کد خبر 861832
تاریخ انتشار: ۱۴ خرداد ۱۳۹۷ - ۲۱:۱۹

پسران دونالد ترامپ، دونالد جونیور سی و نه ساله و اریک سی و سه ساله، از دوران کودکی پیوسته با پدرشان رابطه داشتند، نقشی که باعث شرمساری یکی از آن‌ها، اما رشد حرفه‌ای یکی دیگر از آن‌ها شد.

به گزارش مشرق، کتاب «آتش و خشم» نوشته «مایکل وولف» روزنامه‌نگار آمریکایی است که ۵ ژانویه ۲۰۱۸ منتشر شد.

نویسنده در ابتدای کتاب می‌گوید: «رویدادهایی که من در این صفحات شرح داده‌ام بر اساس گفت‌وگوهایی صورت گرفته‌اند که در یک دوره زمانی ۱۸ ماهه با رئیس جمهور و بیشتر اعضای ارشد کارکنان او (که تعدادی از آن‌ها چندین بار با من گفت‌وگو داشتند) و همچنان بسیاری از دیگری افرادی که کارکنان ارشد رئیس جمهور با آن‌ها صحبت کرده بودند، انجام شده است.

بیشتر بخوانید:

مقام قضایی سابق آمریکا: ترامپ فکر می‌کند یک پادشاه است


در صفحات ۳۳۶ و ۳۳۷ و ۳۳۸ کتاب «آتش و خشم» - انتشارات تیسا - درباره «پسران دونالد ترامپ» آمده است: پسران دونالد ترامپ، دونالد جونیور سی و نه ساله و اریک سی و سه ساله، از دوران کودکی پیوسته با پدرشان رابطه داشتند، نقشی که باعث شرمساری یکی از آن‌ها، اما رشد حرفه‌ای یکی دیگر از آن‌ها شد. این نقش، مراقبت از دونالد ترامپ و جانشینی او بود. پدرشان به آن‌ها متذکر می‌شد که باید درپشت پرده قرار بگیرند، پس از مدتی ترامپ تمایل پیدا کرد هر کسی را که ممکن بود باهوش‌تر از او باشد تحقیر کند. خواهرشان ایوانکا که قطعاً هوش خدادادی نداشت به عنوان فرد باهوش خانواده پذیرفته شده بود، شوهرش جارد به عنوان کارگردان خانواده که نقش دونالد جونیور و اریک را در حد یک مأمور و مدیر پایین می‌آورد. درواقع دو برادر به عنوان مدیران شرکت‌های خانوادگی کاملا قابل احترام بودند، چرا که پدرشان در اجرای امور مربوط به شرکت خیلی کم طاقت بود یا اصلا صبر نمی‌کرد. البته زمان بسیار زیادی از زندگی حرفه‌ای آن‌ها صرف هوس‌ها، پروژه‌ها، تبلیغات و شیوه زندگی عمومی دونالد ترامپ می‌شد.

یکی ازمزایای ریاست جمهوری برای آن‌ها این بود که پدر از شرکت‌ها دور شده بود. با این حال، اداره کمپین انتخاباتی عمدتاً وظیفه آن‌ها بود. بنابر این زمانی که کمپین انتخاباتی از یک هوا و هوس زودگذر تبدیل به یک بیزنس ترامپ و خانواده شد باعث ایجاد اختلال در پویایی خانواده گشت. ناگهان عده‌ای مشتاق شدند که معاونان کلیدی ترامپ باشند. دراین کمپین غریبه‌هایی هم مانند کوری لواندوفسکی به عنوان مدیر حضور داشتند، اما عمدتاً به دست خود خانواده، برادران ودامادشان، جارد، مدیریت می‌شد. به طور خلاصه، کمپین تبدیل به یک شرکت خانوادگی غیر معمول شده بود که در آن همه به نفع او رقابت می‌کردند. این شرکت برای او بود؛ به خاطر نامش، شخصیتش و کاریزمایش وجود داشت، بنابراین بالاترین موقعیت در شرکت نصیب کسی می‌شد که به بهترین وجه ممکن برای او خدمت کند.


قبل از اینکه او اقدام به نامزدی برای ریاست جمهوری کند، رقابت زیادی برای کسب این موقعیت وجود نداشت. اما در اوایل سال ۲۰۱۶ با اضمحلال حزب جمهوری خواه و افزایش شانس ترامپ پسرانش با شرایط جدیدی درزندگی حرفه‌ای و خانوادگی‌شان مواجه شدند. شوهر خواهرشان به آرامی به سمت کمپین انتخاباتی کشیده می‌شد. بخشی از آن به دلیل دعوت همسرش بود و بخشی هم به دلیل فقدان محدودیت پدرش، این روند اگر به آن توجه نمی‌کردند ممکن بود بر تجارت ترامپ تأثیر بگذارد.


در اواخر بهار ۲۰۱۶، زمانی که نامزدی انتخابات تمام شد، کمپین ترامپ مجموعه‌ای از مراکز قدرت رقابتی را از دست داده بود. لواندوفسکی هر دو برادر وشوهرخواهرشان را با حالتی تحقیر آمیز خطاب قرار می‌داد:«نه تنها دون جونیور و اریک احمق بودند که جارد هم به نوعی هم خودخواه و چاپلوس بود، اما مشکل این بود که هیچ کدام از آن‌ها نمی‌دانستند که سیاست چیست. در واقع هیچ کدام حتی یک ساعت تجربه کار سیاسی نداشتند».


با گذشت زمان، لواندوفسکی هر چه بیشتر خود را به کاندیدا نزدیک می‌کرد برای خانواده، به ویژه برای کوشنر، لواندوفسکی تبدیل به فردی شده بود که قادر به انجام همه کار بود. بدترین انگیزه‌های ترامپ از طریق لواندوفسکی دنبال می‌شد. در اوایل ما ژوئن، کمی بیش از یک ماه مانده به کنوانسیون ملی جمهوری خواهان، جارد و ایوانکا به خاطر کمپین و به خاطر منافع تجاری ترامپ، تصمیم گرفتند وارد کمپین انتخاباتی شوند.


علت مشترکی که دونالد جونیور، اریک، ایوانکا و جارد را در یک جبهه مشترک قرار داد متقاعد کردن ترامپ برای اخراج لواندوفسکی بود. دون جونیور که احساس می‌کرد نه تنها توسط لواندوفسکی بلکه توسط جارد هم له شده است تصمیم گرفت فرصتی ایجاد کند. اوتصمیم گرفت لواندوفسکی را بیرون بیندازد و خودش جایگزین وی شود، درواقع یازده روز بعد، لواندوفسکی رفته بود.


همه این‌ها پیش زمینه‌ای شد برای یک از مضحک‌ترین جلسات در سیاست مدرن، در ۹ ژوئن ۲۰۱۶ دونالد جونیور، جارد و پل مانافورت پس از آنکه این وکیل روس وعده داد که می‌تواند اطلاعات زیانباری در مورد هیلاری کلینتون در اختیار آن‌ها قرار دهد، وی را در برج ترامپ ملاقات کردند. دونالد جونیور که از جانب جارد و ایوانکا تشویق می‌شد، سعی داشت پدرش را متقاعد کند که توانایی‌های زیادی دارد تا نقش او را در کمپین افزایش دهد.


هنگامی که اخبار مربوط به این جلسه سیزده ماه بعد افشا شد، کاخ سفید ترامپ، هم برای ارتباط با روس‌ها و هم برای توافق با آن‌ها تحت فشار قرار گرفت. فارغ از آنکه این مسئله واقعاً وجود داشته یا نداشته، از نظر متفکران ومخالفان، بلکه مسئله این بود که از جانب افراد احمق و جاهلی که خیلی بی سیاست و بی قید بودند شکل گرفته بود که با شوق و ذوق در برنامه‌ای ساده بینانه توطئه کرده بودند.

منبع: میزان