کد خبر 828137
تاریخ انتشار: ۱۵ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۳:۳۹

از همان جملات نخست بد اختری نوزادهای واژگان، هویدا بود و هر دم شگفتی‌ام افزون‌تر می‌شد. فیلم سراپا ستایش فضایل فرهنگی درونخواران بی‌فرهنگ بود.

به گزارش مشرق؛ ایام فاطمیه است و ایام چهل سالگی پیروزی انقلاب اسلامی، گلها، گل‌اند اما یاس، یاس‌اند، اما یاس کبود. من، حالم خوش نیست. حال ناخوش در این روزگار صد علت دارد و بدحالی کنونی من، برمی‌گردد به سم درد باری که دیشب شبکه مستند در رگان ملت و جانم تزریق کرد!

از روضه که بازگشتیم خانه، هنوز از سیر در باغ مینوی کلام عالمی حکیم، آقای آملی که از مشهد آمده بودند لاهیجان، جان عطرهای بهشتی استشمام می‌کرد. یکی از بچه‌ها تلویزیون را روشن کرد و فیلم مستندی نمایش داده می‌شد از زندگی و شخصیت‌های خانواده شاه. دقایقی لازم نبود که کنجکاوی‌ات برانگیخته شود.

در همین رابطه بخوانید:
 

نقد سه مستند تاریخی «هویدا»، «اشرف» و «اسدالله علم» از نگاه «محمدصادق کوشکی»

از همان جملات نخست بد اختری نوزادهای واژگان، هویدا بود و هر دم شگفتی‌ام افزون‌تر می‌شد. فیلم سراپا ستایش فضایل فرهنگی درونخواران بی فرهنگ بود و چنان وانموده‌ای فریب آمیز و برساخته‌ی نگرشی بس ناهموار از دربار شاه را پیشکش مخاطب جوان از همه جا بی خبر می‌کرد که تو گویی، شبکه‌ی سلطنت طلبان فیلم تحریف آمیزی آمیخته به عکس‌ها و فیلم‌های مستند، همراه تفسیری نامستند سراپا یاوه و کلام و آگاهی و روایتی دروغین و اغواآمیز آماده کرده است برای به فراموشی سپردن نقش شیطانی زنی به نام اشرف و برادرش که فساد همه سویه در سرزمین ایران برپا داشتند و آن را اصلاح و نوسازی و پیشرفت نام می‌نهادند. بخشی که من مشاهده کردم برکارهای اشرف استوار بود و دوستان متذکر شدند که این فیلم درباره امیرعباس هویدا هم حسی از مظلومیت می‌پراکند.

هیچ انسان مومن و خداپرست و آگاه بر اسلام ناب و تاریخ ایران و حیات امام(ره) شک نمی‌تواند بکند که انقلاب اسلامی به نقشه‌ای الهی با انتخاب شخصیتی جامع و پرورده اسلام ناب و تحت هدایت ولی الله الاعظم(عج) بود.

در همان دقایقی که فیلم را تماشا کردم؛ اشرف بانویی معرفی می‌شد منورالفکر، سخت نگران سرنوشت ایران، یاری دهنده برادر، فعال در امور فرهنگی و رابطه‌ی دموکراتیک با مطبوعات و ژورنالیسم که دیوار و در نفوذ ناپذیر دربار را به سوی روزنامه‌نگاران گشود. و اموالش را وقف بنیاد پهلوی کرد که کارش انتشار کتب فخیم بود. و آنچنان برجستگی داشت که اگر انقلاب سال ۵۷ رخ نمی‌داد، احتمال داشت دبیرکل سازمان ملل شود و در طی همه سالهای عمر سازمان ملل یکی از دو زنی بود که به مقام مدیریت والا در این نهاد بین المللی رسید و البته از تهمت قاچاق مواد مخدر هم در دادگاهی بی طرف تبرئه شد و قدرت و هوش‌اش را به سود ایران برابر ابر قدرت شوروی و آمریکا در دهه سی و چهل به نمایش نهاد و من نمی‌دانم علت نشان دادن چنین نامستندی، با توجه به فضای محدود و آن هم ناتوانی رسانه ملی در ایجاد گفتگوهای ضروری علمی درباره حیاتی‌ترین مسائل زندگی ما اعم از اقتصاد و سیاست و فرهنگ و قضاوت و مسائل مدیریت کشور و موانع بزرگ بر سر راه کنترل درست امور با شرکت مسئولان و دانشمندان با دیدگاه‌های مختلف چیست؟

اشرف پهلوی

من نمی‌دانم در فضای ممیزی سختی که اجازه نمی‌دهد روشن شود، چرا چهل سال، هدایتهای امام(ره) و رهبری که رهرو خبیر و صادق راه آن عبد صالح خداست ندیده گرفته می‌َشود، در خصوص قطع امید از شرق و غرب و راه انداختن تولید مستقل ملی و چشم دوختن به خدا و ولیعصر(عج) و چشن ندوختن به دشمن غدار خدا و اسلام و دست برداشتن از دل در جایی که منجر بر باد دادن نیروها و ذخایر ایمان و اموال مردم و ... جهت واردات بنجل های غربی یا با واسطه از کشورهای همدست غرب شده است و ندیده گرفته می‌َشود. اصل ضروری پایان دادن به اقتصاد نفتی که ام الفساد مصرف گرایی و سیاست ارزی بیمار و بنیان‌های مریض اقتصادی اجتماعی ماست و ندیده گرفته می‌شود، تاکیدها برای رها شدن از مدیریتی خیانت زده و بوروکراسی بیمار که در آن نفوذهای مدیران بی ایمان و باورهای فراوان لیبراستی (و گاه تمرکز گرایی راه رشد غیر سرمایه داری شوروی سابق از سوی دیگر) چهره سیاست ناب توحیدی اسلام را لکه دار و ناتوان کرده است.

اشرف بانویی معرفی می‌شد منورالفکر، سخت نگران سرنوشت ایران، یاری دهنده برادر، فعال در امور فرهنگی و رابطه‌ی دموکراتیک با مطبوعات و ژورنالیسم که دیوار و در نفوذ ناپذیر دربار را به سوی روزنامه‌نگاران گشود. و اموالش را وقف بنیاد پهلوی کرد که کارش انتشار کتب فخیم بود.

من نمی‌دانم وقتی نه روشهای دعوای بی منطق جناحی بلکه گفتگوی جمعی علمی بدون اتهام و پیش داوری، برای بیدار کردن مردم در خصوص حقوق خود و پیمان امام(ره) با مردم، ‌ و قانون اساسی و روشن کردن حقایق، اصلا سازمان داده نمی‌َشود، درست در چنین فضایی، ‌چرا مستندی در سالروز چهل سالگی انقلاب اسلامی، اجازه می‌یابد که به نمایش در آید که با روایت خود در مخاطب احساس مثبتی نسبت به شخصیت های فاسد و خائن خاندان سرکوبگر،   نوکر و دست نشانده، ‌سوء استفاده گر و چپاول گر و دشمن خدا و اسلام و کودتاچی و ابزار توسعه نفوذ مدرنیت و بی دینی و تبعیض و برباد دهنده‌ی نیروهای سالم فکری و معنوی و مادی و نافی استقلال و آزادی ایران و مروج انواع فساد، پدید می‌آورد؟ تازه اقدامات فرح پهلوی را به حساب اشرف فاسد بگذارد و چهره او را زینت دهد! هر فرد با هر تفکری اگر واقعا با آگاهی علیه رژیم مستبد و وابسته و خشن و خائن پهلوی مبارزه کرد و آگاه بود که این رژیم محصول چه خیانت بزرگی در نابودی جنبش مشروطه با رهبری اسلام برای استقلال و آزادی و پیشرفت بوده است و نشان سیطره‌ی اجانب غارتگر و افتادن مهار حکومت ایران به دست شیاطین، تا اعماق جان دلش می‌سوزد که در شبکه مستند چنین چهرهای تباهی ایران، آرایش شده‌اند و تحریف مایه زینت شخصیت شان شده است.

هیچ انسان مومن و خداپرست و آگاه بر اسلام ناب و تاریخ ایران و حیات امام(ره) شک نمی‌تواند بکند که انقلاب اسلامی به نقشه‌ای الهی با انتخاب شخصیتی جامع و پرورده اسلام ناب و تحت هدایت ولی الله الاعظم(عج) بود. سلوک امام(ره) برای کامل شدن و سیر با مردم و در مردم به سوی خدا  و بردن مومنان به سیری برای قرب و عبودیت الله، چیزی نبود جز تن دادن به رهبری انقلاب اسلامی علیه شاه. ایشان این تکلیف را به بهترین شکل در مرحله‌های مختلف و با ایثار بی همانند همه چیز خود و همه دلبستگی‌هایش در راه خدا به فرجام رساند. اینکه در این مسیر مردم پایمردی کردند ولی بسیاری از مدیران از بالا تا پایین به سبب تربیت نشدگی و نفسانیت خود فرامین روشن ایشان و جانیشن‌شان را به اجرا در نیاوردند و راه نزدیکی به شیطان را ترجیح دادند و دچار شرق گرایی و استبداد یا غرب گرایی نولیبراسیم شیطانی شدند و نتایج گوناگون اغتشاش آفرین این خود رأیی ربطی به اصل ماجرا ندارد. مگر اطرافیان امام حسن علیه السلام و مدعیان دوستی و مجریان و فرماندارانش به او خیانت نورزیدند و همدست معاویه نبودند؟ ‌آن شب آن مستند مرا به یاد این غربت و خیانت انداخت و دلم را سوزاند؛ همین.

من نمی‌دانم در فضای ممیزی سختی که اجازه نمی‌دهد روشن شود، چرا چهل سال، هدایتهای امام(ره) و رهبری که رهرو خبیر و صادق راه آن عبد صالح خداست ندیده گرفته می‌َشود

البته اصل انجام تکلیف است نه نتایج خارج از اختیار و فسادهای روی داده! اما اگر قرار باشد در آستان چهل سالگی انقلاب اسلامی، ‌ عالمان مومن و متخصص به جمع بندی آنچه گذشت بپردازند و عوامل گوناگون مانع راه تحقق آرمانهای امام(ره) و راه‌نمودهای او و رهبر معظم در قلمرو تأسیس مدیریت سالم، جامعه سالم، نهادها و ادارات و بوروکراسی سالم را روشنی بخشند، بسی رازها فاش می‌شود. اگر موانع اقتصاد و سیاست و قضاوت سالم و فضای آموزشی و دانشگاهی و رسانه‌ای و فضای مجازی متناسب با خواست اسلام را بررسی کنند و دلایل قدرت‌یابی دیدگاههایی را که مانع استقلال و آزادی، رشد و پیشرفت اسلامی جامعه ماست جستجو کنند و با پژوهش علمی حقیقی به واکاوی دیدگاههای متعارض و خنثی کننده دیدگاه ناب امام(ره) در حاکمیت و کار نهادهای گوناگون در خلاف معرفت ناب امام(ره) بپردازند، معنای آزمایش تازه‌ای آشکار می‌َشود؛ آنگاه مظلومیت امام(ره) و رهبر معظم در جمهوری اسلامی در محاصره شرق گرایی و غرب گرایی نولیبرالیستی و بی باور به اسلام ناب آشکار خواهد شد و مردم ناآگاه به سبب فسادی که مسئولیتش به گردن ماست از امام دور نمی‌شوند،

من این حروف نوشتم چنانکه غیر ندانست ... تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی.

***

مایلم درپایان تنها به نکته‌ای گوشزد کنم. کار عظیم امام(ره) طبق نقشه الهی، احیاء حقیقت ناب اسلام محمدی در زمانی بود که در جهان شیطان بزرگ و توحید ستیزان موفق شده بودند، به کمک همدستان فاسد خود چهره جهالت باری از اسلام بسازند و با اسلام جعلی و وهابی و ... تشیع را جمعی رافضی و بی اهمیت و مذهبی ملی و رو به افول معرفی کنند.

هیچ اثری در دنیا در دفاع از حقیقت جدا ناپذیر قرآن و عترت و شکوه اسلام وجود نداشت. و جهان حقیقت اسلام و اهل بیت (علیه السلام) و عظمت معرفت نجات بخش آنان و حقیقت و تنها امید دادگری موعود جهانی(عج) را نمی‌شناخت. و کفر همه جا سایه گستر شده بود و مدرنیته پایان جهان و تنها راه قلمداد می‌شد. انقلاب اسلامی که جز به نام امام(ره) و سلوک او شناخته نیست، عصر توحیدی نویی را در جهان بنا نهاد که مرز اسلام جاهلی و خشن و دروغین و همدست کفر و پر از نفاق و تحجر، با حقیقت اسلام ناب علوی به روشنی هویدا شد. و همین سیمای حسینی و نقش امام(ره) برای همه زمانها تا ظهور مهدی موعود(عج) جهت سربلندی انقلاب اسلامی و یقین به پیروزی امام(ره)، کفایت می‌کند و اگر کور دل نباشیم با همه وجود برای این میراث گرانبها علیه تهدیدات فسادهای مختلف عقیدتی و اجرایی مبارزه خواهیم کرد و آن را به پای انقلاب نخواهیم نوشت. این است علت دلخوری من از آن مستند کذایی.

**احمد میراحسان

برچسب‌ها