روزنامه دولت در یادداشتی نوشته است: «مسأله FATF قابل مذاکره و مصالحه است. تنها بستگی به این دارد که قوانین ما تا چه حد با نظام آنها قابل تطبیق باشد...»

سرویس سیاست مشرق - روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژه‌های مشرق" نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

*******

گذشته ها گذشته، باید با آمریکا آشتی کنیم!

روزنامه شرق در سرمقاله امروز با عنوان «وضعیت خطیر» به قلم «علی خرم» با اشاره به مذاکره مستقیم ایران و آمریکا با موضوع تحریم ها نوشت:

«در روابط بین‌الملل چهار اصل رعایت و پیروی می‌شود. اصل اول، مذاکره درباره همه چیز در روابط دو یا چندجانبه مفید و توصیه مؤکد است...اصل دوم اینکه در جهان پیچیده حاضر...همه باید با هم روابط دیپلماتیک داشته باشند...اصل سوم اینکه دوستی و دشمنی کشورها با یکدیگر ابدی و جاودانی نیست...اصل چهارم، کشورها برای تضمین امنیت ملی خود باید هرچه‌ بیشتر دوست جذب کنند و حتی وجود یک دشمن هم زیادی و مخل امنیت ملی کشور ماست... پس مطابق با اصول و رویه‌های بین‌الملل و شرایط ایجادشده، مذاکره و رفع خصومت با آمریکا با درنظرگرفتن منافع ملی و شأن کشور، امری مؤثر است؛ اما این مذاکره باید در زمین بازی روابط دوجانبه باشد و نه در زمین بازی برجام. برجام باید دست‌نخورده و به‌عنوان یک توافق بین‌المللی حقوقی باقی بماند».

روزنامه اعتماد نیز در یادداشتی با عنوان «لزوم واقع بینی در سیاست خارجی» به قلم «کوروش احمدی» نوشت:

«در حوزه مذاکره یا عدم مذاکره با امریکا باید...واقع بینی...مبنای تصمیم‌گیری‌ها باشد. فاکتورهای ذهنی و غیرواقع‌بینانه در جریان بررسی‌های جاری در این رابطه نباید مبنای کار قرار گیرد. باید توجه داشت که مذاکره یک ابزار بسیار عادی و متداول در دیپلماسی است و هیچگاه به معنای سازش یا تسلیم تلقی نشده و نمی‌شود. مذاکره می‌تواند تنها صرفا یک تاکتیک برای خلع سلاح طرف مقابل و گرفتن حربه عوام‌فریبی و وارد کردن اتهام باشد».

در سیاست خارجی مطلوبِ اصلاح طلبان، «اقتدار» و «حفظ منافع ملی» هیچ جایگاهی ندارد.

تجربه مهم و پرهزینه برجام، روشن ترین مصداق مذاکره با آمریکا است. چندی پیش «علی اکبر صالحی» رئیس سازمان انرژی اتمی صراحتا گفت که دولت آقای روحانی در مذاکرات هسته ای، با آمریکا مذاکره می کرد، نه ۱+۵.

دیدارهای مکرر و متعدد ظریف و کری (وزرای خارجه ایران و آمریکا) در طول مذاکرات هسته ای، پیاده روی ۱۵ دقیقه ای ظریف- کری، ایستادن وزرای خارجه ایران و آمریکا کنار پرچم یکدیگر به نشانه دوستی!، دست دادن ظریف و اوباما در سازمان ملل، تماس تلفنی روحانی و اوباما و...همگی مصادیق رویکرد دولت روحانی مبنی بر اینکه «آمریکا کدخداست و بستن با کدخدا راحت‌تر است» می باشد. اما در نهایت روحانی-آبان ۹۶- گفت: «به بعضی از کشورهای شرق آسیا پیغام می‌دهند که با ما مذاکره کن، این کشورها مگر دیوانه شده‌اند که با شما مذاکره کنند. شما علناً مذاکره دیروز را زیرپا می‌گذارید و به مذاکره امضا شده‌ای که به تأیید شورای امنیت سازمان ملل رسیده بی‌اعتنا هستید»، و ظریف نیز گفت: «آمریکا آنطور که در توافق هسته‌ای مقرر شده، تحریم‌ها را رفع نکرده و ما هنوز نمی‌توانیم در انگلیس یک حساب بانکی باز کنیم» و عراقچی هم گفت: «ایران برجام را داستانی موفق نمی‌داند چرا که از آن بهره‌مند نشده و تحریم‌ها برداشته نشده است».

برجام، به عنوان یک تجربه، بی‌نتیجه بودن مذاکره با آمریکایی‌ها، بدعهدی آنها و ضرورت بی‌اعتمادی به وعده‌های آمریکا را بار دیگر ثابت کرد و نشان داد راه پیشرفت کشور و بهبود وضع زندگی مردم، توجه به داخل است نه دشمنانی که مدام در منطقه و جهان در حال مانع‌تراشی برای کشورمان هستند.

اصلاح طلبان انتظار دارند که جنایت آمریکا علیه مردم کشورمان را فراموش کنیم. این در حالی است که طرف مقابل هیچگاه از دشمنی با ملت ایران دست برنداشته است.

به این نمونه توجه کنید: روزنامه آمریکایی واشنگتن تایمز-فروردین ۹۳- بی‌آن که درباره کارشکنی دولت آمریکا و عدم صدور ویزا برای سفیر جدید ایران در سازمان ملل (حمید ابوطالبی) توضیح دهد، مدعی شد چون وی جزو دانشجویان پیرو خط امام بوده، ‌دارای سابقه اعمال تروریستی است! . واشنگتن تایمز در ادامه نوشت: صدور ویزا برای ابوطالبی یک خط قرمز است چرا که ایران بدون هدف، ‌او را برای سازمان ملل معرفی نکرده است. ایران زخمی است که هرگز سر آن بسته نمی‌شود.

یادآور می‌شود تسخیر لانه جاسوسی و پاکسازی آن از توطئه‌گران، واکنش ملت ایران به ۲۵ سال ظلم و جنایت رژیم آمریکا بود اما مستکبران آمریکایی که در آن ماجرا ابهت ابرقدرتی‌شان شکست، ماجرا را از آخر آن تعریف می‌کنند.

نکته قابل توجه اینجاست که روزنامه اصلاح طلب شرق، در هفته حقوق بشر آمریکایی پیشنهاد داده است که جنایات امریکا علیه مردم کشورمان را فراموش کنیم. حمله موشکی ناو جنگی آمریکا به هواپیمای مسافربری ایرانی و شهادت ۲۹۰ مسافر ایرانی، فاجعه هفتم تیر، بمباران شیمیایی سردشت، به شهادت رسیدن ۱۷ هزار ایرانی توسط گروهک تروریستی منافقین و...تنها بخشی از جنایات آمریکا علیه هموطنانمان است.

FATF یعنی تحریم حاج قاسم سلیمانی و محور مقاومت 

روزنامه ایران در یادداشتی با عنوان «مدارای کج دار و مریز با "اف ای تی اف"» نوشت:

«مخالفت با FATF در ایران یک دلیل ظاهری و یک دلیل باطنی دارد. FATF قوانین ضد پولشویی و ضد تروریستی است، اما علاوه بر این‌ها امریکا دنبال این است که بفهمد به نهضت‌های آزادی بخش چه کسانی پول می‌دهند. حیاط خلوت ایران هم رو می‌شود. این دلیل ظاهری است که من آن را نمی‌پذیرم. در طول دوره تحریم سالانه ۵۰، ۶۰ میلیارد دلار واردات داشتیم در حالی که بانک‌های بین‌المللی به ما خدمات ارائه نمی‌کردند. معلوم است که این میزان پول از کانال‌های غیررسمی پرداخت شده است. از طریق همین کانال‌ها برای فعالیت نهضت‌های آزادی بخش هم می‌توان پیش رفت. لزومی ندارد بانک‌ها وارد فعالیت‌های سیاسی بین‌المللی شوند. اما دلیل دوم که از آن کمتر حرف می‌زنند، این است که در کشور ما فساد گسترده‌ای در نظام اداری، شهرداری‌ها، ادارات دولتی و... وجود دارد. همه از این فساد در هر مقام و قوه‌ای اظهار ناراحتی می‌کنند اما عزم جدی برای مقابله با آن وجود ندارد. اجرا کردن قوانین ضد پولشویی این اجازه را به ما می‌دهد که مانع فسادها شویم و تا حد زیادی پرداخت‌های خارج از عرف کاهش پیدا کند اما چنین شفافیتی ممکن است به مذاق عده‌ای خوش نیاید».

روزنامه دولت در ادامه نوشت: «مسأله FATF قابل مذاکره و مصالحه است. تنها بستگی به این دارد که قوانین ما تا چه حد با نظام آنها قابل تطبیق باشد. اگر تا حد زیادی با نظام بین‌المللی هماهنگ باشد و تنها یکی دو مورد را از قلم انداخته باشیم، می‌توان به مصالحه رسید».

روزنامه دولتی ایران صراحتا اعلام کرده که باید بانک ها را از مبادلات مالی برای محور مقاومت، منع کنیم.

مطابق ادعای FATF، ایران تامین‌کننده مالی تروریست‌ها می‌باشد و موظف است که تعریف خود از تروریسم را با تعریف FATF منطبق کند.

مقامات غربی بارها مدعی شده‌اند که تحریم‌های بانکی در صورتی برداشته می‌شود که دولت ایران با نیروهایی مانند سپاه قدس مبارزه کند، با این ادعا که مردم یمن، مردم و دولت سوریه، مردم و دولت عراق، مردم فلسطین و حماس تروریست هستند و سپاه قدس به علت حمایت از آنها حامی تروریست‌ها است و بانک‌ها بر اساس  FATF   نمی‌توانند با تروریست‌ها و حامیان آنها – یعنی وزارت دفاع، وزارت اطلاعات، دانشگاه صنعتی شریف، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و... - همکاری کنند. اگر می‌خواهید بانک‌های شما از تحریم خارج شود، باید افراد و نهادهایی که در مقابل سیاست‌های آمریکا و غرب در منطقه و ایران مقاومت می‌کنند، را تحریم و با آنها هیچ رابطه مالی نداشته باشید.

نکته اساسی آن است که در نظر آمریکا و همپیمانان اروپایی واشنگتن، حزب‌الله لبنان، حماس، ملت سوریه و عراق و یمن، و کلیه کسانی که در مقابل سلطه جویی‌ها و ظلم‌های آنها مقاومت می‌کنند، تروریست محسوب شده و باید با آنها مبارزه شود.

در حقیقت FATF یعنی تحریم حاج قاسم سلیمانی و محور مقاومت 

به عبارت دیگر پذیرش قانون مطلوب آمریکا و اروپا نسبت به مبارزه با تامین مالی تروریسم، به معنای خط بطلان کشیدن بر محور مقاومت، بازگذاشتن دست اسرائیل و آمریکا در منطقه، دست کشیدن از عمق استراتژیک نظام جمهوری اسلامی ایران، محصور نمودن ملت ایران در مرزهای خودش و بازگذاشتن دست دشمنان برای حمله به ملت ایران است.

لازم به ذکر است که ادعای «شفافیت اقتصادی و مبارزه با فساد از طریق FATF » هیچ نسبتی با واقعیت نداشته و صرفا پوششی برای جاده صاف کنی روند خسارت بار پیوستن ایران به کارگروه اقدام مالی است.

هراس افکنی از کاهش صادرات نفت ایران به صفر!

روزنامه آفتاب یزد در مطلبی نوشت:

«زمزمه هایی مبنی بر اینکه آمریکا در تلاش است تا صادرات نفت ایران را به صفر برساند و این طرح را از ۵ ماه دیگر آغاز خواهد کرد، از گوشه و کنار شنیده می شود...اینکه بخواهیم بگوییم آمریکا تا چه اندازه می تواند در این زمینه موفق باشد، وابسته به ابزارهای قدرت این کشور در عرصه بین المللی است. طبیعی است که آمریکا در این رابطه ابزارهایی دارد که غیرقابل کتمان است».

هراس افکنی از کاهش صادرات نفت ایران به صفر از سوی رسانه های اصلاح طلب در حالی است که گزارش اداره اطلاعات انرژی آمریکا در ابتدای سال ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ با عنوان «چشم انداز کوتاه مدت انرژی» نشان می‌دهد که اثر گذاری تحریم‌ها بر «تولید» نفت خام در سال ۲۰۱۳ (در شرایطی که تحریم‌های نفتی تشدید شده بود) نسبت به سال قبل از آن یک چهارم شده است و میزان تولید نفت خام ایران در سال ۲۰۱۳ تنها ۵ درصد نسبت به سال ۲۰۱۲ کاهش دارد. در واقع پیش از توافق ژنو (که در سال ۲۰۱۴ اجرایی شد) تحریم فروش نفت ایران شکست خورده بود.

در حقیقت از ابتدای سال ۲۰۱۲ که آمریکا و اتحادیه اروپا قوانین تحریم فروش نفت ایران را تصویب می‌کنند تا ۶ ماه پس از آن یعنی نیمه سال ۲۰۱۲ (تیر ۹۱)، فروش نفت خام ایران به صورت میانگین به حدود ۱.۲ میلیون بشکه در روز می‌رسد؛ اما پس از آن تا زمان اجرای توافق ژنو (دی ۹۲) به مدت یک سال و نیم میانگین فروش نفت ایران کاهش نمی‌یابد و در بازه۱.۱  تا ۱.۲ میلیون بشکه در روز ثابت باقی می‌ماند.

آمریکایی‌ها حتی در قانون «کاهش تهدید ایران و حقوق بشر سوریه» در سال ۲۰۱۲ مصوب کرده بودند که فروش نفت ایران به صفر برسد اما در عمل نتوانستند حتی فروش نفت ایران را به زیر یک میلیون بشکه در روز برسانند.

علت این ناکامی امریکا نیز مشخص است و آن اینکه اساساً تحریم دیگری باقی نمانده بود که امریکا برای کاهش فروش نفت ایران تصویب و اجرا کند و در واقع نهایت اثرگذاری امریکا برای کاهش فروش نفت ایران همان میزان ۱.۱ تا ۱.۲ بود.