کد خبر 89572
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۳۹۰ - ۱۷:۲۹

فهرست انتخاباتی جبهه متحد اصولگرایان، اصلی​ترین لیست انتخاباتی و رای​آورترین است.

به گزارش مشرق به نقل از خبر آنلاين، برآورد اینچنینی از لیست انتخاباتی جبهه متحد اصولگرایان به انضمام احتمال ارائه لیست مجزا از سوی جبهه پایداری، شرایط حضور چهره​های مشترک میان دو لیست جبهه متحد و جبهه پایداری، چگونگی تبدیل استقبال​های مردمی از جبهه پایداری به رای و.... مجموعه مواردی است که حسن غفوری​فرد عضو فراکسیون اصولگرایان از آن یاد کرد. این نماینده تهران که بارها گفته بود امیدوار است جبهه پایداری به جبهه متحد بپیوندد با این واکنش روح​الله حسینیان مواجه می​شود که «امیدوار نباش، نمی​پیوندیم».

شرایط حضور اصلاح​طلبان در انتخابات مجلس نهم، احراز صلاحیت​هایی همچون التزام به ولایت فقیه و نظام از جمله محورهای گفت​وگوی مشروح خبرآنلاین با موسس جامعه اسلامی مهندسین است که در جریان آن گفت: بیش از95درصد حامیان نامزدهای معترض به نتیجه انتخابات 88، حتی حامیان موسوی تأیید صلاحیت خواهند شد. اما آنها که بعد از تایید نتیجه انتخابات از سوی رهبری، باز هم بحث تقلب در انتخابات را مطرح کردند، نشان دادند که به ولایت فقیه التزام ندارند.
 
مشروح این مصاحبه را در ادامه بخوانید:

*پس از آنکه جبهه پایداری تلویحاً اعلام کرد که به جبهه متحد نخواهد پیوست، شائبه ارائه دو لیست از سوی اصولگرایان تقویت شد. اعضای جبهه ایستادگی‌ هم در مورد ارائه لیست جداگانه یا لیست مشترک با جبهه متحد اختلاف نظر دارند. به این ترتیب احتمال ارائه سه لیست انتخاباتی از سوی اصولگرایان وجود دارد. شما این احتمال را چقدر محتمل می‌دانید؟
به نظر می‌رسد، شرایط به سمتی پیش می‌رود که اگرچه لیست اصلی از سوی جبهه متحد اصولگرایان ارائه می‌شود، اما لیست‌های دیگری هم ارائه شوند. در همه انتخابات‌های مجلس هم، اینگونه بوده که بیش از یک لیست ارائه شده است، حتی لیست‌هایی با 5 یا 10 نفر نامزد اختصاصی هم داشته‌ایم. امسال هم شاهد لیست‌هایی به جز لیست جبهه متحد خواهیم بود که کامل نباشند. حرف شما را قبول دارم که جبهه پایداری به سمت ارائه لیست می‌رود و بقیه گروه‌ها هم که ممکن است با جبهه متحد اصولگرایان به توافق نرسند هم احتمالاً لیست خواهند داد اما لیست اصلی و رأی‌بیار، همان لیست جبهه متحد خواهد بود. به نظر من در میان لیست‌های اصولگرایان، تعداد زیادی از افراد در تمامی لیست‌ها مشترک خواهند بود.

*منظورتان این است که در لیست جبهه پایداری ممکن است، برخی از نامزد‌های جبهه متحد هم حضور داشته باشند؟
هنوز جبهه پایداری در این زمینه به اجماع نرسیده است که یک لیست کامل 30 نفره برای تهران ارائه دهد یا لیستی که حداکثر مشترکات و توافق را با لیست جبهه متحد داشته باشد. این عدم اجماع هم به خاطر آن است که در جبهه پایداری از ابتدا تاکنون مواضع مختلفی ارائه شده است. اوایل می‌گفتند که گفتمان انقلاب را دنبال خواهند کرد و لیست نخواهند داد. بعد گفتند که با جبهه متحد به توافق می‌رسیم اما الان ظاهراً به یقین رسیده‌اند که لیست جداگانه بدهند. گویا می‌خواهند در همه حوزه ها هم همین کار را بکنند اما همانطور که گفتم هنوز به اجماع نرسیدند که این لیست‌ها کاملاً مجزا از لیست جبهه متحد باشد یا مشترکاتی داشته باشد. من که فکر می‌کنم نهایتاً لیست آنها، مشترکات زیادی با جبهه متحد خواهد داشت.

*جبهه متحد چطور؟ ممکن است جبهه متحد اصولگرایان چهره‌هایی همچون آقاتهرانی را علی‌رغم عضویت در جبهه پایداری، در لیست خود بگنجاند؟
این بستگی به رویکرد جبهه پایداری دارد. اگر آنها لیست مستقل بدهند، احتمال اینکه از میان نامزد‌های آنها کسی در لیست جبهه متحد نباشد وجود دارد اما اگر به این تصمیم برسند که لیستی با اشتراکات متعدد با لیست جبهه متحد ارائه دهند، احتمالاً جبهه متحد هم با آنها تعامل می‌کند و از افراد شاخص آنها کسانی را در لیست خود خواهد گنجاند.

*مثلاً چه کسانی؟
مثلاً همین آقای آقا‌تهرانی که از چهره‌های منطقی آنهاست.

*چهره‌هایی چون رسایی یا کوچک‌زاده چطور؟
نه؛ البته باید منتظر ماند و دید. الان زود است که قضاوت کنیم هنوز هیچ چیز نهایی نشده است چه بسا جبهه پایداری در نهایت تصمیم بگیرد وارد جبهه متحد اصولگرایی شود.
 
*اگر جبهه پایداری لیست مجزا و بدون اشتراک بدهد و به گفته شما لیست «رأی‌بیار» هم لیست جبهه متحد باشد که اثری از اعضای جبهه ‌پایداری در میان نامزد‌های آن نیست، میزان رأی ارائه‌شده به نامزد‌های جبهه ‌پایداری گویای وزن واقعی آنها خواهد بود. برآورد شما از وزن این گروه نوظهور چیست؟
هنوز هم معتقدم که آنها صرف‌نظر از وزنشان بهتر است با جبهه متحد اصولگرایان لیست مشترک بدهند. بارها هم گفته‌ام که امیدوارم آنها به جبهه متحد بپیوندند و لیست جداگانه ندهند اما آقایان حسینیان و رسایی پس از این گفته‌هایم در مصاحبه با رسانه‌ها به من گفتند که زیاد امیدوار نباشم چون این امکان، چندان وجود ندارد و به جبهه متحد نخواهند پیوست.

جبهه پایداری یک تشکل جدید است که سابقه کمی دارد و از درون جبهه متحد اصولگرایان به‌وجود آمده است. آنها تنها چند ماه است که اعلام موجودیت کرده‌اند و اگرچه در همایش‌های استانی‌ در استان‌های مختلف، مردم به دلیل تأکید آنها بر گفتمان انقلاب، استقبال خوبی از آنها کرده‌اند اما اینکه آیا این اقبال مردمی تبدیل به رأی خواهد شد یا نه، را نمی‌توان به طور قطع گفت. مطمئناً اکثریت مردم در تهران و شهر‌های بزرگ از لیست جبهه متحد اصولگرایان حمایت خواهند کرد.

*به یاد دارم که در ابتدای تشکیل فراکسیون انقلاب اسلامی، توصیه آقای باهنر به اعضای آن، این بود که از فراکسیون اصولگرایان جدا نشوند، چون برای دولت خوب نخواهد بود که وزن فراکسیون حامیانش در مجلس تعداد محدودی باشد و بهتر است که همه فراکسیون اصولگرایان را به عنوان فراکسیون اکثریت، حامی دولت بدانند. اما به این توصیه توجه نشد و وزن حامیان دولت در مقاطع مختلف کم و ضعیف جلوه کرد. الان که جبهه پایداری مدعی «اصولگرایی ناب» است، فکر نمی​کنید اقبال مردمی کم از لیست آنها ممکن است به ضرر مفهوم «اصولگرایی» باشد؟ آیا از این منظر به آنها توصیه نشده است که یا چنین شعاری ندهند یا به بخشی از جبهه متحد تبدیل شوند؟
توصیه و دعوت فراوان شده است که به جبهه متحد اصولگرایان بپیوندند. یعنی همان جبهه​ای که خاستگاه اصلی آنان بوده است و از همان طریق وارد مجلس هشتم شدند. اما آنها فکر می‌کنند که نقش مهمتری در انقلاب و 9 دی داشته‌اند و اساساً 9 دی را کار خودشان می‌دانند.

*البته سن و سال اغلب اعضای جبهه پایداری کمتر از آن است که نقشی در پیروزی انقلاب داشته باشند.
بله همین‌طور است. اغلب آنها جوان هستند. مضاف بر اینکه 9 دی هم کار مردم بود و نباید آن را منتسب به یک گروه خاص کرد. به نظر من انتساب 9 دی به یک گروه یا یک حزب و یا حتی جبهه، ظلم به انقلاب و ظلم به مردمی است که حماسه نهم دی ماه را خلق کردند. نهم دی ماه جوشش طبیعی انسان​هایی بود که نسبت به انقلاب و مقدسات و ولایت فقیه و نظام اسلامی احساس خطر کردند و لذا بطور خودجوش از همه جا جوشیدند و ریشه فتنه را از بن قطع کردند.                                                                                                                  
 اما اینکه گفتید، ممکن است اقبال مردمی محدود به آنها به اصولگرایی، لطمه بزند را قبول ندارم چون مردم نهایتاً به لیست جبهه متحد اصولگرایان رأی خواهند داد و این نشان خواهد داد که مردم، اصولگرایان ریشه‌دار‌تر را بیشتر قبول دارند و آنها را بیشتر به اهداف و آرمان‌های امام و رهبری نزدیک می‌دانند. حالا آنها دوست دارند خودشان را «اصولگرای ناب» معرفی کنند اشکالی ندارد، مهم این است که مردم چه گروهی را بیشتر قبول دارند.  در عین حال رای به جبهه پایداری را هم خلاف اصولگرایی نمی دانم. ما همگی شاخه های درخت تنومند انقلاب اسلامی هستیم.
 
*نفس ارائه چند لیست از سوی گروه‌های مختلف اصولگرا اعم از جبهه پایداری و ایستادگی منجر به شکستن آرای اصولگرایان نخواهد شد؟
شکستن آرا در این صورت طبیعی است، اما بستگی دارد به اینکه دیگر لیست‌های فرعی اصولگرایان- به جز لیست جبهه متحد اصولگرایان که لیست اصلی است- چقدر رأی بیاورد. اگر استقبال از آن زیاد نباشد، آرا هم چندان شکسته نخواهد شد.

*در شرایطی که انتقاد از دولت به دلیل شرایط اقتصادی موجود و اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها، زیاد است، اینکه جبهه پایداری خود را حامی دولت معرفی کند، برایش رأی‌آور است یا ضد‌ رأی؟
اتفاقاً آنها با پرچم حامیان دولت نمی‌آیند و می‌گویند که رایحه خوش، منهای دولت هستند. شاید همین نگاه به دولت سبب شده است که آنها پرچم حامی دولت را کنار بگذارند.

*اخیراً چهره‌های مختلف اصولگرایان، اظهار‌نظر‌‌های مختلفی درباره نحوه حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس نهم داشته‌اند؛ نظر شما در این‌باره چیست؟
به نظر من اصلاح‌طلبان دو مشکل اساسی دارند که باید آن را حل کنند؛ یکی اینکه باید مواضعشان را راجع به فتنه 88 روشن کنند. مادامی‌که به‌طور شفاف درباره آن اظهارنظر نکرده و اعلام برائت نکنند، بعید است که شانسی برای پیروزی در انتخابات مجلس نهم داشته باشند یا حتی نقشی در شکل گیری​های سیاسی مملکت ایفا کنند.. دومین مشکل اصلاح‌طلب‌ها این است که حتی اگر موضعشان را نسبت به فتنه 88 هم اعلام کنند با توجه به ذهنیت منفی‌ای که از عملکرد آنها در مجلس ششم و ریاست جمهوری دهم در میان مردم شکل گرفته‌، اقبال مردم به آنها زیاد نخواهد بود. من معتقدم اگر آنها با پرچم اصلاح‌طلبی به میدان بیایند شانس کمی خواهند داشت، مگر آنکه به‌عنوان نامزدهای مستقل وارد مجلس شوند و بعد گرایششان را اعلام کنند.

*به نظر می‌رسد که اصلاح‌طلب‌ها برای حضور در این انتخابات با یک پارادوکس روبه‌رو هستند. اگر شرکت کنند یعنی ادعایشان در مورد تقلب در انتخابات را رد کرده‌اند و سلامت انتخابات را قبول دارند و اگر هم شرکت نکنند و انتخابات را تحریم کنند برخلاف مشی اصلاح‌طلبی عمل کرده‌اند، چراکه هر اصلاحی مستلزم حضور و تلاش برای اصلاح وضع موجود است، نظر شما در این‌باره چیست؟
این پارادوکس از ابتدای حرکت اصلاح‌طلبان وجود داشته است، چراکه آنها هیچ‌گاه تعریف روشن و شفافی درباره اصلاحات از خودشان ارائه نداده‌اند. برخی مواضع تند و ساختارشکنانه آنها با اصلاحات مخالف است. اصلاحات، حرکت‌هایی در داخل ساختار حکومت و نظام است و مواضع ساختارشکنانه کارگروه‌های رادیکال اپوزیسیون است، نه اصلاح‌طلبان. چون با این پارادوکس از ابتدا مواجه بودند، اعلام کردند که اصلاحات، مولود زودرسی بوده که سالم به دنیا نیامده است. الان هم به همین دلیل نمی‌توانند به توافق نظر درباره شرکت در انتخابات برسند. از یک‌طرف ابطحی، تحریم را با فلسفه اصلاحات در تعارض می‌بیند و از سوی دیگر برخی اعضای آنها می‌گویند که باید انتخابات را تحریم کرد. به نظر من این پارادوکس غیرقابل حل است.

همین آقایان ابطحی و تاج‌زاده که ادعای تقلب در انتخابات گذشته را مطرح کردند، بعد حرف‌هایشان را تکذیب کردند اما پاسخ ملت را چه کسی باید بدهد؟ آنها با این ادعا، هزینه زیادی را در فتنه 88 به نظام تحمیل کردند و حضور دوباره آنها در انتخابات و رد تقلب در آن هم، هزینه زیادی را به خودشان وارد می‌کند. همین بحث‌ها را در پایان انتخابات مجلس ششم شاهد بودیم که از یک‌سو خروج از حاکمیت، تحصن و اعتصاب غذا را دنبال می‌کردند و از سوی دیگر اصرار داشتند صلاحیتشان تأیید شود تا بار دیگر در انتخابات مجلس هفتم شرکت کنند!
 
تا وقتی که آنها تعریف مشخصی از اصلاح‌طلبی ارائه ندهند، همچنان با این پارادوکس روبه‌رو خواهند بود و به جایی نمی‌رسند. مقام معظم رهبری تعریفی از اصلاح‌طلبی ارائه کردند، فرمودند که بهترین اصلاحات مبارزه با فقر، فساد و تبعیض است اما اصلاح‌طلبان هنوز تعریف متفق‌القولی ارائه نداده‌اند؛ به همین دلیل است که هرکس براساس تعریف و ایده خودش سوار قطار اصلاحات شده و این‌گونه نبوده که قطار با مقصد خاصی حرکت کند و هر کسی که مسیرش همین مقصد است، سوار آن شود.  در هر حال با ادعای تقلب، که بعدا توسط بسیاری از آنها تکذیب شد، هم هزینه برای نظام ایجاد کردند و هم یک پارادوکس همیشگی برای خودشان و اصلاحات آفریدند که بعید است به راحتی مفری از آن پیدا کنند.
 
*در شرایطی که اصولگرایان به گفته خودشان در اداره امور کشور اعم از دولت و مجلس، دیپلماسی، اقتصاد و... موفق بوده‌اند، اصلاً چه نیازی به حضور دوباره اصلاح‌طلبان هست که به گفته شما با وجود عملکرد مجلس ششم و انتخابات ریاست جمهوری دهم، ذهنیتی منفی در مردم ایجاد کرده‌اند؟ چرا حضور یا عدم حضور آنها محوری از گفتمان انتخاباتی اصولگرایان شده است؟
خوشبختانه در دو دولت و مجلس گذشته، علی‌رغم برخی انتقادات، دستاوردهای بسیار زیادی در عرصه داخلی، خارجی، هسته‌ای، علمی– اعم از نانوتکنولوژی، سلول‌های بنیادی و سفینه فضایی– داشتیم که ایران را به یک قدرت بسیار قوی در منطقه تبدیل کرده است که بیداری اسلامی هم یکی از دستاوردها و نتایج حاصل از آن است. ما نیازی به اصلاح‌طلب‌ها نداریم. ولی نظام ما نظام بازی است که علاقه‌مند است مشارکت عمومی حتی‌الامکان افزایش یابد؛ از این‌رو زمینه باز است تا هرکس که به قانون اساسی و ولایت ‌فقیه اعتقاد دارد، وارد فضای سیاسی و رقابتی شود. همان‌طور که گفتم ما نیازی به حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات آتی نداریم ولی آنها نیازمند حضور در این عرصه هستند تا به کلی از صحنه سیاست کشور حذف نشوند البته حضور یا عدم حضورشان تأثیری بر میزان مشارکت مردم در انتخابات نخواهد داشت، چرا که مردم وظیفه شرعی و دینی خود می‌دانند که فارغ از دسته‌بندی‌های سیاسی وارد عرصه انتخابات شوند.  انتخابات هم حق مردم است و هم تکلیف مردم. مردم آگاه ما این را خوب می​دانند و به لوازم آن پایبند هستند.
 
*اما برخی دوستان اصولگرای شما معتقدند که حضور اصلاح‌طلب‌ها دست‌کم این فایده را دارد که اصولگرایان را برای ارائه یک لیست واحد به اجماع برساند؛ این‌گونه دعوت‌ها برای حضور انتخاباتی اصلاح‌طلبان را از سر اعتقاد به کارآمدی مجلس آتی در نتیجه تضارب آرا میان دو جریان فکری می‌دانید یا رعایت ظاهر انتخاباتی این رقابت و پرهیز از تک‌صدایی شدن مجلس نهم؟
مطمئناً اگر ایده‌های مختلفی در مجلس آینده حضور داشته باشند و تضارب آرا شکل بگیرد، قوانین از کیفیت بهتری برخوردار خواهند بود، به همین دلیل است که نظام معتقد به فراهم‌آوری زمینه حضور تمامی کسانی است که می‌پذیرند در چارچوب نظام فعالیت داشته باشند. همچنان‌که یکی از شاخص‌های حکومت مردم‌سالار هم افزایش میزان مشارکت است که مقبولیت بیشتر نظام را نشان می‌دهد، اما اگر اصلاح‌طلبان نیایند هم باز انتخابات مجلس نهم با حضور گروه‌های مختلف اصولگرا، رقابتی خواهد بود. مثلاً در تهران همواره حدود 1000 نفر برای 30 کرسی نمایندگان پایتخت در مجلس ثبت‌نام می‌کنند. حالا اگر 2، 3 نفر نامزد اصلاح‌طلب به این جمع اضافه شود یا نشود، چه تفاوتی ایجاد خواهد شد؟ آیا انتخابات با حضور همین 3 نفر است که رقابتی می‌شود؟ نه این‌گونه نیست. آنها چه بیایند و چه نیایند این انتخابات برگزار می‌شود و نامزدها اعم از اصولگرا یا مستقل با هم رقابت خواهند کرد اما برای خود اصلاح‌طلبان بهتر است بیایند تا از عرصه حذف نشوند. این توصیه برادرانه من به آنهاست.  سابقه سی ساله انقلاب نشان داد که این حرکت مردمی بسیار قویتر از آن است که حضور یک یا چند نفر در آن تاثیر جدی داشته باشد.                   
      
*شما همچون اکثر دیگر چهره‌های اصولگرا معتقدید که اصلاح‌طلبان حتی اگر بیایند هم با اقبال مردمی چندانی مواجه نخواهند شد. برخی کاربران خبرآنلاین در کامنت‌هایی که ذیل این‌گونه مطالب درج می‌کنند، می‌پرسند که اگر این‌قدر اطمینان دارید، چرا صلاحیت اصلاح‌طلب‌ها را تأیید نمی‌کنید تا مشخص شود وزن اجتماعی آنها چقدر است؟ کما اینکه در شوراهای سوم نیز چنین شد و حتی با وجود تأیید صلاحیت چهره‌هایی از نهضت آزادی توسط مجلس ششم، مردم به آنها اقبال چندانی نشان ندادند. به نظرتان چنین ظرفیتی در حال حاضر وجود دارد؟ شورای نگهبان چنین پیشنهادی را خواهد پذیرفت؟
این یک مغلطه و خلط مبحث است که مطرح می‌شود. تأیید صلاحیت نامزدها اصلاً ربطی به پایگاه اجتماعی گروهی ندارد. مثلاً چون ما معتقدیم که پایگاه اجتماعی و اقبال مردمی به آنها بیشتر است، پس آنها نباید رد صلاحیت شوند؟ نه اینگونه نیست. تأیید صلاحیت افراد ربطی به این ندارد که عضو نهضت آزادی هستند یا اصولگرایند. افراد براساس معیارهای مندرج در قانون اساسی و قانون انتخابات نظیر اعتقاد و التزام به اسلام، نظام جمهوری اسلامی و انقلاب، صلاحیتشان احراز می‌شود. فارغ از اینکه اصولگرا باشند یا اصلاح‌طلب و یا پایگاه اجتماعی‌شان چه باشد. شورای نگهبان همچون کنکور است. نمی‌توان گفت افراد بیایند در دانشگاه بعد اگر توانستند درس بخوانند وگرنه بروند بیرون. برای یک شغل ساده اداری هم احراز صلاحیت افراد و برخورداری از شرایطی الزامی است. وظیفه شورای نگهبان احراز شرایط نمایندگی است نه سنجش پایگاه اجتماعی آنها. مثلاً شورای نگهبان باید ببیند که نامزدهای این دوره، شرط تحصیلی فوق لیسانس یا لیسانس به‌علاوه پنج سال سابقه کار اجرایی را دارند؟ آیا حداقل سن 30 سال و حداکثر 75 سال هستند؟ اینها ضوابط اجرایی قانون انتخابات است و ربطی به اصلاح‌طلب یا اصولگرا بودن افراد ندارد. نمی‌توان از شورای نگهبان انتظار داشت که افرادی را برخلاف قانون، ولو اینکه صلاحیت ندارند، تأیید کند، به این امید که رأی نخواهند آورد! به یاد دارم که در یکی از این انتخابات‌های مجلس، یک فردی نامزد شده بود که فقط دو رأی آورده بود. آیا شورای نگهبان باید صلاحیت وی را به دلیل عدم توانایی‌اش در کسب رأی رد می‌کرد؟ شرایط کاندیداها در قانون کاملا مشخص است و شورای نگهبان تنها با این میزان افراد را می​سنجد و تایید می​کند و یا در صورت عدم احراز شرایط رد می​کند.
 
*مثال‌هایی که در مورد تحصیلات و سن فرمودید، از جمله شرایط کمی احراز صلاحیت نامزدهاست ولی موارد کیفی زیادی هم مثل التزام به قانون اساسی و ولایت فقیه و... وجود دارد که متر مشخصی برای سنجش آن نیست و به همین دلیل است که برخی شورای نگهبان را به برخورد سلیقه‌ای متهم می‌کنند. عمده شکایات از احراز صلاحیت‌ها هم در همین حوزه‌هاست.
ممکن است از نظر من و شما این معیارها چندان مشخص نباشد اما گاهی اسناد معتبری وجود دارد که نشان می‌دهد کسانی فاقد برخورداری از التزام به نظام و انقلاب هستند. مثلاً اگرچه عضو ستاد انتخاباتی نامزد خاصی در انتخابات ریاست‌جمهوری گذشته نبوده‌اند اما در راه‌اندازی راهپیمایی‌های اعتراضی، تخریب اموال عمومی و آشوب‌های خیابانی نقش داشته‌اند. شورای نگهبان چطور می‌تواند صلاحیت چنین کسانی را تأیید کند؟
 
*اتفاقاً آقای مطهری هم در نطقشان گفتند که معیار احراز صلاحیت نامزدها عضویت‌شان در ستادهای انتخاباتی نباشد، بلکه ملاک شورای نگهبان حضور افراد در آشوب‌های خیابانی باشد.
در انتخابات گذشته حدود 13 میلیون نفر از جمعیت کشور به آقای موسوی رأی دادند. نمی‌توان گفت که برای همین باید شورای نگهبان صلاحیت این افراد را رد کند! اتفاقاً به نظر من شورای نگهبان صلاحیت بیش از 95درصد حامیان نامزدهای معترض را هم تأیید خواهد کرد اما آنها که اطلاعیه دادند و مردم را به آشوب دعوت کردند را نمی‌توان تأیید صلاحیت کرد. ضمن اینکه توصیه آقای مطهری هم ملاک نیست. قانون ملاک است که براساس آن افراد نباید با نظام مخالفت کرده باشند یا در جهت تخریب بیت‌المال گامی برداشته باشند. برای همین است که می‌گویم 95درصد رأی‌دهندگان به آقای موسوی برای حضور در انتخابات آتی تأیید صلاحیت خواهند شد، چون بعد از مشاهده دامنه آشوب‌ها و مواضع ایشان، از نظر و رأی‌شان برگشتند. اینکه پس از سخنان مقام معظم رهبری و تأیید نتیجه انتخابات، برخی باز هم ادعای تقلب را مطرح کردند، عملاً نشان دادند که التزامی به قانون اساسی و ولایت فقیه ندارند.  بدون التزام به قانون اساسی و اصل ولایت مطلقه فقیه یقینا صلاحیت کسی تایید نمی​شود و یا در صورت احراز شرایط هم، صلاحیت کسی رد نخواهد شد.
 
*اما برخی به استناد اینکه آیت‌ا... کاشانی در تبعید هم توانست نامزد انتخابات مجلس شود و رأی هم بیاورد، معتقدند که چرا الان نباید چنین اتفاقی بیفتد و حتی به محکومان حوادث پس از انتخابات 88، فرصت دوباره داده شود؟
لابد آنها که این معیارها را می‌گویند طالب‌ حکومت شاهنشاهی هستند! در هیچ کجای دنیا اینگونه نیست که کسی به جرم مبارزه با نظام در زندان باشد و باز هم بتواند نامزد انتخاباتی بشود!
*ولی در ترکیه یک‌بار این اتفاق افتاد.  در مورد آقای اوجالان فکر می کنم.
نه؛ در ترکیه هم‌ چنین اتفاقی نیفتاد. آنها حزب اربکان را منحل کردند و تا آخر عمر هم به او اجازه فعالیت سیاسی ندادند ولی برخی اجزای حزب وی توانستند باردیگر احزاب دیگری تشکیل دهند و در انتخابات‌های مختلف حضور یابند. این یک منطق قانونی است. کسی که آشوب و تخریب می‌کند، تنها در صورتی که در محکمه‌ای از حقوق اجتماعی محکوم نشده باشد، می‌تواند نامزد انتخابات شود.

*متأسفانه در آستانه هر انتخاباتی شاهد برخی تخریب‌ها علیه برخی کاندیداها از سوی رقبا یا رسانه‌ها هستیم. مثلاً همین اواخر از گرین‌کارت آقای آقاتهرانی کلی خبرسازی شد. بعد از برخی نمایندگان از جمعه آقای بروجردی در موضوع اختلاس اخیر یاد شد و مواردی از این دست. این تخریب‌ها علیه چهره‌های اصولگرا از کجا نشأت می‌گیرد؟
روش ما اصولگراها این نیست که با تخریب افراد وجاهتی برای خودمان ایجاد کنیم. ما می‌خواهیم که با اثبات کارآمدی‌ها و شایستگی‌های خودمان رأی بیاوریم. تخریب و ناجوانمردی در منش ما نیست. آقای آقاتهرانی از همکاران شریف ما هستند و تخریب ایشان اصلاً در آیین و روش ما نیست. البته اصلاح‌طلب‌ها بعد از افشای اختلاس اخیر خوشحال شدند و می‌خواستند به نظام فشار بیاورند و با تخریب برخی چهره‌های اصولگرا امتیاز بگیرند.
در صورتی که چنین رفتارهایی با اخلاق ایرانی، اسلامی و سیاسی ما نمی‌سازد و بارها هم مقام معظم رهبری نسبت به چنین رفتارهایی هشدار دادند. حتی ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر هم در اطلاعیه‌ای از تمامی نامزدها خواسته است که در جهت تخریب کسی قدمی برداشته نشود.

*از سخنان شما می‌شود چنین استنباط کرد که اصلاح‌طلبان در پی تخریب اصولگرایانند.
نه؛ معمولاً کسانی هستند که نه اصولگرای حقیقی‌اند و نه اصلاح‌طلب واقعی. این افراد ممکن است تحت چنین عناوینی شناخته شوند ولی اخلاق ندارند و در جهت تخریب کل نظام پیش می‌روند. کسانی که تابع اخلاق و قانون باشند به دنبال چنین روشی نیستند؛ چه اصلاح‌طلب باشند چه اصولگرا.

*فکر می‌کنید چه ضعف‌هایی در رفتارهای اصولگرایان طی سال‌های گذشته وجود داشته که بهانه‌ای برای تخریب آنها در آستانه انتخابات مجلس شود؟
موضوع اختلاس 3هزار میلیارد تومانی اگرچه از سوی دادستان کل کشور پیگیری می‌شود اما ممکن است بهانه‌ای برای تخریب اصولگرایان شود. برخی اشکالات داخلی دولت هم می‌تواند مستمسکی برای تخریب کل اصولگرایان شود، موارد و معضلاتی همچون بیکاری، نارسایی در پرداخت یارانه‌ها، افزایش نرخ طلا و ارز و... می‌تواند چهره‌های خدوم اصولگرا را هم حتی زیر سؤال ببرد.  البته باید همه موارد با هم، میزان سنجش باشد. خدمات فراوان دولت و مجلس بخصوص در جهت حمایت از اقشار آسیب​پذیر (هدفمند کردن یارانه​ها، تامین اجتماعی، بیمه بیکاری و ...) پیشرفت​های علمی در دولت نهم و دهم، همه و همه باید ملاک بررسی قرار گیرد. هرچند که اینجا و آنجا نارسایی​هایی هم بوده است که بعضا طبیعی است.
 
*در هر دوره انتخابات مجلس، بخشی از نمایندگان همان دوره رد صلاحیت شده‌اند؛ فکر می‌کنید این موضوع شامل حال نمایندگان مجلس هشتم هم بشود؟
تأیید صلاحیت نماینده‌ها در هر دوره مؤید این است که تا آن زمان شورای نگهبان اطلاعاتی‌ دال بر نقطه ضعف آنها و رد صلاحیت‌شان نیافته است اما ممکن است در طول چهارسال نمایندگی افراد اطلاعات جدیدی به دست شورای نگهبان برسد که صلاحیت افراد را زیر سؤال ببرد. مثلاً برخی از مفاسد اقتصادی یا اخلاقی. کما اینکه درباره همین پرونده اختلاس اخیر هم اسامی چهار تن از نمایندگان مجلس در این میان برده شده که احضار شده و شاید بازجویی هم شده باشند. با این حال ما مشکل خاصی از سوی نمایندگان مجلس هشتم نداشتیم و اگر هم رد صلاحیتی باشد، تعدادش کم خواهد بود. به نظرم بیش از 90 درصد نمایندگان این دوره بار دیگر تأیید صلاحیت می‌شوند.

*حتی نمایندگان اطلاح‌طلب؟
نمایندگان اطلاح‌طلب مجلس هشتم به‌نظر نمی‌رسد که برای تأیید صلاحیت‌شان مشکلی داشته باشند. البته ممکن است شورای نگهبان تأکید داشته باشد که چون فتنه از درون اطلاح‌طلبی جوشیده است، آنها باید مواضعشان را نسبت به فتنه 88 اعلام کنند و اگر کسی راضی نشود، رسماً تبری بجوید، ممکن است تأیید صلاحیت نشود.

*جریان نوظهوری در دولت که برخی بر آن نام «جریان انحرافی» ‌نهاده‌اند، جریان تعریف نشده‌ای است که هربار از نزدیکان آقایان مشایی و بقایی بخواهند یاد‌کنند، گفته می‌شود. تعریف شما از این جریان چیست؟ آن را بخشی از اصولگرایان می‌دانید؟
همان‌طور که گفتید تعریف دقیقی از این جریان نشده است اما از آنجا که این جریان درون دولت است و دولت هم اصولگراست، باید بپذیریم که جریان انحرافی درون اصولگرایان بوجود آمده است و هیچ ارتباطی هم به اطلاح‌طلب‌ها ندارد و فکر هم نمی‌کنم که بتواند پیوندی میان جریان‌ اصلاح‌طلبی و جریان انحرافی ایجاد شود. بعضی نظرات آقایان مشایی و بقایی و تأکید آنها بر مکتب ایرانی و مقولاتی از این دست که دارای توجیه منطقی و ارزشی نبود، سبب شد تا برخی اصولگریان آنها را «انحرافی» بخوانند اما خط‌مشی مشخصی در قبال آنها وجود ندارد و خط مرز مشخصی هم تعیین نشده است. هر جریانی که با خط ولایت زاویه بیابد، از آن به جریان انحرافی تعبیر می‌شود.  اصولگرایی یعنی هماهنگی با ولایت و انحراف یعنی زاویه گرفتن از ولایت.
 
*این جریان وزن و پایگاه اجتماعی مشخصی دارد که بتواند با حضور در انتخابات مجلس کرسی‌هایی را به‌دست بگیرد؟
مردم ما آگاه هستند و از بلوغ سیاسی بالایی برخوردارند. بنده به دو دلیل نگران فعالیت‌های این جریان نیستم؛ یکی اینکه مردم ما بسیار به روحانیت و حوزه علمیه علاقه‌مند هستند و از آنجا که دو فقیه برجسته آیت‌الله مهدوی‌کنی و آیت‌الله یزدی در رأس جبهه متحد قرار دارند، ‌مطمئناً مردم به نامزدهای مورد تأیید جبهه متحد اقبال خواهند داشت. دلیل دوم هم این است که مردم با شعارهای توخالی گول نمی‌خورند چون بلوغ سیاسی بالایی دارند. آنها ولو اینکه بدون پرچم‌ هم وارد عرصه شوند، نمی‌توانند رأی زیادی را به خود جلب کنند.  در هر حال به نظر می​رسد که لیست اصلی اصولگرایان بیش از هر لیست دیگری شانس خواهد داشت.
 
*از آنجا که برخی آقایان اصولگرا این جریان را جاسوس و حتی عامل دشمن می‌خوانند، آیا نباید از هم‌اکنون نسبت به نفوذ آنها در مجلس نگران بود؟
من قبول ندارم که آنها عوامل دشمن و جاسوس هستند. اصلاً این زیبنده نظام نیست که بگوییم نزدیک‌ترین فرد به رئیس‌جمهور جاسوس است. ممکن است برخی اظهارات ایشان بدسلیقگی باشد اما نباید چنین اتهامی به آنها زد. اگر کسانی که این حرف‌ها را می‌زنند سندی دارند آن را به شورای نگهبان و مراجع قضایی ارائه دهند تا ثابت شود. اگر چنین اتهامی ثابت نشود، تهمت بزرگی است و قابل پیگرد قضایی است. کسانی که به ایران و اسلام علاقه‌مندند باید مراقب این حرف‌ها باشند و بدانند که به این ترتیب چه هزینه سنگینی را به نظام جمهوری اسلامی تحمیل می‌کنند در حالی‌که هیچ سندی برای مطالب خود ندارند. بیان بعضی از مطالب که ممکن است حتی از لحاظ اسلامی هم مشکل داشته باشد، دلیل بر جاسوسی نیست. نباید تنها با یکی دو جمله که کسی به زبان می آورد، او را متهم به جاسوسی کرد. هرچند که گفته​های او کاملا برخلاف مسیر اندیشه​های صحیح ما باشد.
 
*هشدارهایی هم به شورای نگهبان داده می‌شود که در جریان تأیید صلاحیت‌ها مراقب باشد چنین افرادی را تأیید نکند. به نظرتان شواری نگهبان چطور می‌تواند چنین کسانی را شناسایی کند در حالی‌که هیچ تابلو مشخصی ندارند؟
ببینید تأیید صلاحیت یک نفر از سوی شورای نگهبان به این معنی نیست که هیچ مشکلی ندارد؛ همان‌طور که رد صلاحتیش هم به منزله آن نیست که صددرصد مشکل دارد، بلکه تنها به این معناست که براساس معیارها و شاخص‌های موجود صلاحیتش بررسی شده. ممکن است برخی از این تور شورای نگهبان رد شوند و بتوانند به‌عنوان کاندیدا به رقابت‌ بپردازند اما تصمیم‌ نهایی را مردم می‌گیرند. نهایتاً‌ هم باید اعتبارنامه آنها در مجلس تأیید شود. ممکن است برخی اعضای منتسب به جریان انحرافی تأیید صلاحیت شوند ولی یا مردم به آنها رأی نمی‌دهند و یا اینکه در مجلس اعتبارنامه‌شان تأیید نخواهد شد.

*ذیل طرح سؤال از رئیس‌جمهور، امضای شما به چشم نمی‌خورد. این نشان‌‌دهنده مخالفت شما با این سؤال است؟ نظرتان درباره پیگیری این سؤال در شرایط کنونی و در آستانه انتخابات چیست؟
بله؛ من مخالف سؤال از رئیس‌جمهور هستم و در این شرایط آن را به نفع نظام نمی‌‌دانم. این کار تنش بیشتری هم ایجاد می‌کند. هم به دلیل شرایط منطقه و هم به‌خاطر اینکه در آستانه انتخابات هستیم، این کار خوبی نیست. در این شرایط که یک زلزله سیاسی بزرگ رخ داده و چهار دیکتاتور بزرگ خاورمیانه از بین رفته‌اند، اسرائیل در بدترین شرایط است و چشم‌ها و نگاه‌ها به جمهوری اسلامی ایران به عنوان مبدأ انقلاب‌های ضد دیکتاتوری است نباید با طرح سؤال از رئیس‌جمهور فضای کشور را متشنج نشان دهیم. سؤال از رئیس‌جمهور اگر انجام شود، نخستین‌بار در تاریخ انقلاب خواهد بود. اگرچه به زحمت بالاخره امضاهای این طرح به 72، 73 نفر رسید اما به نظر نمی‌آید که به جایی برسد. به نظرم بعید است که بعد از ارجاع این سؤالات به کمیسیون‌ها، نهایتاً این موارد به صحن علنی برسد. البته خوب است که به این سؤالات که در ذهن جامعه هم به‌وجود آمده پاسخ داده شود اما بعید به نظر می‌رسد که ظرفیت این کار در مجلس باشد. پاسخ به بعضی از سوالات وابهامات و حتی بعضی از مواضع دولت و شخص رئیس​جمهور ممکن است از طرق دیگر هم به دست آید ونباید هزینه اضافی بر نظام تحمیل کرد.   
                                                                                                 
*چرا چون بررسی قانون بودجه 91 را در دستور دارید؟
لایحه بودجه 91 که بعید است به موقع به مجلس برسد. کما اینکه سال گذشته نیز چنین شد و لایحه بودجه به شکل دو دوازدهم تصویب شد. مضاف بر لایحه بودجه، لوایح مهم دیگری همچون نظارت بر نمایندگان که از مطالبات مقام معظم رهبری از مجلس هشتم بود نیز همچنان در دستور کار مجلس است که باید به سرانجام برسد. نمایندگان هم که از هم‌اکنون مشغول فعالیت انتخابات هستند، بعید است با توجه به مجموعه این موارد اولویت‌دار، اصلاً فرصتی برای بررسی طرح سؤال از رئیس‌جمهور دست دهد.

* فکر می‌کنید لایحه بودجه 91 هم دو دوازدهمی تصویب شود؟ با توجه به اینکه انتخابات مجلس هم در پیش است.
در بهترین حالت ممکن است بودجه 91 به شکل دو دوازدهم تصویب شود. سال گذشته مراحل مختلف بررسی لایحه اعم از بررسی در کمیسیون‌ها و تلفیق انجام شد و بررسی نهایی لایحه به سال 90 موکول شد اما امسال هیچ‌یک از مراحل بررسی لایحه بودجه طی نشده است و شاید کار به تصویب بودجه یک دوازدهم یا دو دوازدهم برسد.

*به نظرتان تأخیر در ارائه لایحه بودجه، چه دلیلی دارد؟ الان که در آستانه انتخابات مجلس هستیم فکر نمی‌کنید موکول کردن بررسی لایحه بودجه به سال بعد، نوعی ضد تبلیغ علیه نمایندگان باشد که به جای پرداختن به امور کلان کشور مشغول کار انتخاباتی هستند؟
دولت باید تا 15 آذرماه لایحه بودجه را به مجلس بیاورد. سال قبل می‌گفتند که چون باید لایحه بودجه براساس قانون برنامه تهیه شود، آن را با تأخیر آوردند. هرچند آماده نبودن لایحه برنامه پنجم بعد از یک سال تأخیر در ارائه آن به مجلس هم عذر بدتر از گناه بود. به هر حال امسال دولت هیچ بهانه‌ای نداشت و تأخیر در ارائه لایحه بودجه تنها به دلیل کم‌کاری دولت بوده است. زودترین زمانی که انتظار می‌رود این لایحه به مجلس برسد، بعد از تعطیلات مجلس و در 15، 16 دی‌ماه خواهد بود. اینکه این لایحه طبق آیین‌نامه مجلس به کمیسیون‌ها برود و سپس کمیسیون تلفیق تشکیل شود و بعد لایحه به صحن علنی برسد، یک روال قانونی است و نمی‌توان آن را کم‌کاری نماینده‌ها خواند و تقصیر در تأخیر در بررسی و تصویب را به گردن مجلس انداخت. نماینده‌ها که نمی‌توانند از حق قانونی خودشان در تصویب و بررسی لایحه بودجه بگذرند، حتی اگر انتخابات هم نبود.
*در مجلس هشتم شاهد فراز و فرودهایی بودیم. از بررسی استیضاح علی کردان تا رأی دوباره به وزارت شمس‌الدین حسینی. از تأکید بر حفظ جایگاه مجلس تا اظهارات متعدد رئیس‌جمهور که مجلس را در رأس امور نمی‌داند و حتی کار به کتک‌کاری بین نماینده دولت و مجلس و اهانت به جایگاه مجلس رسید. واقعاً‌ جایگاه مجلس هشتم را چطور ارزیابی می‌کنید؟
از نظر قانون اساسی که جایگاه مجلس کاملاً‌ مشخص است. با نظر مقام معظم رهبری و امام خمینی(ره) نسبت به مجلس هم که آشنا هستیم. اینکه رئیس‌جمهور و برخی دوستانشان مطالبی را برخلاف قانون اساسی مطرح کرده‌اند، تخلف قانونی آنها بوده است. اگر رئیس‌جمهور معتقدند که مجلس در نظام‌های پارلمانی در رأس امور است، یک تصور اشتباه است چون هیچ‌گاه در ایران ما نظام پارلمانی نداشته‌ایم و اتفاقاً زمانی که امام چنین حرفی را زدند، اختیارات رئیس‌جمهور بیشتر از حالا بود و حتی تنظیم روابط قوا هم با او بود. دولت هم‌اکنون هیچ وظیفه‌ای جز اجرای مصوبات مجلس ندارد. حتی قوه قضائیه هم باید براساس قوانین مصوب مجلس حکم صادر کند. در اختلاس اخیر که خسارت بزرگی به نظام و اعتماد مردم- به عنوان بزرگترین سرمایه نظام- وارد کرد، چند رئیس بانک تعویض شدند و این بحث وجود داشت که وزیر اقتصاد و رئیس کل بانک مرکزی هم باید عزل شده یا استیضاح شوند. شرایط برای رای عدم اعتماد به وزیر اقتصاد و رأی به استیضاح وی هم فراهم بود ولی آقای حسینی خیلی خوب حرف زد، عذر‌خواهی کرد و به نمایندگان قول داد که جبران کند. به همین دلیل هم برخی نمایندگان تغییر رأی دادند. در حالی که تا روز قبل از آن معتقد بودند که باید او استضیاح شود. با توجه به شرایط کشور، نمایندگان به چنین نتیجه‌ای رسیدند و این هم خدشه‌ای به جایگاه مجلس وارد نکرد. به نظر من مجلس هشتم اقتداری بیش از مجالس گذشته نشان داد. کما‌اینکه اگرچه مرحوم علی کردان از دوستان صمیمی خیلی از نمایندگان و حتی معاون رئیس‌ مجلس در دوره حضور آقای لاریجانی در صداوسیما بود، اما استیضاح شد اما از آنجا که خدا هم توبه و عذر‌خواهی افراد را می‌پذیرد، نمایندگان هم عذر‌خواهی حسینی، وزیر اقتصاد را پذیرفتند.  به نظر من بعد از مجلس اول که بزرگانی همچون مقام معظم رهبری در آن حضور داشتند، مجلس هشتم قویترین مجلس بوده که هم در بعد تقنین و هم در بعد نظارت دستاوردهای بزرگی داشته است.
 
*آقای غفوری‌فرد شما در حال حاضر در 5 حزب عضو هستید که در دوتای آن نیز دبیر‌کل هستید اما واقعاً این احزاب چقدر فعالند؟ و چقدر فعالیت فصلی انتخاباتی دارند؟ مثلاً آخرین اقدام حزب اسلامی ورزشکاران چه بود؟
 یکی از مشکلات بزرگ در کشور‌ ما تحزب است که دلایل مختلف تاریخی دارد و اینکه مردم ما هم عمدتاً اعتماد و اعتقادی به احزاب و فعالیت‌های آن ندارند. از این‌رو اغلب احزاب ما صنفی هستند. مثل جامعه اسلامی مهندسین، دانشگاهیان یا ورزشکاران که هر سه را خود من درست کردم. اغلب احزابی از این دست از ابتدا می‌خواستند یک تشکل صنفی باشند. کما‌اینکه جامعه اسلامی مهندسین را پس از تصویب قطعنامه 598 تأسیس کردیم تا در جریان سازندگی کشور پس از جنگ از مهندسان معتقد به نظام استفاده شود و جامعه اسلامی دانشگاهیان هم برای بسیج اساتید و دانشگاهیان تشکیل شد تا علیه نظام استبدادی وقت، به تنویر افکار عمومی بپردازد. شاید الان تنها حزبی که براساس تعاریف اصولی فعالیت دارد، حزب مؤتلفه اسلامی باشد که در 200 شهر، دفتر و شورا دارد. بقیه احزاب اصولگرا عموماً فعالیت صنفی دارند و در مقاطع انتخاباتی، رویکرد سیاسی می‌یابند.
جامعه اسلامی ورزشکاران هم فعالیت حزبی دارد و هم فعالیت سیاسی و ماهی یک‌بار هم با بسیاری از ورزشکاران بومی و ملی که عضو آن هستند جلسه داریم. برای ایام خاص همچون 22 بهمن و 9 دی هم بیانیه می‌دهیم و اعضا با پرچم حزب وارد راهپیمایی‌ها می‌شوند. ما حتی در مورد وزیر ورزش هم با رئیس‌جمهور رایزنی کردیم.