به گزارش مشرق، حالا که بیدستاوردی توافق هستهای بیش از پیش عیان شده است، دولتمردان به جای عذرخواهی و توقف «اجرای برجام به هر قیمت»، همچنان به برجام اروپایی دلخوش کرده و به بزک این رویکرد خسارتبار مشغولند و مدعیاند به وعدههای آمریکا اعتماد نداشتهاند!
بیشتر بخوانید:
ظریف: برجام همچنان یک پیروزی است
محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه در توئیتر خود نوشت: «در سومین سالگرد دستیابی به برجام، این توافق کماکان یک پیروزی برای دیپلماسی چند جانبه به رغم اقدامات آمریکاست. گرچه ما همواره میدانستیم که به وعدههای آمریکا نمیتوان اعتماد کرد - واقعیتی که امروز متحدین آمریکا هم کشف کردهاند - اما برجام ثابت کرد که یک جانبهگرایی زهرآگین دولت ترامپ به این معنی است که نمیتوان از آن توقع داشت که به هرگونه توافقی پایبند بماند.»
اکنون سه سال از امضای برجام و قریب به پنج سال از آغاز به کار دولت روحانی سپری شده است. مقامات ارشد دولت در این مدت همه امور کشور را معطل مذاکره و توافق نگه داشته و مردم را به صبوری برای رسیدن سیب و گلابی برجام توصیه میکردند. اما حالا که بیدستاوردی این توافق بیش از پیش عیان شده است، دولتمردان به جای عذرخواهی و توقف رویکرد خسارت بار «اجرای برجام به هر قیمت»، همچنان به فرصت سوزی و بزک برجام مشغولند.
داستان ناموفق
آقای ظریف، برجام را یک پیروزی برای دیپلماسی نامیده است. این در حالی است که دولتمردان بارها و بارها به بیدستاوردی این توافق اذعان کردهاند. روحانی- آبان ۹۶- گفت: «داستان مضحکی اتفاق افتاده؛ میگویند تعهدی که قبلا بستیم، فعلا قرص و محکم نباشد، درباره موضوع دیگری حرف بزنیم! آمریکا با زبان و عمل میگوید که اهل مذاکره و تعهد نیست اما به برخی کشورهای شرق آسیا (کره شمالی) میگوید بیا با ما مذاکره کن؛ مگر دیوانهاند که با شما مذاکره کنند؟ شما به مذاکرهای که به تایید سازمان ملل رسیده، پایبند نیستید». عباس عراقچی نیز- اسفند ۹۶ - در اندیشکده چتم هاوس انگلیس گفت: «ایران برجام را داستانی موفق نمیداند چرا که از آن بهرهمند نشده و تحریمها برداشته نشده است.»
این چه پیروزی دیپلماتیکی است که یکی از طرفین (آلمان) با توهین آشکار و گستاخی بیشرمانه از تأمین سوخت هواپیمای حامل وزیر خارجه کشور طرف دیگر توافق (ایران) امتناع میکند. به عبارت دیگر، این چه پیروزی دیپلماتیکی است که حتی نمیتواند چرخ هواپیمای حامل وزیر خارجه کشورمان را هم بچرخاند؟!
در طول مذاکرات هستهای در دولت یازدهم (دولت روحانی) چه آنها که غیرت فناوری ملی در عرصه هستهای را داشتند و چه آنها که به این سرمایه بزرگ ملی بهای لازم را نمیدادند، در یک نکته مشترک بودند و آن اینکه در پسِ همه امتیازهایی که واگذار میشود، باید تحریمها لغو شود. اما نه تنها تحریمها لغو نشد بلکه زیرساخت گسترده تری نیز پیدا کرد.
ادعای «پیروزی دیپلماتیک» شبیه ادعای «پیروزی اخلاقی ایران در برجام» است. سؤالی که در افکار عمومی خطاب به دولتمردان ایجاد میشود این است که ما در صنعت هستهای بتن ریختیم که کاپ اخلاق برجام را بگیریم و پُزِ پیروزی دیپلماسی بدهیم؟! اگر قرار بود تحریمها سر جای خود باقی بماند، پس چرا در صنعت هستهای بتن ریختیم؟!
تضمینِ امضای کری!
آقای ظریف مدعی شده است که «ما همواره میدانستیم که به وعدههای آمریکا نمیتوان اعتماد کرد».حال سؤال این است که اگر برجام براساس اعتماد نبود، پس چطور امضای کری تضمین شد؟!
اگر برجام براساس اعتماد نبود، پس چطور دولت ایران در اقدامی عجولانه و شتابزده- به گونهای که تعجب رسانههای غربی را در پی داشت- در ۲ ماه همه تعهدات خود را به صورت یکطرفه و برگشتناپذیر انجام داد؟!
دولت روحانی در کمتر از ۲ ماه، ۱۲ هزار سانتریفیوژ را از چرخش انداخت، در قلب راکتور اراک بتن ریخت، ۹۷۰۰ کیلو از ۱۰ هزار کیلوگرم ذخایر اورانیوم غنی شده را از کشور خارج کرد و حتی تحقیق و توسعه را نیز متوقف کرد.
رهبر معظم انقلاب -۷ آذر ۹۵- فرمودند: «مشکلات فعلی در توافق هستهای به خاطر عجله در زودتر به سرانجام رساندن توافق بود.»
ایشان همچنین -۲۰ فروردین ۹۴- نیز فرمودند: «گفتیم به طرف مقابل اعتماد نکنید، به لبخند او فریب نخورید، به وعده نقد که میدهد - وعده نقد، نه عمل نقد - اعتماد نکنید، [چون] وقتی خرش از پل گذشت، برمیگردد و به ریش شما میخندد!.اینقدر اینها وقیحند.»
سخن از بیاعتمادی نسبت به آمریکا در حالی مطرح میشود که مدیران ارشد دولت تا همین چند وقت پیش چه در جریان پروسه مذاکرات هستهای، چه در زمان توافق برجام و چه در دوران پسا برجام در تقابل با بدبینی به آمریکا از سوی منتقدان دلسوز سخن میراندند و آنها را با برچسبهای توهین مینواختند و در ایامی که دلسوزان بر عدم خوشبینی در مذاکره با آمریکا تأکید میکردند، ضمن اصرار بر مذاکرات معتقد بودند که خوشبینی و بدبینی در عالم سیاست معنی ندارد.
رهبر معظم انقلاب در طول دوران مذاکرات هستهای، در توضیح چرایی عدم خوشبینی به مذاکرات با آمریکاییها، طی دیدارها و سخنرانیهای متعدد نکات مبسوطی مطرح کردند که از آن جمله میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
- هدفشان از مذاکره پیدا کردن راهحل منطقی نیست، بلکه تحمیل نظراتشان است (اول فروردین ۹۲ حرم مطهر رضوی)
- آمریکاییها غیرقابل اعتماد، غیرمنطقی و ناصادق هستند (۳۰ تیر ۹۲ دیدار مسئولان نظام)
- مذاکره با آمریکا جز در موارد خاص نه تنها هیچ نفعی ندارد بلکه ضرر هم دارد (۲۲ مرداد ۹۳ دیدار مسئولان وزارت خارجه و سفرا و نمایندگیهای ایران در خارج از کشور)
- مذاکره با آمریکا مشکلات ما را حل نمیکند (همان)
- از مذاکرات نه تنها فایدهای عاید نشد، بلکه لحن آمریکاییها تندتر و اهانتآمیزتر شد/ طلبکاریشان بیشتر شد (همان)
- آمریکاییها پس از مذاکرات نه تنها دشمنیها را کم نکردند بلکه تحریمها را اضافه کردند(همان)
- اظهارات آمریکاییها نشان میدهد نمیشود به آنها اطمینان و اعتماد کرد (همان)
- نگرانم، چون طرف مقابل حیلهگر است (۲۱ اسفند ۹۳ دیدار خبرگان)
- طرف مقابل بشدّت اهل فریب و دروغ و نقضعهد و حرکت در خلاف جهت صحیح است (۲۰ فروردین ۹۴ دیدار مداحان)
- من هیچوقت نسبت به مذاکره با آمریکا خوشبین نبودم(همان)
هم اوباما،هم ترامپ!
آقای ظریف، با حمله به سیاستهای ترامپ، به نوعی وی را یک استثناء معرفی کرده و از این طریق سیستم حاکمه آمریکا را تبرئه کرده است.
این در حالی است که یاغیگری و نقض تعهدات فقط مختص ترامپ نیست و در ساختار سیاسی حاکم بر این کشور نهادینه شده است. همچنانکه روند نقض برجام و زیر پا گذاشتن آن هم نه از دولت ترامپ که از دولت اوباما شروع شده بود و دولت اوباما به دفعات برجام را به صورت فاحش نقض کرده است. تمدید قانون تحریمی آیسا و غارت ۲ میلیارد دلاری اموال ایران تنها بخش کوچکی از این عهدشکنی است. اوباما در آخرین روزهای ریاست جمهوری در اقدامی مزورانه، قانون وضعیت اضطراری علیه ایران را تمدید کرد.
جان کری- وزیر خارجه دولت اوباما- نیز در روزهای آخر فعالیت دولتش گفت که ما صنعت هستهای ایران را از کار انداختیم و حالا نوبت دولت بعدی آمریکاست تا همین رویکرد را درخصوص برنامه موشکی و قدرت منطقهای ایران اجرا کند.
حالا که بیدستاوردی توافق هستهای بیش از پیش عیان شده است، دولتمردان به جای عذرخواهی و توقف «اجرای برجام به هر قیمت»، همچنان به برجام اروپایی دلخوش کرده و به بزک این رویکرد خسارت بار مشغولند.
آقای ظریف بهتر است به این سؤال پاسخ دهد که اگر به وعدههای آمریکا بیاعتماد بود، پس چرا در قبال آن، انبوهی امتیاز نقد واگذار کرد؟!