محور پاریس - برلین از آغاز شکلگیری معاهده الیزه تا پایان دوره نیکولا سارکوزی
گرچه همکاری فرانسه و آلمان به نخستین گامهای وحدتگرایانه در نیمه دوم 1940 بر می گردد اما محور برلین ـ پاریس از معاهده الیزه در 22 ژانویه 1963 به بعد به تدریج شکل گرفت . آنچه "مارشال دوگل" و " کنراد آدنائر" بنا نهاده بودند، در سال 1974 و با ورود "والری ژیسکاردستن" و "هلموت اشمیت" در رأس دولتهای فرانسه و آلمان (81-1974) و پس از گسترش جامعه اقتصادی اروپا به 9 کشور به بار نشست.
بویژه همکاری دو کشور در دهه 1970 بسیار چشمگیر بود، یکی در سال 1974 و توافق آنها در نهادینه سازی شورای اروپایی و دیگری در سال 1976 و تصمیم آنها به برگزاری انتخابات آینده پارلمان اروپا با رأی همگانی و بالاخره در سال 1979 با توافق آنها در مورد ایجاد یک نظام پولی اروپایی. در این مدت فرانسه پشتیبانی آلمان را پشتوانه نفوذ خود در بازار مشترک قرار می داد و آلمان از حمایت فرانسه برای فراموشی تقسیم خود به دو کشورکه کاهش قدرت و نفوذ این کشور را در پی داشت بهره می گرفت.
از سوی دیگر قدرت اقتصادی آلمان و قدرت نظامی سیاسی فرانسه به خوبی مکمل یکدیگر و پشتوانه منافع جامعه اروپا قرار میگرفت. اما دهه 1980 با سردی شروع شد و با گرمی به پایان رسید، ملاقات "فرانسوا میتران" و "هملوت کهل" در سال 1983 به مناسبت بیستمین سالگرد قرارداد الیزه نشانه شروع همکاریهای مجدد بود و پس از سال 1983 جهان از نو شاهد طرحهای مشترک و همکاری بن و پاریس در زمینه مسائل اروپا شد.
کهل و میتران در پیام دسامبر 1990 خود به "آندرئوتی" رئیس دورهای جامعه اروپا تصریح کردند که به منظور ایجاد یک سازمان دفاعی اروپایی باید ابتدا به وحدت سیاسی بیندیشیم ، زیرا دفاع یکی از متغیرهای وابسته قدرت سیاسی محسوب می شود. در نهایت گامهای موفقیتآمیزی که جامعه اروپا در این مدت تا روند وحدت در آلمان برداشت تا حد زیادی محصول توافقهای قبلی آلمان و فرانسه بود که در قالب پیشنهادهای مشترک در کنفرانسهای رسمی به تصویب رسید.
روند وحدت دو آلمان چنان شتابان و بیمحابا پیش رفت که فرانسویها فرصت ابراز نگرانی خود را از آینده آلمان متحد پیدا نکردند. از فروریزی دیوار برلین در نهم نوامبر 1989 تا تاریخ تعیین شده برای وحدت یعنی سوم اکتبر 1990 چیزی کمتر از یک سال فاصله بود و اراده دو ابرقدرت جهان به همراه آلمان و انگلستان و رضایت آشکار و پنهان دیگر کشورهای اروپایی چنان چیره بود که فرانسویها را در یک بنبست اخلاقی قرار می داد. آلمان در آغاز وحدت سعی فراوان کرد تا نشان دهد که قصد دارد از همه قدرت و استعدادهای خود برای خدمت به وحدت اروپا و حفظ صلح بهره گیرد. شاید فرانسه هم که بیشترین نگرانی را از ناحیه قدرت نظامی آلمان احساس می کرد با تشکیل بریگاد فرانسوی ـ آلمانی راهی برای نوعی نظارت بر نیروهای نظامی آلمان پیدا کرده بود.
در چنین شرایطی بود که فرانسه ـ آلمان اندکی پس از وحدت آلمان یعنی ششم اکتبر 1990 کنوانسیون فرانسوی ـ آلمانی برای اروپا را در مقر یونسکو امضاء کردند و در نامه مشترکی به تاریخ ٦ دسامبر 1990 خطاب به ریاست دوره¬ای جامعه اروپا بر وحدت سیاسی اروپا تاکید و در شورای اروپایی رم در دسامبر در تدارک مقدمات کنفرانس بین حکومتی ماستریخت به گونه ای جدی همکاری کردند. اینها همه نشانه های ادامه یافتن راه مشترک آلمان و فرانسه در دهه 1990 بر سر مسائل اروپا بود و گرنه روابط معمولی دو کشور پیوسته با مشکلاتی روبرو بود. در اکتبر2002 و طی اجلاس اتحادیه در بروکسل، آلمان و فرانسه زمینه را برای مذاکره در مورد الحاق ده دولت جدید به اتحادیه فراهم ساختند و با توافق در مورد چگونگی تأمین مالی بازار کشاورزی اتحادیه بعد از الحاق ده دولت جدید نمونهای دیگر از توافق برای وحدت در سطح اتحادیه را به منصه ظهور رساندند و شرودر و شیراک در مورد مسائلی مهمی در این زمینه به توافق رسیدند.
همچنین وزیران وقت خارجه فرانسه و آلمان طرحهای مشترکی را مطرح کردند، از جمله ایجاد اتحادیه دفاعی وامنیتی اروپایی و تحقق آزادی، امنیت و عدالت در درون اتحادیه که این طرح نیز با استقبال فراوان شهروندان اتحادیه اروپا روبرو شد. درخصوص همکاریهای دوجانبه فرانسه و آلمان "گرهارد شرودر" اظهار داشت: امروزه دو کشور فرانسه و آلمان مهمترین شرکای یکدیگر در عرصههای سیاسی و اقتصادی هستند به گونهای که آلمان به تنهایی واردکننده 16 درصد از مجموع صادرات فرانسه است.
شرودر با اشاره به اهمیت همکاری های بن و پاریس در مسایل اروپایی افزود: بدون نظر مساعد فرانسه و آلمان هیچ تصمیم مهمی در اتحادیه اروپا گرفته نمیشود و هیچ طرح بزرگی به تصویب نمیرسد. وی از این دو کشور بهعنوان دو موتور محرک در تحولات اروپایی یاد کرد و گفت: این همکاری نزدیک نه تنها برای دو کشور بلکه برای کل اتحادیه اروپا مهم است.
همکاری آلمان و فرانسه در دوره سارکوزی
"نیکلا سارکوزی" نیز در دوران ریاست جمهوری خود همکاری تنگاتنگی با آلمان داشت و حتی اولین سفر خارجی خود را به آلمان انجام داد و در روند همگرایی اتحادیه اروپا و تقویت محور پاریس-برلین مواضع بسیار مشترکی با صدر اعظم آلمان "آنگلا مرکل" داشت، حتی چند ماه پیش نیز به جهت بحران مالی پیش آمده در اروپا و آمریکا با هماهنگی مرکل خواستار ایجاد تغییرات در پیمان اتحاد اروپا برای نجات یورو از وضع موجود شد. سارکوزی در سخنانی گفت: اروپا باید تجدید ساختار شود و آلمان و فرانسه در قلب آن قرار گیرند تا ثبات این منطقه حاصل شود.
به هر حال همکاریهای فرانسه و آلمان در زمینه اتحاد اروپا تا کنون نتایج بسیاری را با خود به همراه داشته است و می توان گفت معاهده الیزه سر فصل مهمی در همکاریهای فرانسه و آلمان و وحدت اروپا به شمار می رود. در عین حال روند همگرایی در اتحادیه اروپا طی سالیان گذشته با محوریت آلمان و فرانسه پیش رفته است و مشکلات در تعمیق این همگرایی نیز با هماهنگی و وحدت برلین و پاریس حل شده است.