کد خبر 903161
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۳۹۷ - ۱۴:۵۸

ترجمه آثار پرفروش در ایران اوضاع عجیبی دارد،بعضی کتاب ها بیش از۲۰ بار ترجمه شده‌اند اما تیراژ آنها به ۲۰۰ نسخه هم نمی رسد؛چه کسانی از آشفته بازار ترجمه سود می برند؟

به گزارش مشرق؛

- می‌گم شنیدی که فلان کتاب خارجی اومده، چقدم طرفدار داره؟

- آره؛ می‌گن خیلی خوبه.
- به نظرم بیا ما هم یه دونه از این کتاب بزنیم؟
- یعنی ترجمه‌اش کنیم دوباره؟
- نه بابا، ترجمه چیه؟ الکی بریم پول مترجم بدیم! خیلی راحت همون ترجمه رو کپی می‌کنیم و چند تا کلمه‌اش رو هم عوض می‌کنیم.
-خب اون وقت اسم مترجم هم می‌خواد، اونو چیکار کنیم؟
-کاری نداره که. یه اسم الکی می‌زنیم. مطمئن باش کسی هم بهش گیر نمی‌ده.
این مکالمه، الان رایج‌ترین مکالمه بین ناشرانی شده است که کتابی پرطرفدار در حوزه نشر می‌بینند و بعد هم خیلی راحت از کتاب اصلی کپی می‌کنند و به بازار می‌فرستند و بعد هم که از آنها می‌پرسی، مترجم کتاب چه کسی است؟ اسمی می‌گویند و اما ته ماجرا به این می‌رسی که اسم هم تخیلی است و مترجمی وجود ندارد. آماری را از خانه کتاب وزارت ارشاد گرفتیم در مورد چاپ کتاب در 6 ماهه اول سال 97، اما از این آمار ساده، تحلیل‌های پیچیده‌ای می‌شود انجام داد؛ اینکه یک کتاب که ترجمه اصلی آن فقط برای یک ناشر است به‌یک‌باره توسط 28 ناشر دیگر نیز ترجمه و منتشر شده است. در این گزارش به تحلیل این آمار پرداختیم تا بدانیم و بدانید که چه اتفاق وحشتناکی در زمینه ترجمه در کشور می‌افتد.

مترجم خیالی برای کتاب پرفروش

یادتان هست که از عجایب هفت‌گانه کتاب در ایران گفتیم. عجایبی که مطمئنا در هیچ جای کره زمین دیده نمی‌شود. یکی از این عجایب حیرت‌آور این بود که کتابی از آن سر دنیا به ایران می‌رسد و یک ناشر با همه مشکلاتی که وجود دارد، حق کپی‌رایت کتاب را از ناشر اصلی می‌خرد و آن را چاپ می‌کند. از خوش‌اقبالی ناشر، کتاب معروف می‌شود و همه‌جا از کتاب حرف می‌زنند و به لطف شبکه‌های مجازی، جمله‌های قصار کتاب همه‌جا می‌چرخد و کتاب پرفروش می‌شود. اما از بداقبالی ناشر اصلی، به‌یک‌باره حجم وسیعی از این کتاب در فضای نشر چاپ می‌شود، بدون اینکه ناشر خبر داشته باشد چه اتفاقی برای کتابی که کلی هزینه برایش کرده، افتاده است! کتاب با اسامی مترجمان مختلف چاپ شده، درحالی که برخی از اسامی این مترجم‌ها خیالی هستند و ناشر محترم کپی‌کار! فقط برای اینکه بتواند سودی نصیب خودش کند در بازار می‌چرخد و بعد می‌بیند فلان کتاب معروف شده و راحت آن را کپی می‌کند و اسم خیالی برای مترجم روی آن می‌گذارد و حالا برای کتابی که هیچ هزینه هنگفتی نکرده، سود سرشار نصیبش می‌شود و این حال و روز اکثر کتاب‌های ترجمه شده در کشور ماست.

نگاه کاسب کارانه به ترجمه

محمد کریمی، مترجم : مشکل اصلی ترجمه در کشور کپی‌رایت است، ناشر وقتی می‌بیند می‌تواند کپی کند و هیچ‌گونه پیگرد قانونی هم برایش وجود ندارد، پس این کار را می‌کند و همین‌ها باعث می‌شود تا اوضاع ترجمه در کشور نابسامان باشد. یعنی هر کسی متنی را برمی‌دارد، ترجمه و یک ناشر پیدا کرده و کتاب را منتشر می‌کند. این بحث قانونی ماجراست. ما چون عضو کپی‌رایت نیستیم، پیگیری حقوقی هم از طرف ناشر خارجی وجود ندارد.

مساله بعدی این است که ما در چند سال اخیر، انبوهی از فارغ‌التحصیلان رشته مترجمی زبان داریم و هر ساله هم بدون برنامه‌ریزی و نگاه دقیق به بازار کار مناسب آنها بر تعدادشان اضافه می‌شود. دانشگاه‌های ما هم بیشتر به دنبال این هستند رشته‌هایی را تاسیس کنند که امکانات خاصی را نخواهد و زبان هم یکی از همین رشته‌هاست که فقط یک کلاس، استاد، گچ و تخته می‌خواهد و تمام؛ می‌توانید 40 دانشجو بگیرید و کلی پول نصیب‌تان شود. خب این دانشجوها درس‌شان تمام می‌شود کجا جذب شوند؟ جایی برای‌شان نیست اما می‌توانند کاری را انجام دهند که توانایی‌اش را دارند پس به سمت ترجمه می‌روند و کتاب ترجمه می‌کنند و منتظر چاپش می‌مانند.  بخش دیگری که باید به آن توجه کنیم این است که تعهد حرفه‌ای از بین رفته است، یعنی به خاطر شرایط اقتصادی‌ای که وجود دارد مترجم‌ها مجبورند هر متنی که می‌رسد ترجمه کنند. من مترجمی را می‌شناسم که ترجمه پزشکی، مهندسی روانشناسی، مهندسی ساختمان، رمان فلسفه و کتاب کودک انجام می‌دهد و در نتیجه کتابی که بیرون می‌آید پر از غلط و اشتباه است و بدتر از آن اینکه سازمانی یا دستگاه نظارتی برای این موضوع وجود ندارد، ممیزی ارشاد برای یک‌سری موضوعات خاص پیش‌بینی شده و برای سامان‌دهی ترجمه، ممیزی و نظارتی وجود ندارد.  ناشران خاصی هستند که برای برند خودشان اعتبار قائلند، آنها وقتی کاری را ترجمه می‌کنند، کار را به چند کارشناس هم می‌سپارند تا ترجمه درستی انجام شود و نهایتا کتاب چاپ می‌شود، برای همین است وقتی کتابی با ترجمه‌های زیاد به بازار می‌آید، می‌گویند ترجمه فلان مترجم را بخوانید، چون می‌دانند آن مترجم و آن ناشر برای کارشان ارزش قائل هستند. اما دستگاه نظارتی خاصی برای نظارت روی ترجمه وجود ندارد.  مکانیسم مترجم خیالی هم به این صورت است مثلا یک نفری که دست و پایی در حوزه نشر دارد، تیمی برای خودش درست و یک کتاب حجیم را بین چند نفر پخش می‌کند، کسانی هم که کار ترجمه را انجام می‌دهند پول مختصری می‌گیرند که معمولا دانشجوها هستند و نهایتا ترجمه‌ها را آن شخص اول ادیت می‌کند و بدون اسم مشخص یا با یک اسم جعلی کتاب منتشر می‌شود. این هم یک روش کار است.

یک روش دیگر این است که یک نرم‌افزار می‌خرند و بعد با استفاده از آن نرم‌افزار کتاب را ترجمه می‌کنند و با کمی ادیت کردن، کتاب را منتشر می‌کنند. متاسفانه نگاه به ترجمه، نگاه کاسب‌کارانه‌ای شده است، یک دلیل اصلی هم مسائل اقتصادی است که گریبانگیر ترجمه هم شده است.

بیچاره مترجم اصلی

با نگاهی به آمار 6 ماهه اول سال 97 در حوزه کتاب‌های ترجمه، علاوه‌بر آمار عجیب و غریب تعداد ناشران، تحلیل‌های دیگری هم وجود دارد. مثلا در 6 ماه اول امسال، 28 مترجم مختلف و ناشر، کتاب «شازده کوچولو» را روانه بازار نشر کردند. فکرش را کنید چند سال از منتشر شدن کتاب معروف «شازده کوچولو» در ایران می‌گذرد. اولین‌بار در سال 1333، محمد قاضی این کتاب را ترجمه کرده است و بعد هم احمد شاملو، ابوالحسن نجفی، مصطفی رحماندوست و 12 مترجم دیگر این کار ترجمه را انجام دادند. اما نکته اصلی در مورد این کتاب این است که اکثر ترجمه‌هایی که الان و در سال 97 منتشر می‌شود کپی همان ترجمه‌هایی است که در آن سال‌ها ترجمه شده و به بازار آمده است و حالا اسم‌های زیادی می‌آید که این کتاب را ترجمه کرده‌اند، بدون اینکه واقعا این اتفاق افتاده باشد. سینا کمال‌آبادی، مترجم درباره این مساله می‌گوید: «بدتر از ترجمه‌های ضعیف، کپی کردن از ترجمه‌های قدیمی است. البته نمی‌توانیم با شجاعت نمونه‌هایی از این مورد را مثال بزنیم، اما می‌دانیم که وجود دارد. مترجم جدید متن ترجمه‌شده قبلی را مقابل خود قرار می‌دهد و فقط با دست بردن در متن، آن را به‌عنوان ترجمه جدید منتشر می‌کند که سرقت است و ضرر آن برای مخاطب است. یکی از دلایل کار این است که مثلا منِ نوعی به دنبال شهرت هستم و وارد عرصه ترجمه می‌شوم و درحالی که مهارتی در این حوزه ندارم، با کپی‌ کردن، کتابی را به نام خود منتشر می‌کنم. دیگر اینکه کتابی که یک شاهکار ادبی یا کتاب علمی مهمی است می‌تواند بازار خوبی داشته باشد و سراغ ترجمه آن می‌روم. کما اینکه وقتی کتابی برنده نوبل یا جایزه خاصی می‌شود ممکن است از آن کتاب یا کتاب ‌بخصوص نویسنده‌ای چندین ترجمه در بازار وجود داشته باشد. هرچقدر کپی‌کاری بیشتر و ترجمه‌های بیشتری روانه بازار شود، کار خوب تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد و کمتر دیده و حقش خورده می‌شود. ضرر دیگر این کار این است که مخاطب دچار نوعی سردرگمی و تشخیص سره از ناسره برایش دشوار می‌شود.»

کپی رایت و دیگر هیچ

در این اوضاع و احوال ناشرانی که با کتاب‌های ترجمه چرخ‌شان می‌چرخد، ضرر بیشتری می‌کنند. یکی از این انتشارات، کوله‌پشتی است که با کتاب‌های خارجی فعالیت می‌کند اما همین ترجمه‌های کپی، ضرر زیادی به آنها رسانده است. اباذر رضانیا معلم، مدیر انتشارات کتاب کوله‌پشتی در این زمینه می‌گوید: «متاسفانه این قضیه در فضای نشر و در میان همکاران انتشاراتی بسیار شایع شده است، به نظر می‌رسد باید قانونی جامع برای این موضوع تدوین شود که پیگیری این مهم برعهده مسئولان فرهنگی است، ممکن است عده‌ای بگویند زمان‌بر است، در این صورت می‌توان حداقل قانون کپی‌رایت را در زمینه کتاب‌های ترجمه اعمال کرد. البته واقعیت امر این است که ظاهرا این عمل قانونی است، چراکه کتاب مجوز ارشاد دارد و ارشاد هم ترجمه را از لحاظ کپی و برابری بررسی نمی‌کند، کتاب‌ها فقط ممیزی می‌شوند، بنابراین هیچ مانعی برای ناشرانی که آماده‌خور هستند وجود ندارد، پس اصل قضیه رنگ و لعاب قانونی دارد، ولی به شخصه چندین مرتبه از این مسیر ضربه خورده‌ام، در سال گذشته حق رایت چندین کتاب را در اختیار داشتیم که ناشران دیگری نیز بدون داشتن این حق، آن را ترجمه و منتشر کردند. برای نمونه کتاب «صداهایی از چرنوبیل» با مجوز حق انتشار از نویسنده خانم الکسویچ منتشر شد، اما متاسفانه چند ناشر دیگر نیز این کتاب را بعد از ما منتشر کردند و عملا ما نتوانستیم کاری از پیش ببریم، چون خلأ‌قانونی در این زمینه داریم، زیرا تنها آثاری که برای اولین‌بار (آثار ایرانی و غیرایرانی) در ایران چاپ می‌شوند، تحت حمایت مالکیت معنوی قانون مولفان و مصنفان قرار می‌گیرند. بنابراین در وهله اول قانون باید اصلاح شود تا بتوان به بقیه موارد آن رسیدگی کرد. اما اگر از همان ترجمه کپی شود، این می‌تواند قابل پیگرد باشد و مورد حمایت قانون مالکیت معنوی اثر قرار خواهد گرفت.»

فقط یک ویرگول

یکی از ناشرانی که بسیار از موضوع کتاب‌های کپی ضربه خورده، یوسف علیخانی است، کسی که برای ترجمه کردن یک کتاب خارجی، نویسنده و ناشر خارجی را پیدا می‌کند و بعد با رضایت آنها و خریدن کپی‌رایت، کتاب را به چاپ می‌رساند. او در این زمینه می‌گوید: «در فاصله چاپ سومین اثر از یک نویسنده که تمامی آثارش در موسسه ما ترجمه و چاپ شده بود، فرصت نشد کتاب چهارم از این اثر را که پرفروش‌ترین کتابش هم بود، به بازار وارد کنیم. در همین بین بود که به گوش‌مان رسید کتابی که چاپش تمام شده درحال ویزیت‌ شدن در کتابفروشی‌هاست و در بازار نشر پخش می‌شود. به‌دنبال کتاب رفتم. جالب اینکه دیدم چاپ یازدهم کتاب به‌صورت زیراکس و غیرقانونی و با قیمتی کمتر از قیمتی که پشت جلد کتاب زده بودیم توسط‌ دستفروش در کتابفروشی‌های انقلاب فروخته می‌شد. رد این اتفاق را گرفتم و رسیدم به یکی از پخش‌کنندگان اصلی. نه من بلکه همه تقریبا می‌دانند مشکل کارشان کجاست، اما قدرت مقابله نداریم. این اتفاق زمانی دردناک‌تر می‌شود که می‌فهمیم این دزدها در استان‌های دیگر و شهرهای بزرگی مثل مشهد و اصفهان نیز شعبه و دفتر دارند.» این مدیر نشر در ادامه روایت برخوردش با کتابفروش متخلف می‌گوید: «پلیس را صدا زدیم و درنهایت کتابفروش راضی شد که بابت کتاب به ما فاکتور بدهد تا بتوانیم در دادسرا شکایتی تنظیم کنیم. جدا از ضرر من و موسسه نشرم، این‌گونه فروش کتاب، آمارهای نشر و کتابخوانی را در کشور زیر سوال می‌برد. من به‌عنوان ناشر اگر ببینم قرار است به شکایتم رسیدگی نشود و کتاب‌هایم این‌گونه به غارت برود، ترجیح می‌دهم سرمایه‌ام را از این کار خارج کنم.»

این صحبت‌های علیخانی، صحبت خیلی‌های دیگر در حوزه نشر است که قانونی کار می‌کنند. نگاهی به آمار منتشر شده در 6 ماه اول سال، نکته جالب دیگری را هم نشان می‌دهد، کتاب «من پیش از تو» که توسط انتشارات آموت به چاپ رسیده است ازجمله کتاب‌های پرطرفدار این چند سال بوده که ناشران متقلب هم خیلی به آن علاقه داشته‌اند و جالب است که همین ناشران برای اینکه کتاب را چاپ کنند و مثل کتاب اصلی نباشد، یک ویرگول ناقابل را از عنوان کتاب برداشته‌اند و کتاب را چاپ کردند! همین ویرگول ناقابل چقدر ضرر هنگفت به ناشر اصلی وارد می‌کند اما نظارتی بر آن وجود ندارد و کتاب چاپ می‌شود!

چاپ کتاب با عنوان اشتباه

فکر کنید که کتاب را به ارشاد بفرستید با عنوان، «رمانی از جوجو مویز» بعد کتاب‌تان هم مجوز بگیرد! خنده‌تان نمی‌گیرد؟ یعنی ارشاد به کتابی با این عنوان مجوز داده و گویا کسی هم که مجوز داده است، متوجه نشده که این کتاب، کتاب اصلی نیست و خیلی راحت برای کتاب مجوز صادر کرده است، بله این اتفاق افتاده است برای کتاب «من پس از تو» که ناشر برای اینکه کتابی متفاوت با کتاب اصلی داشته باشد، خیلی راحت چنین عنوانی را در کتابش زده است و به راحتی هم مجوز گرفته، بدون اینکه کسی به ناشر بگوید اقلا عنوان کتاب را درست بنویس!

نتیجه

آمار وحشتناک ترجمه، به همین‌ها ختم نمی‌شود و در ترجمه کتاب‌های کودک که زیاد هم هستند، مشکلات زیادی داریم که خودش گزارشی جداگانه می‌طلبد، اما نکته مهم در این گزارش عدم‌نظارت قانونی به ترجمه‌ها است، اگر ممیزی وجود دارد، فقط به حذف یک‌سری کلمات خاص معطوف نشود و ممیزی و نظارتی برای تشخیص ترجمه کپی از ترجمه اصلی هم وجود داشته باشد، حرفی که حرف دل خیلی از ناشرانی است که به شکل قانونی و خلاقانه فعالیت می‌کنند و برای نبود چنین قانون و نظارتی، ضررهای هنگفتی متحمل می‌شوند.

*فرهیختگان