به گزارش مشرق به نقل از فارس، منطقه یورو اروپا روزانه شاهد امواج اعتراضهای مختلف در تعدادی از این کشورهای اروپایی به دلیل بحران اقتصادی است که این قاره پیر را درمینوردد و در حال حاضر با وجود کمکهای صدها میلیارد یورویی اتحادیه اروپا به یونان جهت حمایت از اقتصاد این کشور، با این حال اقتصاد یونان در حال ورشکستگی است و به نظر میرسد، موج این ورشکستگی اندک اندک در حال پای گذاشتن به دو کشور اسپانیا و ایتالیا نیز هست، در حالی که ورشکستگی ایتالیا یا ورود این کشور به مرحله خطر ترس و وحشت بسیاری را در اروپا موجب شده، چون موضوعی است که از دید اروپاییها به سختی میتوان آن را درمان کرد. ایتالیا چهارمین اقتصاد بزرگ اروپاست و ورشکستگی آن برای اروپا بسیار گران تمام خواهد شد.
بیکاری دلیل تظاهراتها در اروپا
در این تردید نیست که بیکاری و نبود فرصتهای شغلی اولین دلیل تظاهراتها در اروپاست، دومین دلیل این تظاهراتها را باید در اتخاذ راهحلها و تدابیر اقتصادی ریاضتی و سختگیرانه توسط دولتها اروپایی برای درمان این بحران ملاحظه کرد و در این راه دولتهای اروپایی صدها میلیارد یورو به بانکهایورشکسته کمک ارائه و مالیاتها را بر مردم افزایش دادند. این موجب شد تا سندیکاهای کارگری دولتهای اروپایی را به دزدی از اقتصاد و کسب صدها میلیارد یورو متهم و این امر را عامل فروپاشی اقتصادی اروپا برشمردند، در حالیکه به نظر میرسید بهتر آن بود که مسئولان و مدیران این بانکها و موسسات مالی راهی زندان میشدند، چراکه با ایجاد سیتسمی غیر واقعی از اقتصاد که بر اقتصاد حقیقی کشورها غلبه نمود، آن را منحرف کرده و موجبات فروپاشی اقتصاد و ورشکستگی میلیونها نفر را یکباره به وجود آوردند.
یونان سرمنشاء اروپای ناآرام
در این تظاهراتها و راهپیماییهای اعتراضآمیز یونان همچنان در راس قرار دارد و این به معنای تعطیلی کامل اقتصادی این کشور است که سرانجام عدم توانایی آتن در بازپرداخت وامها و قرضهای خود و پرداخت حقوق به کارمندان بخشهای مختلف دولتی را به همراه داشت و این تاثیر غیر قابل انکار بر درآمدهای مردم گذاشت، پس از آن دولت یونان حتی از تامین هزینههای معیشتی و پرداخت حقوق بازنشستگان و ارائه خدمات اساسی خود مانند درمان و بهداشت و آموزش نیز ابراز ناتوانی کرد تا به این ترتیب در این بحران پیش آمده بخش خصوصی و بخش عمومی یونان توان رشد و پویایی خود را از دست بدهد و سطح معیشت و زندگی در این کشور یکباره کاهش یافته و افول کند و به این ترتیب یونان را وارد مرحلهای وحشتناک از عدم استقرار و بیثباتی کند، بگونهای که نشانههای فقر و بیچارگی خیلی زود در این کشور نمایان گردید و در این میان هیچ راه حل زود هنگام یا دیر هنگامی به نظر نمیرسید جز اینکه به اعتقاد اروپاییها از منطقه یورو خارج شود و اروپاییها انتظار این اقدام درباره تمام کشورهایی به اجرا گذاشته شود که با بحرانی چون بحران یونان مواجه شود.
جوانان قربانیان اصلی بحران اقتصادی
جوانان اروپایی ازدیدگاهها و جریانهای مختلف بخش اعظم و بزرگ تظاهراتکنندگان را در این دوره تشکیل میدهند و دلیل این امر آن است که جوانان اولین قربانیان این بحران هستند، یونان تنها کشور اروپایی نیست که در سطحی مافوق امکانات واقعیاش زندگی میکند و این تنها یونانیها نیستند که با چنین مشکلات اقتصادی مواجه هستند، در انگلیس نیز اقتصاد این کشور در لبه پرتگاه قرار دارد، اما فرق یونان و انگلیس در این است که در انگلیس دولت بار اصلی وامها و قروض را برعهده جوانان گذاشته که توانایی بیشتری نسبت دیگر اقشار جامعه انگلیس دارند.
روزنامه نیویورک تایمز این وضعیت حاکم بر انگلیس را اینگونه برای تشریح میکند:
آنچه موجب تشدید رکورد اقتصادی در منطقه یورو در مبارزهاش برای تحقق رشد اقتصادی بیشتر شده میزان و حجم بدهیها و قرضهای کلان این کشورهاست که به سرعت موجب رشد بیکاری در میان جوانان این کشورها شده است، بگونهای میانگین بیکاری در میان جوانان قرار گرفته در گروه سنی 16 تا 24 ساله اسپانیایی به حدود 50 درصد و در میان جوانان یوانی به 48 درصد و در میان جوانان پرتقالی و ایتالیایی به حدود 30 درصد رسیده است، در حالی که این نسبت در میان جوانان انگلیسی به 23 درصد و جوانان آمریکایی به 18 درصد بالغ میشود.
عدم آیند نگره مسئولان اروپایی دلیل بحران
برخی از تحلیلگران اقتصادی میگویند که مسئولان اروپایی هیچ آینده نگری در این زمینه انجام ندادهاند، به همین دلیل هنگامیکه این سالهای سخت برای آنها پیش آمد به جای استفاده از ذخایر خود که باید آن را برای چنین مواقعی اندوخته میکردند، با نبود ذخایر مواجه شده و همین آنها را به گرفتن وامها و قرضهای بیشتر واداشت که فرجام آن ورود جامعه به مرحله ورشکستگی و فقر بود.
مردم قدرت واقعی خرید میخواهند نه اسکناس
برخی اظهار میکنند که تنها راه حل باقی مانده چاپ پول و اسکناس است، اما مسئله اینجاست که اگر چاپ پول و اسکناس تنها راه حل بود همه کشورها از آن تبعیت میکردند، چون مردم تنها خواهان دراختیار داشتن تعداد بیشتری از این برگههای چاپ شده نیستند، آنها میخواهد قدرت واقعی درآمد و خریدشان را بالاتر ببرند.
اختلافات سیاسی درباره اروپا
بحران اقتصادی که کشورهای اروپایی با آن مواجه هستند، قدرت بسیاری به جریانهای ملیگرای کشورهای مختلف اروپایی بخشید که مخالف وحدت اروپا بوده و هستند، این جریان اعتقاد دارد که واحد پول مشترک تهدیدی برای هویت ملی و قومی تمام ملل اروپایی است و مسئولیت این اقدام را برخی متوجه یهود و برخی متوجه آمریکا و برخی دیگر نیز متوجه مسئولان و مقامات ثروتمند و شرکتهای بزرگ میکنند. این گروه اجتماعی از بحران اقتصادی پیش آمده نهایت استفاده را برد تا صدای خود را بلند کند و به همراه اعتراضکنندگان به فقر و بد بختی و بیچارگی به خیابانها بریزند، این درحالی است که این گروهها و جمعیتها تا پیش از آن اعتراضهای خود را در قالب تجمعات دورهای مردمی و سندیکایی تشکیل میدادند و کنفرانسهای بسته ای را برگزار میکردند، به عنوان مثال در کشوری چون فرانسه دهها نوع از این جمعیتها و گروهها وجود دارد که مهمترین آن "باشگاه فرانسه" است که شخصیتهای سابق دیپلماتیک و سیاسی و نظامی فرانسه را دربر میگیرد، همانگونه که جناح راست تندرو اروپا نیز که همین افکار و ایدهها را حمل میکند، شعار سیاست عدم ادامه اتحاد اروپا به ویژه در حوزه واحد پول مشترک را سرمیدهد و این حوزه را بزرگترین خطری میدانند که قومیت و ملیت کشورها را تهدید میکند و معترضین بر آن تاکید بسیار دارند.
ممنوعیت تظاهرات در میدانهای عمومی به بهانه عدم تاثیر بر انتخابات
پدیده اعتراضها و برگزاری تظاهراتها و راهپیماییهای اعتراضآمیز بسیاری از کشورها را به وحشت انداخت و از بیم آنکه مبادا این اعتراضها به مروز و گذر زمان بزرگتر و بزرگتر شود و تبدیل به نافرمانی مدنی در شهرها شود، موجب شد برخی از دولتهای اروپایی مانند اسپانیا مانع برگزاری تظاهرات و تحصنها در میدانهای عمومی به بهانه عدم تاثیرگذاری بر انتخابات شوند و این تکنیک جدید خیلی زود به فرانسه هم منتقل شد تا مسئولان امر به بهانه آمادگی جهت برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در این کشور مانع برگزاری هرگونه تظاهرات و راهپیمایی در میدانهای بزرگ و عمومی شهر شوند.
تظاهراتکنندگان خواستار عدالت اجتماعی بودند
مطبوعات محلی تاکید کردند که تظاهراتکنندگان شعارهایی سردادند که جای تامل بیشتر دارد، چراکه این شعارها از نظام سیاسی که بر دو حزب بزرگ راست و سوسالیست حاکم بود، انتقاد میکردند، همچنین تظاهراتکنندگان خواستار عدالت اجتماعی بیشتر بودند و تصمیم اتخاذ شده توسط دولتها مبنی بر ممنوعیت تظاهرات و تحصن بر تعداد متعرضان تاثیر گذاشت و بر میزان آنها در شهرهای بزرگ افزود.
عامل دیگر تظاهرات مسایل محیط زیستی بود
اما عامل دیگری که به اعتراضها افزوده شد، مسئله محیط زیست یا آن چیزی بود که در اینجا تظاهرات برای اروپای سبز نامیده میشد و دلیل آن تلاش فرانسه برای افزایش تعداد نیروگاههای اتمی و ترمیم تعدادی از آنها با وجود پایان دوران مصرف و استفاده آنها بود، همین امر موجب شد بسیاری از حامیان محیط زیست خواهان داشتن فرانسهای غیرهستهای و اتمی شوند و در این زمینه حمله تبلیغاتی گستردهای را در رسانهها آغاز کردند.
نتیجهگیری
نمی توان گفت، تحرکات اعتراضآمیز کنونی تمام اقشار و طبقات جوامع اروپایی را در برگرفته است، همانگونه که نمیتوان تغییر و تحول جدیدی که در عرصه فرهنگ اروپا به دلیل بحران اقتصادی بر این قاره عارض است، را نادیده گرفت. هم اکنون در بسیاری از کشورهای روپایی تعداد تحصنکنندگان در میدانهای عمومی شهرهای اروپایی همچنان در حال افزایش است و این تحرکات هر روز بیش از پیش میان مردم اروپا جا باز میکند، حال در این میان اگر برخی از مردم به خیابانها نمیآیند و در کنار معترضین قرار نمیگیرند، به دلیل نبود اهداف سیاسی و اجتماعی واضح و روشن در میان این حرکتهاست، افزون بر اینکه رسانههای اروپایی بیش از آنکه منبر تبلیغاتی و اطلاع رسانی برای این گروهها و حرکتها باشند در خدمت لابیهای مالی و اقتصادی و هستهای هستند که از سلاح هراساندن و بیم دادن مردم از آینده پیشروی این حرکتها استفاده میکنند، موضوعی که در قضیه پرونده هستهای و به وحشت افکندن مصرف کنندگان از افزایش قیمت نفت قابل مشاهده بود. به همین دلیل هم اکنون تلاشهایی برای ناکام ساختن این حرکتها و جنبشها توسط دولتها و رسانههای و صاحبان منافع به چشم میخورد، اما بحران رو به فزاینده اروپا موجب میشود تا این حرکتها و جنبشهای کوچک به جنبشهای فراگیر مردمی تبدیل شوند، در واقع این جنبشها چون گلولههای برف هستند که هرچه عمق بحران اقتصادی اروپا نمایانتر شود، بر حجم و اندازه آنها افزوده میشود و این عاملی میشود تا مسئولان و مقامات این کشورها نتوانند نگاه مردم را از بحرانهای داخلی موجود در کشور به مناطقی چون خاورمیانه و جنگ در آن برای رهایی از بحرانهای خود منحرف کنند، چراکه این امر بیشک بر بحران و مشکلات این جوامع بیش از پیش خواهد افزود.
کد خبر 104383
تاریخ انتشار: ۱۷ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۱:۵۰
- ۰ نظر
- چاپ
از دلایل و انگیزههای اعتراضهای روزانه در منطقه اروپا میتوان به بیکاری و نبود فرصتهای شغلی گسترده و نداشتن قدرت خرید واقعی از سوی مردم اشاره کرد.