سرویس جهان مشرق - ۴ مارس سال ۲۰۱۸ میلادی، «سرگئی اسکریپال» جاسوس دوجانبه روسی-انگلیسی و دخترش «یولیا» در اثر آلودگی به عامل عصبی «نوویچوک» در شهر سالزبری انگلیس مسموم شدند. دولت انگلیس بلافاصله روسیه را به ترور این دو متهم کرد و در اقدامی اعتراضی، ۲۳ دیپلمات روس را از خاک خود اخراج نمود. روابط مسکو و لندن که یک بار در سال در سال ۲۰۰۶ و پس از مسمومیت مشابه یک جاسوس دوجانبه دیگر به نام «آلکساندر لیتویننکو» دچار تنشهای شدیدی شده بود، این بار هم به سردی گرایید.
به فاصله چند روز، روسیه نیز که بارها دست داشتن در ترور اسکریپال را رد کرده است، ۲۳ دیپلمات انگلیسی را اخراج کرد. مقامات کرملین همچنین با اشاره به اینکه «پورتون داون» (تأسیساتی که انگلیس از آن برای تحقیقات درباره سلاحهای شیمیایی استفاده میکند) در فاصله کمتر از ۱۳ کیلومتری سالزبری قرار دارد، یکی از سناریوهای احتمالی را دست داشتن دولت انگلیس در ترور اسکریپال دانستهاند. تنشها میان دو کشور همچنان ادامه دارد.
لطفاً در ابتدا توضیح بدهید که سرگئی اسکریپال که بود و چرا پروندهاش این همه در روابط دوجانبه روسیه و انگلیس اهمیت پیدا کرده است.
سرگئی اسکریپال یک خائن بود که تا پیش از دستگیریاش توسط عوامل «سرویس امنیت فدرال» روسیه [اصلیترین نهاد امنیتی روسیه و مسئول تأمین امنیت داخلی و مرزی، انجام عملیاتهای ضدجاسوسی و مبارزه با تروریسم] در سال ۲۰۰۴، به عنوان افسر اطلاعاتی نظامی روسیه خدمت میکرد. اسکریپال در واقع جاسوس بریتانیا بود و به خاطر همکاری با «سرویس اطلاعات سری» انگلیس [موسوم به MI6 و مسئول جمعآوری اطلاعات خارجی] همزمان با جاسوسی برای ارتش روسیه در دهه ۱۹۹۰، و همچنین خیانت به عوامل اطلاعاتی روسیه به نفع MI6، مجرم شناخته شده بود.
وی سال ۲۰۱۰ در جریان «مبادله جاسوسها[۱]»، با عوامل دستگیرشده روسیه در آمریکا مبادله شد و سپس به سالزبری [در انگلیس] رفت. برخی از مقامات خارجی ادعا میکنند که اسکریپال [بعد از رفتن به سالزبری] همچنان به ارائه اطلاعات حساس به سازمانهای اطلاعاتی انگلیس و دیگر کشورهای غربی ادامه داده است، اما احتمالاً با طرح این ادعاها میخواهند نشان دهند که روسیه برای کشتن او انگیزه قبلی داشته است. این در حالی است که اگر روسیه چنین انگیزهای داشت، با معاوضه اسکریپال موافقت نمیکرد.
پرونده «اسکریپال»، مانند پرونده «لیتویننکو»، بخشی از جنگ مشترک آمریکا، انگلیس و ناتو علیه روسیه با هدف به انزوا کشاندن مسکو در زمینههای سیاسی و نظامی است.البته چنین داستانهای عجیب و غریبی در انگلیس قبلاً هم اتفاق افتاده است و مورد اسکریپال، منحصربهفرد نیست. در حال حاضر هم برخی سیاستمداران غربی دارند میگویند پرونده اسکریپال «یادآور» ترور «آلکساندر لیتویننکو[۲]» (خائن و عامل سابق سرویس امنیت فدرال روسیه) است. [لیتویننکو نیز در انگلیس و بر اثر آلودگی به عنصر رادیواکتیو پلونیوم مسموم شد و ترور او یکی از مرموزترین پروندههای ترور در قرن حاضر توصیف شده است.] انگلیس با همراهی آمریکا و ناتو، پیشاپیش «ارتباط روسیه» [با هرگونه توطئهای در کشورهای غربی!] را کشف و یک عملیات روانی تحریکآمیز را نیز برای تحریک احساسات ضدروسی در راستای سیاست کشاندن روسیه با انزوای نظامی-سیاسی آغاز کرده است.
آیا دولت بریتانیا مدرکی هم برای متهم کردن روسیه به ترور اسکریپال دارد؟
کشورهای غربی عموماً برای متهم کردن مسکو، به ارائه سند و مدرک، حتی فکر هم نمیکنند و بعید است برای اثبات ادعای ترور اسکریپال توسط روسیه هم سندی ارائه کنند.واقعیت این است که مطابق معمول روابط بینالملل در عصر کنونی، کشورهای غربی به ارائه شواهدی مبنی بر دست داشتن روسیه در مسموم کردن اسکریپال، حتی فکر هم نمیکنند. در مورد پرونده لیتویننکو هم که طبقهبندیشده بود، به همین شکل رفتار کردند. بنابراین بسیار بعید است که مسکو بتواند هرگونه مدرکی درباره اتهامات وارده به روسیه در خصوص ترور اسکریپال دریافت و یا به نمونهای از مادهای دسترسی پیدا کند که گفته میشود یک عامل عصبی بوده و در ترور این جاسوس دوجانبه از آن استفاده شده است. این در حالی است که یکی از قربانیان این حادثه، یعنی یولیا اسکریپال، یک شهروند روس بوده است.
اگرچه انگلیس هنوز هیچ مدرکی برای متهم کردن روسیه ارائه نکرده، اما آمریکا حمایت کامل خود از لندن را اعلام و روسیه را به دست داشتن در ترور اسکریپال متهم نموده است. آیا انگلیسیها در پشت پرده مدارک خود را به واشینگتن ارائه کردهاند یا حمایت کاخ سفید از لندن، دلایل دیگری دارد؟
آمریکا از هرگونه فشار اروپا بر روسیه استقبال میکند، چراکه اروپا را خط مقدم جنگ ترکیبی علیه مسکو میداند.آمریکا نیز مانند انگلیس اعتقادی ندارد که باید اتهامات خود را بر پایه شواهد و مدارک استوار کند. همانطور که میدانیم، انگلیس یکی از شرکای سنتی آمریکاست و جای تعجب ندارد که کاخ سفید با لندن ابراز همبستگی میکند. با این حال، دلایل دیگری هم پشت این مواضع یکسان وجود دارد که دلایل ژئوپلتیک هستند. واشینگتن در شرایط کنونی از هر بهانهای برای تشدید فشارها علیه مسکو استفاده میکند، به خصوص اگر این فشار از جانب اروپا به روسیه وارد شود، چراکه از دیدگاه آمریکاییها، اروپا خط مقدم «جنگ ترکیبی» ادامهدار علیه روسیه است. تهدیدی که غربیها ادعا میکنند از جانب روسیه متوجه آنهاست، تا امروز به عنوان بهانهای برای گسترش ناتو و تلاشهای سیاسی، اقتصادی و نظامی در راستای ترویج روسیههراسی به کار گرفته شده است. همچنین آمریکا از افزایش احتمالی تحریمها توسط انگلیس علیه روسیه نیز استقبال میکند.
مقامات انگلیسی برای متهم کردن روسیه صرفاً از حدس و گمان و احتمال صحبت میکنند. آیا طبیعی است که یک دولت با استناد به حدس و گمان، نسبت به یک مسئله، واکنشی با این شدت، در حد اخراج دیپلماتهای یک کشور دیگر، نشان داد؟
اخراج دیپلماتها صرفاً گام اول انگلیس بوده و اِعمال تحریمهای جدید علیه روسیه توسط لندن به بهانه ترور اسکریپال، دور از انتظار نیست.حاشیههای ترور اسکریپال یکی از مؤثرترین ابزارهای اطلاعاتیای هستند که برای سرد کردن روابط دوجانبه میان مسکو و لندن مورد استفاده قرار گرفتهاند. اخراج دیپلماتهای روسیه از بریتانیا، صرفاً یکی از اولین اقدامات دولت انگلیس در مسیر سیاستهای ضدروسی این کشور است. در اینجا باید به بیانیه مشترکی توجه کرد که اخیراً توسط مقامات بریتانیا، آمریکا، فرانسه و آلمان امضا شد و در آن مدعی شده بودند که هیچ سناریوی معقول دیگری جز «ردپای روسیه» برای حل معمای پرونده مسمومیت اسکریپال وجود ندارد. این بیانیه نشان میدهد که نه تنها انگلیس، بلکه متحدان کلیدی این کشور در ناتو نیز دست داشتن مسکو در ترور اسکریپال را به عنوان یک واقعیت قطعی پذیرفتهاند. به این ترتیب، احتمال اِعمال تحریمهای جدید علیه روسیه در آینده نزدیک به بهانه دست داشتن این کشور در ترور «اسکریپال» نیز به هیچ عنوان دور از انتظار نیست، به خصوص با توجه به پیامدهای مشابه تنشها پس از ترور لیتویننکو.
برخی کارشناسان، ادعاهای انگلیس درباره ترور اسکریپال توسط روسیه را با دروغهای آمریکا درباره وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق مقایسه کردهاند. به نظر شما این مقایسه تا چه اندازه اعتبار دارد؟
حمله ناتو به عراق در سال ۲۰۰۳ نشان داد که رژیم صدام هیچگونه سلاح کشتار جمعی ندارد و جورج دابلیو بوش رئیسجمهور وقت آمریکا هم سال ۲۰۰۸ به این واقعیت اعتراف کرد. البته تا آن زمان، دیگر هدف آمریکاییها یعنی حذف صدام از قدرت در عراق، حاصل شده بود. پرونده اسکریپال، اگرچه نمونه دیگری از فشارهای سیاسی علیه مسکو است، اما هیچکس این پرونده را در چارچوب هدف نهایی غربیها مبنی بر تغییر رژیم سیاسی در مسکو تعریف و تعبیر نمیکند.
با این اوصاف، فکر میکنید نتیجه تنشهای فعلی میان روسیه و انگلیس چیست؟ آیا روابط میان دو کشور به سادگی و به زودی به حالت قبلی بازخواهد گشت؟
دورههای مختلفی در تاریخ روسیه و بریتانیا، با پیچیدگی در روابط دوجانبه دو کشور همراه بوده است. به عنوان نمونه، اگر همین دهههای اخیر را در نظر بگیریم، خواهیم دید که روابط دو کشور از اواسط دهه ۲۰۰۰ تا کنون دچار یک آشفتگی دائمی بوده است. اولین تنش جدی میان دو کشور، سال ۲۰۰۶ و با ترور لیتویننکو در لندن به وجود آمد. طی سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۴ روابط میان مسکو و لندن دچار رکود و عدم پیشرفت بود. پس از اتفاقاتی که سال ۲۰۱۴ در اوکراین رخ داد، روابط میان روسیه و انگلیس باز هم موج جدیدی از رکود را آغاز کرد. اکنون نیز پرونده اسکریپال روند احیای احتمالی روابط روسیه و انگلیس را تضعیف خواهد کرد. در وضعیت فعلی، نباید انتظار داشت روابط میان مسکو و لندن سریعاً به حالت قبلی بازگردد.