به گزارش مشرق به نقل از رجانيوز، وزیر بهداشت دولت نهم در این همایش که با عنوان "گفتمان مکتب امام؛ ولایتمداری و مردم داري" در مسجد حضرت ابوالفضل علیه السلام باغ جنت شیراز برگزار شد، بعد از پاسخ به این سوال، با بیان تفاسیری از آیات 65 و 66 سوره انفال به تحلیل سخنان رهبر معظم انقلاب مبنی بر اینکه امروز در شرایط شعب ابیطالب نیستیم بلکه در شرایط بدر و خیبریم، پرداخت. متن کامل این سخنان در ادامه آمده است:
چرا در انتخابات کاندیدا نشدم
سخن خود را با این موضوع آغاز میکنم که چرا کاندیدای مجلس شورای اسلامی نشدم؛ اینکه در انتخابات مجلس شورای اسلامی بنده کاندیدا نشدم به این خاطر بود که شرايط فعلي به من آزادی بیان میدهد و به معنی فردی و شخصي صحبتی نمیکنیم، بلکه انشاء الله در مورد برخی اصول و مبانی صحبت میکنیم و دیگر آمد و شدمان در مساجد مختلف، از باب این نیست که مردم به بنده رأی دهید، بلکه صحبت از این است که حواسمان را جمع کنیم.
دو روز پیش رهبر معظم انقلاب سخنان بسیار ارزشمندی بيان داشتند، ایشان فرمودند که اگر بعضیها خیال میکنند که ما در شرایط شعب ابیطالب هستیم و اینها با تحریمهایشان میتوانند ما را زمین بزنند، اشتباه فهمیدهاند، ما در شرایط جنگ بدر و خیبر هستیم.
میرویم در محضر قرآن تا ببینیم شرایط جنگ بدر چه بود، آیاتی از سوره مبارکه انفال به داستان جنگ بدر اختصاص دارد. میفرماید "يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفًا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ" سوره انفال آیه 65؛ این آیه شریفه میفرماید که ای پیامبر مومنین را تحریک برای قتال و جنگیدن کن، بعد میفرماید اگر از شما 20 نفر آدم صابر باشد، اینها بر 200 نفر کافر غلبه پیدا میکنند و اگر از شما 100 نفر باشد، بر هزار نفر غلبه میکنند، این به خاطر این است که کسانی که کفر میورزند، درکی ندارند.
آیه بعدي میفرماید: "الآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا" حالا خدا نسبت به شما تخفیف میدهد. فهمید در شما ضعف وجود دارد و بهدلیل این ضعف، دیگر آن قوت یک به ده را ندارید. میفرماید: " فَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ" حالا داستان به این شکل شد که اگر از شما 100 نفر آدم صابر باشد، بر 200 نفر غلبه پیدا میکنید. یعنی "یک به ده" تبديل به "یک به دو" شد، " وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ" اگر از شما هزار نفر باشد، بر دو هزار نفر غلبه میکنید، آن هم به اذن خدا و خداوند با صابرین است.
چه میشود نسبت "یک به ده" تبديل به نسبت "یک به دو" ميشود؟ چه ضعفی است که جامعه اسلامیرا دچار این پسرفت میکند؟ اسلام عزیز از روزی که توسط حضرت رسول اعظم صلی الله و علیه و آله معرفی شد و گسترش پیدا کرد و همواره رو به پیشرفت بوده است. همواره مسلمین رو به تزاید بوده اند، درجنگ بدر تعداد مسلمین کم بود و 313 نفر بودند، کفار تعدادشان سه برابر ایشان بود اما در جنگهای بعد تعداد مسلمین بیشتر شد و همه جزیره العرب را فتح کردند. پس معلوم میشود اینکه خداوند فرمود، خدا در شما الان ضعفی دید، این ضعف مربوط به تعداد و نفرات و امکانات نبوده است. هر دو آیه فرموده که اگر شما صابر باشید، پس مربوط به صبر هم نمیشود و صبر در دو آیه مشترک است. پس چه چیزی اینجا فرق کرده و ضعفی که ملاحظه شده، چه بوده است؟
مفسرین دو بیان دارند که هر دو بیان به درد امروز ما میخورد. "آقا" هم فرمودند که ما شرایطمان، شرایط جنگ بدر است و حواسمان باید باشد که با قدرت جلو برویم. مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان و برخی بزرگان دیگر فرمودهاند که در آن آیه اول، خداوند متعال وقتی میخواهد مؤمنین را از کافرین متمایز کند، میفرماید که اینکه يكي از شما ده برابر آنها کار میکند، برای این است که کفار درک و فهم ندارند و چون شما درک دارید و صبر دارید، یک نفرتان کار ده نفر را ميكند. بعد هم فرمود که ما در شما ضعفی دیدیم و نسبت تبديل به "یک به دو" شد، به خاطر این است که آن در ک عمیق، ایمان و باور قوی قبلیاي را که در جنگ بدر داشتید، مثلاً درجنگ حنين نداشتید، یعنی آنچه که متمایز میکند و قدرت آفرینی میکند، درک عمیق است. نکتهای که به آن بصیرت میگوییم. بصیرت است که آدم را توانمند و قدرت را ده برابر میکند، مرحوم علامه هم نوشتهاند که این را اگر بخواهیم تبديل به فرمول ریاضی کنیم، میشود اینکه اگر یک آدم صبور باشد، قدرتش دو برابر میشود و اگر آدم فهیم باشد و بصیرت داشته باشد، قدرتش پنج برابر میشود. سپس پنج ضرب در دو میشود ده. یعنی آنجایی که هم صبر بود و هم بصیرت، قدرت ده برابر شد ولی آنجایی که فقط صبر بود، قدرت دو برابر شد. يعني اگر میخواهیم قدرتمان ده برابر شود، باید بصیرتمان را زیاد کنیم.
اولین نکتهای که در این موضوع مهم است، این است که ما در هر کاری بايد نسبت آن را با ایمان وا عتقادمان بفهیمم. اگر در صحنهي عمل اجتماعی هم حضور پیدا میکنیم و مثلاً میخواهیم رأی بدهیم، بفهمیم که نسبت این کار ما با دین و اعتقاداتمان چیست و حواسمان باشد که اين كار را خداپسندانه انجام دهیم. یک کاری کنیم که این صحنه تبدیل به صحنه تقرب ما به ذات اقدس الهی شود. درک کنیم که از لحظه لحظه عمرمان باید برای قرب به خدا استفاده کنیم. درک کنیم که فعالیتهای سیاسی و اجتماعی ما هم جهت رضای خداوند باشد. ترجمهاش هم این است، چطور دستورات خداوند متعال را میفهمیم؟ دستورات خداوند از طریق پیغمبرش و امام به ما میرسد. امروز هم که ما در عصر غیبت هستیم، راهی برای شناخت اوامر الهی داریم و آن هم اطاعت از امر ولی امر مسلمین مقام عظمای رهبری است.
اطاعت از ولایت به ما قدرت میدهد
یعنی بالاترین مرتبه درک و بصیرت این است که ما کارهایمان را با ولایت الهی تنظیم کنیم که در زمان ما، مصداقش در کارهای روز مره و جامعه و حکومت مداریمان، ولایت فقیه است. پس این اطاعت از ولایت است که به ما قدرت و توانمندی میدهد. وظیفه ما این میشود که بگردیم ومنویات مقام معظم رهبری را درک کنیم، بشناسیم و به آن عمل کنیم.
رهبر معظم انقلاب درهمین صحبت دو روز گذشته درباره انتخابات نکات خیلی روشنی فرمودند، مثلاً فرمودند کسانی که کاندیدا میشوند، نگاه کنید که چهکار میکنند و چطور خرج میکنند. اگر کسی ولخرجی و پرخرجی میکند، حتی از غیر بیت المال چون از شبه بیت المال که خیلی جرمش سنگین است، اما اگر حتی از غیر بیت المال هم باشد، باید اینها را رصد کنیم و بشناسیم، نمیشود به کسی که این کارها را میکند، اعتماد کرد و او را وکیل قرار داد. نمیشود کسی که در صحنههای مختلف درک بالای سیاسی نداشته است، بر خلاف مردم فهیم ما که خودشان درک بالایی داشتند و حماسه عاشورایی 9 دی را آفریدند، حالا اين مردم بیایند و به او اعتماد کنند. اینها از مصداقهای بصیرت است، که باید در صحنه توجه کنیم.
نمیشود که مبنا را در این تصمیمگیریها، سلیقه و قوم و خویش و پدر فرزندی و دوستی و امثال آن قرار دهیم. باید دقت کنیم که نسبت کسی که میخواهیم وکیل کنیم با رهبری چگونه است، توانمندی او چقدر است، درصحنههای امتحان حاضر بوده است، با امتحانات چگونه مواجه شده است و آیا عمل به هنگام و به موقع كرده یا بعد که آبها از آسیاب افتاد، آمده و گفته که من هم هستم. اینها مصداقهای بصیرت است، مصداقهایی که توانمندی یک به ده را فراهم میکند.
برخی مفسرین دیگر هم فرمودهاند در آیه دوم که می فرماید خدا الان در شما ضعفي دید، مربوط به حضور منافقین است. منافقین تا قبل از جنگ بدر حضوری نداشتند، بعد از جنگ بدر احساس شد که حکومت اسلامی ماندنی است و منافقین شکل گرفتند. بعضی از مفسرین فرمودهاند آن چه که موجب ضعف میشود، حضور منافقین و تردیدها و ابهامهايی است که ایجاد میکنند و باعث میشود که تزلزلی در صفوف پیش بیاید و این تزلزل موجب میشود که آن توان قبلی از بین برود.
دو تفسیر هم با هم چندان متفاوت نیستند و به شکلی تائید کننده همدیگر هستند. این منافقین هستند که با تردید آفرینی و شبهه افکنی، بصیرت را از بین میبرند. مردم نظام اسلامی را رها نمیکنند و صابر هم هستند اما به یک شکلی در دلشان شک و شبهه و تردید ایجاد میشود. باید حواسمان جمع باشد که در شرایطی که هستیم، بالاخره فشارهای دشمن خارجی زیاد است و همه جور حیله گری و شیطنت وجود دارد. مثلاً ملاحظه فرمودید این مرحوم شهید احمدی روشن چه جرمی داشت؟ اینها میآیند که شهید کنند تا تردید درست کرده وحشت ایجاد کنند، یک عدهای دانشگاهی و غیر دانشگاهی بترسند که نکند ما که داریم از انقلاب دفاع میکنیم، جانمان به خطر بیفتد، ایجاد وحشت شود، یا در صحنههای دیگر ایجاد تردید کنند، مثلاً بگویند حالا که شما در سال 88 دراین صحنه دفاع کردید، آخرش چه شد؟ گرانی زیاد شده و...؛ این کارها چه فایدهای داشت؟ اینها همان ایجاد ضعفی است که منافقین در جامعه اسلامی بهوجود میآورند.
اگر میخواهیم قدرتمند بمانیم، باید بصیرتمان را حفظ کنیم. حفظ کردن بصیرت هم به این است که هرکاری که میکنیم از اول براساس اعتقاداتمان عمل کنیم تا فردا هم که از ما پرسیدند چرا این کارها را كرديد، نه حسرت بخوریم و نه خجالت بکشیم و نه پشيمان باشیم. اگر از اول براساس "عمل به تکلیف" كار کنیم هیچ خجالت و ناراحتی و شرمندگی نداریم. پیش خدا آدم سربلند باشد، پیش بقیه مهم نیست. اگر امروز برگردیم به سال 88 و همان صحنه ها پیش بیاید، با اینکه ما این وقایع سال 90 را هم دیدهایم، تلخی سال 90 را هم داشتیم، تردید نداریم که دو مرتبه همان مسیر سال 88 را ميرويم. دوباره هم برگردیم به اوائل امسال در این موضعی که در برابر جریان انحرافی گرفتیم، خط اصلی برایمان ولایت است و ما هیچ چیزی را با ولایت عوض نمیکنیم و به این هم افتخار میکنیم.
خیلی بد است که برخي بر اساس دل خودشان تصمیم گیری میکنند
این که خدا در این صحنه چنین توفیقی را به ما میدهد، به خاطر این است که در هر دوصحنه عملمان بر اساس تکلیف بوده است. امروز بعضیها صحبت میکنند که ما در سال 88 هم که در دفاع از انقلاب در برابر جریان فتنه به میدان نیامدیم، به این خاطر بود که دل خوشی از آقای احمدینژاد نداشتیم. خیلی بد است که انسان تصمیم گیریاش برای دل خودش باشد. باید ببینیم تکلیف چیست، وقتی میبینیم یک عدهای میخواهند اساس انقلاب را نابود کنند و اسلامیت نظام را از بین ببرند که نمیتوانیم بگويیم، از یک نفر بدمان میآید، پس مینشینیم در خانه و هر اتفاقی هم كه میخواهد بیفتد!
حماسهای که شما در 9 دی سال 88 آفریدید، نکتهاش همین بود که دیدید کسانی که وظیفه دارند از انقلاب اسلامي دفاع کنند، کم کاری میکنند، فتنهگرها پررو میشوند و میآیند در عاشورا که اوج احساسات مذهبی است به خیمه عزای سید الشهدا علیه السلام حمله میکنند و آن را آتش میزنند. اینجا مردم مصداق آیه اولی شدند و یک به ده بودند. البته بر اساس آمارها هشتم و نهم دی از انتخابات خرداد ماه هم شلوغتر بود. آمارها میگوید که 50 میلیون نفر دراین دو روز به خیابانها آمدند و بیعت خود را با رهبری و نظام اعلام کردند.
ما در انتخابات 40 میلیون نفر رأی داشتیم، این 40 میلیون نفر در 9 دي، 50 میلیون نفر شد، چرا که دیدند دفاع از انقلاب ضروری است و احساس وظیفه کردند و به میدان آمدند. از این به بعد هم داستان ما همین است. اگر خدای نکرده تردیدها بر دلها کارساز شود، "یک به ده" تبديل به "یک به دو" میشود، اما اگر ما کماکان با بصیرت و با روشن کردن این موضوع که هر کاری میکنیم، نسبتش را با باورها و اعتقاداتمان بسنجيم، به صحنه آمدیم، باز هم همانطور قدرتمندیم و انشاء الله این انقلاب هیچ شکست و پسرفتی ندارد، حتماً هم ندارد. این سنت الهی است و خداوند متعال این وعده قطعی را به ما داده است و مطمئن هستیم که این انقلاب اسلامی با حضور مولایمان حضرت حجت ارواحنا لتراب مقدمه الفدا، متصل میشود و مشکلی نداریم.
روسیاهی برای کسانی است که جدای از ولایت فقیه برای خودشان منیتی میبینند
اینجا روسیاهی برای کسانی میماند که وسط این راه کم میآورند و مسیر را رها میکنند، یا برای خودشان، جدای از اطاعت از ولایت فقیه خودیت، منيت و هویتی قائل میشوند. وگرنه ما مطمئن هستیم و این مسیر یک مسیر روشن و حتمیاست و دراین قضیه شکی نداریم. شاید حضرت هزار سال دیگر تشریف بیاورند، ما نمیدانیم، ولی مطمئن هستیم که این انقلاب متصل به آن است و خداوند متعال وعده قطعی داده است. خون جوانان به پای انقلاب ریخته شده و مردم این طور پایمردی میکنند، شهید میدهند، معلوم است که خداند متعال نصرتش را از این انقلاب بر نمیدارد. علی رغم همه سختی ها، مطمئن هستیم که این انقلاب در مسیر خودش به نتیجه خواهد رسید.