به گزارش مشرق ، ایرنا نوشت: 'شیرین' و 'محمد' كه چند سال پیش در همان ماه های اول آغاز دولت نهم در سفرهای استانی هیات دولت، به گفته رییس جمهوری از بهترین خاطره سازان این سفرها بودند، در جشن یكصدمین سفر استانی، با مرد اول دولت دیدار تازه كردند.
'شیرین هوشیاری' همان دخترك 9 ساله وفرزند شهیدی است كه 5 سال قبل در سفر استانی رییس جمهوری به استان فارس در دولت نهم به طور كاملا اتفاقی لحظاتی را با احمدی نژاد هم كلام شد.
رییس جمهوری در سخنرانی خود در مراسم پاسداشت یكصدمین سفر استانی در وصف این دیدار كوتاه اما بیاد ماندنی گفت: تاثیری كه نگاه و اشك و صفا و پاكی این دختر در من داشت با هیچ چیز قابل مقایسه نیست و من این خاطره شیرین را هرگز فراموش نمی كنم.
پیش از شروع سخنرانی رییس جمهور، ابتدا تصاویر آرشیوی مربوط به دیدار و گفت و گوی صمیمی احمدی نژاد با شیرین 9 ساله ای كه امروز نوجوانی 14 ساله است و محمد 11 ساله ای كه امروز جوانی 17 ساله است و همچنان در همان شهرستان 'دیر' در استان بوشهر زندگی می كند، پخش شد.
تصویر چشمان اشك آلود دختركی كه حسرت دست نوازش پدر در آن موج می زد، و پسركی كه پاهای برهنه و لباس كهنه اش فقر و محرومیت را فریاد می زد، حال و هوای عاطفی خاصی به مراسم داده بود ؛ بغض ها در گلو شكسته بود و سكوت سنگینی برفضا حاكم بود.
شیرین و محمد كه به مراسم پاسداشت از یكصدمین سفر استانی رییس جمهوری دعوت شده بودند، به جایگاه فراخوانده شدند . شیرین كه حالا پس از گذشت 5 به سال هم قد و قواره مادر بود و محمد هم كه برای خودش مردی شده بود ، به همراه مادرانشان در جایگاه در كنار احمدی نژاد حضور یافتند و مورد تشویق همگان قرار گرفتند.
'زمانی كه پدرم شهید شد تنها 5 سال داشتم. بعد از آن همیشه آرزو می كردم پدر داشته باشم. از روزی كه احمدی نژاد را پیدا كردم، همیشه فكر می كنم پدر دارم . پدر جان برایت آرزوی سلامتی وموفقیت می كنم و افتخار می كنم كه شجاع ترین مرد ایران هستی.' این سخنان شیرین بود كه همگان را تحت تاثیر قرار داد و اشك بر چشمان جاری كرد.
كمتر كسی بود كه بتواند در این لحظات عاطفی بغض برگلو نداشته باشد و قطره اشكی بر گوشه چشم نراند.
پس از مراسم لحظاتی با شیرین هم كلام شدم. علت گریه او را در اولین دیدارش با احمدی نژاد جویا شدم؛ او گفت: آقای احمدی نژاد را تازه پیدا كرده بودم اما بعد از صحبت كوتاهی از من دور شد و من خیلی زود دلم برایش تنگ شد و گریه كردم تا اینكه دوباره مرا پیش او بردند و كنارش در جایگاه سخنرانی درسفر استانی ایستادم و باهم برای مردم دست تكان دادیم.
قاب عكس بزرگی كه لحظه دست تكان دادن دخترك به همراه رییس جمهوری برای مردم را نشان می داد، از سوی احمدی نژاد به عنوان یكی از شیرین ترین خاطرات سفر استانی اش، به شیرین تقدیم شد.
نوبت به محمد رسید. وقتی تصویر آرشیوی صحبت محمد با رییس جمهوری در نخستین سفر استانی دولت به استان بوشهر در شهرستان 'دیر' پخش شد، او نه از مشكلات خود و خانواده اش، بلكه از مشكلات مردم شهر و كمبودهای مدرسه اش سخن گفت. او با همه كودكی اش، بزرگوارانه خواسته های همه مردم را مطرح كرد و برای خود هیچ نخواست.
میكروفون این بار به دست محمد كه حالا جوانی 17 ساله شده بود، سپرده شد: 'احمدی نژاد دلیرترین مرد ایران است . او را تحسین می كنم و به داشتن چنین خدمتگزاری افتخارمی كنم. ' محمد سپس شعری درباره خلیج فارس خواند. شعری پر محتوا اما نه چندان با وزن و قافیه؛ گویا خودش سروده بود.
در گوشه از مراسم لحظاتی را با محمد هم كلام شدم. از مشكلات او و مردم شهرش جویا شدم. گفت 'مسكن و اشتغال برام مرم شهرم' . از حرفهایش فهمیدم هنوز خانه ندارند و پول كافی هم برای ثبت نام در طرح مسكن مهر هم همینطور، هنوز هم مثل محمد 5 سال قبل بود و فقط خواسته های مردم شهرش را عنوان می كرد: 'كمی بیشتر به شهر ما رسیدگی كنند مخصوصا خانه و كار.'
از این نوجوان ساحل نشین خیلج فارس خواستم جمله ای در وصف خلیج فارس بگوید. اینگونه توصیف كرد: 'آبهای نیلگون خلیج تا ابد فارس، خون در رگ های همه مردم بوشهر و همه مردم ایران است. آنهایی كه بدنبال جعل نام خلیج فارس هستند و چشم به جزایرش دوخته اند، مرتكب یك اشتباه محض و دچار دیوانگی شده اند.'
احمدی نژاد در سخنرانی اش در وصف بزرگی محمد گفت: این پسر كفش در پا نداشت اما وقتی به من رسید از مردم شهرش حرف زد و از كمبودها و مشكلات مدرسه اش گفت و برای خودش هیچ نخواست.
'به خدا قسم برای ملتی كه بچه 10 ساله اش تا این حد می فهمد، نوكری بالاترین افتخار است.' این سخنان رییس جمهور با تشویق فراوان حاضران همراه شد.
** گلریزان
اجرای سرودی بسیار زیبا از سوی گروهی از دانش آموزان دختر و پسر با مضمون 'سفرهای استانی دولت به دور دست ترین نقاط ایران كه حتی نام برخی از آنها در نقشه هم نیامده است' یكی دیگر از حاشیه زیبای مراسم پاسداشت یكصدمین سفر استانی هیات دولت بود.
اجرای سرود كه تمام شد، دختركانی كه در ردیف اول گروه سرود ایستاده بودند و سبدهایی پر از كلبرگ های رنگارنگ در دست داشتند، مقابل رییس جمهوری و اعضای هیات دولت قرار گرفتند و آنان را گلباران كردند و با این كار صحنه های جذاب و نابی را برای عكاسان و تصویربردارانی كه به دنبال حاشیه های جذاب بودند ،فراهم نمودند.
** نامه یك كودك بیمار به احمدی نژاد
در اواسط برنامه، دختركی 8 ساله كه پرچم رنگ ایران را به دست داشت، در جایگاه حاضر شد. زهرا كوچولو حرفهای بزرگی برای گفتن داشت.
دخترك از نامه ای كه به رییس جمهور درباره بیماری قلبی مادر زادی اش و وضع مالی نه چندان مساعد پدر كارگرش برای تامین هزینه عمل جراحی نوشته بود، سخن گفت.
مدت نه چندان طولانی پس از دست به قلم شدن دخترك، رییس جمهور شخصا دستور انجام عمل جراحی تا سلامت كامل دختر را صادر می كند ، زهرا كوچولو حالا انگار سلامتی خود را بازیافته بود.
مراسم پاسداشت یكصدمین سفر استانی هیات دولت شامگاه یكشنبه همزمان با ایام ولادت باسعادت حضرت مرضیه فاطمه (س) و چهارمین سفر استانی دولت به خراسان رضوی، در محل نمایشگاهی كه برای معرفی گوشه هایی از دستاوردهای یكصد سفر استانی درمشهد مقدس برپا شده است، راس ساعت 20 و 30 دقیقه آغاز شده و تا حدود نیمه شب ادامه یافت.
'شیرین هوشیاری' همان دخترك 9 ساله وفرزند شهیدی است كه 5 سال قبل در سفر استانی رییس جمهوری به استان فارس در دولت نهم به طور كاملا اتفاقی لحظاتی را با احمدی نژاد هم كلام شد.
رییس جمهوری در سخنرانی خود در مراسم پاسداشت یكصدمین سفر استانی در وصف این دیدار كوتاه اما بیاد ماندنی گفت: تاثیری كه نگاه و اشك و صفا و پاكی این دختر در من داشت با هیچ چیز قابل مقایسه نیست و من این خاطره شیرین را هرگز فراموش نمی كنم.
پیش از شروع سخنرانی رییس جمهور، ابتدا تصاویر آرشیوی مربوط به دیدار و گفت و گوی صمیمی احمدی نژاد با شیرین 9 ساله ای كه امروز نوجوانی 14 ساله است و محمد 11 ساله ای كه امروز جوانی 17 ساله است و همچنان در همان شهرستان 'دیر' در استان بوشهر زندگی می كند، پخش شد.
تصویر چشمان اشك آلود دختركی كه حسرت دست نوازش پدر در آن موج می زد، و پسركی كه پاهای برهنه و لباس كهنه اش فقر و محرومیت را فریاد می زد، حال و هوای عاطفی خاصی به مراسم داده بود ؛ بغض ها در گلو شكسته بود و سكوت سنگینی برفضا حاكم بود.
شیرین و محمد كه به مراسم پاسداشت از یكصدمین سفر استانی رییس جمهوری دعوت شده بودند، به جایگاه فراخوانده شدند . شیرین كه حالا پس از گذشت 5 به سال هم قد و قواره مادر بود و محمد هم كه برای خودش مردی شده بود ، به همراه مادرانشان در جایگاه در كنار احمدی نژاد حضور یافتند و مورد تشویق همگان قرار گرفتند.
'زمانی كه پدرم شهید شد تنها 5 سال داشتم. بعد از آن همیشه آرزو می كردم پدر داشته باشم. از روزی كه احمدی نژاد را پیدا كردم، همیشه فكر می كنم پدر دارم . پدر جان برایت آرزوی سلامتی وموفقیت می كنم و افتخار می كنم كه شجاع ترین مرد ایران هستی.' این سخنان شیرین بود كه همگان را تحت تاثیر قرار داد و اشك بر چشمان جاری كرد.
كمتر كسی بود كه بتواند در این لحظات عاطفی بغض برگلو نداشته باشد و قطره اشكی بر گوشه چشم نراند.
پس از مراسم لحظاتی با شیرین هم كلام شدم. علت گریه او را در اولین دیدارش با احمدی نژاد جویا شدم؛ او گفت: آقای احمدی نژاد را تازه پیدا كرده بودم اما بعد از صحبت كوتاهی از من دور شد و من خیلی زود دلم برایش تنگ شد و گریه كردم تا اینكه دوباره مرا پیش او بردند و كنارش در جایگاه سخنرانی درسفر استانی ایستادم و باهم برای مردم دست تكان دادیم.
قاب عكس بزرگی كه لحظه دست تكان دادن دخترك به همراه رییس جمهوری برای مردم را نشان می داد، از سوی احمدی نژاد به عنوان یكی از شیرین ترین خاطرات سفر استانی اش، به شیرین تقدیم شد.
نوبت به محمد رسید. وقتی تصویر آرشیوی صحبت محمد با رییس جمهوری در نخستین سفر استانی دولت به استان بوشهر در شهرستان 'دیر' پخش شد، او نه از مشكلات خود و خانواده اش، بلكه از مشكلات مردم شهر و كمبودهای مدرسه اش سخن گفت. او با همه كودكی اش، بزرگوارانه خواسته های همه مردم را مطرح كرد و برای خود هیچ نخواست.
میكروفون این بار به دست محمد كه حالا جوانی 17 ساله شده بود، سپرده شد: 'احمدی نژاد دلیرترین مرد ایران است . او را تحسین می كنم و به داشتن چنین خدمتگزاری افتخارمی كنم. ' محمد سپس شعری درباره خلیج فارس خواند. شعری پر محتوا اما نه چندان با وزن و قافیه؛ گویا خودش سروده بود.
در گوشه از مراسم لحظاتی را با محمد هم كلام شدم. از مشكلات او و مردم شهرش جویا شدم. گفت 'مسكن و اشتغال برام مرم شهرم' . از حرفهایش فهمیدم هنوز خانه ندارند و پول كافی هم برای ثبت نام در طرح مسكن مهر هم همینطور، هنوز هم مثل محمد 5 سال قبل بود و فقط خواسته های مردم شهرش را عنوان می كرد: 'كمی بیشتر به شهر ما رسیدگی كنند مخصوصا خانه و كار.'
از این نوجوان ساحل نشین خیلج فارس خواستم جمله ای در وصف خلیج فارس بگوید. اینگونه توصیف كرد: 'آبهای نیلگون خلیج تا ابد فارس، خون در رگ های همه مردم بوشهر و همه مردم ایران است. آنهایی كه بدنبال جعل نام خلیج فارس هستند و چشم به جزایرش دوخته اند، مرتكب یك اشتباه محض و دچار دیوانگی شده اند.'
احمدی نژاد در سخنرانی اش در وصف بزرگی محمد گفت: این پسر كفش در پا نداشت اما وقتی به من رسید از مردم شهرش حرف زد و از كمبودها و مشكلات مدرسه اش گفت و برای خودش هیچ نخواست.
'به خدا قسم برای ملتی كه بچه 10 ساله اش تا این حد می فهمد، نوكری بالاترین افتخار است.' این سخنان رییس جمهور با تشویق فراوان حاضران همراه شد.
** گلریزان
اجرای سرودی بسیار زیبا از سوی گروهی از دانش آموزان دختر و پسر با مضمون 'سفرهای استانی دولت به دور دست ترین نقاط ایران كه حتی نام برخی از آنها در نقشه هم نیامده است' یكی دیگر از حاشیه زیبای مراسم پاسداشت یكصدمین سفر استانی هیات دولت بود.
اجرای سرود كه تمام شد، دختركانی كه در ردیف اول گروه سرود ایستاده بودند و سبدهایی پر از كلبرگ های رنگارنگ در دست داشتند، مقابل رییس جمهوری و اعضای هیات دولت قرار گرفتند و آنان را گلباران كردند و با این كار صحنه های جذاب و نابی را برای عكاسان و تصویربردارانی كه به دنبال حاشیه های جذاب بودند ،فراهم نمودند.
** نامه یك كودك بیمار به احمدی نژاد
در اواسط برنامه، دختركی 8 ساله كه پرچم رنگ ایران را به دست داشت، در جایگاه حاضر شد. زهرا كوچولو حرفهای بزرگی برای گفتن داشت.
دخترك از نامه ای كه به رییس جمهور درباره بیماری قلبی مادر زادی اش و وضع مالی نه چندان مساعد پدر كارگرش برای تامین هزینه عمل جراحی نوشته بود، سخن گفت.
مدت نه چندان طولانی پس از دست به قلم شدن دخترك، رییس جمهور شخصا دستور انجام عمل جراحی تا سلامت كامل دختر را صادر می كند ، زهرا كوچولو حالا انگار سلامتی خود را بازیافته بود.
مراسم پاسداشت یكصدمین سفر استانی هیات دولت شامگاه یكشنبه همزمان با ایام ولادت باسعادت حضرت مرضیه فاطمه (س) و چهارمین سفر استانی دولت به خراسان رضوی، در محل نمایشگاهی كه برای معرفی گوشه هایی از دستاوردهای یكصد سفر استانی درمشهد مقدس برپا شده است، راس ساعت 20 و 30 دقیقه آغاز شده و تا حدود نیمه شب ادامه یافت.