به گزارش مشرق، عبدالرحیم سعیدیراد، شاعر دزفولی دفاع مقدس یادداشتی بر کتاب: دزفول (گزارشی از شهر مقاوم دزفول در جنگ شهرها ۱۳۵۹ـ ۱۳۶۷) به کوشش عبدالرضا سالمینژاد نوشته و آن را در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده است.
او نه تنها این اثر را نقد کرده که خلأهای کتاب را هم یادآور شده است. متن یادداشت این شاعر پیشکسوت را بر کتاب و همچنین روایت او از شهر هزار موشک یا «بلدالصواریخ» را بخوانید:
حرف نخست
دزفول در تب جنگ تحمیلی در ۲۷۰۰ روز مقاومت ۲۶۰۰ شهید تقدیم اسلام و نظام جمهوری اسلامی کرده است و خساراتی از جمله تخریب ۱۹۰۰۰ واحد مسکونی و واحد تجاری و آموزشی و صنعتی را متحمل شد. در ضمن همین مقاومتها در سال ۶۲ امام خمینی (ره) در پیامی به مردم دزفول فرمودند: «شما دزفولیها امتحان دادید و از این امتحان خوب بیرون آمدید، شما دین خود را به اسلام ادا کردید.»
شاید بتوان گفت، هیچ یک از شهرهای دنیا به اندازه دزفول معنای جنگ را درک و هیچ یک این تعداد موشک را تجربه نکرده باشد. شاید به همین دلیل به این شهر لقب بلدالصواریخ یا شهر هزارموشک دادهاند و در زمان جنگ (سال ۱۳۶۶) به عنوان شهر نمونه جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد؛ شهری که سمبل استقامت ایرانیان است.
شهر دزفول در هشت سال جنگ تحمیلی مورد اصابت ۱۷۶ موشک دوربرد فراگ و «اسکاد بی» قرار گرفت. هواپیماهای دشمن ۴۸۹ بمب و راکت بر سر مردم بیدفاع شهر دزفول فرو ریختند و پنج هزار و ۸۲۱ گلوله توپ به نقاط مختلف این شهر اصابت کرد. در این هشت سال ۱۹ هزار و ۵۰۰ واحد مسکونی، تجاری، آموزشی و مذهبی بین ۲۰ تا ۱۰۰ درصد در دزفول خسارت دید. مردم دزفول در هشت سال جنگ نابرابر ۲ هزار و ۶۰۰ شهید، ۴۰۰ جانباز، ۴۵۲ آزاده و۱۴۷ جاویدالاثر تقدیم کردند.
به پاس ایستادگی مردم دزفول در هشت سال جنگ تحمیلی، این شهر به عنوان پایتخت مقاومت ایران اسلامی نامگذاری شد. چهارم خرداد در تقویم رسمی کشور روز مقاومت و پایداری روز دزفول نامگذاری شده است.
در هر صورت در کتاب دزفول، این شهر به زیبایی هرچه تمام معرفی شده است و این اثر میتواند برای تمام فیمسازان و مستندسازان و تاریخ نگاران و... یک کتاب مرجع باشد.
کتاب دزفول، گزارشی از شهر مقاوم دزفول در جنگ شهرها ۱۳۵۹ـ ۱۳۶۷ به کوشش عبدالرضا سالمینژاد گردآوری و تدوین شده است. این کتاب ۴۶۴ صفحهای یک پیشگفتار و یک مقدمه دارد و شامل چهار فصل و یک آلبوم تصویر است.
فصل اول، دزفول در آیینه تاریخ نام دارد و موقعیت جغرافیایی،سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دزفول و همچنین پیشینه تاریخی و تحولات سیاسی اجتماعی در جریان انقلاب و مبازرات مردم این شهر پرداخته است.
فصل دوم، مبانی نظری و تاریخچه جنگ شهرها نام دارد و به اهداف کلی و مراحل جنگ شهرها در ایران و عراق پرداخته است.
فصل سوم این کتاب، جنگ شهرها در دزفول نام دارد و به شرح اتفاقات از ۳۱ شهریور ۵۹ تا پایان جنگ شهرها در مقاطع مختلف از زبان شاهدان عینی پرداخته است. و در نهایت به نمونه شدن دزفول به عنوان شهر مقاومت و پایداری پرداخته است.
فصل چهارم، مولفههای مقاومت مردم دزفول نام دارد و به علل و دلایل این موضوع پرداخته است که چرا مردم دزفول نمونه شدهاند؛ به مواردی از جمله: اندیشههای دینی، حضور آیتالله قاضی، حضور جوانان این شهردر میدانهای رزم، جریان مداوم باسازی، پایگاههای مساجد و بسیج و....
نکاتی پیرامون کتاب دزفول
جنگ شهرها بحث مهم و مورد غفلت قرار گرفتهای است که در ادبیات ما جایش خالی است و به ندرت به آن پرداخته شده است. این مهم در مورد همه شهرهایی که مورد حملات هوایی و دیگر سلاحهای جنگی قرار گرفته اند و شهرهای مرزی که به طور مستقیم با جنگ درگیر بودهاند مثل خرمشهر و آبادان و سوسنگرد و بستان و مهران و سومار و ... باید پرداخته شوند و ناگفتههای جنگ تحمیلی از زبان آنان به رشته تحریر درآید. در مورد حوادث جنگ شهرها داستان و رمانها و کتابهای شعر زیادی میتوان نوشت و سرود و اگر هنوز کوتاهی شود به ادبیات این مرز و بوم خسارت وارد میشود.
از محاسن کتاب این است که به همت و تلاش کسی نوشته شده است که در طول هشت سال جنگ تحمیلی جزو رزمندگان دزفولی و ساکن دزفول بوده و در میان نویسندههای دفاع مقدس. جالبتر اینکه در سالهای اولیه جنگ تحمیلی به همراه شهید فرهی جمله وارثین را که اولین نشریه برای نوجوانان دزفول بود، منتشر میکردند.
سبک نوشتاری کتاب طوری است که سبک تحقیقهای دانشگاهی است و تمام نوشتار آن منبع دارد. بنابراین یک کتاب قابل اتکاست و میتواند مرجع دانشگاهیان و مقالات و پژوهشهایی در زمینه دزفول در جنگ تحمیلی باشد.
در خصوص مقاومت مردم و سنگربندی در خیابانها و پشت بامها در روزهای آغازین جنگ کمتر توضیح داده شده و من به عنوان یک دزفولی در خاطر دارم که یک روز گفته شد ممکن است امشب نیروهای عراقی وارد دزفول شوند. ما به پشت بامهایی که به خیابان اصلی تسلط داشت، رفتیم و تعداد زیادی کوکتل مولوتف گذاشتیم و همچنین سر چهارراه محله سرعتگیر درست کردیم تا به محض ترمز کردن جلوی سرعتگیر از روی پشت بام به آنها حمله کنیم. البته نیروهای عراقی هیچ وقت وارد شهر نشدند، ولی آنقدر جلو آمدند که فکر کردند برایشان تله گذاشتهایم. برای همین بدون درگیری خودشان به پشت پل کرخه برگشتند و پل را هم منفجر کردند.
جا داشت به این نکات هم اشاره میشد:
مردم در ابتدای جنگ به جای رفتن به پناهگاه به پشت بامها میرفتند تا از روی خاکی که بلند شده، ببینند کدام نقطه شهر مورد هدف قرار گرفته است.
حوالی سال ۶۶ بود که ساخت پناهگاههای موقت هلالی شکل بتنی در دزفول باب شد و در مدارس و برخی جاهای عمومی نصب میشد.
گفته میشد یکی از موشکها وارد یکی از شوادانها شده بود و همه کسانی که در شوادان بودند به شهادت رسیدند و اثری از آنها باقی نمانده بود.
گفته میشد خانوادهای در شبی که عراق تهدید به موشکباران کرده بود، همه اعضای آن، دست و پای خود را حنا میبندند تا اگر مورد هدف موشک قرار گرفتند از روی آن شناسایی شوند که از یک خانوادهاند، اما این اتفاق برایشان نمیافتد و هنوز هر سال در آن تاریخ همه خانواده به یاد آن شب به دست و پایشان حنا میبندند.
جا داشت از برخی از مردم خاص مثل محمدعلی سرشیری که در اولین لحظههای اصابت موشک برای نجات مردم زیر آوار ماند، یادی میشد و نامی برده میشد.
در آلبوم عکس انتهای کتاب جای تعدادی عکس که سند جنگ شهرها محسوب میشوند، خالی است:
عکسهای شخصیتهای کشوری که در متن کتاب از آنها نام برده شده است.
تصویر لوح وزارت کشور که دزفول را به عنوان شهر نمونه اعلام کردند.
تصویر قبور دست و پای شهدایی که معلوم نشده بود از چه کسی هستند
تصویر نقشه محل اصابت موشکها
تصویر مادرانی که در حال پشتیبانی جنگ هستند
تصویر شوادانهایی که پناهگاه مردم بودند.
تصاویری از شهیدآباد و بهشت علی
تصاویری از تنها بیمارستان شهر (بیمارستان افشار)
تصویری از راکتهایی که عمل نکردند
جا داشت در زیر تمام عکسها توضیحاتی نوشته میشد
برخی شماره صفحات فهرست ابتدایی کتاب، با صفحات داخل کتاب مطابقت ندارد مثل:
حادثه اصابت گلوله توپ به مینی بوس در ۱۸ آذر ۱۳۶۰ ص ۱۹۱
تامین و تجهیز بیمارستان افشار ص ۲۳۵
عکس العمل مردم و اقدامات مسئولین ص ۲۸۰
انتخاب دزفول له عنوان شهر نمونه ص ۲۸۱
در انتهای کتاب لیست منابع کتابهای استفاده شده را ندارد و فقط به پاورقی اکتفا شده است.
داشتن لیست اسامی که در کتاب از آنها نام برده شده. برای این گونه کتابها ضروری hست. درج لیست مکانها در انتهای کتاب از ضروریات دیگر است.
در این زمانه نوشتن از جنگ تحمیلی کار سختی است. هم به لحاظ اینکه اینگونه نوشتار مخاطب خاص خود را دارند و دغدغه همه اقشار نیست و هم به لحاظ در دسترس نبودن منابع.
به هر حال با فاصله گرفتن از دوران دفاع مقدس بسیاری از آثار بجا مانده از بین رفتهاند و بسیاری از افرادی که خاطراتی از آن دوران داشتهاند، دار فانی را وداع گفتهاند. برای تمام کسانی که برای زنده نگه داشتن ادبیات دفاع مقدس و یاد و خاطرات شهدا قلم میزنند، آرزوی توفیق روزافزون دارم.