به گزارش مشرق، متن کامل گفتگوی جهان با سيد محمود نبويان به شرح زیر است:
**چرا کانديداي انتخابات مجلس شديد؟
بسم الله الرحمن الرحيم. من يک مقدمه عرض مي کنم. معمولا انسانها بر اساس دومحرک دروني کارهايشان را انجام مي دهند. عامل معرفتي و عامل انگيزشي. براي مثال، من اگر به اينجا آمده ام مي دانم کجا آمده ام و به چه انگيزه اي آمده ام . خواه اين انگيزه در راه خدا باشد يا براي راي آوردن. حتي نوشتن يک کتاب علمي. هرکدام هم سهم مشخص خود را دارد که هم اکنون نمي خواهيم آنها را مشخص کنيم.
انسان ها اگر براساس معرفتها و انگيزه هايشان تصميم گيري مي کنند پس داشتن معرفت صحيح و ناصحيح بسيار مهم است. حال ببينيم مديران کشور ما چه کساني هستند. آيا همه از حوزه هستند؟ اگر دقت کنيم مي بينيم که مديريت کلان کشوراکثراً از دانشگاه هاست مديريت مياني هم تقريبا همگي آنها دانشگاهي هستند. دانشگاه ما متاسفانه سکولار است و تکان نخورده است. بيش از پنجاه شصت درصد دانشجويان ما در رشته هاي علوم انساني تحصيل مي کنند. تئوري هاي موجود در حوزه اقتصاد، جامعه شناسي، مديريت، علوم سياسي و... غربي است. يعني آن تئوري که من مدير بايد بيايم و در بستر جامعه آنرا عملياتي بکنم، يا ضد اسلام يا غير اسلامي است. بنده شواهد بسياري در اين باره دارم. آيا ما در روانشناسي، اقتصاد و علوم ديگر از ائمه تئوري نداريم که به دامان غرب افتاده ايم؟آن تئوري ها کجايش اسلامي است؟
من ابتدا تا ندانم که مريض و بيمارم به دنبال درمان آن نمي روم. امام دو سال ونيم در دانشگاه را تخته کرد و گفت اين دانشگاه به درد اين انقلاب نمي خورد. انقلاب فرهنگي. حاصل چه شد؟ ايشان گفتند شما جامعه دانشگاهي، به قم برويد. صحبت هاي جامعه مدرسين را بشنويد وبا هم به يک جمع بندي برسيد و دروس علوم اسلامي را توليد کنيد.جامعه مدرسين هم يک نفر را معرفي کرد آن هم فقط حاج آقا مصباح بود. حاج آقا مصباح مي فرمودند روزي 10 الي 15 ساعت با نخبگان دانشگاهي جلسه داشتيم. آقاي پرويزداودي هم از خروجي هاي آن جلسات است. خلاصه مي گفتند مباني زيادي توليد کرديم و فرستاديم شوراي عالي انقلاب فرهنگي که تاييد کنند. آنها مباحث را ديدند و گفتند که اينها به درد نمي خورد. چه کسي گفت؟ آقاي سروش مي خواهم بگويم مديران و تصميم سازان کشور خروجي جاي ديگري هستند آنگاه ناسزايش را به آخوندها مي گويند.
در جلسه نخبگان درسال گذشته با رهبر معظم انقلاب من هم رفتم. 12 نفر صحبت کردند. يکي از آنها
**چندي پيش مقاله اي مي خواندم که در آنجا يکي از اساتيد سکولار دانشگاه مدعي شده بود که: « اگر ما مي گوييم انقلاب ما الگوي ساير حرکتها و انقلاب هاي مردمي منطقه است، چه چيزي براي ارائه داريم؟ آيا اقتصاد مناسبي داريم؟ آيا از لحاظ جامعه شناسي در وضعيت مناسبي به سر مي بريم؟» با توجه به اين موضوع آيا از مثلا کسي که دکتراي جامعه شناسي خود را از دانشگاه فرانسه گرفته است مي توان انتظار اصلاح اين نقص ها راداشت؟ آيا در اين بخش حوزه علميه کم کاري نکرده است؟
هردو مقصرند. اگر قرار باشد کسي به جهنم برود ما آخوندها بايد برويم. حوزه واقعاً مقصر است و آنچنان که بايد وارد اين بحث نشده است. کار جدي نکرد. بايد از جايي آغاز کرد. اما توجه کنيد که اگر طرحي را داديم اين طرح امکانات مي خواهد. آقاي احمدي نِژاد روزهاي آغازين رئيس جمهور شدنشان به دفتر آيت الله مصباح آمدند.. آنجا من گفتم مرکز مطالعات استراتژيک دست شماست. نخبگان حوزه و دانشگاه را بياوريد. وآنها را تامين کنيد تا بنشينند و توليد علم کنند اما هرگز توجهي نشد. همه مقصريم.
برخي مي گويند ما حرف دنياپسند نداريم. هميشه مي گوييم بايد حرفي بزنيم که دنياي سکولار بپذيرد. اما نمي گوييم آنها بايد حرفي بزنند که ما بپذيريم. زماني براي جوانان ما "چگوارا" مطرح و الگو بود. چگوارا يک مبارز مارکسيست است. يعني اگرکسي مي خواست مبارزه کند با پرچم الله اکبر نمي توانست بايد مارکسيست مي شد تا درمقابل امپرياليست بايستد. زماني که ما انقلاب کرديم کل منطقه تحت سيطره امريکا ونوکرانش بود. اما حالا يکي يکي اسلام دارد آنها را فتح مي کند. الان مبارزه از مسجد است. تازه تاکنون خيلي کار نکرديم که اينقدر اثر داشته است . خدا بي عرضگي ما را مي داند و دارد خودش کار را پيش مي برد. لازم نيست دنيا فرهنگ ما را بپذيرد. زمان اصلاحات گفته ميشد که طوري دين را معرفي کنيد که دنيا بپذيرد، خب نپذيرد! دردنيايي بودن احتمال خطا هست اما در دين نيست. ما نمي خواهيم حرفمان را امريکا وسازمان ملل بپذيرند. ما يک حرفي داريم که طينت پاک و فترت پاک آنرا مي پذيرد.
**شما معمولا يک مدل آرمانگرا ترسيم مي کنيد. با اين نگاه به نظر شما شاخص هاي يک مجلس آرماني چيست؟
امام فرمودند مجلس در راس امور است. يعني بايد نمايندگانش هم در راس ساير افراد باشند. مجلس نظام اسلامي است. پس در اين حوزه بايد در راس باشد. يک نفر که معتقد و پاک باشد. دنبال قدرت و ثروت نباشد. سياسي باشد اما سياسي بازي و سياسي کاري نکند.همچنين بتواند در جهت خلا قانوني براي اين که اين نظام در حوزه هاي گوناگون اسلامي شود بتواند بسترسازي کند.
اخيرا با آقاي علي مطهري مناظره داشتم. من واقعاً خيلي تاسف
همه نگراني بنده هم اينست که چنين کساني به مجلس بروند که هيچ طرح و برنامه عميقي ندارند و صرفا به دنبال بازي هاي سياسي خودشان هستند.
**شما از جمله افرادي بوديد که بعد از پديد آمدن جريان انحرافي خيلي صريح جلوي آن ايستاديد و موضع گرفتيد و اعلام کرديد که حاضريد با آقاي مشايي مناظره هم بکنيد. علت اين خواسته شما چه بود و چه موضوعي را براي اين مناظره در نظر گرفته بوديد؟
بنده در طول زندگي ام روي آرا و عقايد چند نفر خيلي زياد کار کردم و وقت گذاشتم. يکي از آنها آقاي سروش بود، يکي آقاي خاتمي و يکي هم آقاي مشايي. يعني براي اينها بنده کارهاي معمولي خودم را کنار گذاشتم تا به بررسي حرفهاي آنها برسم. درباره آقاي مشايي بنده حدود 250 صفحه از سخنان ايشان را از اينترنت جمع آوري کردم هر مطلب آن را که مي خواندم گوشه آن مي نوشتم که اين مطلب اومانيسم است يا سکولاريسم و ...وقتي همه اينها را مطالعه کردم خواستم نقد بنويسم اما اينکار را نکردم (البته اين موضوع براي قبل از دورکاري!احمدي نژاد است). يکي از سي دي هايش را که گوش دادم به اين نتيجه رسيدم که او سحر بيان دارد (مثل سروش). ايشان در ميان جمعي از طلاب صحبت کرده و مي گويد که ما چقدر ولايي و مظلوم هستيم! من دستم لرزيد. همه را گذاشتم کنار. تا اينکه موضوع خانه نشيني رئيس جمهور پيش آمد اين را هم بگويم که بنده يقين دارم که اگر اين قضيه پيش نمي آمد مشايي بين من و شما بچه مذهبي هم اختلاف مي انداخت چرا که بالاخره بايد برای بچه حزب اللهي هاي ما مشخص مي شد که طيف اينها مشکل دارند. مسئله دورکاري احمدي نژاد که پيش آمد بنده صريح ترين مواضع را نسبت به وي گرفتم و گفتم که شما دروغ مي گويي و مسئول اصلي اين رفتار احمدي نژاد هستي و حرفهايت هم دقيقا ادامه حرفهاي خاتمي و سروش مي دانم. اگر دقت کنيد ايشان حتي يک حرف جديدي که از خودش باشد هم ندارد. من حرفهاي مشايي را تداوم اصلاحات مي دانم.
اما اينکه چرا مشايي را دعوت به مناظره کردم به اين خاطر بود که رئيس جمهور گفت که "مشايي يک متفکر است و جواب تفکر را بايد با تفکر داد". متاسفانه وقتي که بنده اين موضوع را مطرح کردم برخي هم لباس هاي بنده نيز در مقام پاسخ برآمدند و گفتند که ما مي خواهيم با نبويان مناظره کنيم! که من گفتم من در اين موضوع با هم لباس هاي خود مناظره نمي کنم چرا که منجر به اختلاف مي شود. هرچند که يکسال پيش از اين قضيه هم گفته بودم که يقين دارم که مشايي براي مناظره نخواهد آمد.ايشان ادامه دهنده راه اصلاحات است. من از اصلاح طلبان را به مناظره دعوت کردم نيامدند وي هم نيامد.
**يکي از استدلال هايي که برخي ها مطرح مي کنند اين است که مقام معظم رهبري طي دو سال اخير بارها و بارها در خصوص
حضرت آقا يک مشي کلي براي ما تدوين کردند مبني بر اصلي فرعي کردن مسائل که به نظرم همين درست است. البته ايشان مي فرمايند که در همين حوزه فرعي هم بايد ايستاد و تبيين کرد. آقا هيچوقت نفرمودند تبيين نکنيد. شما اگر به سخنراني هاي بنده نگاه کنيد مي بينيد که عمده آنها درباره جريان فتنه و دوران اصلاحات است چرا که فتنه اصلي آنجاست و مشايي هم دنباله رو همان ها حرکت مي کند. مشايي تداوم اصلاحات است وهرچه فرياد داريد بر سر اصلاحات بکشيد. سخنراني هاي بنده بيشتر عليه فتنه گران است اما اينکه اصلا عليه جريان انحرافي وارد نشويم درست نيست. اما به اندازه اي واردشويم که مطلوب باشد.
**شما جريان انحرافي را يک فتنه مي دانيد؟
هر جرياني که با ولايت زاويه داشته باشد، قطعا قابليت زمينه سازي براي فتنه را داراست.
**شما معمولا موضع گيري هاي صريحی داشته اید. الان موضع شما در قبال دولت و جريان انحرافي چيست؟
جريان انحرافي که مشخص است منحرفند و بايد حذف شوند اما درباره دولت، موضع بنده موضع حضرت آقاست و دولت تا زماني که بر سر کار است بايد حفظ شود.
**خطر جريان انحرافي را چقدر جدي مي دانيد؟
در اينکه اين جريان و بخصوص آقاي مشايي انحراف مبنايي دارد هيچ شکي نيست و براي من مسلم است و با اساس اسلام سازگاري ندارد. من خودم قبلا احمدي نژاد را صد در صد قبول داشتم اما اکنون 50 درصد يا 60درصد قبول دارم. سي چهل درصد که قبول ندارم بخاطر همين کارهاست. احمدي نژاد مستقيما به خود من گفت "شما بد مي فهميد، علما بد مي فهمند". اين يک معني دارد و معني آن اين است که احمدي نژاد جهل مرکب دارد اما خروجي فرقي ندارد و فرقي نمي کند که من با جهل يا غرض از چيزي دفاع کنم. بنابراين رييس جمهور نسبت به سخنان مشايي جهل مرکب دارد.
** اما احمدي نژاد سابقه سالها همکاري با مشايي از دوران شهرداري تا دولت نهم و دهم را دارد. اين معني اش اين نيست که من با اينکه مي دانم که فکر کسي فاسد است از او دفاع مي کنم.
**اما احمدي نژاد مي گويد مشايي انديشه زلالي دارد
اين معني اش اين است که در ذهن آقاي احمدي نژاد فکر آقاي مشايي فکر زلالي است. من ممکن است يک وقت بگويم که اينجا انحراف از اسلام است اما باز هم با اينکه خبردارم انحراف است دفاع مي کنم. اما وقتي مي گويم يک نفر انحراف ندارد و فکر زلالي دارد آن وقت اگر دفاع کنم جهل مرکب است.
**پس نظر احمدي نژاد همان نظر مشايي است يا نيست؟
در خروجي فرقي ندارد اما در واقع من اعتقاد ندارم.
**من يادم مي آيد که شما زماني خيلي به آقاي مهاجراني در بحث هاي تسامح و تساهل وي انتقاد مي کرديد. اکنون او به همنشيني با قاتل مردم مظلوم بحرين و يمن (پادشاه عربستان) افتخار مي کند. ادعاي مدنيت و حقوق بشر و آزادي و... چگونه با همنشيني با دیکتاورها جور در مي آيد؟
من معتقدم که اگر انسان تقوا نداشته باشد همه چيز از او برمي آيد. آدم اگردنبال هوا و هوس خودش برود انتظار هرکاري از او مي رود. فقط عامل معرفتي نيست بلکه عامل انگيزشي هم هست. من از اين مسائل براي خودم اين درس را مي گيرم که اگر ما متوسل به ائمه اطهار(ع) نباشيم، ما هم روزي خداي ناکرده به همين جا خواهيم رسيد.حضرت آيت الله مصباح معمولا در کلاس هاي اخلاقشان مي فرمايند که اگر انسان در درون خودش يک زشتي و ناپاکي را نگه دارد و از بين نبرد، آن عادت و يا رفتار اشتباه بالاخره يکجايي اگر فضا را مناسب ببيند، خودش را نشان خواهد داد. آدم هايي داريم که پيغمبر از آنها تعريف کرده است. لحظه به لحظه دچار امتحان هستيم. در جايي ازقرآن خدا هم از عده اي تعريف کرده است. احتمال انحراف در همه ما است.
**اگر اجازه بدهيد چند سوال هم در رابطه با فضاي سياسي انتخاباتي بپرسيم. رقيب اصلي خود را در عرصه انتخابات که مي دانيد؟
به لحاظ عرفي طبيعتا ليست ها رقيب يکديگرند اما اگر منظور شما اين است که جبهه متحد رقيب جبهه پايداري است من چنين عقيده اي ندارم. من معتقدم و همه جا هم گفته ام که در مقابل شخصيت هايي مانند حضرات آيات مهدوي کني، يزدي و مصباح يزدي، افرادي مانند من اگر بتوانند شاگردي اينها را بکند، خيلي بايد افتخار کند. اينها سرمايه هاي نظامند من متاسفانه مي بينم که از سوي دو طرف تخريب هايي روانه بزرگان مي شودکه من در اين باره هم به جبهه متحد و هم به جبهه پايداري تذکر دادم. در زمان جنگ اين طرف ما بوديم آن طرف صدام بود خب اين طرف که ما بوديم يک جبهه غرب داشتيم يک جبهه جنوب داشتيم. دو جبهه يعني اين هر دو جبهه يکي هستند. ما همه يک جبهه دربرابر
نظام سلطه ايم و بايد روابطمان خيلي بهتر از اينها باشد. حالا ممکن است يکسري انتقادات به يکديگر داشته باشيم اما نبايد به جان هم بيفتيم. اين خيلي بد است البته اگر بحث رقابت باشد من رقيب سرسخت فتنه گران هستم. همچنين برخي از دوستان جبهه متحد مانند دکتر زاکاني که سال هاست ايشان را ميشناسم که در خط رهبری و نيروی انقلابی است. دوستان جبهه متحد و جبهه پايداري بايد آرام تر و آرام تر پيش بروند و سلبي با هم برخورد نکنند.
**حاج آقا، شما در انتخابات مجلس ليستي راي مي دهيد؟
ما بايد حجت شرعی داشته باشيم و ليست جبهه پايداری ترجيح دارد.
**با توجه به اينکه در روزهاي اخير اخبار ضدو نقيضي درباره آيت الله مصباح منتشر شد، آيا ايشان در اين انتخابات از جريان خاصي حمايت مي کنند؟
همانطوري که مي دانيد باني تشکيل جبهه پايداري، شخص حضرت آيت الله مصباح بوده اند حتي قرار بود که نام آن چيز ديگري باشد اما علامه نام پايداري را براي آن برگزيد. حالا در آستانه انتخابات با توجه به اينکه ايشان بين بچه حزب اللهي ها نفوذ و تاثير زيادي دارد، برخي براي اينکه شاگردان ايشان راي نياورند، مي خواهندرابطه جبهه پايداري با استاد را قطع شده نشان دهند. در حاليکه اينطور نيست و تمام سياست هاي کلان ما با ايشان هماهنگ مي شود. اما اينکه استاد ليست جبهه پايداري درتمام شهرهاي کشور را ديده است، خير اينطور نيست.
**ايشان در اين انتخابات از ليستي حمايت مي کنند يا خير؟
بله. همانطور که گفتم اگر تصور کنيد که ليست جبهه پايداري مورد تاييد ايشان نيست ، اين تصور اشتباهي است. ايشان تاييد کرده اند. سياست هاي کلان از جمله ليست تهران به تاييد ايشان رسيده است. ايشان نظر مثبت دارند.
**اين مسئله آيا به اين معني است که ايشان ليست هاي ديگر را اصلح نمي دانند؟
ايشان اين ليست را اصلح ميدانند. حضرت استاد دو مرحله را براي راي دادن فرموده اند و اول اينکه اگر کسي به تشخيص خودش به کانديدايي رسيد، بايد به تشخيص خودش عمل کند، اما اگر خودش به کسي نرسيدبا علماي بصير مشورت و نظرخواهي کند.
**يک شبهه اي براي برخي متدينين پيش آمده اين است که در اين انتخابات آيا ميان آيت الله مصباح و جامعتين، حضرات آيات مهدوي کني و يزدي تقابلي بوجود آمده است؟
اصلا اينطور نيست. حتي خود علامه مصباح بارها و بارها به اعضاي جبهه پايداري تاکيدکردند که مبادا حرفي از طرف شما بيان شود که در آن تعرضي به اين دو بزرگوار (آيت الله مهدوي و آيت الله يزدي) وارد باشد. حتي ايشان فرمودند که در عين اينکه ليست خودتان را مي دهيد با آنها هم وحدت داشته باشيد. البته آيت الله مصباح ايرادهايي براين سازوکار جبهه متحد داشتند اما بارها فرمودند که اگر سي نفر جبهه متحد را اصلح يافتيد هم انها را انتخاب کنيد. اگر سهم خواهي کنيم اين اسلامي نيست. حضرت آيت الله مصباح بارها فرمودند اگر براي خدا به ميدان آمده ايد خدا شما را کمک مي کند اگر براي جبهه پايداري به ميدان آمده ايد خدا شما را کمک نمي کند. پيش خود و خدايتان،اصلح ها را معرفي کنيد.
ما معتقديم که همه خوب هستند اما برخي خوب تر هستند. چيز ديگري نيست. مگرمختار بد بود بلکه از سيدالشهدا(ع) هم دفاع کرد اما ما حرفمان اين است که آقاي مختار! اگر شما با نيروهايتان زماني که سيدالشهدا "هل من ناصر" فرمودندآمده بوديد ممکن بود تاريخ عوض شود. رهبري در زمان فتنه فرياد "اين عمار" سر دادند. چرا عده اي آن زمان نيامدند؟ بايد نيروهايي بيايند که دردفاع از ولايت سر از پا نشناسند. بعد از دوسال اگر بنده بيايم هزاربار هم فتنه رامحکوم کنم، چه فايده اي دارد؟
**آيت الله مصباح در اين زمينه که افرادي از ليست هاي به ليست جبهه پايداري اضافه شوند ، فرمايشي نداشتند؟
بنده از جزئيات نظرات ايشان خبر ندارم اما همانطور که گفتم ليست فعلي را مورد تاييد قرار دادند اما اينکه ايشان بگويندکه افراد بيشتري از ليست جبهه متحد را به ليست پايداري اضافه کنيد اينطور نبود يالااقل بنده نشنيده ام. ملاک دفاع از اسلام است.
**در آخرين ديداري که اعضاي جبهه پايداري انقلاب اسلامي با آيت الله مصباح داشتند، ايشان تاکيد کردند که به دنبال اصلح باشيد، ولو اينکه در حزب شما حضورنداشته باشد. در اين خصوص توضيحي مي دهيد؟
ايشان بارها بر اين مطلب تاکيد کردند.يعني در جلسات مختلفي که ما خدمت ايشان ميرسيديم بسيار بر انتخاب اصلح تاکيد مي کردند. البته من آقاي زاکاني را فردي شايسته ميدانم. آقاي زاکاني از نيروهاي بسيار خوب انقلاب ماست.
**در آستانه انتخابات مجلس شوراي
من به اصلاح طلبان پيشنهاد مي کنم که اعتقاداتشان را عوض کنند. همانطور که مي دانيد برنامه اصلي سران آنها تحريم انتخابات است چرا که هرچه انتخابات پرشورتر باشد، اين در واقع راي به نظام است مقام معظم رهبري نيز فرمودند که هر رايي که به صندوق ها ريخته مي شود، اين درنهايت پشتوانه اي براي انقلاب خواهد بود. دشمن هم مي خواهد القا کند که مردم ازنظام رويگردان شدند و اگر بتواند اين گزاره را به اثبات برساند، بستري خواهد شد براي انجام خيلي اقدامات ديگر. علاوه بر اينها وقتي ما مي گويم که مي خواهيم الگويی به کشورهاي ديگر بدهيم، آنها مدعي مي شوند که وقتي مردم خودتان قبولتان ندارند چطور مي خواهيد به بقيه الگو بدهيد؟ برخي اصلاح طلبان اين بستر را براي دشمن فراهم کردند تا حضور کمتر شود.
اگر دقت کرده باشيد همين آقاي خاتمي چند ماه قبل از اين مي گفت عدم حضور درانتخابات به معناي مرگ سياسي ماست. اما چرا بعدا گفت ما ليست نمي دهيم. اين يعني چه؟ يعني تحريم محترمانه انتخابات. همينطور کسي که خودش را زماني استوانه نظام مي دانست، چرا نسبت به انتخابات اين دوره از مجلس اينقدر بي تفاوت است؟ حتي يک بارمردم را به شرکت در انتخابات دعوت نکرد. اينها بشدت به دنبال تحريم انتخابات هستنداما از سوي ديگر مي خواهند در مجلس نيرو داشته باشند.
با اين اوصاف ما بايد تا جايي که مي توانيم انتخابات را پروشور تر کنيم و به نظرم دور انديشي حضرت آيت الله مصباح در اينجا خيلي موثر بود. وجود جبهه پايداري خوب بود تا رقابت جدي تر شود.
**از نظر شما اکنون فرقي ميان آقاي هاشمي و خاتمي وجود دارد؟
فکرهايشان تا حدي يکسان شده است. در عمل فرقي نيست اما به جهت فکري خاتمي رايک فرد منحرف سکولار مي دانم اما هاشمي را فکرا فاسد نمي دانم.
**اما در دوره فتنه به هاشمي بيشتر انتقاد شد
قبول دارم چون نسبت به خاتمي، هاشمي قدرت بيشتري داشت البته همين قدرت وي الان خيلي محدود شده است. خاتمي در حوزه ديني مشکل دارد و مشکل بنيادي دارد.
**اولويت اصلي شما در صورت ورود به مجلس نهم کدامست و اساسا اولويت مجلس نهم چه بايد باشد؟
ببينيد در اين موضوع هرکس بايد در تخصص خودش صحبت کند. به نظر بنده بايد دوموضوع "فکر جامعه" و "معاش مردم" را درست کنيم. چند هدف براي دولت اسلامي مطرح است. بايد عدالت را برقرار کنيم و اقتصاد مردم را درست کنيم. اما اين هدف اصلي نيست. از نظر مباني اسلامي، حکومت چند وظيفه دارد از جمله اينکه بايد طوري بشود که عدالت اسلامي درجامعه جاري شود. بايد به لحاظ معرفتي کار کنيم.
**ممکن است برخي نمايندگان وابسته به کانون هاي قدرت و ثروت به پارلمان راه يابند و يا نمايندگان شهرهاي کوچک با دغدغه هاي منطقه اي و غير ملي؛ آن وقت شما بااين نگاه آرماني چگونه مي خواهيد آنان را با خود همراه کنيد و اگر به مسائلي مشابه وقف اموال دانشگاه آزاد و يا عدم تصويب طرح نظارت بر نمايندگان برخورد کنيد، دچارسرخوردگي نمي شويد؟
بنده در مسير همين تبليغات هم به مسائلي برخوردم که خيلي برايم مشکل بود وناراحت شدم. اما استخاره اي که در ابتدا کردم مبني بر اينکه کار من در راه مجلس خيلي سخت است، برايم قوت قلبي است و علاوه بر اينها ما بايد در مجلس فراکسيوني داشته باشيم که بتواند در مجلس از مواضع مقام معظم رهبري به طور جدي دفاع کند. اگرمجموعه ما در مجلس تعداد قابل اعتنايي باشد، خيلي از کارها را مي توانيم پيش ببريم.
**جبهه پايداري براي انتخابات رياست جمهوري هم برنامه اي دارد؟
نمي دانم چون بخاطر کارهاي انتخاباتي در چند جلسه اخير در شوراي مرکزي شرکت نکردم.
**لطفا نظر خود را بصورت کوتاه درباره اشخاص زير بگوييد:
علامه مصباح:
بزرگترين شخصيتي که روي زندگي و فکر من تاثير گذاشت و فردي که مورد تاييد کامل مقام معظم رهبري است و با افتخار ميگويم شاگرد ايشان هستم.
آيت الله محمد يزدي:
از نيروهاي فوق العاده خدوم براي انقلاب و وجود ايشان براي نظام جمهوري اسلامي نعمت بزرگي است.
آيت الله مهدوي کني:
نيروي ارزشمند باسابقه اي که مسئوليت هاي مهمي در کشور ما داشه است. اين نعمتها را بايد قدردان باشيم.
حداد عادل:
نيروي فرهنگي خيلي خوب و بنده درفلسفه غرب چند ترمي شاگرد ايشان بودم. واقعا انسان مخلص و متعهدي و متقي است.
عليرضا زاکاني:
از دوستان خيلي خوب ما و نيروی ولايی و در خط امام و رهبری است.
موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني(ره) قم:
جايي که درس خواندم و خيلي هم به آنجاتعلق خاطر دارم تا جايي که اگر دو روز آنجا نروم نگران مي شوم.
احمدي نژاد:
نيرويي که خيلي به انقلاب خدمت کرد و عليرغم اشتباهاتي که دارد اگر دوباره انتخابات 88 تکرار شود و آن چهار نفر بيايند باز هم به احمدي نژاد راي مي دهم.
مشايي:
فردي که فکراً آدم فاسد و منحرف است.