به گزارش مشرق به نقل از مهر، بیست و پنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در حالی پنجمین روز خود را سپری کرد که به نظر میرسد میزان بازدید از آن در روزهای اول هفته و مخصوصاً دیروز (یکشنبه) به رو کاهش نهاده است. با این حال مصلی کم کم آماده شلوغترین روزهای خود میشود؛ پنجشنبه و جمعه هفته جاری.
غریبترین غرفه نمایشگاه
شاید غرفه «دیدار» غریبترین غرفه نمایشگاه باشد. در این غرفه برندگان جوایز مختلف - کتاب سال، کتاب فصل، جایزه جلال آلاحمد، جایزه پروین و غیره - دعوت میشوند تا گپ و گفتی حضوری با مخاطبان و خوانندگان کتابهایشان داشته باشند، اما نه از مخاطب خبری هست و نه از خوانندهای.
چند باری که به این غرفه سر زدم، کل افرادی که در این نشستها بودند 10 نفر هم نمیشدند؛ یکی دو نفر نویسنده یا مترجم اثر به اضافه دو سه نفر از برگزار کنندگان نشست.
در این مورد نباید به برپاکنندگان این نشستها و یا مسئولان غرفه «دیدار» خُرده گرفت و برعکس باید به آنها و در راسشان علی اوجبی معاون فرهنگی «خانه کتاب» که بی سر و صدا و به دور از هیاهو هر سال این غرفه را برپا میکنند و حالی از اهل قلم میپرسند، دست مریزاد گفت.
اما تاسف برانگیز است که اهل قلم در خانه خودشان یعنی نمایشگاه کتاب هم غریبند. با این حال فقط دم آقای اوجبی گرم که بی سر و صدا و هیاهو هر سال این غرفه را برپا می کند و حالی از اهل قلم می پرسد.
فروش قهوه با تخفیف نمایشگاهی!
دیروز سری هم به بخش بینالملل زدم؛ در بخش ناشران خارجی (عربی و لاتین) غرفهای حدوداً 200 متری دیدم که بالایش نوشته بود «پکا» (پخش کتاب ایران). این غرفه وسیع البته تنها حاوی قفسههایی خالی بود و نه کتابی دیده میشد نه غرفهداری. چند بار اطرافم را نگاه کردم، کسی نبود دلیل این مسئله را از او جویا شوم.
در این بخش البته چند غرفه خالی هم به چشم میخورد که با توجه به اینکه غرفههای این بخش در یک راهرو و زیر یک چادر برپا شدهاند، توی ذوق میزد.
در بخش بینالملل چند غرفه هم بود که البته فعالیت فرهنگی در آنها دیده نمیشد؛ منظور عرضه کتاب است. در یکی از این غرفهها انواع قهوه خارجی به فروش گذاشته شده و در غرفهای دیگر انواع نوشابههای ایرانی. هر دو محصول هم با تخفیف نمایشگاهی!
صفی برای کتاب
هر کدام از ما در عمرمان در صفهای مختلفی ایستادهایم از صف نان گرفته تا صف شیر و بنزین و کپسول گاز و غیره، اما حتماً تا حالا صف کتاب را ندیدهاید. هر کس دیروز و پریروز از جلو غرفه نشر «افق» رد میشد، صف کتاب را هم میدید.
پرمخاطبترین کتاب این غرفه هم «قیدار» تازه ترین رمان رضا امیرخانی است. روز قبل از آن هم (یکشنبه) مردم برای امضا گرفتن از او - که به نمایشگاه آمده بود - صف ایستاده بودند. این شلوغی به حدی بود که گاه راهرو را هم بند میآورد و دو، سه نفر از عوامل انتظامات نمایشگاه بیسیم به دست تلاش میکردند زن و مرد را جدا و راهرو را باز کنند.
بده بستان نمایشگاهی
بازه 10 روزه بازدید از نمایشگاه فرصت خوبی است برای بده بستان مسئولان ریز و درشت؛ یکی از غرفه آن یکی بازدید میکند و فردایش این یکی بازدید آن را پس میدهد. این عکس بزرگ آن را در نشریه داخلی سازمانش میزند و صحبتهایش را عین در و گوهر چاپ میکند چون مطمئن است آن هم عکس و صحبتهای این را در نشریهاش خواهد زد.
تعجب نکنید همه این کارها در نمایشگاه کتاب انجام میشود و به نام و بهانه کتاب هم انجام میشود. خلاصه هوای همدیگر را سخت دارند و فرصت نمایشگاه کتاب را به اصطلاح خودشان غنیمت میشمارند!
هر کدام از ما در عمرمان در صفهای مختلفی ایستادهایم؛ از صف نان گرفته تا صف شیر و بنزین و گاز کپسولی و غیره، اما اگر در دو روز گذشته به نمایشگاه آمده باشید، صف مردم برای خرید کتاب را هم دیده اید!