به انتظار احمد بود.

وی ادامه داد: در باره روحیه مادر هم بگویم سوای اینکه ایشان ابراز دلتنگی شدیدی می‌کنند و همیشه مشخص‌ نبودن وضعیت احمد برای ایشان آزاردهنده است، خیلی مکدر هستند که آن‌طور باید و شاید این موضوع پیگیری نشد و حتی نمی‌شود. تمام حرف خانواده متوسلیان این است که حق مادر این نیست که این‌گونه در فراق احمد و بلاتکلیفی بسوزد.

برقی  با بیان اینکه من هم مثل بقیه هم‌رزمان حاج احمد یک آرزوی بزرگ دارم و آن هم دیدن دو باره ایشان قبل از مرگ است اظهار داشت: حاج احمد می‌دانست لبنان پایان کار اوست. این را از زبان خود ایشان شنیدم که بعد از اینکه خبر اسارت سه پاسداری که به‌عنوان گروه اول به لبنان اعزام شده بودند را به او دادند روی این نکته تأکید داشت، اما آنچه که باید انجام گیرد مشخص وضعیت حاج احمد است. اینکه ایشان یا شهید شده که باید مزارش را نشان دهند، یا اسیر است که باید آزاد شود. این مطالبه من و همه هم‌رزمان حاج احمد است.  

این فرمانده دفاع مقدس در پایان این برنامه ضمن بیان این مطلب که تنها اخلاص و ایمان حاج احمد بود که می‌شد خشن بودن او را دوست داشت و عاشقش شد گفت: حاج احمد به‌معنای واقعی مالک‌اشتر امام خمینی بود.

منبع: فارس