ضرورت دوستی و حبّ نسبت به اهلبیت و نزدیکان پیامبر(ص) چیزی نبوده است که از مردم آن روزگار مخفی باشد و یا از جانب پیامبر بر آن تأکید نشده باشد.

سرویس سیاست مشرق - نشریه سازندگی، ارگان حزب کارگزاران به تازگی و در شماره ۱۵۶ (چهارشنبه) خود گفت‌وگویی را با تیتر «روز تثبیت مرجعیت علوی»! منتشر کرده است.

فردی به نام «سیدمحمدعلی ایازی» که بعنوان مصاحبه‌شونده در این گفت‌وگو حضور دارد پیرامون واقعه غدیر اظهار کرده است: این داستان و واقعه برای گروه‌های مختلف مسلمانان مطرح بوده است، اما آنقدر پررنگ نبود و شکل کلامی‌اش نیز صورتی منازعه‌آمیز پیدا نکرده بود.

در واقع واقعه غدیر و خوانش خاص سیاسی آن از ابتدا به این شکل مطرح نبوده است و ما می‌توانیم به این موضوع اذعان کنیم و بگوییم چیزی که الآن هست با آن چیزی که در آغاز مطرح می‌شده و در روایات و اشعار تاریخی، آمده متفاوت است. اما یک مسئله تقریبا مشترک میان همه مسلمانان و مورخان و محدثان از آغاز تا به امروز است و آن هم تأکید روی مرجعیت دینی امام علی(ع) به صورت انحصاری در عقیده شیعه و یا همراه با دیگران است.

او همچنین می‌گوید: در بعضی از منابع تفسیری از این جایگاه (مرجعیت دینی امیرالمؤمنین!) به عنوان صدرالمفسرین یاد شده است، یعنی ایشان در رأس مفسران صحابه بوده است. برای این موضوع مثالی می‌آورم؛ راغب اصفهانی در المفردات می‌گوید که این روایت را از پیامبر(ص) می‌آورد که ایشان فرموده است: «علی مع الحق و الحق مع علی» این نشان می‌دهد که دانش دینی در نزد ایشان امری تردیدناپذیر بوده است. اما امروز در کنار این تصور و باور، باورهای دیگری هم شکل گرفته و همین باورهاست که تبدیل به یک دسته منازعات مذهبی و سیاسی شده است که امروز این منازعات سیاسی می‌توانند گاهی خیلی شکننده باشد.

در ادامه صحبت‌های عجیب این فرد می‌خوانیم:

تعبیری که من از این سخن پیامبر که می‌گویند: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» دارم این است که این ولایت ولایتی است که بعد ایجابی‌اش بر دوستی و محبت و یک نوع پذیرش قلبی است. ولایت علی ولایت بر قلب‌هاست... اولویت حکومت کردن نیست، محبت و پذیرش است. پذیرفتن مرجعیت و امامت این خاندان است.

ایازی همچنین تصریح کرده است: تشیع در این چهارده قرن وقتی رونق پیدا کرده و شکوفا شده که از طریق کانون‌های معرفت‌زا و از طریق محبت و دوستی در میان مسلمان‌ها توانسته موفق باشد. تشیعی که بخواهد از طریق زور مانند صفویه و امثال آن پیش برود، هیچوقت نتوانسته آن محبت و عشق را در میان پیروان خود به ارمغان بیاورد.

***

ایازی فردیست که چندی قبل طی اظهاراتی در شهر قم پیرامون امر به معروف و نهی از منکر نیز گفته بود: «اگر موضوع و مسئله‌ای وجود داشت که عرف جامعه یا حداقل بخشی از افراد جامعه آن موضوع را به عنوان امر منکر نمی شناختند، شما نمی‌توانید اسم آن عمل را منکر گذاشته و مثلا نهی از منکر و یا امر به معروف کنید «.

او در اشاره به مسئله حجاب و امر به آن هم تأکید کرده بود: اگر عرف یک جامعه‌ای موضوعی را منکر تشخیص نداد و در قانون هم تصریحی بر این مطلب نبود، نمی‌توان با او تحت عنوان نهی از منکر برخورد کرد و برخورد قانونی داشت؛ و این همانند آن است که شخصی که حمام نرفته را شلاق نمی زنند و نمی‌توانند به جرم حمام نرفتن، زندانی اش کنند.[۱]

در کنار او، حزب کارگزاران نیز تاکنون بارها اعلام کرده است که به لیبرالیسم بعنوان یک راهبرد اعتقاد دارد و حتی حسین مرعشی، زمانی رسماً اعلام کرد که ما کارگزارانی‌ها «لیبرال‌های مسلمان» هستیم. [۲]

فلذا اکنون شاهدیم که این فرد، این روزنامه و این سابقه، صحبت‌هایی را درباره غدیر مطرح کرده‌اند که به شدت محل سؤال است!

درباره اظهارات ایازی گفتنی‌هایی هست...

یکم: یکی از عجیب‌ترین فرضیه‌هایی که مخالفان شیعه، از بعد از واقعه غدیر خم تا به امروز مطرح کرده‌اند این است که پیامبر اکرم(ص) در روز غدیر، امیرالمؤمنین(ع) را بعنوان یک دوست و یا به قول ایازی بعنوان یک مرجع دینی! به مردم معرفی کرده است.

این در حالیست که این فرض ساده‌ترین اصول عقلانیت را هم در نظر نمی‌گیرد و متوجه نیست که وقتی پیامبر معرفی امیرالمؤمنین(ع) را به حجة‌الوداع وامی‌گذارد، از حاضران می‌خواهد که به غایبان خبر برسانند و دستور می‌دهد که صبر می‌کنم تا رفتگان باز آیند و عقب‌ماندگان برسند؛ یعنی امری مهمتر از دوستی و مرجعیت دینی در کار بوده است.

خاصه اینکه ضرورت دوستی و حبّ نسبت به اهلبیت و نزدیکان پیامبر(ص) چیزی نبوده است که از مردم آن روزگار مخفی باشد و یا از جانب پیامبر بر آن تأکید نشده باشد.

فلذا تنها یک فرض باقی می‌ماند و آن اینکه امری مهمتر از دوستی و مرجعیت دینی در کار بوده است.

دوم: مرجعیت دینی که ایازی درباره امیرالمؤمنین(ع) به آن اشاره کرده است اولاً اظهر من الشمس بود و همه می‌دانستند، اولی‌ترین فرد نسبت به تفسیر قرآن و تبیین شریعت کسی جز علی(ع) نیست.

ثانیا و در فرض صحیح در نظر گرفتن اظهارات ایازی اما این را هم باید دانست که مرجعیت تام و تمام دینی در آن روزگار، نه به معنای امروزی که به معنای حکومت مستقیم بر مردم و پیشبرد امور آنان بوده است.

چه اینکه نه تنها تمام خلفای دولت‌های به ظاهر اسلامی به خود صفت امیرالمؤمنین را می‌دادند بلکه حتی در حکومت امروزین تشیّع نیز مرجعیت دینی، بعنوان حاکم شرع مطرح است و در سر جمع امور مختلفه، نایب امام زمان(عج) محسوب می‌شود.

جالب آنکه حتی در عهد صفویه نیز شاهان صفویه صراحتاً ابراز می‌داشتند که نایبان مراجع دینی هستند و از طرف آنان حکومت می‌کنند.

سوم: ابراز اینکه معنی کلمه مولا در عبارت «من کنت مولاه...» چیزی مثل دوست و این قبیل است، گزاره‌ای مربوط به تفکر اهل سنت محسوب می‌شود اما شیعیان معتقدند همانطور که عقل نیز ایجاب می‌کند؛ منظور صریح پیامبر از این عبارت، پس از آنهمه ایجاد مقدمه و بالا بردن دست امیرالمؤمنین(ع) در مقابل دیدگان همه، قاعدتا نمی‌تواند دوستی صرف باشد.

زیرا در حجة‌الوداع مسئله اصحاب، کیستی جانشین پیامبر(ص) بود نه اینکه چه کسی را باید دوست داشته باشند!؟

زیرا آنها از قبل، اظهار محبت پیامبر به حضرت زهرا(س)، امیرالمؤمنین(س) و حسنین(ع) را دیده بودند و یا حدیث مشهور ثقلین را شنیده بودند و می‌دانستند.

از طرفی اگر مسئله فقط دوستی بود، می‌بایست پیامبر بر بلندای منبر درست شده در غدیر خم و در مقابل اصحاب، تمام اهلبیت را بالا بیاورند و یا از آنها بعنوان دوست و موالی مردم یاد کنند اما چرا فقط امیرالمؤمنین(ع) را آوردند و چرا با این همه تأکید، از عبارت مولایی استفاده کردند که در آن روزگار در میان عرب، عبارت شناخته شده‌ای بود و معنی صاحب اختیار در همه چیز را می‌داد!؟

و چهارم: بحث عدم نیاز شیعه به حکومت و دنبال حکومت نبودن ائمه اطهار(س) نیز از جمله شبهاتی است که معاندین شیعه طی ۱۴ قرن گذشته به تبلیغ آن پرداخته‌اند.

و گرنه کیست که نداند نه تنها شیعه که هر تفکری که داعیه جهانداری و یا خیرخواهی برای مردم را دارد، راهی جز اخذ حکومت ندارد و جز در حکومت عادل نیست که می‌توان حلال و حرام الهی را به رسمیت شناخت و برای ترویج امر ولایت و اسلام، قانون وضع کرد.

«نظام جمهوری اسلامی ایران» که به گواه تمام اندیشمندان، در بلند کردن پرچم شیعه و اهلبیت، هیچ نظیری ندارد گواهی بر همین مدعاست.

جالب آنکه به گواه کارشناسان تاریخ اسلام، مردم در حکومت امیرالمؤمنین علی(ع) هم متأسفانه نگاهی خلافتی به حضرتش داشتند و عده قلیلی بودند که معتقد به جایگاه ولایت حکومتی حضرتش بودند.

اما نظام جمهوری اسلامی به مدد نگاه بلند امام راحل، توانست تعالیم غدیر را در بنیانگذاری نظام جمهوری اسلامی و در حول محور «ولایت فقیه» بعنوان جانشین امام عصر(عج) منجلی کند.

و گرنه حب مردم به مرجعیت دینی در پیش از انقلاب و در همه اعصار نیز وجود داشته است. حبّی که بدون وجود حکومت، روز به روز شرایط سخت‌تری را حادث می‌کرد و به جایی رسید که حتی کسانی از علمای غیر شیعه از این گفتند که «شیعه دیگر تمام شد»!

***

اقدام روزنامه سازندگی در نشر این گفت‌وگو در آستانه عید غدیر، اولین اقدام جریان سیاسی خاص در معارضه علیه مبانی دینی و اعتقادات شیعیان نیست...

پیش از این، سعید حجاریان بود که طی اظهاراتی از این گفت که عملکرد ائمه اطهار(س) پس از عاشورا عقلانی‌تر شده است! [۳]

و یا همینطور یکی از نشریات اصلاح‌طلب بود که چند سال قبل تأکید کرد نسل‌های جدید به هوای غذای نذری است که تجمعات محرم را شکل می‌دهند.[۴]

عمادالدین باقی، از فعالان اصلاح‌طلب نیز شخصی است که زمانی گفته بود فقه شیعه نشانی از سیره امام علی(ع) و امام حسین(ع) ندارد. [۵]

محمد سروش‌محلاتی هم اصلاح‌طلب دیگری است که گفته است: ما شاد نیستیم چون فقط امام حسین(ع) را محور قرار داده‌ایم! [۶]

مصطفی ملکیان، از تئوریسین‌های اصلاح‌طلب نیز گفتاری دارد مبنی بر اینکه امام حسن(ع) و امام حسین(ع) با یکدیگر اختلاف داشته‌اند [۷] و...

این مقولات نشان می‌دهد که یک خط مشکوک به اسم سیاست در اردوگاه چپ، در حال پیگیریست که رویکردهای آن موجب تضعیف مبانی اعتقادی نظام اسلامی می‌شود و یقیناً «ناامنی» را به ارمغان خواهد آورد.

***

۱_ mshrgh.ir/۸۳۶۲۸۰

۲_http://tn.ai/۵۶۶۱۸۹

۳_https://www.farsnews.com/news/۱۳۹۳۰۸۰۷۰۰۱۲۶۳

۴_ mshrgh.ir/۷۷۷۵۳۳

۵_ mshrgh.ir/۷۳۹۰۷۶

۶_ https://www.farsnews.com/news/۱۳۹۴۱۱۰۶۰۰۱۴۱۶

۷_ http://fna.ir/XZMT۸۱