به گزارش مشرق، تماشاگر نوشت: حتی پس از آنکه از اوایل دهههفتاد پخش زنده مسابقات فوتبال داخلی به یکی از عادتهای تلویزیون تبدیل شد، آنهایی که به گوش چسباندن به رادیو به هنگام برگزاری مسابقات مختلف ورزشی و بهخصوص فوتبال عادت کرده بودند، دست از این سنت قدیمی برنداشتند. صدا و تحلیلهای گزارشگران رادیویی برای آنها به جزئی از بایدهای بازی فوتبال بدل شده بود و اینچنین بود که خیلی از حاضران در ورزشگاه سیم باریک رادیوی جیبی خود را از یقه پیراهن بیرون میآوردند و به گوش میچسباندند.
آن روزها هم اینطور نبود که رادیو تمام بازیهای مهم را زنده پخش کند و همهچیز بستگی به این داشت که در زمان برگزاری مسابقه یکبرنامه ورزشی در کنداکتور شبکههای رادویی موجود باشد یا نه. برنامههای مختلف گاه و بیگاه سری به ورزشگاه میزدند و مرحوم کیانوش در هیاهوی استادیوم چنان با آب و تاب اتفاقات رخداده را گزارش میکرد که گویی مخاطب رادیویی در ورزشگاه بود و آن صحنهها را از نزدیک میدید.
آن روزها معدود برنامههای ورزشی رادیو در اختیار استخوانخردکردهها بودند، اما مدتی بعد آمار روشن تفاوت آشکار مخاطبان ورزش و سایر ژانرها مسئولان را بر آن داشت تا یکشبکه رادیویی مستقل برای ورزش راهاندازی کنند؛ شبکهای که شروع موفقیتآمیزی داشت، اما هرچه جلو رفت از کیفیت کارش کاسته شد و امروز بعید به نظر میرسد حتی به اندازه آن روزهایی که از کنار رایو تکان نمیخوردیم تا نوبت به کیانوش برسد، مخاطب داشته باشد.
پخش مستقیم و پوشش اخبار مسابقاتی که تلویزیون زمان کافی برای پوشش دادن آنها ندارد از نقاط قوت رادیو ورزش است که اهالی حرفهای ورزش را جذب میکند. این اما صرفا جنبه خبری و اطلاعرسانی دارد و در فاز تحلیلی و کارشناسی مخاطب این رادیو به چیزی غیر از توضیح واضحات و بعضا تسویهحسابهای شخصی و تحلیلهای مبتنیبر اطلاعات سطحی و نادرست میهمان نمیشنود.
اینکه کارشناس یکشبکه رادیویی غیرتخصصی چنددقیقه با شخص آذری زبانی که به اشتباه روی آنتن آورده شده به جای مسعود رضاییان –مدیرعامل وقت باشگاه فولاد خوزستان- صحبت میکند و دست آخر میهمان تلفنی برنامه با لهجه غلیظ آذری میگوید: «شما با کی کار دارید؟ من رضاییان نیستم» شاید به واسطه غیرتخصصی بودن آن شبکه پذیرفتنی و یا حتی بامزه باشد، اما تکرار اتفاقاتی از این دست در شبکه رادیویی ورزش بیتردید یک شگفتی بزرگ محسوب میشود.
گزارشگر قدیمی این شبکه درحالیکه در ورزشگاه حضور دارد، متوجه نمیشود داور گل را آفساید اعلام کرده و حدود 15دقیقه نتیجه بازی را اشتباه به اطلاع شنوندگان میرساند. درنهایت از خود شبکه با او تماس میگیرند و گوشی را دستش میدهند که داور آن گل را آفساید اعلام کرده است.
در بازی پیکان و استقلال در لیگ هفتم حرفهای، گزارشگر رادیو ورزش چون فهرست تیمها دیر به دستش رسید دوتیم را با هم اشتباه گرفته بود. او پیکان فیروزهایپوش را استقلال خطاب میکرد و استقلال سفیدپوش را پیکان! از دیدگاه او علی قربانی که با کله تاس در میانه زمین پیکان حضور داشت، کسی نبود غیر از علیرضا منصوریان... و بالاخره لیست بازیکنان دو تیم به دست گزارشگر رسید و او پس از دقایقی اشتباهش را تصحیح کرد. در همین مسابقات اخیر جهانی کشتی که در استانبول برگزار شد دو گزارشگر اعزامی شبکه ورزش به ترکیه صرفا به گزارش مسابقات میپرداختند و کمتر به اینکه کشتیگیر ایرانی در صورت پیروزی در دور بعد به مصاف کدام حریف خواهد رفت و یا چه مسیری را در بازی نهایی پیشرو دارند، اشاره میکردند.
وقتی پس از دومین پیروزی مهدی تقوی، مجری حاضر در استودیوی رادیو ورزش در مورد حریفان بعدی این کشتیگیر سوال کرد، گزارشگران اعزامی قطعی اینترنت سالن مسابقات را بهانه کردند و از پاسخگویی طفره رفتند. گویا تعداد متخصصان و آشنایان به ورزش کشور آنقدر اندک است که در شبکه رادیویی ورزش از خانم گویندهای که صرفا گوینده است و اطلاعی از اصطلاحات تخصصی و اهالی شناختهشده ورزش ندارد برای خواندن تیتر روزنامههای ورزشی استفاده میشود. او تقریبا هر روز اسامی نقشبسته روی جلد مطبوعات ورزشی را اشتباه تلفظ میکند و مدتهاست با پشتکار خاصی به این کار ادامه میدهد.
برای مخاطبان رادیو ورزش در ساعت قابلتوجهی از روز موسیقی با کلام و بدون کلام پخش میشود و این همان کاری است که از رادیوپیام و سایر شبکههای رادیویی هم صورت میگیرد.
پخش گزارشهای سطحی مردمی در باب مسائل مختلف ورزش یکی دیگر از آیتمهای نخنماشده رادیو ورزش است. مردم همیشه همان جوابی را میدهند که موردنظر گردانندگان برنامههاست و چیزی تحت عنوان تبادل آرا و نظرات دیده نمیشود.
تلفنهای مردمی هم از این قاعده مستثنی نیستند و اکثر پرسشهای مردم از آقایان کارشناس به مواردی مثل «پرسپولیس و استقلال این هفته با کدام تیم بازی دارند» یا سوالاتی شبیه این مربوط میشوند که اصولا نیازی به کارشناس ندارند. شاید هم سوالاتی که پاسخ سهلی ندارند به طور کلی روی آنتن فرستاده نمیشوند. شیوه انتخاب گزارش مستقیم مسابقات فوتبال خارجی هم جالب است، مثلا بازی منچستریونایتد و کریستالپالاس در جام اتحادیه انگلستان پخش میشود، اما مسابقات باشگاهی کشتی به بازی حساس منچستریونایتد و منچسترسیتی که از تلویزیون هم مستقیم پخش نشد، ترجیح داده میشود.
صرفنظر از گافهای معمول کارشناسان و گزارشگران شبکه رادیویی ورزش آنچه بیش از همه آزاردهنده به نظر میرسد کارشناسیهای جهتداری است که کاملا آگاهانه و به منظور تخریب افراد صورت میگیرد. زمانی که حسین شمس سرمربی تیمملی فوتسال ایران بود، کارشناسان این شبکه متفقالقول علیه او صحبت می کردند و حتی پس از موفقیتهای تیمملی فوتسال عملکرد فنی تیم را زیر سوال میبردند؛ آنچه با واکنش شدید حسین شمس و تحریم این شبکه رادیویی از سوی او همراه شد.
شمس درباره شیوه کارشناسیهای کارشناسان رادیو ورزش گفت: «2سال است با رادیو ورزش گفتوگو نمیکنم و آنها را تحریم کردهام. زمانی که من یکی از بازیکنان تیمملی را بنا به مصالح ملی از فهرست بازیکنان این تیم خارج کردم، ناکارشناسان این شبکه انتقاد کردند که شمس به جای برخورد فنی با برخی بازیکنان شخصی برخورده کرده و منافع ملی را درنظر نمیگیرد.
آقایان زمانی که رفقایشان اداره تیمملی و فوتسال ایران را برعهده داشتند، از فوتسال کشورمان تعریف و تمجید میکردند، آنهم درحالیکه تیم ایران سوم آسیا و سیزدهم جهان بود، اما امروز که تیم ایران چهرهای موفق دارد، قهرمان بلامنازع آسیاست و عنوان چهارم دنیا را دراختیار دارد مدعی هستند که تیمملی بد نتیجه میگیرد، فوتسال ایران پسرفت کرده و تنها راه نجاتش، رفتن سرمربی است.
من بهعنوان سرمربی تیمملی فوتسال ایران به معاونت صدای سازمان صداوسیما پیغام میدهم تا زمانی که ناکارشناسان به کارشناسی ورزش در این رادیو میپردازند، با رادیو ورزش گفتوگو نخواهم کرد. متاسفانه افرادی در این شبکه رادیویی کار کارشناسی ورزش را برعهده دارند که وقتی آدم چهره آنها را میبیند یاد این میافتد که اگر ورزش نکند، شبیه آنها خواهد شد! آنها باید از انتقاد یکجانبه و تبعیض دست بردارند. من تا زمانی که حمایت مردم را دارم، شبکه ورزش برایم پشیزی ارزش ندارد.»
اشاره حسین شمس به خسرو والیزاده بود که در رادیو ورزش به عنوان کارشناس فعالیت میکند و اکنون در تیمملی فوتبال ایران هم پست مدیریت رسانهای را دراختیار دارد. ادعاهای شمس زمانی واقعیتر جلوه میکند که مدیر رسانهای تیمملی در رادیو ورزش بازیکنان ملیپوش را به شکل عجیبی زیر سوال میبرد. از زمانی که میثاق معمارزاده به دلیل اختلاف با کادرفنی از پرسپولیس کنار گذاشته شد، یک روزنامه ورزشی حمله به علیرضا حقیقی را آغاز کرد و جالب اینکه آقای کارشناس اکثر این مقالات را به عنوان مقاله برگزیده روز مطبوعات ورزشی پشت تریبون میخواند.
مثلا پس از شکست پرسپولیس مقابل تراکتورسازی درحالیکه حقیقی چندموقعیت مسلم را از مهاجمان حریف گرفته بود، آقای کارشناس مقالهای را از همان روزنامه در رادیو خواند که حقیقی را مقصر اصلی شکست معرفی میکرد و غیبت معمارزاده در پرسپولیس را به چالش میکشید!این در حالی است که علیرضا حقیقی یکبازیکن ملیپوش است و آقایان کارشناس هم داعیه حمایت از تیمملی را دارند. در دوران سرمربیگری افشین قطبی در تیمملی شایعاتی درباره برخی تلاشهای رسانهای برای گنجاندن بازیکنان در فهرست تیمملی به گوش میرسید. آنچه اکنون به نظر میرسد در دوران کارلوس کیروش هم همچنان به صورت خزنده ادامه دارد.