بیشتر بخوانید:
از اول هم چنین قراری نداشتیم
یکم اظهارات تأملبرانگیز وزیر امور خارجه کشورمان در گفتوگو با روزنامه خراسان بود که در آن جناب ظریف با تاکید بر آنکه شکی نیست غربیها در انجام تعهدات خود کوتاهی کردند، هرگونه هدفگذاری اقتصادی برای برجام را از اساس منکر شد و گفت اینکه کسی بگوید هدف برجام اقتصادی بود، با واقعیات و خطوط قرمزی که برای ما ترسیم شده بود، همخوانی ندارد.
وزیر خارجه درباره گفتههایش اینطور توضیح داد:
«مذاکرات ما درباره برجام تا فروردین ۹۴ (یعنی سه ماه قبل از توافق نهایی برجام) صرفاً هستهای و امنیتی بود و با ورود دری اصفهانی به فرآیند مذاکرات در فروردین ۹۴ در لوزان بود که بحثهای تخصصی اقتصادی روی میز کار قرار گرفت و تا پیش از آن بحثها صرفاً هستهای، امنیتی و حول خارج شدن از شورای امنیت، بحثهای اصلی ما بود.» این یعنی رفع تحریمها و حل مشکلات اقتصادی اساساً هدف اولیه مذاکرات هستهای نبوده و افکار عمومی هم باید هرآنچه را که تا پیش از این گفته شده، از حافظه خود پاک کرده و نشنیده فرض کند. گفتههای ظریف البته در حالی است که پیش از این همهچیز - از چرخ زندگی مردم گرفته تا آب خوردن و محیطزیست و آلودگی هوا و…- به انعقاد برجام گره زده شده بود. مرد همیشهخندان کابینه البته ۶ ماه پیش یک بار دیگر هم مشابه همین اظهارات را در جمع نمایندگان اتاق بازرگانی ایران مطرح کرده بود. به گفته ظریف، از اول هم قرار نبود مشکلات بانکی توسط برجام حل شود و مشکلات بانکی مربوط به عدم شفافیت و عدم عضویت در FATF است.
وزیر امور خارجه در حالی ادعا میکند که قرار نبود برجام تحریمهای بانکی و مشکلات اقتصادی را حل کند که رئیسجمهور ۲۳ تیرماه ۹۴ و پس از اعلام جمعبندی و توافق نهایی در مذاکرات هستهای گفته بود تمام تحریمهای بانکی، بیمهای، مالی، اقتصادی و… نه تعلیق بلکه بهطور کامل لغو خواهد شد. حالا مردان پاستور ترجیح دادهاند ضمن دنده عقب گرفتن از وعدههای انتخاباتیِ حل مشکلات با برجام، دستفرمان وعدهها را تغییر دهند و از برجام به FATF شیفت کنند؛ تغییری که حتی با وجود تضمین رئیسجمهور برای ارزان شدن ۲۰ درصدی مبادلات تجاری ایران هم به نظر نمیرسد باورپذیری چندانی در افکار عمومی داشته باشد. بهویژه آنکه با روشن شدن عیار وعدهها و نتیجه اجرای ایده مرکزی دولت در بیش از پنج سال گذشته، مردم مشاهده میکنند که برخی تلاش میکنند به جای پاسخگویی بابت این تجربه، صورتمساله را تغییر دهند. در هر صورت به نظر میرسد این اظهارات و مواردی از این دست را باید نتیجه شکست ایده مرکزی دولت برای تحقق وعده حل مشکلات اقتصادی کشور از مسیر مذاکره و تعامل با غرب دانست.
سرگیجه آماری
دوم حمیدرضا ضیاییپرور، مدیرکل دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانههای وزارت فرهنگ و ارشاد اواخر هفته گذشته اعلام کرد که بالغ بر ۶۰ درصد از مردم به اینترنت دسترسی دارند. او در ادامه توضیح داد از این ۶۰ درصد که چیزی حدود ۵۵ میلیون نفر از مردم ایران را دربر میگیرد، بین ۴۰ تا ۴۵ میلیون نفر از تلگرام استفاده میکنند و اینطور نتیجه گرفته که با اوصاف یادشده تلگرام رسانه ملی ایران است.
هنوز معلوم نیست جناب مدیرکل چطور حساب و کتاب کردهاند که در خروجی آن، ۶۰ درصد جمعیت مردم ایران میشوند ۵۵ میلیون نفر! اگر جمعیت ایران را براساس آخرین سرشماری نفوس و مسکن در سال ۹۵ قریب به ۸۱ میلیون نفر بدانیم، یک حساب و کتاب سرانگشتی ساده نشان میدهد ۶۰ درصد آن، ۴۸ میلیون و۶۰۰ هزار نفر از شهروندان را شامل میشود نه ۵۵ میلیون نفر. احتمالاً در دنیای آقای ضیاییپرور جمعیت ایران ۹۱ میلیون نفر است. به بیان دقیقتر، معنای دادههای آماری مدیرکل دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانههای وزارت ارشاد آن است که در حال حاضر ایران جمعیتی معادل ۹۲ میلیون نفر را در خود جای داده است. با این حال یا چنین ادعایی به صورت واقعی مطرح شده و این، اعتقاد دستگاه متولی آمار یاد شده است که در این صورت باید گفت در گزاف بودن آن تردیدی نیست یا آنکه همهچیز را باید محصول یک خطای محاسباتی ساده دانست که به واسطه استناد به این دادهها و نتیجهگیریهای بعدی آن باید به حال دستگاههای دولتی مربوطه تأسف خورد. همه اینها البته در حالی است که این خطا هیچ وقت تصحیح نشد و با این وصف فرضیه نخست قدری جدیتر به نظر میرسد. ثانیاً بررسیهای صورتگرفته توسط مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) در مهر سالجاری در این خصوص، نتایج دیگری را نشان میدهد و حاکی از آن است که ۴۷ درصد کاربران از تلگرام استفاده میکنند؛ این یعنی اگر فرض را بر صحت آمار ۶۰ درصدی وزارت ارشاد برای کاربران اینترنت بدانیم، قریب به ۲۲ میلیون و ۹۰۰ هزار نفر در ایران از تلگرام استفاده میکنند.
ثالثاً براساس آمار اعلامشده توسط وزارت ارشاد، اینستاگرام رسانه مجازی دوم و توئیتر نیز رسانه مجازی سوم ایران بوده و از این میان، توئیتر با ۱۰ میلیون نفر کاربر که «اکثرا افراد فعال در حوزه سیاسی» هستند، رسانه «گروه نخبگانی» را تشکیل میدهد. فارغ از جنبه نخبگانی بودن توئیتر، آمار ۱۰ میلیونی کاربران این شبکه اجتماعی هم در حالی است که نتایج پژوهش علمی صورتگرفته توسط حمیدرضا جلاییپور نشان میدهد توئیتر حدود ۳۰۸ هزار کاربر فعال ایرانی دارد. در توضیح این پژوهش که مبنای تحلیل آن، دادههای مربوط به شبکههای ارتباطی بین کاربران و اینفلوئنسرها معرفی شده و با هدف کشف گرایش سیاسی کاربران این شبکه اجتماعی صورت گرفته، آمده است: «با حذف دادههای غیرفعال یا احتمالاً غیرایرانی (یعنی اکانتهایی که فقط یک اینفلوئنسر را دنبال میکردند) به یک لیست شامل ۳۰۸ هزار و ۲۱ کاربر رسیدیم.»
مدل جدید برای اداره کشور
این دادهها هم پرت بودن آمار اعلامشده توسط وزارت ارشاد از واقعیت را روایت میکند و هم بیانگر آن است که گویا دستگاه محاسباتی دولت این روزها بدجور با اختلال مواجه است؛ اختلالی که حاصلش میشود این سطح از تناقضات در تحلیل و پردازش اطلاعات و بروز خطاهای حیثیتی در نتایج. غرض آنکه اگر دولتمردان در باقی حوزهها هم با همین دستفرمان کشور را اداره میکنند که باید مراتب عمیق تأسف خود را اعلام کرد و گفت شاید حال و روز امروز کشور و انباشت مشکلات در حوزههای مختلف تا حد زیادی ریشه در همین مدل اداره کشور داشته باشد؛ مدلی که روزی با سر دادن وعدههای آنچنانی، روزی دیگر با فرار به جلو و انکار گفتههای پیشین و روزی دیگر هم با صغری و کبری چیدنهای آماری، درصدد تحمیل نتیجه مطلوب خود به جامعه به هر قیمتی است.
منبع: فرهیختگان