کد خبر 762151
تاریخ انتشار: ۲۳ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۶

لیبرال‌های وطنی از نهضت آزادی تا مریدان فکری آنها در جریان اصلاح‌‎طلب و روزنامه‌های زنجیره‌ای مقصران جنگ در سوریه را همه بجز ملعونین داعشی و حامی جنایتکارشان یعنی آمریکایی‌ها می‌دانند.

به گزارش مشرق، روزهای آغازین جنگ تحمیلی در سال ۵۹ بود که لیبرال‌های نهضت آزادی بیانیه‌ای صادر کردند و گفتند: «هموطنان عزیز، نبرد اجتناب ناپذیر و تحمیلی با رژیم سرسپرده عراق که پس از سرنگونی شاه و قوام گرفتن جمهوری اسلامی در ایران سخت به وحشت افتاده است، به مراحل امیدبخش پیروزی خود نزدیک می‌شود»

چند روز بعد هم ابراهیم یزدی از اعضای ارشد نهضت آزادی از ضرورت ادامه جنگ برای سقوط صدام سخن گفت و تاکید کرد: «اگر این جنگ ادامه پیدا کند، بدون شک باعث سقوط صدام خواهد شد. البته برای ما نیز خرابی و کشتار و خسارت به همراه دارد، ولی برای هر ارزشی باید بهایی پرداخت»

اما آن بیانیه و این دست اظهارات نهضتی‌ها در حمایت از جنگ تحمیلی تا پایان جنگ ادامه نداشت.

موج روانی نهضتی‌ها علیه امام(ره) و رزمندگان پس از فتح خرمشهر

پس از فتح خرمشهر در سال ۶۱ بود که حزب بعث بدلیل شکست سختی که متحمل شده بود، از بخش‌هایی از خاک ایران در غرب کشور عقب‌نشینی کرد و در کمال ضعف، ندای صلح و پایان جنگ سرداد؛ اما این درحالی بود که هنوز در برخی مناطق ایران از جمله «نفت شهر» حضور داشت.

در این میان نهضت آزادی خواستار پایان جنگ شد و بدون اینکه توجهی به استراتژی بعثیون مبنی بر تجدید قوا و حمله دوباره به خاک ایران داشته باشد، طرف عراق را گرفت و رد کردن پیشنهاد صلح پس از فتح خرمشهر را خطای محض نامید. نهضتی‌ها می‌گفتند تا قبل از فتح خرمشهر وظیفه ما دفاع بود که انجام شد، اما بعد از آن هر اقدامی صورت بگیرد موجب تحریک طرف مقابل می‌شود.

مهندس بازرگان در پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب درباره پیشنهاد صلح حزب بعث می‌گوید: «هرگونه پیشنهاد صلح و شرایط آبرومند، پس زده می‌شود و با همان قوت و شدت به پیشروی ادامه داده و به حالت حمله درمی‌آید ...» وی در ادامه سخنانش بدون اینکه صدام و حامیانش را مقصر شروع جنگ بداند، امام را متهم به نابود کردن ایران می‌کند و می‌گوید: «جنگ که در اساس و منطق قرآن، چیزی جز وسیله و آن هم وسیله محدود و مشروط نیست، [امروز] بزرگترین مسئله و هدف علی الاطلاق انقلاب اسلامی گردید. هدفی که نهایتش در ابتدا، تسلیم و استعفای صدام بود، ولی اوج گرفته و تدریجاً رفتن به کربلا، تصرف بغداد، انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی در عراق، جهشی از بغداد به بیت المقدس، آزادسازی قدس و فلسطینی‌ها، نابود ساختن اسرائیل، انقلاب اسلامی در عربستان سعودی و مصر و سایر کشورهای مسلمان و بالاخره سرنگونی نظام الحادی امپریالیستی آمریکا با سایر دولتها و ابرقدرتها را در برگرفت ولو به بهای نابودی ایران و به آتش کشیدن جهان»

وقتی نهضت آزادی جنایات صدام را حق طبیعی او می‌دانست!

نهضت آزادی دو سال بعد یعنی در سال ۶۳ نیز حملات عراق علیه ایران را حق طبیعی دولت بعث دانست و نهایتا مقصر اصلی را هم دولت ایران معرفی کرد و گفت: «یکی از علل و اسباب داخلی که موجب تهاجم خارجی به سرزمین انقلاب کرده می‌شود، ذهنیات انقلابیون و رهبران درباره صدور انقلاب است. با چنین هدف و برنامه عقیدتی، طبیعی است که مورد حمله همسایه‌ای چون عراق قرار بگیریم که بیش از سایرین، هم چشم طمع به بهره‌برداری از ناتوانی ما پیدا کرده بود و هم خود را در معرض تهدید می‌دید»

نهضتیون در حالی پس از فتح خرمشهر حزب بعث را «صلح طلب» معرفی می‌کردند و دائما از ضرورت پایان جنگ سخن می‌گفتند که شخص صدام قرارداد صلح ۱۹۷۵را علنا در مقابل دوربین تلویزیون پاره کرد و حتی پس از قطعنامه ۵۹۸ نیز اقدام به حمله علیه کشوری چون کویت کرده بود که طی جنگ هشت ساله با ایران حامی عراق محسوب می‌شد.

امام خمینی(ره) در همان روزها در پاسخ به فضاسازی لیبرال‌های نهضت آزادی علیه دفاع رزمندگان در مقابل بعثیون فرمودند: «آنهایی که نشسته اند و روابطشان را با آمریکا محکم کرده‌اند، و از اول این روابط بود و خلاصه هست و خواهد بود، اینها توجه به این ندارند که با این اراجیفی که اینها دارند، این ملت تغییر نمی‌کند. ما عالم‌گیری نمی‌خواهیم بکنیم که شما ما را می ترسانید که نمی شود عالم را گرفت ما داریم از حق اسلام دفاع می‌کنیم، ما داریم از حق مسلمین دفاع می‌کنیم، ما جنگ نمی‌خواهیم بکنیم حالا هم در حال دفاع هستیم، دفاع معنایش این نیست که تا آن گفت یا اللّه دستت را بده به من با هم صلح بکنیم ما [جنگ را]رها کنیم، این حرف غلطی است، مایی که می‌بینیم ماهیت یک حیوان درنده چیست در خواب هستند، آنهایی که خواب آمریکا را می‌بینند؛ خدا بیدارشان کند»

نامه‌های سرگشاده نهضتی‌ها و تمسخر شهدا

اما نهضت آزادی که گویی هدفی دیگر را در ایجاد جو ناامیدی در میان مردم از جنگ و فضاسازی علیه امام(ره) دنبال می‌کرد، گوشش به این حرف‌ها بدهکار نبود و تنها مقصر شهادت مردم، جوانان و رزمندگان را دولت ایران تلقی و معرفی می‌کرد.

این گروه در بهمن ۱۳۶۵، طی نامه‌ای سرگشاده خطاب به هاشمی رفسنجانی مسئول وقت قرارگاه خاتم الانبیاء در خصوص مسائل جنگ نوشت: «در مملکت نه تنها آزادی نیست بلکه اجازه ناله کردن نیز داده نمی‌شود، سؤالاتی از این قبیل مطرح است که چرا میزان تلفات خودمان را به ملت نمی‌گوئید؟ چرا از ده تا ده تا و صد تا صد تا سر و کله‌ای که بر اثر انفجار بمب‌ها به هوا پرتاب می‌شود و شهرهایی که ویران و خالی از سکنه می‌شود سخنی به میان نمی‌آورید؟ چرا تحت عنوان مقابله به مثل و مجازات متجاوز، خانه های مردم عراق را خراب می کنید؟ چرا سرمایه های نسل های آینده را برای کشتن یک فرد جانی از بین می‌برید؟ این جنگ، مردمی نیست و عده‌ای بدون نظر مردم جنگ را ادامه می‌دهند درحالی که برنده اصلی این جنگ دولت اسرائیل است که آتش بیار معرکه، رساننده اسلحه و کارگردان صحنه است»

نهضتیون در ادامه پروژه ایجاد ترس و ناامیدی در جامعه، پا را فراتر نهادند و در نامه‌ای به امام خمینی(ره) آرمان‌ها و عقاید شهدا و خانواده شهیدان را به تمسخر گرفتند و گفتند: «یکی دیگر از استدلال‌هایی که برای ادامه جنگ، کشتار و خودداری از پایان دادن به جنگ و هرگونه اتخاذ راه صحیح عنوان می‌گردد، این است که ما در برابر خون شهیدان و مادرهای آنان چه جوابی خواهیم داشت؟ مثل اینکه چون عده‌ای روی اعتقاد شخصی یا تبلیغ و تلقین‌های دولتی، عملیات فداکارانه‌ای به سود اسرائیل و ابرقدرت ‌ها و به زیان ایران و اسلام انجام داده‌اند، حالا وارثین واقعی یا ادعایی آن‌ها از ملت و مملکت طلبکارند و باید حتماً برنامه نافرجام آن‌ها اجرا شود»

حکایت دیروز نهضت آزادی و امروز «قانون»

اما حکایت تمام فضاسازی‌های لیبرال‌های نهضت آزادی علیه رزمندگان در دوران دفاع مقدس، حکایت تحلیل‌ این روزهای «روزنامه قانون» از دلایل به شهادت رسیدن شهید «محسن حججی» است؛ شهیدی که با بمباران مستقیم آمریکایی‌ها در منطقه «تنف» در نقطه مرزی عراق و سوریه و اردن به اسارت خونخواران داعشی درآمد و نهایتا به شهادت رسید.

اگر روزی نهضت آزادی بیانیه حمایت از جنگ علیه صدام را می‌داد، «روزنامه قانون» هم پس از حمله تروریستی مزدوران داعش در تهران، عکسی از اتحاد ملت ایران منتشر کرد و تیتر زد: «گر تو سنگ خاره‌ای، من آهنم»، روزی هم که خبر آمد موشک‌های سپاه پاسداران مقر داعش در دیرالزور را هدف گرفته‌اند، همین روزنامه تیتر زد «غرش مقتدرانه» و نوشت: «همانگونه که مشخص است، این اقدام مناسب سپاه در این بازه‌زمانی به حدی بجا بود که دوست و دشمن آن را تقدیر و تحسین کردند»

اما تناقض آن تیتر تقدیرآمیز درباره حملات موشکی سپاه علیه داعش با گزارشی که پس از خبر شهادت «محسن حججی» در روزنامه قانون منتشر شد، تعجب‌ها را برانگیخت. این روزنامه در گزارشی با تیتر «پشت صحنه یک شهادت» با ذکر عوامل بروز تنش‌ در منطقه جنوب شرق سوریه، حمله موشکی سپاه را یکی از عوامل تحریک آمریکایی‌ها در بمباران منطقه مذکور دانست و نوشت: «شلیک ۶ موشک ایرانی به شهر دیرالزور که در تصرف داعش بودند یکی از این موارد تنش‌زا بوده‌اند»

روزنامه قانون در ادامه این گزارش به تاسی از مرشدان فکری خود یعنی لیبرال‌های نهضت آزادی، که در دوران دفاع مقدس امام(ره) را مقصر شهادت رزمندگان می‌دانستند و جنایات صدام را حق طبیعی او در دفاع از خود تحلیل می‌کردند، بدون اشاره به خیانت آمریکایی‌ها در منطقه تنف، مقصر به شهادت رسیدن محسن حججی را سیاستمداران داخلی عنوان کرد و نوشت: «قابل قبول نیست جوانان ایرانی که برای حفظ امنیت مرزهای کشورش به صدها کیلومتر آن‌طرف‌تر از مرزهای ایران رفته‌اند، با اشتباهات محاسباتی برخی سیاست‌مداران جان خود را از دست بدهند قابل قبول نیست که مانند عملیات کربلای۴ عزیزترین مردان خدا با دستان بسته شهید شوند و هزاران غیر قابل قبول دیگر که در این میان دل را می آزارد»

آنچه مشخص است، این است که لیبرال‌های وطنی از نهضت آزادی گرفته تا مریدان فکری آنها که امروز بروز و ظهورشان را بیشتر می‌توان در جریان اصلاح‌‎طلب و روزنامه‌های زنجیره‌ای این جریان یافت، به بهانه حمایت از صلح و مخالفت با جنگ نه تنها کمکی ولو زبانی و روحی به رزمندگانی که دیروز علیه بعثیون می‌جنگیدند و امروز برای تحقق صلح در منطقه می‌جنگند و به شهادت می‌رسند، نمی‌کردند و نمی‌کنند، بلکه یا به سادگی از کنار اخبار مربوط به آنها می‌گذرند و یا اگر توجهی هم بکنند همانند روزنامه قانون مقصران جنگ در سوریه و شهادت شهدای حرم را همه بجز ملعونین داعشی و حامی جنایتکارشان یعنی صهیونیستها و آمریکایی‌ها می‌دانند.

منبع: مهر