حقیقت این است که لیست ۳۰ نفره نمایندگان تهران، که همه از یک جریان سیاسی هستند، لیستی بدون«ژنرال» است، چهره ای که به رفتار آن ها جهت بدهد و ترمز «ذوق زدگی»ها و «جوگیری»های آن ها را بکشد.

سرویس سیاست مشرق - در روزهای اخیر، باز هم یک حرکت محیرالعقول دیگر از نمایندگان فراکسیون امید مجلس دهم سر زد که مشتاقان سریال شیرین کاری های اعضای محترم این فراکسیون را بی نصیب نگذاشت. ماجرا از این قرار است که در پی شکست یک تیم باشگاهی پرطرفدار پایتخت در مسابقات لیگ، سه نماینده اصلاح‌طلب تهران پیرو سوابق قبلی برای عقب نماندن از موج های تلگرامی واکنش شداد و غلاظ نشان داده و در حساب توئیتر خود قول پیگیری ماجرا را از وزیر ورزش دادند. البته کسانی که به سوابق عکس العمل ها و موضعگیری های این طیف سیاسی در مجلس آشنا هستند، چندان شگفت زده نمی شوند که چرا باید باخت یک تیم باشگاهی(هر چند پرطرفدار، آبی و قرمز آن هم فرقی نمی کند) که امری طبیعی در یک رقابت ورزشی است، باید دو نماینده مجلس را به واکنش از نوع شدید بیاندازد.

تقریبا از همان ابتدای تشکیل دهمین مجلس شورای اسلامی سریال عجایب و غرایب این مجلس، به ویژه با صحنه گردانی های لیست موسوم به «امید» آغاز شد. حال کار به جایی رسیده، که هنوز به نیمه عمر دوره مجلس نرسیده، در تناوب های کوتاه، خبری از شیرین کاری های نمایندگان این مجلس منتشر می شود که در نوع خود بی نظیر و بدیع هستند.

فراکسیون امید

آن «جوانترین» نامزد ورود به مجلس دهم که فضل تقدم «ژن خوب» را الحق باید به نام او سند زد (نه پسر عارف)، گویی با استفاده از تریبون مجلس برای دفاع از «حق اوقات فراغت فرزندان» در فیش حقوقی ابوی، کل ذوق و اشتیاق نمایندگیش تخلیه شد و از ان زمان به بعد، کم کارترین نماینده همین مجلسِ کم کار شده، تا آن دیگر نماینده «روحانی» فهرست امید که یک پای همه «بازیگوشی»ها و «شیرین کاری»های مجلس است و هر جا هم که لباس روحانیت را دست و پاگیر ببیند، از خلع لباس خودخواسته ابایی ندارد (اشاره به سفر اخیر یک هیات نمایندگی از مجلس دهم به کشور پرتغال)، از به اصطلاح «استخوان خرد کرده» و «پیشکسوت» لیست امید که زمانی با ذوقی اغراق آمیز پشت پرده های نه چندان جذاب انتخاب وزرای کابینه دوازدهم را توئیت می کرد تا بگوید آدم صاحب «خبری» است و مهم ترین موضعگیری هایش مربوط به برد و باخت تیم آبی پوش پایتخت است، تا نماینده «مجازی باز» استان شمالی کشور که بعید نیست عنقریب برای توئیتر خود «پاگشا» بگیرد، همه شاهکارهای مجلس دهم هستند.

حجت الاسلام احمد مازنی در سفر پرتغال

توئیت های الیاس حضرتی درباره «پشت پرده» انتخاب کابینه

حقیقت این است که لیست ۳۰ نفره نمایندگان تهران، که همه از یک جریان سیاسی هستند،  لیستی بدون«ژنرال» است، به این مفهوم که ظاهرا ۳۰ نماینده لیست امید چهره هایی دارای کاریزما و جذبه در میان خود ندارند که برایشان خط مشی تعیین کنند، به رفتار آن ها جهت بدهند و ترمز «ذوق زدگی»ها و «جوگیری»های آن ها را بکشند. اعاظم این فهرست محمدرضا عارف، علی مطهری، الیاس حضرتی، مصطفی کواکبیان و علیرضا محجوب هستند که هر کدام بنا به دلایلی وزن ژنرال بودن ندارند.

محمدرضا عارف، رییس فراکسیون امید، عملا ثابت کرده که به عیچ عنوان آدم «سیاسی» نیست و به درد اداره یک جریان سیاسی که هیچ، اصولا به درد سیاست ورزیدن نمی خورد. شاید بهترین جایگاه برای عارف در نهایت ریاست یک دانشکده فنی باشد و الّا، با وجود همه دعاوی و توهمات برای نامزدی ریاست جمهوری و ریاست مجلس، عارف حتی نتوانست فراکسیونی را که (دست کم به صورت شکلی) تحت ریاست اوست به نوعی هماهنگ کند و جهت بدهد که با آرای خود، او را رییس یکی از کمیسیون های مجلس کنند. ضعف بیان، نداشتن کاریزمای شخصیتی، محافظه کاری بعضا آزاردهنده و بلاتکلیفی گفتمانی، فاتحه مدیریت سیاسی عارف را خوانده است.

علی مطهری هم (به لحاظ سابقه نمایندگی و پشتوانه خانوادگی) از بزرگان این لیست گم نام بشمار می‌رود، عملا نشان داده که در موج سواری و اظهارات شاذ دست کمی از صفرکیلومترهای لیست امید ندارد. کل هدایت گری و خط دهی او در فراکسیون امید محدود به توجیه اقدامات سطح پایین و دور از شأن همکارانش شده است (به ویژه در ماجرای «سلفی حقارت»).

مصطفی کواکبیان هم که دیگر فرد سیاسی در این فراکسیون است و برای خود روزنامه و حزب و دفتر و دستکی دارد، بعضا از هول «به روز نمایی» و توهم «جوانی»، به جای ترمزکشی خود آتش بیار معرکه می شود (مثل ماجرای حضور او در سلفی حقارت)

علیرضا محجوب هم باسابقه ترین عضو این تشکیلات است، سال هاست که به صورت نمادین در فهرست ها حضور دارد و بیشتر سرگرم تشکیلات خانه کارگر است و کاری به اداره و نقش آفرینی در فراکسیون امید ندارد.

سلفی حقارت که در جشن «دکتر سلام» به عنوان ضایع ترین تصویر سال انتخاب شد

تجربه ثابت کرده که وقتی همه نمایندگان شهر مهمی چون تهران، به عنوان مرکز سیاسی کشور و دارای بیشترین سهمیه نمایندگی، از یک سلیقه سیاسی باشند، فضای مجلس به سمت «سیاسی کاری»های سطحی و اولویت بندی های نه چندان درست و موثر سوق پیدا می کند.

در دوره ای که کشور با مسایل عدیده ای، به طور خاص در حوزه اقتصاد، روبه روست و رکود سنگین عرصه اقتصاد در حال تسرِّی به سایر حوزه هاست و کشور با چالش های عدیده امنیتی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی دست به گریبان است، فاصله ای معنادار و فزاینده بین لیست اولویت های بخش قابل توجهی از نمایندگان و شرایط عینی کشور وجود دارد.

اگر بنا به عمل به تعهدات ناشی از سوگند نمایندگی در خدمت به کشور باشد، به واسطه وجود دامنه ای وسیعی از مسایل بحران زا در کشور، نمایندگان این دوره مجلس حتی نمی باید وقت سر خاراندن داشته باشند، چه برسد به این که بیشتر انرژی خود را مصروف مسایلی حاشیه ای از این قبیل کنند: پیگیری نتایج فلان تیم فوتبال از وزیر ورزش، لغو کنسرت، حضور زنان در ورزشگاه، لغو سخنرانی علی مطهری در مشهد، نشر اباطیل و اکاذیبی از این قبیل که چرا فلان محکوم دستگاه قضا که متاسفانه دچار بیماری صعب شده آزاد نمی شود، در صورتی که مشارالیه دو سال پیش تر از زندان ازاد شده بود، و......

در این میان نباید از نقش ذوق زدگی و مجذوبیت شماری از نمایندگان در برابر «فضای مجازی» در رسیدن به وضعیت فعلی و تغییر اولویت ها غافل شد. تا وقتی حواس و ذهنیت یک نماینده به جای تمرکز بر گزارش های کارشناسی، بررسی های میدانی در حوزه انتخابیه، کار مطالعاتی و حضور فعال و موثر در کمیسیون ها مربوط، متوجه جذب «فالوئر» برای اینستا و گرفتن لایک برای فیسبوک شود، خود به خود با نوعی «زردی» روزافزون در کردار و کنش سیاسی افراد مواجه می شویم که هیچ سنخیتی با کار به شدت جدی مملکت داری و اداره امور یک کشور ندارد.

از این رو، اگر اوضاع با همین فرمان پیش برود، بعید نیست که لازم شود طرح ورود کمپ های ترک اعتیاد اینترنتی به صورت پایلوت در جوار مجلس انجام گیرد تا موجب تشفّی «سندروم فالوئر» شماری از نمایندگان محترم  گردد، تا مگر به این ترتیب به جای اقدامات محیرالعقولی چون گرفتن جشن تولد برای دوسالگی «اینستاگرام» خود، به فکر حل بحران آب، فاجعه اشتغال، تعطیلی دومینووار واحدهای تولیدی، نقض مکرّر برجام توسط آمریکا و....بیافتند.