اهميت به ايمان منهاي عمل، خطرناک‌ترين جريان فکري بود که در قرن دوم هجري پديد آمد و خلفا به آن دامن زدند و انديشة اباحيگري و صلح کلي ونجات همة مؤمن‌هاي کذائي را مطرح کردند.

مشرق---- از مسلمات مکتب قران و اهل بیت علیهم السلام توام بودن ایمان و عمل است. قران پیوسته بر همراهی ایمان و عمل صالح باهم از جمله در سوره والعصر تاکید کرده است. امیر المؤمنین علیه السلام فرموده است:
الإيمان و العمل أخوان توأمان و رفيقان لا يفترقان لا يقبل الله أحدهما إلا بصاحبه(1)
ایمان و عمل دو برادر و رفیقی هستند که از هم جدا نمی شوند و خداوند جل و علا یکی را بدون دیگری نمی پذیرد.
از جمله فرق انحرافی صدر اسلام فرقه مرجئه بودند که از جمله اعتقادات فاسد و انحرافی آنان این بود که به ایمان منهای عمل قائل بودند. آیت الله سبحانی در کتاب فرهنگ و عقاید مذاهب اسلامی در باره مرجئه می نویسد:
«مرجئه ...جهشي در عقيدة خود دادند و آن، اين که: «عمل، ارتباطي به ايمان ندارد.» و روي اين اصل، اصرار ‌ورزيده که بايد به ايمان اهميت داد، نه عمل، و سرانجام ايمان را جلو وعمل را عقب انداختند.اهميت به ايمان منهاي عمل، خطرناک‌ترين جريان فکري بود که در قرن دوم هجري پديد آمد و خلفا به آن دامن زدند و انديشة اباحيگري و صلح کلي ونجات همة مؤمن‌هاي کذائي را مطرح کردند.»(2)
اما بشنوید از بنیانگذار حکمت متعالیه جناب ملا صدرا که او نیز در جایی عقیده ای مشابه عقاید مرجئه را ابراز فرموده اند. جناب آقای دکتر دینانی این گونه به بیان این نظریه ملاصدرا می پردازند:
«اين‌ فيلسوف‌ بزرگ‌ برخلاف‌ فيلسوفان‌ وجودي‌ جديد، عقل‌ نظري‌ را بر عقل‌ عملي‌ مقدم‌ دانسته‌ و روي‌ نظر و معرفت‌، بيش‌ از عمل‌ تكيه‌ مي‌كند. در نظر او، رأس‌ همه سعادت‌ها و بالاتر از همه خوبي‌ها، به‌ دست‌ آوردن‌ حكمت‌ حقيقي‌ است‌ و حكمت‌ حقيقي‌ نيز علم‌ و آگاهي‌ به‌ حقايقي‌ است‌ كه‌ به‌ مبدأ و معاد مربوط‌ مي‌گردد... اين‌ فيلسوف‌ متألّه‌ در اينجا به‌ نكته‌اي‌ اشاره‌ كرده‌ كه‌ كمتر كسي‌ از انديشمندان‌ اسلامي‌ به‌ آن‌ توجه‌ كرده‌ است‌؛[به لحن تایید و اعجاب گونه آقای دکتر هم توجه کنید!] او مي‌گويد: ملاك‌ وصول‌ به‌ سعادت‌ حقيقي‌، جز حصول‌ علم‌ و معرفت‌ به‌ حقايق‌ مبدأ و معاد چيز ديگري‌ نيست‌. بنابراين‌ كسي‌ كه‌ به‌ اين‌ نوع‌ معرفت‌ دست‌ مي‌يابد، به‌ سعادت‌ حقيقي‌ نائل‌ مي‌شود، اگرچه‌ او در تمام‌ مدت‌ عمر خود هيچ‌گونه‌ عمل‌ بد يا خوبي‌ را انجام‌ نداده‌ باشد. (3)عين‌ عبارت‌ صدرالمتألهين‌ در اين‌ باب‌ چنين‌ است‌: فلو فرض‌ حصول‌ هذه‌ المعارف‌ علي‌ وجه‌ها في‌ قلب‌ احدٍ من‌ الآدميين‌ من‌ دون‌ عمل‌ حسناً كان‌ او قبيحاً لكان‌ مؤمناً حقّاً فائزاً بالسعادة الحقيقية من‌ غير قصور و خلل‌ في‌ ايمانه .»[یعنی اگر معارف به مبدء و معاد به نحو صحیح در قلب انسانی حاصل شود در حالی که عاری از هر گونه عمل نیک و یا زشتی باشد، قطعا مؤمن حقیقی خواهد بود و بدون هر گونه قضور و خللی در ایمانش به سعادت حقیقی دست یافته است]
شهید مطهری (ره) با وجود ارادتش به ملاصدرا و فلسفه اش بر خلاف جناب آقای دکتر دینانی در برابر این انحراف فاحش سکوت نکرده و در این باره نوشته است:
«معمولاً كتب‌ فلسفي‌ ما (حتي‌ ملاصدرا كه‌ تا اندازه‌اي‌ ذوق‌ عرفا را هم‌ در فلسفه‌ وارد كرده‌ است‌، مع‌ذلك‌ اين‌ مطلب‌ در كلماتش‌ هست‌) ايمان‌ اسلامي‌ را فقط‌ به‌ شناخت‌ تفسير مي‌كنند. مي‌گويند: ايمان‌ در اسلام‌ يعني‌ شناخت‌ و بس‌؛ ايمان‌ به‌ خدا يعني‌ شناخت‌ خدا؛ ايمان‌ به‌ پيغمبر يعني‌ شناخت‌ پيغمبر؛ ايمان‌ به‌ ملائك‌ يعني‌ شناخت‌ ملائك‌؛ ايمان‌ به‌ «يوم‌الاخر» (معاد) يعني‌ شناخت‌ معاد؛ و هركجا كه‌ در قرآن‌ [كلمه] «ايمان‌» آمده‌ است‌، معنايش‌ معرفت‌ و شناخت‌ است‌ و غير از اين‌ چيزي‌ نيست‌. اين‌ مطلب‌ به‌ هيچ‌ وجه‌ با آنچه‌ اسلام‌ مي‌گويد قابل‌ انطباق‌ نيست‌. در اسلام‌، «ايمان‌» حقيقتي‌ است‌ بيش‌ از شناخت‌... علماي‌ مسلمين‌ مي‌گويند، دليل‌ آن‌كه‌ ايمان‌ اسلام‌ فقط‌ شناخت‌ نيست‌ ـ آنچنان‌ كه‌ فلاسفه‌ ادّعا مي‌كنند ـ اين‌ است‌ كه‌ قرآن‌ بهترين‌ نمونه‌ها را از بهترين‌ شناسنده‌ها آورده‌ است‌؛ عالي‌ترين‌ شناسنده‌ها را معرفي‌ كرده‌ كه‌ خدا را در حد اعلا مي‌شناسد، پيغمبرها را در حد اعلا مي‌شناسد، حجّت‌هاي‌ خدا را در حد اعلا مي‌شناسد و معاد را هم‌ در حد اعلا مي‌شناسد، اما كافر است‌ و مسلمان‌ نيست‌. او كيست‌؟ شيطان‌! ولي‌ در عين‌ حال‌ چرا قرآن‌ شيطان‌ را كافر مي‌خواند؟ مي‌فرمايد: وَ كان‌َ من‌َ الْكافرين‌َ. اگر ايمان‌ ـ آنچنان‌ كه‌ فلاسفه‌ گفته‌اند ـ فقط‌ شناخت‌ مي‌بود، شيطان‌ بايد اول‌ مؤمن‌ باشد ولي‌ شيطان‌ مؤمن‌ نيست‌. چون‌ او شناسنده جاحد است‌؛ يعني‌ مي‌شناسد ولي‌ در عين‌ حال‌ عناد و مخالفت‌ مي‌ورزد؛ در مقابل‌ حقيقتي‌ كه‌ مي‌شناسد، تسليم‌ نيست‌؛ پس‌ اين‌كه‌ بسياري‌ از حكماي‌ ما در [تفسير] اين‌ سوره مباركه‌ كه‌ مي‌فرمايد: «والتّين‌ وَ الزِّيْتون‌، وَ طور سينين‌َ، وَ هذَا الْبَلَد اْلاَمين‌، لَقَدْ خَلَقْنا اْلانْسان‌َ في‌ اَحْسَن‌ تَقْويم‌ٍ، ثُم‌ِّ رَدَدْناه‌ُ اَسْفَل‌َ سافلين‌َ، الِّا الِّذين‌َ امَنوا وَعَملوا الصّالحات‌» مي‌گويند: «الّا الذين‌ امنوا» يعني‌ حكمت‌ نظري‌ و «عملوا الصّالحات‌» يعني‌ حكمت‌ عملي‌، صحيح‌ نيست‌. چيزي‌ بالاتر از حكمت‌ نظري‌ در «الّا الّذين‌ امنوا» وجود دارد. حكمت‌ نظري‌ جزء آن‌ است‌؛ پايه آن‌ است‌ امّا تمام‌ ايمان‌، حكمت‌ و دريافت‌ و علم‌ و معرفت‌ و شناخت‌ نيست‌؛ چيزي‌ بالاتر از شناخت‌ در ايمان‌ وجود دارد.»
و البته در شماره های بعدی این سلسله در باره نظریات این گونه ای جناب ملاصدرا باز هم مطالبی خواهیم نوشت.

*مهدی نصیری
-------------------------------
 1. غرر الحکم ص 151
2 . فرهنگ و عقاید مذاهب اسلامی، ص 144
3 . دینانی، ابراهیم، ماجراي‌ فكر فلسفي‌ در جهان‌ اسلام، ج 3 ص 80 به نقل از ملاصدرا، اسرار الایات، ص 4