کد خبر 793215
تاریخ انتشار: ۹ آبان ۱۳۹۶ - ۱۳:۵۰

بحران در روابط کشورهای شورای همکاری خلیج فارس که از اوایل خردادماه (25 مه) در موضوع قطر آغاز شده بود با گذشت بیش از 5 ماه همچنان لاینحل باقی مانده است.

به گزارش مشرق،  طرح ترامپ برای حل بحران در روابط کشورهای عربی و قطر اولاً بی طرفانه نیست و واشنگتن خواستار تغییر رفتار دوحه از طریق فشارهای سیاسی و اقتصادی است و ثانیاً به دلیل پافشاری طرف های بحران بر مواضع خود، این طرح چشم انداز روشنی از حل مناقشه را ارائه نمی‌ دهد.

بحران در روابط کشورهای شورای همکاری خلیج فارس که از اوایل خردادماه (25 مه) در موضوع قطر آغاز شده بود با گذشت بیش از 5 ماه همچنان لاینحل باقی مانده است.

در حالی که پس از سخنان سفیر کویت در بحرین مبنی بر در راه بودن خبرهای خوش از ترمیم اختلافات میان اعضا شورای همکاری در نشست آتی این شورا در کویت، گمانه زنی ها برای کاهش اختلافات میان عربستان و کشورهای متحد آن و قطر را تقویت نمود، «تمیم بن حمد آل ثانی» جمعه شب در گفت وگو با شبکه خبری سی‌بی‌اس‌ از پیشنهاد «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری آمریکا برای برگزاری نشستی مشترک با همسایگان عرب قطر در کمپ دیوید با هدف حل اختلاف‌های به وجود آمده  در بین آنها خبر داد و گفت که این پیشنهاد مورد موافقت دوحه قرار گرفته است.

با توجه به این سخنان اکنون این پرسش مطرح است که اساساً رویکرد دولت جدید آمریکا در بحران روابط کشورهای عربی چیست و چشم انداز طرح ترامپ برای حل و فصل اختلافات میان قطر و کشورهای عربی تحریم‌ کننده چگونه خواهد بود؟

آمریکا حامی فشار بر قطر

آغاز فشارها بر قطر از سوی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و مصر کمی پس از آن اتفاق افتاد که دونالد ترامپ رییس جمهور جدید ایالات متحده اولین سفر خارجی خود را در اواخر اردیبهشت به عربستان سعودی انجام داد.

طی این سفر نشستی با حضور نمایندگان بیش از 50 کشور عربی و اسلامی در ریاض برگزار شد که در آن تفاهم نامه هایی درباره افتتاح یک مرکز رصد و نظارت بر مجاری کمک کننده به تروریسم میان کشورهای حاضر امضا شد.

پیش از آن نیز در نشست ترامپ و اعضای شورای همکاری خلیج فارس،‌ توافقنامه ای برای جلوگیری از حمایت مالی از گروه های تروریستی به امضا رسیده بود. اما تنها پس از چند روز از پایان سفر ترامپ، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، مصر و بحرین روز بیست و پنجم ماه مه (چهارم خرداد) به بهانه سخنان منتسب به شیخ تمیم بن حمد بن خلیفه ال ثانی در چند وبسایت قطری، که از تنش در روابط کشورهای عربی با ایران انتقاد و در مقابل از حزب الله لبنان تجلیل شده بود به طور هماهنگ فشار بر قطر را کلید زدند.

در مورد حمایت آمریکا از فشارها بر دوحه می توان دلایل متعددی را برشمرد. مهمترین دلیل در این زمینه را می توان همراه کردن قطر با دیگر متحدان واشنگتن در منطقه برای همسویی با افزایش فشارها بر تهران در راستای راهبرد منطقه ای دولت جدید آمریکا دانست.

به طور کلی قطر در سیاست خارجی خود و ارتباط با بازیگران عمده منطقه ای، رویکرد مستقل‌ تری نسبت به دیگر کشورهای عربی – که به طور کامل رویکرد خود را با استراتژی منطقه ای آمریکا تنظیم می کنند- در پیش گرفته است و این امر مورد پذیرش واشنگتن نیست.

از سوی دیگر در تحولات بیداری اسلامی قطر به حمایت مالی و رسانه ای از جنبش های مردمی در دیگر کشوهای عربی منطقه پرداخت که در نتیجه آن حکومت حسنی مبارک که یکی از مهمترین متحدان آمریکا در منطقه و یک پای اصلی گفتگوهای صلح خاورمیانه (پروژه سازش) بود سرنگون شد و حکومتی در تخاصم با منافع رژیم صهیونیستی و منافع غرب بر سر کار آمد.

ایالات متحده نگران تداوم این روند با حمایت قطر از جنبش های تجدیدنظرطلب با محوریت اخوان المسلمین در کشورهای عربی می باشد لذا طرح فشار بر قطر را برای بازنگری در سیاست های منطقه ای از طریق عربستان در دستور کار قرار داده است.

اما از سوی دیگر آمریکا خواهان استفاده از گزینه نظامی توسط کشورهای تحریم کننده بر علیه قطر  نیز نیست زیرا با توجه به وجود پایگاه نظامی الحدیده در قطر، این امر حساسیت ترکیه و ایران، تلاطم شدید در بازار انرژی، به خطر افتادن اعتبار آمریکا در حمایت نظامی از کشورهایی که در آنها پایگاه نظامی دارد.

همچنین واکنش گروه های اخوانی در کشورهای عربی را در پی خواهد داشت که به ثبات سیاسی دولت های تحریم کننده ضربه خواهد زد. بنابراین واشنگتن در پی آن است تا از طریق فشار سیاسی و اقتصادی و نشان دادن چهره میانجی و بی طرف در قضیه اختلافات میان کشورهای عربی، قطر را مجبور به عدم حمایت از جنبش های تجدیدنظرطلب بویژه اخوان المسلمین و احتمالاً طالبان افغانستان، و همراهی با پروژه سازش از طریق قطع ارتباط با ایران کند.

اما اینکه چشم انداز نتایج این استراتژی چگونه خواهد بود را می توان با توجه به بررسی مواضع و ملاحظات قطر و کشورهای تحریم کننده بویژ] عربستان سعودی مورد مداقه قرار داد.

اصرار دوحه بر مواضع

کشورهای تحریم کننده قطر اول تیرماه فهرست شروط 13 گانه خود برای از سرگیری روابط با دوحه را از سوی کویت به قطر اعلام کردند اما مقام های دوحه با رد اتهام این کشورها، پیش شرط های آنها برای از سرگیری روابط را مغایر با حاکمیت قطر دانستند.

کانال تلگرامی مطالعات راهبردی شبه جزیره نوشت: در آخرین موضع گیری امیر قطر که شب گذشته روی داد نیز دوحه ضمن اعلام آمادگی برای مذاکره با کشورهای تحریم کننده بار دیگر تداوم روابط با ایران در آینده و کذب بودن حمایت این کشور از تروریسم را تکرار کرد.

همچنین امیر قطر تأکید کرد: «ایران همسایه ماست … ما بیش از آن‌ها (کشورهای عربی) با تهران در عرصه سیاست خارجی اختلاف نظر داریم؛ اما بگذارید بگویم زمانی که در محاصره قرار گرفتیم، تنها راه دسترسی ما به غذا و دارو برای مردم کشورمان از طریق ایران بود». از سوی دیگر قطر پذیرش شروط کشورهای عربی را در مغایرت با استقلال و حاکمیت خود می داند و هدف از این تحریم ها را تخریب وجهه و پرستیژ بین المللی این کشور بویژه در میان ملت های عربی و اسلامی می داند.

امیر قطر در مصاحبه خود اذعان داشت: «دلیل اصلی محاصره قطر این است که آن‌ها استقلال ما را برنمی‌تابند». وی افزود: «استقلال عمل ما، خط قرمز قطراست و دخالت هیچ‌کسی را در این رابطه نمی‌پذیریم». این سخنان امیر قطر نشان از پافشاری مجدد دوحه بر مواضع گذشته و اراده این کشور برای عدم پذیرش شروط تحقیرکننده کشورهای محاصره کننده است.

عربستان و ریشه های عمیق اختلاف با قطر

از بعدی دیگر نظام سعودی نیز حاضر به پایان دادن به بحران بدون کسب امتیاز به صورتی که نشاندهنده عقب نشینی ریاض باشد نیست. عربستان خود را به عنوان رهبر کشورهای شورای همکاری می شناسد و قصد دارد با تنبیه قطر ضمن گرفتن ضمانت از دوحه برای عدم حمایت از عناصر اخوانی در داخل عربستان و منطقه، پیام هشداری نیز به دیگر دولت های شورا برای تمکین به نقش رهبری عربستان بدهد.

عربستان و قطر علاوه بر سیاست های منطقه ای و رقابت برای ایفای نقش رهبری در شورای همکاری، اختلافات شدید ایدئولوژیک دارند. چرخش در دیدگاه رهبران عربستان سعودی برای کنار گذاردن راهبرد سنتی حمایت از گروه های تکفیری به سمت گفتمان های میانه رو اسلامی، نشانگر ترس سعودی ها از محبوبیت ایدئولوژی اخوانی و اعتراف به شکست در رقابت ایدئولوژیک با دوحه می باشد.

بنابراین با توجه به آنچه گفته شد می توان گفت که طرح ترامپ برای حل بحران در روابط کشورهای عربی و قطر اولاً بی طرفانه نیست و واشنگتن خواستار تغییر رفتار دوحه از طریق فشارهای سیاسی و اقتصادی است و ثانیاً به دلیل پافشاری طرف های بحران بر مواضع خود، این طرح چشم انداز روشنی از حل مناقشه را ارائه نمی‌دهد.