کد خبر 87307
تاریخ انتشار: ۴ دی ۱۳۹۰ - ۱۹:۰۵

نشست نقد و بررسی رمان تحسین شده و خواندنی «خورشید بر روی شانه راستشان می‌تابید» نوشته جواد افهمی، با حضور تنی چند از داستان نویسان و منتقدان ادبی در موسسه شهرستان ادب برگزار شد.

به گزارش مشرق به نقل از خبرآنلاین، یک منتقد دیالوگ‌های فراوان رمان «خورشید بر شانه راستشان می‌تابید» به زبان‌ مردم بلوچ و افغان را از جمله ویژگی​های جذاب اثر دانست و پرداختن به ماجرای ترور اشرف پهلوی در فرانسه در این رمان را تقدیر کرد.

 نشست نقد و بررسی رمان تحسین شده و خواندنی «خورشید بر روی شانه راستشان می‌تابید» نوشته جواد افهمی، با حضور تنی چند از داستان نویسان و منتقدان ادبی در موسسه شهرستان ادب برگزار شد. در این نشست بعد از قرائت بخش هایی از رمان توسط جواد افهمی، مهدی رضایی رمان نویس در سخنانی اظهار کرد: رمان «خورشید بر شانه راستشان می‌تابید» از فضای همیشگی رمان‌های انقلاب و تصاویر تکراری در آن‌ها خارج شده است. نویسنده رمان «چه کسی از دیوانه ها نمی ترسد» با اشاره به آشنایی‌‌زدایی روایتی نویسنده در موقعیت‌های مناسب گفت: این ترفند، در رمان‌های «سوران سرد» و «ستاره‌های دب اصغر» از این نویسنده هم استفاده شده و برای مخاطب، جذابیت ایجاد کرده است.

این منتقد، دیالوگ‌های فراوان رمان «خورشید بر شانه راستشان می‌تابید» به زبان‌ مردم بلوچ و افغان را از جمله بخش‌های خواندنی اثر دانست و گفت: نویسنده هیچ دخل و تصرف قضاوتی در رمان نکرده است؛ برای مثال سعی نکرده تا کسی را مقصر یا مظلوم نشان دهد. هر چند که ظالم و مظلوم با قوت روایت به خوبی مشخص‌اند، اما تشخیص آن به واسطه جهت‌داری نویسنده نیست.

در این نشست همچنین محمود خداوردی، نویسنده و منتقد ادبی موضوع این کتاب را در حوزه ادبیات انقلاب کم‌سابقه ارزیابی کرد و افزود: ماجرای ترور اشرف پهلوی در فرانسه، موضوعی است که نسل جدید از آن بی‌خبرند و حتی در گذشته هم به آن اشاره خاصی نشده است. وی اضافه کرد: من به آقای افهمی به خاطر انتخاب این موضوع تبریک می گویم و دوست دارم بدانم فکر اصلی این رمان چطور در ذهن ایشان شکل گرفت. چون واقعه ترور اشرف پهلوی در تاریخ ما خیلی کم رنگ شده است، نه پیش از انقلاب و نه حتی پس از انقلاب چندان به آن پرداخته نشده است. درمورد دیالوگ ها هم باید بگویم درست است که حجم دیالوگ‌ها در رمان زیادند، اما کسالت‌آور نیستند و باعث اثرگذاری بیشتر شده و به متن آسیب نزده‌اند.

نویسنده کتاب «اجازه می‌دهید آقای چخوف» در ادامه گفت: شناخت و بینش روشن از سیستان و بلوچستان و جامعه سیاسی و فرهنگی آن، بیش از پی‌رنگ، شخصیت‌ها، زمان، مکان و زاویه دید به خلق این اثر کمک کرده است. خداوردی افزود: به نظر می‌رسد نویسنده، ذهنی متمرکز دارد و به همین سبب، بیان جزییات را فراموش نکرده است. با دست‌مایه قرار دادن یک ماجرای واقعی و سپس با قوه تخیل و مهارت، دنیای پیچیده پشت پرده سیاست و زیاده‌خواهی زورمندان دوران پهلوی را در دید و قضاوت ما قرار می‌دهد. من احساس می کنم که اثر دارای یک کلیت جذاب است که حتی مخاطب عام را هم جذب می کند.
 
رمان «خورشید بر شانه‌ راستشان می‌تابید» در بخش بزرگسال سومین دوره جشنواره داستان انقلاب حائز رتبه سوم و از سوی منتقدان و نویسندگان زیادی با استقبال روبرو شد. انتشارات هیلا این کتاب را در 320 صفحه و قیمت 6500 تومان منتشر و روانه بازار نشر کرده است.

یادداشت پشت جلد کتاب به نقل از نویسنده می‌خوانیم: «می‌گویند فرشته کاتبی هست که روی شانه راست می‌نشیند و اعمال خیر و ثواب شخص را کتابت می‌کند. درست نمی‌دانم، راستش من حتی نمی‌دانم این فرشته بر این شانه که نام بردم، می‌نشیند، تکیه می‌زند‌، بر فراز آن می‌پرد یا جور دیگری خودش را منتسب به این شانه می‌کند. نیز می‌گویند شانه‌ای که این فرشته بر آن می‌نشیند، روشن‌تر از شانه چپ است، گویی خورشید است که تنها بر این شانه می‌تابد و بس! شاید هم فریبی است که من به آن متوسل شدم تا که داستانم را روایت کنم. به هر رو، دم‌دمای غروب که می‌شود، کافی است رو به تپه‌ماهوری که خورشید نزدیک به آن ایستاده و در حال فرورفتن است، بایستی و زاویه نگاهت را جوری تنظیم کنی تا روشنای کم‌جان خورشید روی شانه راست مرد یا زن خیالت که حالا در مسیر تپه‌ماهور گام برمی‌دارد، بیفتد. این هم فریبی دیگر.»