به گزارش مشرق، فارس نوشت: مسعود احمديان دبير بيست و چهارمين جشنواره بينالمللي فيلم کودکان و نوجوانان، پس از آن که سال گذشته با استعفاي ناگهاني اکبر نبوي، به عنوان دبير جشنواره فيلم کودک و نوجوان انتخاب شد، در جشنواره بيست و چهارم نيز اين مسئوليت را دوباره به عهده گرفت که در اين 4ماه که از انتخاب وي به عنوان دبير جشنواره ميگذرد با چالشها و مخاطراتي روبرو بوده است که به اعتقاد خودش برخي از اين چالشها به مصاحبه ناپخته استانداران جديد همدان باز ميگردد که در مقطعي وضعيت برگزاري جشنواره را نيز کاملا به خطر انداخت.
با احمديان گفتوگويي را انجام دادهايم که ماحصل آن را در ذيل ميخوانيد:
* اگر بخواهيم به عنوان يک وجه تمايز بين جشنواره بيست و سوم و جشنواره بيست و چهارم يک ويژگي مهم را نام ببريد، آن ويژگي چيست؟ اين ويژگي ميتواند شما را اذيت کرده باشد و يا به شوق و ذوق آورده باشد...
- معمولا ما براي اين سؤال يک جواب کليشهاي داريم و آن هم اين است که جشنواره بيست و چهارم دو بخش مجزا پيدا کرد؛ اول آن که بخش سينماگران همداني رقابتي شد و دوم اضافه شدن بخش مسابقه فيلمنامهنويسي بود که اين حرکت ميتواند در سالهاي بعد هم اتفاق بيفتد به شرط آن که يک پشتوانه داشته باشد و شرايط ساخت فيلمنامههاي برتر مهيا شود و اين دو مورد ويژگيهاي اجرايي جشنواره بيست و چهارم بود.
* اگر بخواهيد به اين پرسش پاسخ غير کليشهاي بدهيد، چه ميگوئيد؟
- پاسخ غيرکليشهاي اين است که شرايط همدان با توجه به تغيير مسئولان عالي اجرايي در سطح استان نسبت به سال گذشته تفاوت داشت و استقبالي که آنها کردند و دوست داشتند همان شرايط سال قبل اتفاق بيفتد، در وهله اول براي من جذاب بود و نسبت به سال گذشته که 15 روز مانده به آغاز جشنواره من دبير شدم و امسال که در مرداد ماه اين وضعيت اتفاق افتاد، با شرايط متفاوتي مواجه شدم. آن تيمي که در کنار من بود صادقانه کار کرد که برايم خوشايند بود. البته هر چه وارد کار اجرايي شديم و به زمان برگزاري مراسم اختتاميه نزديک شديم يک جاهايي فضايي به وجود آمد که اميدوارم در سالهاي بعد با سعه بيشتري با مسائل برخورد شود.
* نسبت به جشنواره بيست و سوم که شما زمان اندکي براي برنامهريزي داشتيد، نوع مشکلات شما در جشنواره بيست و چهارم چقدر متفاوت بود؟
- يک مقدار ميشود گفت نوع مشکلات اين دوره مثل دوره قبل نبود چرا که دوره قبل، شرايط ويژهاي داشت. جشنواره بيست و سوم دبيري مسئوليت اجرايي کار به عهده گرفته بود و از يک جايي به بعد ديگر ادامه نداد و آن دوستاني هم که در همدان حضور داشتند، مصرانه همان روش را پي گرفتند و جشنواره هم با هر افت و خيزي برگزار شد، اما امسال قضيه خيلي فرق ميکرد و تيم جديدي که در همدان وجود داشت به دنبال يکسري مسائل کليدي و اجرايي در جشنواره بودند. البته اين موضوع هيچ اشکالي ندارد چرا که دوستان ميزبان هستند و قسمت عمده بار مسائل مالي و زحمات بر روي دوششان است و طبيعي است که يکسري از مسائل را طلب کنند اما آن خواستهها با توجه به شرايط حرفهاي يک جشنواره بايد در کار باشد و با پوست و استخوان خود آن را احساس کنيم. من اگر بخواهم يکسري از مسائل را بگويم شايد خيلي کوچک و پيش پا افتاده جلوه کند اما همين مسائل کوچک ممکن است موجب اشکالاتي شود که منجر به يک فاجعه شود.
* شرايط سال قبل ايجاب ميکرد که مسعود احمديان از صبح زود تا نصف شب شخصا پاي کار باشد و همه چيز را زير نظر داشته باشد اما آيا امسال هم اين دغدغه که من حتما بايد خودم بالاي سر کار باشم، در شما وجود داشت؟
- اين سؤال خوبي است و شما به نکته درستي اشاره کرديد. دغدغه سال گذشته به اين دليل بود که من تيمي را که با آنها آشنا شده بودم، نميشناختم. يک تيم جوان بسيار با استعداد، با انرژي و مخلص که همپاي هم داشتيم کار ميکرديم. غير از بولتن جشنواره که از اين بابت خيالم راحت بود، مسئلهاي وجود داشت و دغدغه بود، اين بود که فاصله تيمي که از تهران آمد به لحاظ حرفهاي برگزاري جشنواره با تيم اجرايي در همدان يک فاصله نجومي بود. مثلا دغدغههايي که ما داريم که جشنواره، فرهنگي هنري باشد، کيفيت فيلمها، حضور ميهمانان و شرايط منتقدان و خبرنگاران کاملا مناسب باشد، با دغدغههايي که آنها دارند، خيلي متفاوت است. يا بهتر بگويم آنها اصلا عمق فاجعهاي را که اگر به آن کارها عمل نکنند رخ ميدهد، درک نميکنند و تا قبل از آن که جشنواره کليد بخورد، اصلا تصوري از فضاي جشنواره نداشتند. اين موضوع يک مقدار آدم را اذيت ميکند.
* اين موضوع که شماره اشاره کرديد، دقيقا در فضاي رسانهاي احساس ميشد و تا چند ماه قبل از برگزاري جشنواره، هنوز درگير جابجايي بين همدان و کرمان بوديم و من احساس ميکنم که اين موضوع خيلي از شما انرژي گرفت تا مسئولان جديد را مجاب کنيد اين اتفاق در همدان رخ دهد. چرا اوضاع به اين شکل پيش رفت؟
- يک مصاحبه ناپخته از آقاي استاندار چند ماه قبل داشت همه شرايط همدان را روي هوا ميبرد. يعني به جايي رسيد که مسئولان تصميمگيرنده سينماي کشور به اين نتيجه رسيدند که اصلا چرا همدان و به طور کلي جشنواره را به تهران منتقل ميکنيم و استقبال هم بسيار بيشتر خواهد بود و طبيعتا امکانات ما هم براي کار کردن بهتر بود. اين معضل اصلي بود و ما کلي زمان از دست داديم. مثل همه کارهايمان، کلي فرصتسوزي شد. جشنواره کودک چه در ارديبهشت ماه و چه در همين تاريخ (روز جهاني کودک) -که به نظر من بهترين روز برگزاري جشنواره است- برگزار شود، بايد اين تاريخ را ثابت کند.
* يعني اين آمادگي ذهني براي ثبت روز جهاني کودک به عنوان آغاز جشنواره بين مسئولان استان وجود دارد؟ اين سؤال را از منظر تغيير زواياي ديد مطرح کردم.
- قطعا اين آمادگي وجود دارد اما در مورد زواياي ديد بايد بگويم جشنواره فجر که تمام شود از 23 بهمن دفتر جشنواره تمام برنامههاي خود را به جشنواره کودک منتقل ميکند که قرار است مهرماه برگزار شود. همزمان کارهاي مقدماتي فجر بعدي را هم انجام ميدهم. در واقع ميخواهم بگويم ما کار خود را خوب بلد بوديم، اين که ميگويم ما، همان هسته مرکزي است که هميشه در سايه قرار دارد. ما کلي زمان از دست داديم و فکر کنيد يک تيم حرفهاي و آماده از بهمن سال قبل تا مرداد ماه سال جديد، نداند که بايد چه کار کند. اصلا نداند که دبير اين جشنواره چه کسي است و چه کسي بايد خط بدهد و بالطبع، فيلمسازان هم نميدانند که جشنواره در چه تاريخي برگزار ميشود و فيلمهاي خود را بايد کجا ارائه بدهند. اين موضوع براي يک تيم اجرايي که ادعاي حرفهاي بودن دارد خيلي دردناک است. به هر حال فقط فرصت سوزانديم و زمان از دست داديم چرا که نميدانستيم دبير کيست و اصلا جشنواره برگزار ميشود يا خير. حتي تيم اجرايي همدان هم آماده بودند، اما صرفا به دليل مصاحبه بيربطي که در آن مطلب استاندارد انجام دادند، خيلي زمان برد تا کدورتها برطرف شود و وقتي کدورتها برطرف شد ما زمان زيادي را از دست داديم. انگار ما هميشه بايد در شرايط بحراني کار کنيم.
* با توجه به شرايطي که در برگزاري جشنواره از نزديک لمس کرديد چقدر بايد فعاليت خود را ثابت ميکرديد؟
- کساني که از بيرون به مسائل نگاه ميکنند و فراغ بال دارند راحتتر مسائل را بررسي ميکنند و اين تفاوت دارد با ما که بايد خودمان را به ديگران اثبات کنيم و اين خيلي دردناک است و در هر دوره با تغيير مديريتها شما بگوييد من هم دغدغه سينما دارم. اين انرژي که صرف اثبات خودمان ميشود ديگر جا براي مسائل نظري و عملي آدمهايي مثل ما نميگذارد و عملا شرايط فراهم ميکند و اين فرصتها از ما گرفته ميشود. انگار از بدشانسي من است که هميشه در مواقعي به اين پروژههاي اينچنيني وصل ميشوم که شرايط بحراني دارم و هيچ وقت مثل آدميزاد نه خودمان و نه تيممان، نميتوانيم بگوييم که الان 6 ماه وقت داريم و اين اهداف و کاستيها را بايد فتح کنيم. هميشه انگار به جايي رسيدهايم کمبود مهمات داشتهايم و محاصرهمان کردند و حالا بايد در اين شرايط مقاومت کنيم! البته يک نکته را هيچ کدام از ما فراموش نکردهايم و آن هم اين است که مخاطب ما کودک است. اين که ميگويم مخاطب ما کودک است يعني سعي کرديم از فيلمهاي جشنواره با شرايط برگزاري به گونهاي صورت گيرد که کودکان از جشنواره لذت ببرند.
* يک اتفاقي که در جشنواره افتاد اين بود که نسبت به سال گذشته طبيعتا موضعگيريها کمتر شده بود و به دليل تعاملي که شما با سينماگران برقرار کرده بوديد، بسياري از آنها نسبت به نام «مسعود احمديان» احساس مثبتي داشتند که در دورههاي قبل اين احساس مثبت وجود نداشت، اما سؤال اينجاست که اين تفاوت و احساس مثبت که سينماگران به دليل جشنواره داشتند توسط مسئولان نيز درک شد؟
- من به اين قضيه شک دارم. يعني خودم ته دلم شک دارم. البته اين به لطف سينماگران برميگردد که برخي از آنها من را ميشناسند و برخي ديگر اصلا من را نميشناختند اما وقتي وارد بحثهاي دولتي ميشويم، من ابايي ندارم که بگويم يک مدير دولتي هستم و اصلا اين موضوع را تحقير نميدانم اما بحث مخاطبشناسي برايم مهم است. من معتقدم شما اگر مخاطب را بشناسي راحتتر کار ميکني و يک هدف داري و آن هدف برايت مقدس ميشود. من اگر نخواهم شعاري صحبت کنم به اين فکر ميکنم که اگر يک لبخند از لبان يک بچه اهل رزن، صالحآباد، کبودرآهنگ و ... برسد و فيلمي را که شايد هيچ وقت در عمرش نتواند ببيند برايش نمايش دهم، کارم را انجام دادم و همين موضوع براي من کافي است.
* اگر بخواهيم از 1 تا 100 به جشنواره بيست و چهارم نمره بدهيد، اين جشنواره چقدر حداقل توقعات خود شما را برآورده کرده است؟
- اگر آن نمره را بخواهيم بدهيم، جشنواره نمرههاي مختلفي دارد و مثل هر کارنامه، در برخي از دروس نمره نميآورد و در برخي از دروس بسيار درخشان است. من در عرصه مديريت با توجه به شرايط جديدي که بين خانه سينما و معاونت سينمايي به وجود آمده است بسيار مديون آقاي شمقدري هستم، به دليل اين که اطمينان کرد و پشت من ايستاد. البته ايشان اگر در يک جاهايي از من انتقاد کند، من قبول دارم اما براي من دردناک است که شما مخاطب خود را بشناسيد و با مدير بالاسري خود هم هماهنگ باشيد اما با افراد پايينتر به مشکل بربخوريد!
* شما يک نقل قولي داشتيد که دبيري جشنواره را به سادگي به دست نياورديد، آيا حاضريد اين دبيري همچنان تداوم داشته باشد؟
- البته اين موضوع طنز بود، چون ما در رده کارمندي که با دوستان صحبت ميکرديم ميگفتيم که آرزوي تو چيست و من به همه چيز فکر ميکردم غير از دبيري چرا که دبيري در سالهاي قبل، هميشه يک مونوپل بود که به اين راحتي شکسته نميشد. واقعا بايد بگويم به لحاظ اجرا اگر با اين تيم که يک طرف زبان شما را نفهمد و اصلا متوجه نباشند که جشنواره بينالمللي يعني چه و همه چيز را تهران - همدان کنند، نه، دبيري هيچ چيز دندانگيري نيست. اما اگر تيم مقابل هم بگويد پول و امکانات از ما و شما به ما کمک کنيد تا کادرسازي کنيم، منطقي است. من اينجا نيامدهام که تهران را به همدان تحميل کنم و تأسف من از اين است که با اين همه بيخوابيها و زحماتي که بچهها کشيدند اين قضيه جا نيفتاد و هميشه اين تصور موجود بود که يکسري آدم که هميشه از زاويه بالا به آدمها نگاه ميکنند، آمدهاند همدان، در صورتي که من به دنبال کادرسازي بودم و عقيده قلبي من اين است که همدان معدن استعدادها است و پر است از سيندرلاهايي است که اين کفش نقرهاي هنوز به پاي آنها نخورده است... حالا اگر بخواهم پاسخ روشني به اين سئوال بدهيم، بايد به سريال «ارتش سري» اشاره کنم و آن رستوراندار. حکايت من هم شبيه همان رستوراندار است که عليرغم اين که آدمهاي زيادي را به سلامت رد کرد، ميگذارندش سينه ديوار و او را ميکشند. البته من نگران اين موضوع نيستم اما ته دلم آزرده خاطر ميشوم چرا که من خالصانه آمدهام اينجا و واقعا روي نيروهاي همداني حساب ويژهاي کردهام که البته از خودشان سپاسگزارم و هميشه دوستان خوبي براي من ميمانند اما آن تيم مديريتي که تغيير ميکند و بايد يک بار ديگر خودت را ثابت کني اين موضوع من را آزرده خاطر ميکند که يک «تهراني گنددماغ» آمده است اينجا و دارد به ما ديکته ميکند. وقتي نيت آدم برود زير سؤال، مخاطب، مجموعه ، جشنواره و ... را پشت سر ميگذاري و کلاهت هم بيفتد ديگر برنميداري!
* آينده سينماي کودک را با تمام اين فراز و نشيبها چگونه ارزيابي ميکنيد؟
- با وجود اين تيم مديريت جديد که آمده است که در معاونت سينمايي و چه در فارابي، من به آينده اين سينما خوشبين هستم. يعني آنها هم بهنوعي درد دل من را ميفهمند و آدمهاي حساسي هستند که وقتي با آنها صحبت ميکنيم، تا آنجا که از دستشان بر بيايد، کار انجام ميدهند. من اين را هم در آقاي شمقدري ديدهام و هم در مجموعه مسئولان سينمايي، اما فکر ميکنم گاه اينقدر درگير مسائل بيروني هستم و بايد خود را اثبات کنم که وقتشان گرفته ميشود... به نظرم براي تأمين آينده سينماي کودک، مهمترين بحث سينماي کودک بحث اکران است که بايد دوستان مسئول بتوانند راهي براي احياي آن پيدا کنند. راه انداختن سينماي کودک واقعا راحت است و اين موضوع که عنوان ميشود ما سينماي کودک نداريم و سينماي کودک مرده است، من را واقعا اذيت ميکند... ما اين همه هنرمند داريم و ما داريم با اين دو جمله آنها را ناديده ميگيريم در حالي که اين آدمها هنوز زنده هستند. بنابراين با زنده بودن اين آدمها، سينماي کودک هم زنده است، اما شرايط اکران که همه کودکان از آن لذت ببرند وجود ندارد. اين براي من بسيار دردناک است که با تمام شدن جشنواره انگار همه چيز تمام ميشود و همه مسائل به جشنواره بعد موکول ميشود.
کد خبر 9850
تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۳۸۹ - ۱۷:۱۵
دبير جشنواره فيلم کودک با اشاره به اين که براي من دردناک است که شما با مدير بالاسري خود هماهنگ باشيد اما با افراد پايينتر به مشکل بربخوريد، گفت: ما اينجا نيامديم که تهران را به همدان تحميل کنم و تأسف من از اين است که با اين همه بيخوابيها و زحمات اين ق