به گزارش مشرق، صحبت کردن همیشه آسان است. صحبت از آشتی کردن، نخبهگرایی و واژههای امید بخش اینچنینی اما وقتی پای عمل میرسد، کمتر به صحبتهایی که انجام دادهایم رجوع میکنیم. درست شبیه رئیس فدراسیون فوتبال که گویا هنوز به حرکت در مسیر اصلی فوتبال علاقهای ندارد و به ارتباطهای دیگر علاقهمند است.
عزیزی خادم زمانی که قصد داشت رئیس فدراسیون فوتبال شود از اهمیت به تمام تیمهای ملی و تمام بخشهای فوتبال سخن گفت. از اهمیت دادن به تیمهای باشگاهی که از صاحبان اصلی فوتبال به شمار میروند، اما انگار هنوز این با اهمیتها در اولویت کاری رئیس فدراسیون فوتبال نیستند.
بررسی دیدارهای شهابالدین عزیزی خادم در 45 روزی که به عنوان رئیس فدراسیون فوتبال انتخاب شده، نشان میدهد که عمده دیدارهای او، کمترین ارتباط را با فوتبال دارند. دیدارهایی که خروجی آنها برای فوتبال یا بیثمر است یا ثمره چندانی ندارد اما شاید برای عزیزی خادم کلی امتیاز داشته باشد.
عزیزی خادم در اولین قدم به دیدار محمدجواد ظریف رفت. سایت فدراسیون فوتبال 19 اسفند و 9 روز پس از انتخاب عزیزی خادم، دیدار او با وزیر امور خارجه را مخابره کرد که برای کمک به بازپسگیری میزبانیها از AFC انجام شده است. با این حال ثمره این دیدار برای فوتبال ایران و پس گرفتن میزبانیها چه بود؟
پس از این دیدار و با توجه به برگزاری اردوی تیم ملی، عزیزی خادم برای هماهنگی با تیم ملی در روز 24 اسفند دیداری با دراگان اسکوچیچ داشت که مشخص نیست در صورت نبود اردوی تیم ملی، چنین دیداری در اولویت قرار میگرفت یا نه. دیدار 8 فروردین با رضا صالحی امیری نیز به دلیل حضور رئیس کمیته ملی المپیک در ساختمان فدراسیون فوتبال صورت گرفت و شاید در غیر این صورت بازهم چنین دیداری در اولویت نبود. پرثمرترین دیدار عزیزی خادم 10 فروردین ماه با رئیس مناطق آزاد کشور انجام شد که برای هماهنگی اردوی تیم ملی بود و این سه دیدار مجزا از دیدارهای غیر ضروری رئیس فدراسیون فوتبال است.
بیشتر بخوانید:
لشکرکشی فدراسیون فوتبال برای جلسه بدون خروجی
خوردبین: مگر عزیزی خادم قول استفاده از نخبگان را نداده بود؟
شاید روزهای نخست حضور عزیزی خادم و فورس ماژور بودن شرایط فوتبال بابت بحث میزبانی و برگزاری اردوی تیم ملی، فرصت چندانی به او برای برگزاری جلسات مهمتر نداده است. این مسئله کاملاً قابل درک است، اما نکته جالب توجه زمانی رقم میخورد که رئیس فدراسیون فوتبال در شرایط عادی هم ملاقاتهای دیگری را جزو اولویتهای خود قرار میدهد.
یکی از شعارهای عزیزی خادم اهمیت به فوتبالیها و استفاده از نخبگان فوتبال در فدراسیون تحت مدیریت او بود، اما گویا نه فوتبال و فوتبالیها در اولویت هستند و نه استفاده از نخبگان آنچنان اهمیت دارد. این مسئله جایی خود را نشان داد که نگاهی به انتخابهای عزیزی خادم داشتیم. جایی که فارغ از سایر انتخابهای مورد نقد او، حکم سرپرستی تیم ملی برای مجتبی خورشیدی زده شد تا حتی شائبه احکام رفاقتی به وجود بیاید.
11 فروردینماه دیدار دیگری از سوی عزیزی خادم صورت گرفت که خبر آن روی سایت فدراسیون فوتبال منتشر شد. دیدار با علی نیکزاد، نایب رئیس مجلس شورای اسلامی؛ آن هم در شرایطی که مجلسیها در تمام سالهای اخیر نشان دادهاند فوتبال برای آنها فقط صفحهای برای مطرح شدن است و در مهمترین جایگاه اهمیتی برای آن قائل نیستند. سایت فدراسیون یکی از محورهای این گفتوگو را پیگیری مجلس در بازپسگیری میزبانی ایران اعلام کرد اما آیا میتوان چنین موضوعی را به راحتی پذیرفت؟ مجلس چه کمکی در این راه میتواند انجام دهد؟
دیدار 22 فروردین عزیزی خادم و تیم همراه او نیز جالب توجه است. جلسه با اردشیر سعدمحمدی، مدیرعامل صنایع ملی مس ایران که اگر خروجی و ثمر این دیدار برای فدراسیون فوتبال مشخص شود، شاید بتوان توجیهی برای آن آورد. خبر برگزاری این جلسه روی سایت فدراسیون فوتبال قرار نگرفت و هیئت فوتبال استان کرمان این دیدار را مخابره کرد که البته اکنون چنین خبری هم روی خروجی سایت هیئت فدراسیون دیده نمیشود و گویا این خبر حذف شده است.
آخرین دیدار عزیزی خادم هم بسیار قابل تامل است. وقتی که او روز 24 فروردین و در چهل و پنجمین روز انتخابش به عنوان رئیس فدراسیون فوتبال به دیدار پیروز حناچی، شهردار تهران میرود. آن هم در شرایطی که مسائل مهم و مختلف دیگری در فوتبال وجود دارد که امیدوار بودیم عزیزی خادم پس از انتخابش به عنوان رئیس رسیدگی به این امور را در اولویت کاری خود قرار دهد.
تیمهای ملی همچنان وضعیت مناسبی ندارند. به جز تیم ملی فوتبال بزرگسالان که همیشه ویترین است و برای هر رئیسی در صدر امور قرار میگیرد، بد نیست رئیس فدراسیون فوتبال نگاهی به سایر تیمها داشته باشد. از تیم ملی فوتسال که همیشه با مشکلات عدیدهای مواجه است و کادرفنی این تیم که همیشه برای دریافت دستمزد خود به چالش میخورد و قرارداد هم ندارند. تیم ملی فوتسال بانوان یک ماه دیگر سومین سالگرد قهرمانیشان در آسیا از راه میرسد، اما اعضای تیم هنوز پاداش خود را دریافت نکردهاند. پاداشی که به زمان خود ارزش خرید یک پراید را داشت و حالا شاید با آن دوچرخه هم نتوان خرید. البته که مقصر پرداخت نشدن این پاداش عزیزی خادم نیست، اما شهره موسوی، نایب رئیس او قول پرداخت پاداش بانوان تا پایان سال 99 را داده بود که اولین وعدهاش عملی نشد.
وضعیت داوران فوتبال کشورمان چندان مناسب نیست. نداشتن امکانات و آموزشهای کافی باعث شده قضاوتهای پر اشتباهی را در لیگ شاهد باشیم که تیمهای زیادی هم از این بابت متضرر شدهاند، اما گویا صدای اعتراضها نیز شنیده نمیشود. تکلیف رئیس کمیته داوران هنوز مشخص نشده و انگار که جلسات سیاسی و جناحی برای رئیس فدراسیون مهمتر از رسیدگی به کارهای مهم فوتبال است.
تیم ملی بانوان ایران به دلیل تشکیل نشدن در زمانی طولانی، از رنکینگ فیفا خارج شد و هنوز هم بلاتکلیف است، اما گویا جلسات شبکهای بادران برای شهره موسوی و جلسات مختلف غیر ضروری برای عزیزی خادم در اولویت است. تیمهای پایه که آینده فوتبال ایران را میسازند، در بلاتکلیفی به سر میبرند و مشخص نیست چه تصمیمی برای آنها اتخاذ خواهد شد. در فدراسیون فوتبال هنوز خبری از تغییر در کمیته فنی و توسعه فوتبال نیست که سالهاست تصمیماتشان انتقاداتی را به همراه دارد و گویا فدراسیون عزیزی خادم هم قصد تغییر آنها را پس از 45 روز ندارد. شاید هم رئیس جدید فدراسیون فوتبال احساس میکند هنوز کار او آغاز نشده و زمان برگزاری جلسات مهم با ارکان اصلی فوتبال و اتخاذ تصمیمات منطقی، نرسیده است.
عزیزی خادم پس از انتخاب مجتبی خورشیدی به عنوان سرپرست تیم ملی مورد انتقادهای زیادی قرار گرفت، اما نه تنها از این انتخاب خود عقبنشینی نکرد، بلکه پاسخ روشنی هم درباره دلایل این انتخاب عجیب نداد. با توجه به این موضوع باید آرزو کرد که سایر ارکان فوتبال ایران هم مثل خورشیدی باشند تا بلکه بدون رزومه و کارنامه مشخص اینگونه مورد توجه رئیس فدراسیونی قرار گیرند که ملاقاتهای سیاسی و جناحیاش مقدم بر حل مشکلات فوتبال است.