اگر بخواهیم بگوئیم ایشان به صحت سماع معتقدند باید لوازم آن را نیز بپذیریم. مثلا آنکه اهل سماع آن را از قرآن و نماز نیز برتر نهاده اند؛ براستی آیا حکیم گرانمایه ی شیعی چون دینانی می تواند قائل به این سخن باشد؟ بسیاری از صوفیان در حین سماع لباس نوجوانان زیباروی را می شکافته اند و سینه بر سینه ی آنها نهاده و به اصطلاح شاهد بازی می کرده اند، چگونه میتوان پذیرفت جناب استاد دینانی از چنین اموری تمجید کند؟

مشرق - پس از انتشار خبری مبنی بر حمایت دکتر دینانی از اساتید فلسفه دانشگاه تهران از رقص سماع و صوفی گری یکی از مخاطبان مشرق در کامنتی به این خبر پاسخ دادندٰ مطلب پیش رو نیز پاسخ یکی از مخاطبان مشرق است به مطلب ابتدایی.
"معرفت
" عنوان برنامه ای تلویزیونی است که از شبکه ی چهار سیما پخش می شود. در این برنامه که اجرای آن را دکتر منصوری لاریجانی بر عهده دارد، استاد حکیم ابراهیمی دینانی به شرح و تفسیر اشعار مولانا جلال الدین محمد رومی می پردازند. در یکی از قسمت های اخیر این برنامه به تناسبی، موضوع سماع مطرح شد و جناب دینانی، توضیحاتی در مورد سماع ارائه دادند که ظاهرا حقیقت سخن ایشان از دید برخی اهالی اندیشه به دور ماند و سبب شد که فتاوایی از مراجع عظام شیعه در مورد حرمت سماع و ناظر به سخنان استاد در برخی سایتهای خبری منتشر شود. لذا برای روشن شدن مسئله و به دفاع از جناب دکتر دینانی که به حق از سرمایه ها و استوانه های علمی و فلسفی جامعه به شمار می رود و از چهره های محبوب فکری و فرهنگی کشور محسوب می شوند نکاتی را معروض می دارم.

رقص سماع یکی از برنامه های سلوکی برخی از قدمای صوفیه بوده  که از چهار عنصر شعر، آواز، موسیقی، و حرکات موزون بدنی که اصطلاحا به آن رقص می‌گویند ترکیب می شده است. برخی چون مولوی به شدت اهل سماع بوده اند، برخی دیگر چون جنید بغدادی، آن را نه به طور مطلق بلکه در شرایط خاصی تجویز می نموده اند و بزرگانی از عرفا نیز چون شیخ اکبر محی الدین عربی مخالف رقص سماع بوده اند. امروزه سماع با انواع خاص خود در برخی فرقه های صوفیانه ی اهل سنت چون مولویه و قادریه انجام پذیرفته و اغلب صورتی هنری و نمایشی به خود گرفته است. مسئله ی جالب توجه در مورد سماع آنست که امامان معصوم (ع) و عارفان بزرگ و بنام شیعه در طول تاریخ به هیچ روی اهل سماع نبوده و عنایتی به چنین رفتارهایی نداشته اند و عالمان بزرگوار شیعه نیز به دیده ی حرمت به آن می نگریسته اند.

اما نکته ی مهم در مورد سخنان استاد دینانی
اول آنکه ایشان حکیمی فرزانه‌اند و حکمت همیشه به دنبال بیان نکته های ظریف و عمیق پنهان شده در پس امور ظاهری است و حکماء بزرگ در طول تاریخ، همیشه بشر را به عبور از ظاهر ناچیز و رسیدن به عمق مسائل فرا می خوانده اند. آنچه ابتدائا در سخنان استاد دینانی می بینیم آنست که ایشان به مقتضای همین وظیفه مخاطب خود را دعوت می کنند که فهم معناشناسی خود را ارتقا ببخشد و از واژه ای چون "رقص" معنای مبتذل منحرف عرفی، که عملی است شهوت آلود و بر اساس هرزه‌گی و الواطی و گناه بنانهاده شده است را به خاطر نیاورد. شاهد آن این عبارت جناب استاد دینانی است که می فرمایند:
" هر کسی به اندازه فهم خودش حرف میزنه. یعنی چون در همون مرتبه هستند از رقص فقط الواطی می فهمند و رقاصی می فهمند و هرزه درائی!"
پس با این بیان ایشان یکی از معانی منفی رقص را منتفی می دانند.
در مرحله ی بعد سخن بر سر رقص سماع صوفیانه میرود و گوینده ی حکیم ما مطالبی را عنوان می کنند که برخی چنین برداشت کرده اند که جناب دینانی با این بیانات به دنبال اثبات رقص سماع صوفیانه هستند و حال آنکه با کمی دقت در مطالب ایشان روشن می شود که اینگونه نیست.
رقص سماع صوفیانه، صرف نظر از شکل خارجی و مصداقی خود که از انحرافات تصوف به شمار رفته و چنانکه گفتیم، بزرگان شیعه و حتی برخی از اجله ی عرفا مهر بطلان بر آن نهاده اند، حاوی پیام ها و نمادهای معرفتی عمیقی است که قابلیت و ارزش آن را دارد تا با چشم پوشی از شکل اجرائی آن، مورد توجه و تأکید و تبیین قرار گرفته و به عنوان مبانی ارزشی و سلوکی صحیح به جامعه ارائه گردد. چنانکه ایشان در اشاره به معنای سمبلیک سماع میگویند:
" رقص نوعی حرکته …منتهاش حرکتی است که یک مبنایی تکونش می ده. یه محرکی داره... رقص نوعی حرکته ولی حرکت ویژه! نه هر حرکتی رقصه. حرکت ویژه رقصه ... حرکتی است که از نقص به کمال میره "

یعنی رقص نماد حرکتی هدفمند، کمالی و دارای محرک است که بر این اساس میتواند یادآور حرکت سلوکی اولیای الهی، که از نقص به سوی کمالات روحی جریان یافته و محبت الهی و شوق به کمال مطلق ،محرک آن است، باشد.
حکایتی که ایشان از سعدالدین حمویه از بزرگان عرفا نقل میکنند و سپس توضیحات ایشان به خوبی مؤید این مطلب است. حمویه از رقص سماع پرهیز می کند و در جواب اعتراض رقص کنندگان، آیه ای را تلاوت می کند که کنایتا می فهماند آنچه در سلوک مهم است، حرکت کمالی درونی و وجد قلبی است نه حرکات ظاهری بدنی.
حتی به نظر میرسد در بیان استاد نوعی اصلاح  زیرکانه نسبت به سماع صورت میگیرد و ایشان اگرچه ظاهرا با سماع مسامحه گون برخورد نموده اند لکن کوشیده اند با ارائه ی معنای عمیق تری از آن که عبارت است از "حرکت کمالی و رفتن از نقص به کمال"، طرفداران سماع را نیز به معنایی والاتر رهنمون کنند و آنان را از جمود بر این انحراف عملی بیرون آورند چنانکه می افزایند:
" اگه ما رقص رو اینطور معنی کنیم که از نقص به کمال رفتنه ، نه تنها عارف در رقص می آد ، نه تنها انسان در رقص می آد ، هستی در رقصه... یعنی از نقص به کمال رفتن. کسی که مونده عرض کردم همون بحث اولی…کسی که به یه چیزی خرسند و قانعه همتش کمه دیگه. یه چیزی بهش رسیده حالا اینو سخت نگه می داره و به همینجا هم قانعه. این حرکت حبّی نداره، حرکت کمالی نداره. یعنی به بالاتر نمی خواد برسه. اصلا خواستن نداره. نمی خواد .. همینو می خواد."

در واقع جناب استاد در این گفتگو به تناسب سخن از سماع، مبنای "حرکت جوهری و حرکت حبی" مورد نظر اهل معرفت از حکما و عرفا را تبیین می نمایند که بر طبق آن تمامی موجودات از سر عشق به کمال مطلق و ذات واجب ،در نهاد خود به سوی او در حرکتند و هر لحظه از" نقص و قوه " به " کمال و فعلیت " می‌رسند. ایشان می افزایند:

" اما کسی که هل من مزید می گه برا کمال و هر لحظه بالا و بالا و بالاتر می خواد بره از نقص به کمال بره ، این در واقع در یه رقصه! حالا شجر در رقصه، حجر در رقصه، دریا در رقصه، کوه در رقصه. همین کوه هم حرکت جوهری داره، حرکت حبّی داره در رقصه…عالم در رقصه"

کاملا واضح است که اطلاق رقص بر سنگ و کوه و دریا و درخت نوعی استعاره گویی و تشبیه است که به نظر استاد، بر این اساس، حرکت کمالی روحی سالک را نیز می توان به رقص تشبیه کرد که سماع صوفیانه گذشته از بطلان فقهی و کلامی مصداق خارجی آن در فرهنگ شیعه ،سمبل و نماد آنست. و چنانکه می دانیم این قبیل استعارات و تشبیهات در کلام بزرگان عرفان بسیار به چشم می خورد و کسی هم بر اینگونه ذوق ورزی ها خرده ای نمی گیرد. می و میخانه و مستی و مطرب و معشوق و بت و زنارو صومعه و شاهد و مغبچه و ... که در اشعار اهل معرفت در طول تاریخ بوده است اگرچه معانی مردود و ناصوابی هستند، اما به تناسباتی ظریف و شاعرانه، بیانگر عمیق ترین معانی والای عرفانی در کلام این بزرگان گشته اند و بزرگان عرفای شیعه چون ملامحسن فیض ره، حکیم لاهیجی ره، مرحوم امام ره ،علامه طباطبایی ره،و... نیز بر همین اسلوب اشعار و مطالبی ابراز فرموده اند.

شاید آنچه موجب این توهم شده است که حکیم فرزانه ی دینانی در اثبات رقص سماع سخن می گویند ،بخش پایانی گفتگوی ایشان باشد که می‌فرمایند:
"اما عارف غیر از حرکت فیزیکی و بدنی که در کل عالم هست یه حرکت روحی داره ، که روحش در حرکته. اصلا روح ریحه پروازه. این رقص روحانی درونی سرایت می کنه به بدن!اون رقص در درونه داره حرکت حبّی در تعالی فکریست و عشقی! اما اون روح چنان سیطره بر بدن داره که بدن هم به حرکت در می آد! یه رقص موزون!اتفاقا این رقص عارف مطابق همون حرکت درونیشه. یعنی همینطور که قلبش، روحش در حرکته بدنش هم به موازات روحش به حرکت درمی آد. این رقص عارفه! این هرزه درائی نیست که!"

در این مورد نیز باید گفت که اگرچه، گاه حالات روحی انسان به طور ناخودآگاه و غیر اختیاری ،بر حرکات بدنی وی تأثیر گذاشته و آن را مدیریت می کند، اما همیشه از آن رقصیدن و آنچه سماع صوفیانه نام میگیرد حاصل نمیشود و اگر نتیجه ای داد که مخالف با شرع مقدس اسلامی و مبانی عرفان حقیقی شد، مطمئنا چنانکه بزرگانی چون امام ره و استاد ایشان حضرت آیت الله شاه آبادی ره فرموده اند، از نقص در سلوک سرچشمه می گیرد و نباید آن را به عنوان یک مبنای اصیل عرفانی طرح نمود، اما اگر این نکته را لحاظ کنیم که گوینده در این گفتگو در مقام گزارش آنچه برخی عارفان انجام می داده‌اند بوده است نه اثبات حتمی و یا نفی قطعی این موارد، از این سخن نیز بوی اثبات رقص سماع صوفیانه در کلام دکتر دینانی به مشام نمیرسد؛ چرا که چنانکه گفته اند: " نقل کفر، کفر نیست !" پس نقل باطل هم باطل نخواهد بود.

البته می توان بر صحت این برداشت از سخنان جناب استاد دینانی قرائن دیگری افزود. اگر بخواهیم بگوئیم ایشان به صحت سماع معتقدند باید لوازم آن را نیز بپذیریم. مثلا آنکه اهل سماع آن را از قرآن و نماز نیز برتر نهاده اند.براستی آیا حکیم گرانمایه ی شیعی چون دینانی می تواند قائل به این سخن باشد؟ بسیاری از صوفیان در حین سماع لباس نوجوانان زیباروی را می شکافته اند و سینه بر سینه ی آنها نهاده و به اصطلاح شاهد بازی می کرده اند، چگونه میتوان پذیرفت جناب استاد دینانی از چنین اموری تمجید کند؟ چنانکه در سایتها نیز آمده است، همگی عالمان گرانقدر و حافظان فرهنگ ناب اسلامی در فتاوای خود ،بر رقص سماع مهر حرمت زده اند، حال آیا براستی میتوان ادعا کرد که ما از نظر فقهای شیعه آگاهیم و حکیم عزیزی چون دینانی که خود فرزند حوزه های علمیه ی شیعه است از آن بی اطلاع می باشد؟؟

نویسنده اگرچه توفیق درک محضر فیلسوف گرانقدر معاصر را نداشته است ولی  از آثار متعدد  و پر محتوای علمی ایشان و برنامه های تلویزیونی  جنابشان بهره ها برده است و حفظ حرمت این حکیم فرزانه و جایگاه علمی ایشان را برهمه ی اندیشمندان و اصحاب رسانه  و جامعه ی عالم دوست کشور فرض می داند.

*محمدرضا لایقی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 33
  • در انتظار بررسی: 2
  • غیر قابل انتشار: 10
  • ۱۲:۲۷ - ۱۳۹۱/۰۲/۳۰
    0 0
    خاطره برخورد صلاح الدین ایوبی با شیخ اشراق در یادمان زنده شد!!! میگم ها کسانی مثل مولوی و شمس و حافظ و سعدی و غزالی و فارابی و عطار و خیام و ...دیگر گمراهان شانس آوردند در زممانه ما زیست نمیداشتندیه
  • طلابه ۱۲:۳۳ - ۱۳۹۱/۰۲/۳۰
    1 1
    "اگه ما رقص رو اینطور معنی کنیم که از نقص به کمال رفتنه... " اگر تعریف رقص این باشه که استاد فرمودند، بله توجیهات شما برای کلام استاد درسته ولی مسأله اینه که در هیچ لغتی و در هیچ عرفی حتی عرف عرفاء و متصوفه چنین تعریفی از رقص نشده و رفتن از نقص به کمال رو هیچکس اسم رقص براش نگذاشته. رقص سماع هم روشنه چیه بنابراین فرمایشات جناب استاد اصلاً قابل توجیه نیست .
    • IR ۰۱:۲۰ - ۱۳۹۹/۱۱/۱۷
      1 0
      تا بحال چند سماع نامه از عرفای حسابی خوندید که میگید روشنه؟ اون سماعی که عرفای واقعی میگن امروز مصداقی نداره اما نمیشه گفت در تاریخ هم مصداق نداشته
  • مجید ۱۳:۰۳ - ۱۳۹۱/۰۲/۳۰
    1 0
    ما هم از اول همین رو از مطلب استاد فهمیدیم لکن بعضی ها کلا چپ اندش و چپ برداشت هستند
  • ۱۳:۴۰ - ۱۳۹۱/۰۲/۳۰
    1 0
    خدا به نويسنده خير بده كه اينقدر زيبا جواب اين قشري نگري ها را داده اند. خدا ان شالله به مقام قرب نايل كند شما را.
  • ناشناس ۱۴:۱۷ - ۱۳۹۱/۰۲/۳۰
    0 1
    دلائلی که برای این قسمت ذکر شد اصلا قابل قبول نیست: شاید آنچه موجب این توهم شده است که حکیم فرزانه ی دینانی در اثبات رقص سماع سخن می گویند ،بخش پایانی گفتگوی ایشان باشد که می‌فرمایند: "اما عارف غیر از حرکت فیزیکی و بدنی که در کل عالم هست یه حرکت روحی داره ، که روحش در حرکته. اصلا روح ریحه پروازه. این رقص روحانی درونی سرایت می کنه به بدن!اون رقص در درونه داره حرکت حبّی در تعالی فکریست و عشقی! اما اون روح چنان سیطره بر بدن داره که بدن هم به حرکت در می آد! یه رقص موزون!اتفاقا این رقص عارف مطابق همون حرکت درونیشه. یعنی همینطور که قلبش، روحش در حرکته بدنش هم به موازات روحش به حرکت درمی آد. این رقص عارفه! این هرزه درائی نیست که!" در این قسمت ایشان حرکت فیزیکی صوفیانه را تایید میکنند و صرف یک نقل قول نیست! عارف حرکت فیزیکی موزون دارد یعنی چه؟ یعنی برخی صوفیان منحرف این را دارند و بنده فقط نقل میکنم و نقل هم حرام نیست؟!!!!! کمی انصاف داشته باشید برادر من. ایشان به وضوح رقص عارفانه همراه با رقص روح رو تایید میکنند و این از واضحات کلام ایشان است.
  • امین ۱۴:۲۵ - ۱۳۹۱/۰۲/۳۰
    1 0
    در جواب طلابه باید گفت که اولا برای برداشت معنای استعاری لازم نیست کسی اینطور معنا کرده باشه.همین که معنای صحیحی باشه و وجه شباهت موجود باشه کافیه .هرچند در این مورد بسیاری رقص رو همینجور که نویسنده محترم بیان کردن معنا کردن.چنانکه خود مولوی میگه: جسم خاک از عشق بر افلاک شد روح در رقص آمد و چالاک شد
  • سینا ۱۴:۳۹ - ۱۳۹۱/۰۲/۳۰
    1 0
    احسنت آقای لایقی انصافا که تحلیلی و منصفانه نوشتید.نویسنده های دیگه هم بد نیست این سنت حسنه رو یاد بگیرن
  • ۱۴:۴۳ - ۱۳۹۱/۰۲/۳۰
    0 1
    ما که جوابی جز توجیه یک خطا یا عقیده انحرافی ندیدیم
  • ۱۴:۴۴ - ۱۳۹۱/۰۲/۳۰
    0 0
    مطلب استاد را هم چپ برداشت کرده ای!
  • کبوتر عاشق ۱۵:۱۱ - ۱۳۹۱/۰۲/۳۰
    0 0
    خوب مشکل از شماست که فقط این طوری می بینی!!!
  • کبوتر عاشق ۱۵:۱۳ - ۱۳۹۱/۰۲/۳۰
    1 0
    واقعا از جناب آقای لایقی بابت این جواب تشکر می کنم خداوند حکیم دینانی را حفظ بفرماید
  • نيك ۱۵:۵۲ - ۱۳۹۱/۰۲/۳۰
    1 0
    سلام سپاس از نوشته شما كه من هم همين ها را از گفته هاي استاد دريافتم ولي گويي عده اي تا با كلمه رقص مواجه شدند فرياد وا اسفا سردادند بي آنكه به كنه مطلب و اصل منظور استاد توجه كنند و اگر هزاران تحليل و تفسير هم نوشته شود متاسفانه عده اي از آنها نمي پذيرند و بر كج‌فهمي خود پافشاري مي كنند
  • عمو ۱۶:۲۳ - ۱۳۹۱/۰۲/۳۰
    1 0
    زیاد خوشحال نباش. زمانه خودشان هم از این نوع، بسیار بوده اند که تکفیر کرده و سوزانده اند. حلاج را هم که بر دار کردند بدون تایید شبلی نبود:" نحن نحکم بالظاهر"
  • سرباز ۱۶:۲۹ - ۱۳۹۱/۰۲/۳۰
    0 1
    واقعا چه قدر زیبا سوتی استاد خودتونو ماست مالی فرمودید وقتی میگه "همینطور که قلبش، روحش در حرکته بدنش هم به موازات روحش به حرکت درمی آد. این رقص عارفه! این هرزه درائی نیست که!" کاملا واضحه ته دلش چیه رقص کاملا حرامو تایید می کنه برای سیمای آقای ضرقامی متاسفم
  • موسوی ننه کران ۱۷:۵۱ - ۱۳۹۱/۰۲/۳۰
    0 0
    نمیدانم این چه نوع دفاعی است ازادعاهای آقای دینانی درتعریف ایشان رقص به قدری مبهم وکلی تعریف شده اصلا اسمش را نمیشود رقص گذاشت درحقیقت بااین توصیف جناب آقای دینانی درمورد امری مبهم ونامفهوم سخن رانده که هیچ تعینی ندارد اینگونه سخن گفتن ازیک حکیم بعیداست اما وقتی درمورد رقص وسماعی حرف میزنیم که هیچگونه تعینی ندارددرحقیقت درباره چیزی حرف زده ایم که هیچی نیست واین که انهمه جاروجنجال ندارد اما درمورد چیزی حرف میزنیم که یک تعین وخارجیتی دارد ودرباره آن حرف میزند باید وبه آن اعتقاد دارد شجاعانه آن را طرح کند واز آن هم دفاع کند نه اینک تادید هوا پس است پشت کلی گوییها پنهان شود
  • ۱۸:۳۵ - ۱۳۹۱/۰۲/۳۰
    1 0
    آقا خودش حی وحاضر ه لطفا کاسه داعتر از آش نشید کجا رقص حرامو حلال کرده ؟ اگر حرف را نفهمیدید تاویل نکنید
  • سیاوش آقاجانی ۱۹:۱۵ - ۱۳۹۱/۰۲/۳۰
    2 0
    سلام و خداقوت، شاید اگر این گونه استنباط از سخنان الهی قمشه ای با شخصیتش منافاتی نداشته باشد اما این که منظور استاد دینانی نیز تایید رقص سماع یا هر رقص دیگری باشد بسیار بعید است و دیگر این که حداقل می توان براساس کلام استاد بین رقصهای دیگر با رقص سماع تفاوت قائل شد اما این تفاوت به قول نویسنده ی متن می تواند تأیید آن تفسیر نشود. در هرصورت به عنوان کسی که در کلام استاد مدتهاست که بدون دیدنشان غور می کنم برداشت غیر عارفانه از این کلام استاد را منصفانه نمی بینم.
  • ۱۹:۴۶ - ۱۳۹۱/۰۲/۳۰
    0 0
    کسانی می توانند سخن مولانا را درک کنند که مثنوی از آغاز تا پایان خودشان خوانده باشند.کسی که مثنوی را خواند آگاهی می یابد کمترین بهره را از راستی کسانی دارند که مدعی مولوی شناسی هستند.بسیاری از گذشته گان مانند پسر مولانا که ترکان گاهی او را جای پدرش قالب می کنند و افلاکی که سخن او بسیار سست است و ارزشی ندارداز این گروه هستند.یاران مولانا که اینگونه باشند حال کسانی که با مدارک دانشگاهی و غیره مولوی شناسند روشن می شود. دوستان مثنوی را بخوانید تا با روح این مرد آرامش یابید او با روح کار دارد نه با جسم که بخواهد با رقص به آن آرامش دهد.در بیت 3580ویا در نسخه قونیه 3581 دفتر پنجم مولانا در پوچی سماع سخن گفته است.
  • ۲۰:۰۷ - ۱۳۹۱/۰۲/۳۰
    1 0
    دوست عزیز اره شما اون جوری رفتار کنید میدانیددوست دارید وقتی استادی در این حد چیزی میگه حتمی مغز شما نمیکشه برین یک دوری بزنید شاید یکم اثرات اون معجون دوست داشتنیتون از سرتون بپره وقتی کلمات را از کسان دیگه میدزدی خودت حرفی برای گفتن نداری سکوت بهترین راهه
  • ۲۰:۱۰ - ۱۳۹۱/۰۲/۳۰
    0 1
    دفاع مشرق بی معنی اشتباه استاد رو نمیشه پوشاند بیان کردن راز برای غیر احل یک اشتباست فقط استاد شانس آورد مثل آن بنده خدا سرش را بالای دار نبردن
  • ۲۰:۱۷ - ۱۳۹۱/۰۲/۳۰
    1 0
    اخه چرا به مغز تون فشار میارید هممین قدر بگم که اونی که میرقصه روحه فرده نه جسم جسم در سکون قرار داره
  • ا ۲۱:۳۵ - ۱۳۹۱/۰۲/۳۰
    0 0
    در جواب شما باید گفت که اولا برای برداشت معنای استعاری لازم نیست کسی اینطور معنا کرده باشه.همین که معنای صحیحی باشه و وجه شباهت موجود باشه کافیه .هرچند در این مورد بسیاری رقص رو همینجور که نویسنده محترم بیان کردن معنا کردن.چنانکه خود مولوی میگه: جسم خاک از عشق بر افلاک شد روح در رقص آمد و چالاک شد
  • امید ۲۱:۳۶ - ۱۳۹۱/۰۲/۳۰
    1 0
    احسنت بر نیک فهمان
  • محمود ۲۳:۰۹ - ۱۳۹۱/۰۲/۳۰
    0 0
    به قول خداوند تعالي در قرآن : ضعف الطالب و المطلوب طالب و مطلوب هر دو ضعيفند.
  • روح الله ۲۳:۴۱ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۳
    0 0
    پس این را چی میگید اینها کلا این گونه جلسات را اشکال نمی دانند http://www.borhannews.com/news/?p=1350
  • ali ۱۸:۲۸ - ۱۳۹۱/۰۶/۲۸
    0 0
    با سلام! از شما دوستان سوالي دارم! در كجاي قرآن كسي را كه به جاي اتكاء به وحي و كلام اهل بيت و بلكه با تكيه بر انديشه‌هاي بشري و فلسفه يوناني و هلني و تصوف گنوسي و بودايي در برابر حكمت اهل بيت عرض اندام و خود نمايي مي‌كند اسمش را حكمت گذاشته‌اند. در مكتب قرآن حكيم يعني لقمان ، حكيم يعني راسخون در علم كه سر سلسله آن مولي الموحدين امير المومنين علي عليه السلام قرار دارد. كساني كه آبشخور علم و بصيرتشان وحي است نه دانش‌هاي الحادي و بشري. اگر فلسفه و تصوف مبناي حكمت است پس بايد تمامي غرب با همه تمدنش را مدينه فاضله انبياء الهي دانست و از نيچه و كانت و هگل را هم سر سلسله انبياء و حكماي الهي دانست!
  • رایا ۱۸:۴۱ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۶
    0 0
    لطفا اگر درباره مطلبی اطلاعات درستی ندارید درمورد آن صحبت نکنید و دیگران را گمراه نکنید. رقص سماع یک رقص عرفانی و ارتباط با ماوراء میباشد که در ذهن هرکسی نمی گنجد،رقصی که با سادگی و لباسهای پوشیده و ظاهری زیبا و روحانی در عالمی دیگر سیر میکند، آن چیزهایی که شما گفتید درخور شخصیت خودتان میباشد و رقص های مبتذلی که خودتان انجام میدهید.
  • نادر سلطاني ۱۱:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۴
    0 0
    فرمايش استاد ديناني بسيار متين و بجا ميباشد
  • مریم ۱۱:۱۷ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۹
    0 0
    میخاستم بدونم شعری که توی نقاشی های رقص سماع روی لباس رقصنده نوشته شده چیه؟
  • ۱۱:۱۶ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۴
    0 0
    جنگ هفتادوملت همه راعذر بنه چون نديدن حقيقت ره افسانه زدند
  • حسین US ۱۰:۳۶ - ۱۳۹۷/۰۵/۰۵
    0 0
    جهان ای برادر سماعست وشور ولیکن چه بیند در ایینه کور؟ درود بر استاد دینانی
  • IR ۰۱:۰۸ - ۱۳۹۹/۰۹/۱۷
    1 0
    خداوند هیچ چیز بدی خلق نکرد اگر هارمو نی ها رعایت نشه آن موضوع بد جلوه گر میشود

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس