به گزارش مشرق، به تدریج داریم به چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی نزدیک میشویم، انقلابی که امام خمینی(ره) آن را زمینهساز ظهور مولایمان حضرت مهدی (عج) خواند. به همین بهانه به سراغ «عبدالحمید قدیریان» مدیر مرکز مطالعات راهبردی حوزۀ هنری رفتیم تا با وی درباره نحوه عملکرد نهادها و مراکز فرهنگی برای برگزاری چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و راهکارهای ایشان برای بهبود این وضعیت گفتوگو کنیم.
در ادامه مشروح این گفتوگو آمده است:
در آستانۀ چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی قرار داریم، نظرتان در این باره چیست؟
قدیریان: میگویند چهل سالگی زمانِ رشد عقل و برونرفت از جوانی و باری به هر جهت بودن است. برای انسان عاقل، چهل سالگی سنِّ تفکر است. او بیشتر عمر خود را گذرانده و این نگرانش میکند. این نگرانی و به فکر فرو رفتن میتواند ناشی از دو نوع نگاه باشد. نگاهی که نتیجهاش افسوس و یأس است و نگاهی که محصولش همّت و دقّت بیشتر است. نگاهی که در گذشته زمینگیر میشود و نگاهی که معطوف آینده است. عموم انسانها یکی از این دو نگاه را دارند. اکثر انسانها نگاه در گذشته دارند. گروهی گذشته خویش را از دست رفته و به بطالت گذشته میبینند و با نا امیدی، بر گذشتهشان مراسم ختم و چهلم میگیرند و با گریه، مابقی عمر را در حسرت و عزا بر گذشتهشان سپری میکنند. گروهی نیز با دیدن گذشتهشان به غلط یا درست، خشنود میشوند و غرّه بر آنچه انجام دادهاند، به نقل و بیان آن میپردازند و مدام از رفتارهای آن دوران میگویند و بقیه عمر را با یاد گذشته، خوش هستند و سپری میکنند، اما اندکی از مردم نگاه به آینده دارند و گذشته و تجربیات خویش را مبنایی برای حرکتشان به سوی آینده قرار میدهند و تمام همت خویش را مصروف این میدارند تا بیشترین و بهترین بهره را از مابقی عمر بگیرند و از تکیه بر خویش و فهم و رأی خویش دست میکشند و تکیه بر حقایق و ارزشهای الهی میکنند. از دیدگاه ایشان، نگاه به گذشته صرفاً برای مشاهده اشتباهات و به دست آوردن تجربیات برای حرکت بهتر به سوی آینده است.
به نظر شما مسئولان و دستاندرکاران انقلاب، در بُعد فرهنگ و هنر اسلامی در آستانه چهلمین سالگرد انقلاب باید چه رفتاری نسبت به گذشته خود داشته باشند؟
قدیریان: ممکن است سازمانها، نهادها و گروههای مختلف فرهنگی، با گمان اینکه چهل سال گذشته بسیار خوب بوده، بخواهند صرفاً زمان گذشته را بازخوانی کنند و کتابها و برنامههای متنوعی از گذشته را ارائه دهند که قطعاً گمانی اشتباه است و هزینه زیادی را هم به خود اختصاص خواهد داد. ممکن است بخواهند نسبت به عملکرد گذشته ایراد بگیرند و با طرح موضوعات آن ایجاد یأس کنند و با انتقاد از گذشته، همه را زمینگیر و مأیوس کنند، قطعاً هر دو روش، اشتباه و برگرفته از القائات و وسوسههای شیطان است و به هیچ وجه نباید به آن بها داد. امید است که مراکز فرهنگی ما خود را درگیر این ظواهر نکنند و آیندهای آرمانی را بجویند و به دنبال راهکاری برای برونرفت از نزول فرهنگی باشند که دچارش شدهاند. آنان نباید در تکثر موضوعات غرق شوند و از فضاسازی و مفهوممحوری غافل شوند، بلکه باید باور داشته باشند که ما پشتوانه غنی و جامعی به نام اسلام و تشیع داریم. اهالی فرهنگ، به جای پس زدن این پشتوانه عظیم و جایگزین کردن فرهنگ غلط حاکم بر غرب و به دور از فطرت، باید منظر خود را اصلاح کنند. البته این به شرطی است که به داشتههای مذهبی و تمدنی خویش باور داشته باشند، در این صورت است که میتوانند به آن داشتهها اعتماد کنند و به خود و منظرشان شک و آن را اصلاح کنند.
* آیا مراکز فرهنگی مسیرساز هستند؟
به نظر شما هنرمندان در این عرصه چه وظیفهای دارند؟
قدیریان: عموم هنرمندان و به ویژه هنرمندان انقلاب باید به خود بیایند و باور کنند در زمانی زندگی میکنند که یک نقطه عطف در تاریخ است. باید لحظاتی با باور به حاکمیت الهی در کل و جزء عالم، وقایع و اتفاقات چند دهۀ اخیر را بنگرند تا درک درستی از این دوران پیدا کنند. به قول رهبر فرزانه انقلاب، ما در پیچ بزرگ تاریخی قرار داریم؛ نباید هنرمندان رفتار یک راننده تاکسی را داشته باشند. یک راننده تاکسی در روز مسیر زیادی را طی میکند و از این طرف به آن طرف میرود. برایش مهم نیست که از یک خیابان چندین بار عبور کند؛ آنچه برای او اهمیت دارد، رساندن افراد به مقصدشان است تا در مقابل آن، حقالزحمهاش را دریافت کند. مقصد و راه او را مسافران مختلف با تمایلات و خواستهای مختلف تعیین میکنند. بسیار واضح است که برای ساخت فرهنگ، این روش صحیح نیست.
واقعیت این است که در این زمان نیاز به هنرمندانی است که همچون وزارت راه عمل کنند و طبق آیندهنگری مناسب، مسیرسازی کنند و تا رسیدن به مقصد، به راهسازی خود ادامه دهند. آیا مراکز فرهنگی که مسئولیت فرهنگ جامعه را دارند، اینگونهاند؟ آیا در باطن و پشت تابلوی این مراکز فرهنگی، عبارت «وزارت راه» نوشته شده است؟ آیا مسئولیت راهسازی در فرهنگ با وزارتخانهها و نهادهای فرهنگی نیست؟
چرا روشها و جایگاه متفکران فرهنگی و هنرمندان غرب به چشم ما نمیآید؟
قدیریان: امان از دست ظواهر فرهنگ غرب که چشمها را پُر میکند؛ وگرنه با یک نگاه اجمالی به متفکران و هنرمندان غربی کاملاً متوجه میشویم که آنها با آیندهپژوهی، مقصد و راه خود را شناسایی و برای رسیدن به اهدافشان از تمام نیرو و قدرت فکری و هنری خود استفاده میکنند. این یک ادعا نیست، اگر عدهای هدفمند بودن هنرمندان غربی را باور ندارند، به دلیل منظری است که نسبت به تعریف هنر دارند که آن تعریف، راه درک واقعیت موجود را بر ناظران میبندد.
* هنرمندان برای پیشبرد فرهنگ، مسیرسازی کنند
اگر هنرمندان بخواهند آنگونه که شما تصویر کردید، در صحنه حضور باشند باید چگونه عمل کنند؟
قدیریان: اگر بنا باشد هنرمندان و مراکز فرهنگی بخواهند همچون وزارت راه عمل کنند و برای پیشبرد فرهنگ این کشورِ مقدس که سرزمین حضرت مهدی (عج) و علمدار آئین مهدی (عج) است، مسیرسازی کنند، نیاز مبرم به معیار سنجش دارند. ما در چهل سال گذشته تمام تلاش خود را کردیم تا در حد تعقل خود، برنامهریزی و حرکت کنیم، به عبارت دیگر، دست بر زانوی خود گذاشتیم و قصد داشتیم متکی به خود بلند شویم. با شناختی که از بسیاری دوستان داریم، باورمان این است که در طول سالهای گذشته سعی بر این بود تا تمامی مدیران فرهنگی، از میان فرهیختگان انتخاب شوند و آنها هم تلاش کردند با تمام دقت و بسیار دلسوزانه برنامهریزی و عمل کنند، پس چرا در طول این سالها همه شاهد نزول فرهنگی بودهایم؟! اگر گاهی خاطره خوب فرهنگی را در سطح جامعه تجربه کردیم، مدیون بروز آیات خداوندی در قالب صحنههای زیبا و فطری بودهایم. صحنههایی که همۀ ما را متوجه خود کرده و متأثر از آن به حرکت و تحولِ رفتاری کشیده شدهایم. آیاتی مانند شهادت شهید حججی و یا حادثه ساختمان پلاسکو که خداوند آنها را برای ما و در پیش چشممان قرار داد. آیات الهی همیشه به صورت آیات قرآن یا ماه و خورشید و شب و روز و ... نیست، بسیاری از اوقات این آیات در قالب ماجراها توسط خداوند برپا میشود.
* «اربعین» معیاری الهی برای حرکت به سوی آیندهای خدایی
شما به عنوان یک هنرمند متعهد انقلابی چه راهکاری برای بهبود وضع در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب پیشنهاد میکنید؟
قدیریان: گمان من این است که ما به عنوان یک مسلمان، نسبت به آیات توجه نداریم و به آنها اعتنای لازم را نمیکنیم. آیات را میبینیم و باورشان نداریم و به بهای اندک آنها را میفروشیم و از کنارشان عبور کرده و از آنها اعراض میکنیم و این یکی از بدترین رفتارهایی است که از ما سر میزند و مورد نکوهش خداوند است. به عنوان مثال، در این چند سال اخیر و این برهۀ حساس از تاریخ، خداوندِ أرحم الراحمین برای جبران ناکارآمدیهای فرهنگی ما، ماکتی از آرمانشهر شیعه را در قالب راهپیمایی اربعین ایجاد کرده تا معیاری واضح برای حرکت به سوی آیندهای خدایی را نمایان کند.
آنها که به زنده بودن خدا معتقد نیستند و یا به هر دلیل نمیتوانند به خدا اعتماد کنند، مطمئناً نمیتوانند جایگاه اربعین را درک و دست خدا را در راهبری مؤمنان عالم ببینند و از این معیار الهی عبور کرده و در منجلاب تمدن غرب، به دنبال رهایی میگردند. خداوند یکبار دیگر نور خود را به سوی تام شدن میبرد و عجیب این است که ما انقلاب دیدگان و نور چشیدگان، از این موضوع و این نور غافلیم و این در حالی است که دشمن، نور اربعین را میبیند و در تلاش برای خاموش کردن آن است؛ غافل از اینکه نمیتوانند نور خدا را خاموش کنند.
* هنرمندان باید راهسازِ انقلاب شناخته شوند
خداوند یکبار دیگر لطف کرده و با برپایی نورش، فرهنگ و رفتار فطری و صحیح را به وضوح نمایان کرده است و هنرمندان و متفکران باید قدر این لطف الهی را بدانند و درصدد فهم آن برآیند. باید از این آرمانشهر، فرهنگ مناسب را استخراج و زیر مجموعه آن، اخلاق صحیح و تمدنساز را تبیین کنند. باید آن را الگوی تمدنی خود قرار دهند و مفاهیم کلان فرهنگی را که خدا بر آن صحّه گذاشته بیان کنند. این مهم محقق نمیشود مگر آنکه در مرحله اول، همه ما هنرمندان و مدیران فرهنگی تصمیم بگیریم و همقَسَم شویم تا معیار خود را در تولید آثار هنری به گونهای انتخاب کنیم تا یک راهسازِ انقلاب شناخته شویم و درصدد باشیم تا در صراط مستقیم، به سوی هدفی مرتفع و والا حرکت کنیم.