کد خبر 92771
تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۳۹۰ - ۱۵:۲۴

بعد از عملیات تروریستی اخیر و شهادت مظلومانه‌ی دو هم‌وطن بیگناه که جرم یکی از آنها علم و دانش او بود – دو دیدگاه در رسانه‌های داخلی درباره واکنش ایران و چگونگی برخورد با عاملان و حامیان این ترورها منتشر شد. گروهی خواستار واکنش تند و مشابه ایران بودند و گروهی هم مخالف واکنش مشابه.

به گزارش سرویس ویلاگستان مشرق امید حسینی در آخرین پست وبلاگ آهستان نوشت: در روزهای گذشته – یعنی دقیقا بعد از عملیات تروریستی اخیر و شهادت مظلومانه‌ی دو هم‌وطن بیگناه که جرم یکی از آنها علم و دانش او بود – دو دیدگاه در رسانه‌های داخلی درباره واکنش ایران و چگونگی برخورد با عاملان و حامیان این ترورها منتشر شد. گروهی خواستار واکنش تند و مشابه ایران بودند و گروهی هم مخالف واکنش مشابه.

من فکر می‌کنم جدای از عالم رسانه‌ها، در سطح جامعه و در میان مردم، حامیان نظر اول خیلی خیلی بیشتر از دسته دوم باشند. چون این سوال در ذهن خیلی‌ها وجود دارد که تا کی باید شاهد ترور جوانان و دانشمندان خود باشیم؟ و چرا کسی کاری نمی‌کند؟

البته مردم متوجه شرایط بین‌المللی و اتحاد و ائتلاف دشمنان ما هستند و این را هم خوب می‌فهمند که قوانین و قواعد بین‌المللی در دنیای فعلی ارزشی ندارد و فقط بهانه‌ای است برای زورگویی بیشتر زورگویان. شهادت هم همچنان مایه‌ی افتخار و مباهات خانواده‌های ایرانی است. ولی هیچکدام اینها دلیل نمی‌شود که افکار عمومی را نادیده بگیریم و جواب سوال درست و منطقی مردم را ندهیم؟

به نظر من وقت آن فرا رسیده که این بار از مرز محکوم کردن‌های ظاهری و گفتاری و شکایت‌های بی‌نتیجه از مجاری رسمی و قانونیِ بین‌المللی فراتر برویم و خیلی محکم و قاطع طرف مقابلمان را تهدید کنیم. تهدیدی که حقمان است. در دنیایی که مسئولان و بزرگان سیاسی و نامزدهای انتخاباتی آمریکا و یا مسئولان نظامی و امنیتی رژیم غاصب و اشغالگر اسرائیل، به صراحت و خیلی راحت در برابر چشمان و گوش‌های سازمان‌های مدعی حقوق بشری، از ترور ایرانی‌ها حمایت می‌کنند و این را جزو برنامه‌های خودشان می‌دانند، چرا ما از تهدید کردن بترسیم؟

مراقبت‌های امنیتی و حفاظتی برای مراقبت از جان دانشمندان هسته‌ای خوب است، اما تا کی؟ چرا هزینه‌ی ترور را برای حامیان آن بالا نبریم؟ این افتخار بزرگی نیست که دانشمندان و دانشجویان خودمان را از ترس تروریست‌ها در قرنطینه نگه داریم، افتخار بزگ این است که اساسا فکر تجاوزی دیگر را در ذهن و مغز طراحان و حامیان پشت پرده‌ی این ترورها بخشکانیم.

بنابراین من با نگاه آقای تاجیک کاملا موافقم که در مقابل ترور، باید سناریوهای جدیدی را روی میز داشته باشیم :

«چرا باید بطور یکطرفه پایبند قواعد و قوانین اخلاقی بود؟ در حالیکه به وضوح حتی بصورت علنی مقامات آمریکائی صحبت از ترور دانشمندان ایرانی و یا عملیات تخریبی علیه تاسیسات ایران می نمایند چرا ما تا بحال حتی با همان قوانین خودشان آنها را به محاکمه نکشانده ایم؟

سلسله حوادث اینچنینی بیانگر آنست که آمریکا برنامه ایذائی مشخصی برای ادامه این روند دارد و اگر در حد لازم با اقدامات آنان برخورد نشود هم باید خسارت داده شود و هم منفعل برخورد کنیم. استفاده از حقانیت و موضع قدرت باعث خواهد شد که هزینه این اقدامات برای عاملین آن سنگینتر شود و به راحتی دست به چنین روند خطرناکی که میتواند به اقدامات مقابل به مثل بیانجامد نزنند.

این سئوال در اذهان عمومی مطرح است که چرا در قبال این روند باید منفعل بود؟ مگر گوش در مقابل گوش و دندان در مقابل دندان نیست؟ مسئولین سیاسی- اطلاعاتی کشور باید جواب قانع کننده ائی برای افکار عمومی داشته باشند. درخواست محکومیت این ترور ار سوی سازمان ملل جواب گوی این عطش افکار عمومی نیست و باید سناریوهای دیگر را روی میز گذاشت تا هزینه ترور را برای عاملین آن افزایش داد.»