یک خبرگزاری اصلاح‌طلب بر قحطی‌نمایی، القای شرایط بن‌بست اقتصادی و وقوع تراژدی در خاتمه این رخدادها اصرار دارد!

سرویس سیاست مشرق -  «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. شنبه تا چهارشنبه ساعت ۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

*** 

روحانی به اصلاح‌طلبان رودست زده است...

«عشق سوزان» به نابرادری تبدیل شد!

«اسماعیل گرامی‌مقدم»، فعال اصلاح‌طلب و سخنگوی حزب اعتماد ملی، طی یادداشتی در روزنامه آرمان امروز که با عنوان «توجه به مطالبات اصلاح‌طلبان؛ شرط اثبات برادری دولت»، ضمن تأکید چند باره بر اینکه اصلاح‌طلبان همچنان از روحانی حمایت می‌کنند، نوشته است:

نفس انجام جلسات اصلاح‌طلبان با رئیس‌جمهوری امر مبارکی است زیرا اصلاح‌طلبان می‌توانند مطالبات و نقدهای خود را بی‌واسطه به ایشان منتقل کنند که این امر مایه خرسندی است. اما امیدی به این نیست که توجه جدی به مطالبات اصلاح‌طلبان نشان دهند.

او همچنین می‌نویسد:

به نظر می‌آید روحانی تا پایان دوره دوم ریاست جمهوری خود، کجدار و مریز با اصلاح‌طلبان تعامل کند. گفتار و عملکرد و رفتار ایشان باهم هماهنگی جدی ندارد. اگر روحانی می‌خواهد به مطالبات مردم بازگردد، به‌ویژه در حوزه سیاسی، به جای اینکه با اصلاح‌طلبان و جریانات این تشکل بنشیند و صرفا جنبه تبلیغی و رسانه‌ای داشته باشد، می‌تواند در تغییرات کابینه خود از نیروهای اصلاح‌طلب استفاده کرده و با نیروهای باتجربه و کارآمد این تشکل، کابینه را ترمیم کند. لذا به نظر نمی‌رسد آقای روحانی از جلسات با اصلاح‌طلبان، بخواهد بخش‌هایی از مطالبات و نقدهای مردم را از زبان اصلاح‌طلبان بشوند و بدان‌ها عمل کند.

گرامی‌مقدم در بخش دیگری از این یادداشت تصریح می‌کند:‌

اصلاح‌طلبان ضمن اینکه از روحانی حمایت کرده و می‌کنند، در عین حال منتقد جدی او در نحوه چیدمان دولت و نگاهش به مسائل سیاسی هستند. از این جهت و پس از جلسه اخیر ایشان با اصلاح‌طلبان خواهیم دید که خروجی خاصی نخواهد داشت و در نهایت این اصلاح‌طلبان هستند که می‌بایستی برای آینده فعالیت سیاسی خود از جمله انتخابات 1400، بسیار هوشمندانه و حساب‌شده رفتار کنند تا سرمایه اجتماعی آنها مورد استفاده شخصیت‌های آرمانگرا قرار گیرد که به مطالبات مردم توجه جدی دارند. نباید این سرمایه را در خدمت کسانی قرار داد که هنگام انتخابات و برای گرفتن رأی مردم به جریان اصلاح‌طلب نزدیک می‌شوند.

سخنگوی حزب اعتماد ملی همچنین گفته است: اصلاح‌طلبان ضمن حمایت از دولت روحانی، منتقد او در عرصه سیاسی و اقتصادی هستند. روحانی اگر می‌خواهد به نوعی رودست‌زدن به اصلاح‌طلبان را جبران کند، باید این مهم را در عمل نشان دهد و کابینه خود را در راستای مطالبات مردم و عمده هواداران خود ترمیم کند.[1]

*این اظهارات در حالیست که افرادی از حزب اعتماد ملی نیز در جلسه اخیر اصلاح‌طلبان با رئیس‌جمهور روحانی حضور داشته‌اند.

درباره فرازهای اشاره شده از یادداشت گرامی‌مقدم بیان چند نکته ضروریست:

یکم: چپ‌ها به این دلیل ادبیات خود پیرامون رئیس‌جمهور روحانی را تند کرده‌اند که اولاً دیگر نیازی به او ندارند و ثانیاً نمی‌خواهند کارنامه ضعیف دولت روحانی به نام آنها بعنوان حامیان اصلی رئیس‌جمهور تمام شود.

آنها تصور می‌کنند با این ادبیات تند و بعضاً حتی غیرمؤدبانه می‌توانند وارد فاز «عبور از روحانی» شوند و افکار عمومی را قانع کنند که در وضع موجود هیچ نقشی ندارند!

دوم: اظهارات این روزهای چهره‌های اصلاح‌طلب مبنی بر اینکه کابینه روحانی اصلاح‌طلب نیست و یا او مطالبات ما را بی‌پاسخ گذاشته در حالیست که این دولت و این کابینه نه تنها همان کابینه و دولت یازدهم است بلکه نسبت به 4 سال گذشته چپ‌تر نیز شده است.

به سخن دیگر اینکه روحانی از همان زمان که مطالبات چپ‌ها مثل برجام و رفع حصر را بر سر دست گرفت و جهانگیری را بعنوان معاون اول خود برگزید؛ شرط برادری را به جا آورد!

فلذا اصلاح‌طلبان باید پاسخ بدهند که چرا در قبال یک دولت بدون‌تغییر تا این حد متناقض عمل می‌کنند به نحویکه درباره دولت یازدهم از این می‌گفتند که ما فدائیان دولتیم، ما همان کاری را می‌کنیم که روحانی بخواهد و ماییم که تضمین روحانی هستیم اما برای دولت دوازدهم از این می‌گویند که روحانی 25 میلیون رأی را سوزاند[2] و یا مثلاً «او به ما رودست زده است»!

و سوم:‌ کنشگران سیاسی معتقدند جریان سیاسی خاص یا همان اصلاح‌طلبان با عدم پذیرش مسئولیت خود در وضع موجود در مقابل معرفی رئیس جمهور روحانی به مردم برای 2 دوره، وارد یکی از سخت‌ترین دوران‌های حیات سیاسی خود شده‌اند و جالب آنکه بدترین راهکار یعنی «عبور از روحانی» را برای این مخمصه در پیش گرفته‌اند.

راهکاری که برخی محافل تحلیلی می‌گویند نه تنها عملی نیست و اصلاح‌طلبان را وارد محاق بیشتری می‌کند بلکه آینده سیاسی آنها را نیز دستخوش تغییرات جدی قرار خواهد داد.

***

«ادعای عجز مردم از تهیه قوت عام»

برنده قحطی‌نمایی و القای شرایط بن بست اقتصادی کیست؟

خبرگزاری اصلاح‌طلب ایلنا روز جمعه گذشته در گزارشی تفصیلی با عنوان «"فلاکت مطلق" نتیجه‌ شوک چهارم ارزی/ داروینیسم اجتماعی ستون‌های جامعه را فرو می‌ریزد» با اشاره به نامه هشدارآمیز چند چهره اقتصادی پیرامون شرایط کشور، به ارائه تصویری کلی از اوضاع اقتصادی کشور پرداخت و مدعی «عجز مردم از تهیه قوت عام» نیز شد.

آنچه که در ادامه می‌خوانید بخش‌هایی از این گزارش است:

_ این بار ۵۰ نفر از آنها «ملت شریف ایران» و روسای سه قوه را خطاب قرار دادند تا ضمن هشدار به «سران»، به مردم بگویند که شرایط از آنچه که تصور می‌کنید خطرناک‌تر و وهم انگیزتر است؛ چراکه «شوک ارزی چهارم» هرچه هست و نیست را می‌بلعد و نابود می‌کند.

_ بازار ارز روی خوشی به تحولات نشان نداده و همین حالا اگر به خیابان فردوسی مراجعه کنید تنها می‌توانید ارزهایی که دارید را با قیمت‌های نازل بفروشید و صرافان مطلقا به شما ارز نمی‌فروشند لذا آنچه که در جریان هست، چشم‌اندازها را تیره و تار و مبهم کرده است لذا تنها پایداری قیمت ارز و در دسترس بودن آن است که به ثبات قیمت‌ کالاهای مصرفی (خوراکی و غیرخوراکی) می‌انجامد. در ضمن کنترل بازرگانی خارجی (واردات و صادرات) سیاستی است که باید با تثبیت نرخ ارز در بلندمدت همراه شود تا در نتیجه تخصیص ارز هدفمند شود.

تنها با پیاده‌سازی این نظام هماهنگ است که قدرت خرید مردم در سطح حداقلی و البته عقب افتاده نسبت به سالیان گذشته به ویژه اوایل دهه ۹۰ حفظ می‌شود و از نفوذ و رسوب بیشتر فقر در لایه‌های پایین درآمدی پیشگیری می‌شود؛ چراکه کارشناسان هشدار می‌دهند که قدرت خرید مردم هنوز به سطح سال ۹۱ نرسیده است.

_ با این حال آنچه که خروج از وضعیت فعلی را ممکن می‌سازد، عقلانیت، برخورداری از اراده جمعی و مسئولیت‌پذیری در قابل معیشت گروه‌های فلاکت زده جامعه است چراکه فلاکت‌زدگان در چرخه سودجویی که بر مبنای داروینیسم اجتماعی پایه‌گذاری شده، روز به روز در تهیه قوت عام خود عاجزتر می‌شوند.

این دست و پا زدن در بی‌سرانجامی؛ انسان را تا جایی خشمگین می‌کند که تمام وعده‌های سیاسیون را هیچ و پوچ می‌انگارد تا جایی وادار می‌شود با دست زدن به خشونت و شرکت در اعمال جمعی مبتنی بر خشونت حق خود را از جامعه بستاند. در این میان باید دید که دولت مانند رستم بر اکوان دیو غلبه می‌کند یا اینکه انتهای داستان به تراژدی می‌انجامد؟

در تصویر این گزارش نیز عکسی از یک پیرزن محروم در حال حمل نان خشک دیده می‌شود![3]

*خبرگزاری ایلنا همزمان با انتشار این گزارش، مطلبی دیگر را نیز تحت عنوان « کاهش ۹۰ درصدی قدرت خرید کارگران تا مهرماه/به "اقتصاد پاندولی" نمی‌توان امید بست » منتشر کرده و طی آن ضمن ادعای افزایش عمومی قیمت نان در کشور به نقل از یک فعال اصلاح‌طلب کارگری نوشته است:

«از همه ابزارهای قانونی و مدنی برای پیگیری مطالبه‌ی قانونی‌مان استفاده خواهیم کرد؛ سبد معیشت ۴ میلیون و ۸۰۰ هزار تومانی کجا، دستمزد یک میلیون و ۴۰۰ هزار تومانی کجا؟ با این شرایط، دیگر خانواده‌ای باقی نمی‌ماند؛ نمی‌توان ساکت ماند؛ نباید ساکت ماند!»[4]

این گزارش‌ها و بن‌بست‌نمایی‌ها از شرایط کشور در حالی است که ایران اسلامی اگرچه با مشکلاتی مواجه است اما کسی هم این دعوای زرگری میان رسانه‌های اصلاح‌طلب و دولتِ اصلاح‌طلبان را باور نخواهد کرد.

چه اینکه همین تریبون‌ها بودند که رئیس‌جمهور روحانی را در دامن مردم گذاشتند و گفته‌های مهم اصلاح‌طلبان مثل ما تضمین روحانی هستیم، تمام گفته‌های روحانی قانونیست، اقتصاد کشور با روحانی سامان می‌یابد و غیره را منتشر کردند و وعده‌های اقتصادی برجام را به مردم دادند.

البته در همان روزها نیز برخی محافل تحلیلی این هشدار را به افکار عمومی دادند که مسئله جریان سیاسی خاص، سیاه‌نمایی از اوضاع کشور به منظور ایجاد فتنه اقتصادی و در ادامه عبور از روحانی است نه چیز دیگر!

جالب آنکه تمام آنچه که این روزها درباره وجود ابربحران، مشکلات لاینحل اقتصادی، ناامیدی مردم، فساد سیستماتیک و آتش گرفتن اقتصاد ایران! می‌شنویم تماماً القائاتی هستند که اصلاح‌طلبان طی 5 سال گذشته از وضعیت کشور صورت داده‌اند؛ با این تفاوت که در 4 سال اول حامی روحانی بوده‌اند اما امروز آهنگ عبور از او را دارند؛ و با این شباهت که در هر دو مدت اشاره شده قصد ایجاد «سابوتاژ و فتنه اقتصادی» داشته‌اند.

قضیه وقتی جالب‌تر می‌شود که مردم بدانند این حجم از سیاه‌نمایی از اوضاع کشور و مثلاً محتوای 2 گزارش همزمان اشاره شده در بالا در حالیست که روحانی و چپ‌ها بر مصادر امور بوده‌اند و تماماً سیاست‌های ستاد مشترک اصلاحات و اعتدال بوده است که بر رویه‌های کلان کشور و از جمله در اقتصاد جاری و ساری بوده است.

این تناقض نشان می‌دهد که القائات امروز جریان چپ مبنی بر وجود بن بست در شرایط کشور نیز یک ادعای واقعی نیست و در پس آن نیت دیگری نهفته است. کما اینکه معاریف اصلاح‌طلب در هفته‌های اخیر تأکید کرده‌اند که راه حل این مشکلات اقتصادی، رفع حصر و مثلا آزاد کردن زندانیان سیاسی است!

در اشاره به گزارشات مذکور ذکر این نکته هم ضروریست که اگرچه ما منتقد دولت اصلاح‌طلبان و سیاست‌های اقتصادی آن هستیم اما شرایط کشور به هیچ وجه در بن بست و «شرایط ته درّه»[5] که اصلاح‌طلبان بر آن اصرار و ابرام دارند، نیست.

بله! مشکلات حادی وجود دارد اما در مقابل این مشکلات، قیمت سوخت ثابت است، قیمت نان نه تنها افزایش رسمی و عمومی نیافته بلکه افزایش قیمت برخی از انواع نان نیز به شدت جزئی و طبیعی بوده است، خطر قحطی در کشور وجود ندارد، نرخ عمومی غذا در ایران پایین است، بیکاری در ایران به گواه صحبت‌های وزیر سابق کار مبنی بر وجود چند صد هزار شغل بلامتقاضی یک بیکاری بحرانی نیست، اقتصاد ایران در جایگاه هجدهم جهان قرار دارد، ضریب جینی در ایران طی سال‌های پس از انقلاب رو به کاهش گذاشته، اثر تحریم‌ها به حدود 20 درصد کاسته شده و اختلاف طبقاتی در ایران از بسیاری از کشورهای مدعی جهان نیز کمتر است و...

مجددا تأکید می‌شود که صدالبته مشکلاتی وجود دارد و حتی شاید این مشکلات در ماه‌های آینده بیشتر هم بشود ولی به هر حال این دولت اصلاح‌طلبان است که با رأی اکثریت روی کار آمده، ناکارآمدی‌هایی دارد و 3 سال دیگر هم در قدرت خواهد بود.

اما این مشکل، مختصّ ایران اسلامی نیست و در تمام کشورهای دنیا همواره دولت‌هایی با مشکلات مختلف  اقتصادی می‌آیند و می‌روند و حتی گاهی ممکن است یک رئیس جمهور هم در این کشورها دچار فساد اقتصادی باشد.

ولی این رخدادها به این معنی نیست که در این کشورها قحطی رخ می‌دهد، حاکمیت آنها با خطر فروپاشی مواجه می‌شود و یا سایر احتمالاتی که اصلاح‌طلبان این روزها درباره اسقاط نظام مطرح می‌کنند!

اقتصاددانان خطر «سابوتاژ ذهنی» را در اقتصاد کمتر از خطرات ملموس نمی‌دانند و آنرا یک رکن اصلی تغییرات اقتصادی می‌دانند.

مفهومی که خیمه جریان سیاسی خاص نیز بر روی همان افکنده شده و راهبردهای خاصی را برای آن طراحی کرده است. راهبردهایی که به ایجاد «فتنه اقتصادی» خواهد انجامید.

گفتنیست، ایلنا پیش از این نیز گزارش‌ها و اخباری منتشر کرده بود با محتوای دنبال غذا گشتن مردم در سطل‌های زباله، احتمال تعطیلی بیمارستان‌ها و  قحطی آنتی‌بیوتیک!

***

FATF را امضا کنید؛ به شرط تضمین کتبی روحانی و ظریف

مسئله امضای معاهده مالی FATF تبدیل به معضلی بغرنج شده و می‌رود تا با صف‌آرایی موافقان و مخالفان آن در مقابل یکدیگر به یک دوقطبی تبدیل شود.

 دولت رئیس‌جمهور روحانی عملا تأکید دارد که این معاهده بایستی امضا شود و عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی نیز چندی قبل در این زمینه آب پاکی را روی دست همه ریخت و از این گفت که به زعم ما «برجام» نبود که می‌بایست دستاورد اقتصادی داشته باشد بلکه دستاورد برجام، رفع جنگ بوده و دستاورد اقتصادی مذاکرات وابسته به FATF است![6] 

مسئله FATF و امضای تمام آن توسط دولت ایران همچنان در هاله‌ای از ابهام است و اصلاح‌طلبان نیز صراحتاً تأکید دارند که اگر کسی منتظر ارزانی و بهبود شرایط اقتصادی است؛ بایستی طرفدار امضای این معاهده باشد!

مثلا «آذر منصوری» فعال اصلاح‌طلب در این زمینه گفته است: مخالفین توجه ندارند که دیروز ایران هیچ شباهتی به کره شمالی نداشته که بخواهند با باقی ماندن نام ایران در کنار کره شمالی به عنوان دو کشوری که با FATFمخالفت می‌کنند، امروز و فردای ایران را نیز مانند کره شمالی رقم بزنند.[7]

*به نظر نمی‌رسد فضای کج‌دار و مریز پیش‌گفته درباره FATF به یک فرجام اصولی و قابل تخمین برسد. همانطور که ماجرای برجام نرسید.

ضمن اینکه از وضعیت بررسی کارشناسی پیرامون این معاهده در دولت یا مجلس نیز اطلاع دقیقی در دست نیست و وقتی اطلاع دقیقی هم در دست نباشد یعنی اساساً کار علمی و قابل احصائی از سوی نهادهای متولی برای تعیین تکلیف این مسئله صورت نگرفته است.

خبرهای رسیده نیز حاکی از آنست که برخی دستگاه‌های کشور نیز در این زمینه اختلاف نظرهای جدی با یکدیگر دارند.

مع‌الوصف اما یک راهبرد وجود دارد که می‌تواند در بن‌بست و دوقطبی ایجاد شده پیرامون FATF نقش رهیافت را ایفا کند.

و آن اینکه اگرچه وعده‌های شفاهی رئیس‌جمهور روحانی، جهانگیری، ظریف، عراقچی و... در ماجرای برجام، هیچیک به حقیقت نپیوست، تحریم‌ها بالمرّه لغو نشد که بیشتر هم شد و غیره اما اگر آقایان در قبال تصویری که از FATF به مردم و نظام اسلامی ارائه می‌دهند حاضر به ارائه «تضمین کتبی» هستند؛ آنگاه می‌توان تصمیمات ساده‌تری درباره مخالفت یا موافقت با FATF گرفت.

البته پر واضح است که دولت آقای روحانی همانطور که ماجرای برجام را بصورت علی‌الرأس پیش برد، در این قضیه هم توانایی این کار را دارد اما بنا به دلایلی تمایل ندارد این بار هم مسئولیت مستقیم این کار را بپذیرد.

ولی در مجموع به نظر می‌رسد که اگر آقایان امضای FATF را مفید به حال شرایط کشور می‌دانند؛ بهتر است یک تضمین کتبی به مردم و نظام اسلامی ارائه کنند تا دیگر نه قول شفاهی جان کری که نوشته کتبی ستاد اعتدال و اصلاحات، تضمین باشد.

چه اینکه منتقدان بر این نکته هم‌نظر هستند، قراردادی که در قبال دستاوردهای آن هیچ تضمینی وجود ندارد؛ دلیلی هم برای امضایش نیست.

گفتنیست بحث دستاوردتراشی برای برجام و طرح مسئله جنگ بعنوان یک دستاورد برای توافق روحانی در حالیست که این مقوله هیچگاه ثابت نشد...

چه اینکه اولا در روزهای نخست طرح مسئله توافق هسته‌ای با غرب و آمریکا هرگز مسئله‌ای به نام جنگ در اذهان مردم و در گفته‌های رئیس جمهور روحانی حتی مطرح هم نبود و فی‌الجمله و صرفا بحث دستاوردهای اقتصادی مطرح می‌شد، ثانیا آمریکا به مدت 36 سال در پیشابرجام نیز به ما حمله نکرده بود و ثالثا اینکه آمریکا چرا هم‌اکنون و پس از خروج خود از برجام به ایران حمله نمی‌کند؟!

این 3 گزاره نشان می‌دهد که بازی دستاوردتراشی برای برجام از اساس خانه‌ای بر روی آب بوده و نتیجه‌ای جز شرمندگی برای طراحانش نداشته و نخواهد داشت.

***

1_ http://www.armandaily.ir/fa/print/main/234692

2_ http://jahansanat.ir/newspaper/?newsid=127109

3_ https://khabarfarsi.com/u/60470085

4_ https://khabarfarsi.com/u/60434235

5_ mshrgh.ir/818894

6_ mshrgh.ir/897746

7_https://www.isna.ir/news/97071307148/

برچسب‌ها