کد خبر 77089
تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۳۹۰ - ۰۳:۲۹

مجری : سلام . یک دبیر می شناسیم که خدایی  مقام سیاسی مهمی به حساب میاد و اگه قرار به اسکورت و بوق و چراغ و از این داستانا باشه  طبیعیه که باید مراقبش باشند و داشته باشه  ، اما می بینید که با این پراید میره میاد ، اما یه  دبیردیگه هست  که گفتند  اسمش رو نیار ، هیچ ضرورت امنیتی هم نداره راستش اما  سوار ماشین شیشه دودی میشه وخلاصه کارهایی میکنه که بیا وببین
دبیر جان  شاید اولش فکر کنی بهت بچسبه وفکر کنی حتما لازمه که اینقدر از من مواظبت کنند اما حواست باشه وقتی  تشریفات به ادم بچسبه خیلی سخته دل کندن ازش

سوژه بعد
 
سالهاست که  این جماعت انگلیسی باغ زیبای قلهک تهران رو غیرقانونی تصرف کردند و روشن نیست که مگه ما  رودربایستی داریم با این الیزابت خانوم دوم که اثاثشون رو نمیریزیم تو خیابون برن پی کارشون ؟ حالا این هیچ ، در خبرها امده که چند ده اصله درختهای باغ رو هم خشکوندند و سوزوندند و رفت پی کارش ، بعد هم گفتند ما نبودیم توفان بود ، مسئولان شهری  هم گفتند  از اینا شکایت می کنیم ....،  ،  تا شما بیای شکایت کنی اینا آشو با جاش خوردن ، مگه  به همون سبک و سیاق  خودت ، چنان طرفو بندازی تو پیچ و خم که کلا باغ و باغ داری از یادش بره وخوشگذرونی رو رها کنه , و کلا رفع زحمت کنه


سوژه بعد
به عنوان یک متخصص صرفا عرض می کنم که این سنت از روی کاغذ خوندن بدجوری باعث دلخوری ماست چون کار وکاسبی ما رو کساد می کنه ، فی المثل گیر دادن به صحبتهای  علی آقا همیشه سخته چون  اغلب نطقهاشو از روی کاغذ میخونه و روشنه وقتی سخنرانی  از  روی نوشته باشه به سختی میشه از توش گافی درآورد ...البته ما نباید اسرار خودمونو لو بدیم  منتها حضراتی که اینهمه غر میزنند  که چرا ما از صحبتهاشون نکته درمیاریم ، خب  از روی کاغذ بخونند تا ما نتونیم گیر بدیم اونوقت  لازم هم نیست  بعد هر صرفا ، زحمت بکشید به هزار نفر زنگ بزنید وگله گذاری کنید، تازه اگه  کوتاه سخنرانی کنید و از روی کاغذ ،‌ کلاسش بالاتره.

سوژه بعد

آقایان خبر دارند که 5 تا قطار آماده  از سی ماه پیش  در اراک در کارخانه همینطوری مونده بلااستفاده.
 مقامات کارخانه : علیرغم اینکه متاسفانه شرکت زیمنس 90 درصد پول این قطارها رو گرفته حاضر به تحویل دهی نیست ارزش تحویل این قطارهای آماده بالغ بر 50 میلیارد تومان هست.

 مجری : 50میلیارد تومن البته شاید برای خیلی ها خیلی به چشم نمیاد اما خوش انصافا بالاخره اینم پولیه برای خودش .

مجری :حالاکه دوساله پول ما خوابیده اونجا آیا شرکت زیمنس باید خسارت بده ؟
احمدی - معاون ناوگان راه آهن: بله زیمنس متضمنه

مجری : چقدر باید خسارت بده ؟
احمدی - معاون ناوگان راه آهن: هنوز به این جمع بندی نرسیدیم.

سوژه بعد

گاهی در مجالس اهل سیاست ، آقایان صرفا میاند ،  بیا و ببین 

( در مراسم استیضاح ، رییس جمهور : با آقای باهنر شوخی کردم الان البته شوخی جدی بود گفتم پنج شش ماهه با هر وزیری کار داریم  میگن صبر کن تو کمیسیونه بزار بیاد بیرون می گیم کدوم کمیسیون می گن کمیسیون مجلس .
 لاریجانی : آقای دکتر احمدی نژاد احتمالا وزرا جای دیگه می رن اطلاعات غلط می دن

رئیس جمهور: بالاخره می گن کمال همنشین در من اثر کرد
انقدر اومدن این کمیسونها  از این کارها هم یاد گرفتند.

مجری : البته این قسمت رو برای مزاح گذاشتیم اما  راستی چه داستانیه این سئوال از رییس جمهور که  هی امضاها دچار قبض و بسط میشه ، هی تعداد  کم می شه زیاد می شه
 لطفا اقایون مطلع ،صرفا جهت اطلاع را هم مطلع کنید.

سوژه بعد

ستایش پر بیننده ، وقتی این همه مشتری داشتی این چه کاریه با خودت میکنی ؟ آخه صحنه سینه زنی در یه سریال چند دقیقه باید طول بکشه ؟ جانا ! اگه دلتون به حال مخاطب و پول مردم نمیسوزه به اعتبار هنری خودتون رحم کنید .

( سریال از یاد رفته) 
راستی تبریک که یه سریال حاضر شد از آپارتمانای لوکس تهران بره بیرون ،‌بره تو این زیبایی چشم نواز طبیعت ، تبریک به خاطر از یاد رفته که دست از سر مادرشوهر بازی و این حرفای نخ نما برداشت و کلی حال مخاطبهاشو خوب کرد البته اگه تا آخر همین طور قشنگ بمونه ها.

سوژه بعد

وزیر ورزشکار اقتصاد پریروزاز روی تشک استیضاح سر سلامت به در برد البته مخالفاش رو  خاک نکرد اما خودش هم خاک نشد . حالا یه سوال جدی واقعا  چرا حسینی همچنان وزیر باقی ماند
1- حسینی با یه عذر خواهی اگر چه واقعا دیردیر اما مشکل رو حل کرد  ، تازه حسینی بره میشه بگی کی بیاد تو این اوضاع احوال
2- ای بابا چقدر تو ساده ای ، مجلس و دولت قبلا با هم به توافق رسیده بودند ،این همه جنگ ودعوا ظاهری بود.
3-اونجوری که لاریجانی  ازحسینی دفاع کرد حتما رای می آورد .
 4- حرفهای  نرم رئیس جمهور نماینده ها رو نرم کرد
5- نمیدونم باید فکر کنم 

سوژه بعد
سر این داستان انگشت نما شدن دو بازیکن فوتبال ، یکی اول  گفت: چیزی نبوده میخواستند شادیشون رو به هم نشون بدند، یکی گفت:  گوششونو میپیچونیم وفعلا راهشون نمی دیم ورزشگاهها .
یکی گفت حالا جوون بودند دیگه واز این حرفها 
ببینید یه نفرتو فوتبال دولتی ما وقتی چند میلیارد از پول مردم ودولت تو جیبش باشه و  ادب تو وجودش نباشه دیگه از این تهدیدها نمیترسه ، مگه تیمهای دسته سه عربی مردند ، فوقش میزاره میره اونجا دیگه ، این فوتبال داره داد میزنه من تب دارم ، یه نگاه کن ببین عفونت تو کجاش ریشه زده  اگه لازمه  جراحیش کنی جراحیش کن نترس .