کد خبر 8418
تاریخ انتشار: ۱۱ مهر ۱۳۸۹ - ۱۳:۲۴

عطاءالله مهاجراني اعلام کرد قصد دارد حدود پنج سال ديگر به ايران بازگردد اما قصد ندارد مسؤوليت دولتي بپذيرد!

به گزارش مشرق، مهاجراني در گفت‌وگويي با شبکه تلويزيوني العربيه در لندن که در محل اقامت وي انجام شد با اعلام اين مطلب، گفت: برنامه من براي حضور در لندن، از ابتدا هم يک برنامه 10 ساله بود و اکنون با توجه حضور پنج ساله ام در اين شهر و تحصيل دختر و پسرم در دانشگاه هاي انگليس، به همراه خانواده در اينجا مي‌مانم و اميدوارم که ان‌شاءالله پس از اين اقامت 10 ساله به کشورم بازگردم.

وي که با "احمد علي الزين" مجري برنامه "روافد" در منزل خود در لندن و به زبان عربي مغلوط سخن مي‌گفت، با بيان اينکه حضورم در انگليس، دلايل مختلفي دارد، گفت: من عاشق لندن هستم زيرا لندن به نظر من يک شهر نيست بلکه يک جهان کوچک است زيرا مي توان در آن هر چيزي را که بخواهي پيدا کني اعم از فرهنگ ها و تمدن ها و نسل هاي مختلف و طبعاً اين تنها نظر من نيست بلکه براي فرزندان من نيز چنين است.

مهاجراني افزود: اگر روزي بيايد که تصميم بگيرم در يک کشور عربي ساکن شوم قطعاً به ترتيب قاهره و بيروت براي من در اولويت است زيرا در اين شهرها حضور داشته و آنها را دوست دارم.

وي سپس بدون اشاره به پرونده‌هاي قضائي خود در دادگاه‌هاي کشور مدعي شد: من با اراده خودم از ايران خارج شدم و جالب اينجاست که بدانيد از قسمت وي‌آي‌پي فرودگاه (بخش افراد بسيار مهم) عبور کردم و سوار هواپيما شدم اما اکنون به‌ويژه پس از جنبش سبز، اوضاع خيلي تغيير کرده است؛ بطور مثال اگر روزنامه کيهان را که زير نظر رهبر انقلاب اداره مي شود ببينيد تقريباً بطور روزانه مطالب و مقالاتي عليه من چاپ مي کند.

سخنگوي دولت اصلاحات با اشاره به اينکه در دوره نمايندگي خود در مجلس شوراي اسلامي و در کميسيون دفاع و ديگر جلسات، با آيت الله خامنه اي محشور بوده است، گفت: حضور من در ايران، مرا وادار مي کرد که تحت سيطره روحي و عقلي و ديني او باشم زيرا ديکتاتورها همواره دوست دارند بر روح مردم حکومت کنند نه بر جسم آنها.

وزير اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامي افزود: در کتاب "تنبيه الامة و تنزيه الملة" علامه نائيني هم آمده که بدترين استبداد، استبداد ديني است زيرا وقتي کسي به نمايندگي از خدا، پيامبر(ص) و امام بر اريکه قدرت تکيه مي زند و خود را آيت الله و ولي مي داند، ناخودآگاه احساس مي کند حق مطلق است و ديگران بايد از او تبعيت کنند.

وي با بيان اينکه هنگامي که من وزير فرهنگ دولت خاتمي بودم فشارهاي زيادي از سوِ رهبر انقلاب متوجه من شد زيرا تمرکز کاري من بر آزادي رسانه ها، آزادي سينما، آزادي موسيقي و آزادي نمايش بود، ادعا کرد: اين ديدگاه با نظر رهبر انقلاب يعني آيت الله خامنه اي در تناقض قرار داشت به حدي که روزي خاتمي برگشت و به من گفت: وضع تو به حدي رسيده که ديگر جايي براي اينکه بتوانم از تو دفاع کنم باقي نمانده است.

مهاجراني افزود: اين در حالي بود که من در جلسه رأي اعتماد در مجلس هم گفته بودم که من براي وزارت نيستم و شعل من وزير بودن نيست بلکه با هدف آزادي آمده ام و حتي يک بار در جايي گفتم که من کلاً با وجود وزارتخانه اي با عنوان وزارت فرهنگ مخالفم چون در آمريکا هم وزارتي با اين عنوان وجود ندارد و وجود آن تنها وزر و وبالي براي نويسندگان و سينماگران و اهالي فرهنگ است و چيز مثبتي نيست.

سخنگوي دولت اصلاحات در پاسخ به اينکه آيا اکنون هم ولايت فقيه را مانند گذشته قبول دارد يا خير، گفت: من طرفدار قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران هستم که در بند 57 اين قانون آمده که رهبر هم مثل يک انسان عادي و ديگر شهروندان، مقابل قانون مسؤول است و مجلس خبرگان رهبري او را انتخاب مي کند و اختيار عزل او را هم دارد اما متأسفانه اکنون، قرائت عجيبي از قانون اساسي در حال ترويج است و مثلاً آيت‌الله مصباح يزدي اعتقاد دارد همه چيز دست ولي فقيه است و او هر که را بپذيرد رئيس جمهور است و هر که را تأييد کند رئيس مجلس و لذا بايد از منصوبان او اطاعات شود.

وي در پاسخ به اين پرسش که آيا واقعاً به اين حرف خود که هنوز به ولايت فقيه اعتقاد دارد، قلباً نيز معتقد است يا فقط به خاطر مراعات جايگاه سياسي و آينده خود آن را به زبان مي آورد، با خنده تأکيد کرد: قطعاً من يک فعال سياسي هستم و سياستمدار نيز بايد طبق مقتضيات زمان حرف بزند و البته اين بدان معنا نيست که من دوست داشته باشم در آينده ايران، پست و مقامي داشته باشم!

مهاجراني در پاسخ به پرسش جهت دار مجري العربيه مبني بر اينکه آيا عاقلانه است که در قرن بيست و يکم، يک آخوند بخواهد مسؤوليت سياسي بگيرد، گفت: چه اشکالي دارد؟ چرا بايد عالمان ديني را محدود کنيم. آنها هم مثل ديگر شهروندان مي‌توانند دانشگاه بروند، علوم سياسي بخوانند، در انتخابات شرکت کنند و حتي در صورت برخورداري از صلاحيت‌هاي لازم، وزير امور خارجه بشوند.

وي با بيان اينکه نسبت به آينده ايران بسيار اميدوار است، گفت: جنبش اصلاحات، مباني و ثوابتي دارد بطور مثال، اکنون در شهر قم، اکثر مراجع عظام تقليد، از تأييدکنندگان جنبش سبز هستند يعني از 12 مرجع مطرحي که اکنون در قم به سر مي برند معمولاً تنها دو نفر حکومت و رهبر انقلاب را تأييد مي کنند.

مدير سايت جرس که در اين برنامه تصاويري از وي در حال خواندن سايت "راه سبز" از لپ تاپش نيز به نمايش در آمد افزود: در خصوص مسأله اي که اخيراً براي سيد حسن خميني، نوه آيت الله خميني رخ داد ديديم که همه علما، حتي علمايي که به جريان محافظه کار گرايش دارند، همگي سيد حسن خميني را تأييد کردند که اين رخدادي مهم و نادر در ايران است.

وي گفت: نمي توان گفت همه، اما مي توان گفت حدود 95درصد نخبگان در ايران، حامي جنبش سبز هستند زيرا زور هيچ وقت دوام ندارد براي مثال ببينيد سرنوشت حکومت استالين در اتحاد جماهير شوروي چه شد؛ فشارهايي که از سوي صدام بر ملت عراق وارد آمد به چه نتيجه اي رسيد؟
مهاجراني در ادامه با بيان اينکه البته ملت ايران، مثل ملت عراق نيست و با آن متفاوت است گفت: من در کنفرانسي در واشنگتن هم گفتم اگر بخواهد جنگ يا هر گونه دخالت ديگري عليه ايران رخ دهد، قطعاً من از همين حکومت يعني آيت الله سيد علي خامنه اي و احمدي نژاد حمايت خواهم کرد.

وي افزود: البته ممکن است که آنان مرا نپذيرند اما موضع آشکار من اين است که از آنها حمايت کنم.

مهاجراني در ادامه با اشاره به آثار و کتاب هايي که نگاشته است، گفت: اکنون پنج کتاب تازه اي که من نوشته و داستان هايي که ترجمه کرده ام در ايران ممنوع النشر شده است.

وي سپس به دلبستگي خود به انديشه هاي مولوي و نيز قرآن اشاره کرد و درباره تأثيرپذيري نگارش کتب و داستان هاي خود از قرآن گفت: بهترين و کامل ترين و دلنشين ترين داستان کوتاه از نظر من سوره يوسف است و قطعاً هيچ احدي نمي تواند داستاني بهتر از سوره يوسف پيدا کند زيرا در هر صفحه و آيه آن رخداد غيرمنتظره و انديشه موج مي زند.

مهاجراني همچنين در پاسخ به پرسش العربيه مبني بر اينکه آيا شما با توجه به کتابي که در نقد توطئه آيات شيطاني نگاشته ايد با فتواي آيت الله خميني مبني بر تکفير و قتل سلمان رشدي موافق هستيد، تصريح کرد: طبعاً موافقم چون امام خميني يک فقيه بود و بر اساس شريعت اسلام حکم کرد.

وي سپس افزود: من پس از صدور اين فتوا، تمامي مذاهب اسلامي اعم از سني و شيعي و حتي زيدي و اسماعيلي را مورد بررسي قرار دادم و همه آنها بدون استثنا اين فتوا را تأييد مي‌کنند اما من شخصاً عقيده‌اي به قتل سلمان رشدي ندارم اما معتقدم که هر نويسنده‌اي اعم از مسلمان و مسيحي و يهودي، بايد عقايد و مباني عقيدتي هر ملتي را محترم بشمارد.

مهاجراني گفت: من به علت اينکه در حوزه و دانشگاه تحصيل کرده ام مي توانم از دو پنجره به مسائل بنگرم اما به عنوان يک مسلمان، همواره از پنجره قرآن به مسائل نگريسته ام و در آن هيچ شکي ندارم اما به عنوان يک فعال فرهنگي، از زوايه عقل مي نگرم. ملاصدرا (صدرالمتألهين شيرازي) نيز مي گويد ما مي توانيم از سه پنجره به مسائل بنگريم: عقل (برهان)، عشق (عرفان) و قرآن.