به گزارش مشرق محمد ایمانی در توئیتی نوشت: میزان مشارکت در انتخابات را باید بر اساس "متغیر های واقعی" سنجید و نه در خلاء و به شکل فانتزی. باید دید انتخابات اخیر در چه شرایطی برگزار شد؟ برنامه دشمن چه بود؟ و مدیریت دولت مستقر چه تاثیری بر نشاط یا دلسردی مردم داشت؟ و عدم احراز صلاحیت برخی نامزد ها چه قدر می توانسته موثر باشد؟
یک مدل ارزیابی، مقایسه اصل برگزاری توام با امنیت و آرامش انتخابات، در مقایسه با هدفگذاری عملیات یک دهه ای دشمن است. برنامه جبهه دشمن، ویرانی و انهدام ایران با فشار بیرونی و داخلی (نفوذ و اختلال) بوده است.
این همان است که اکبر گنجی اصلاح طلب فراری، اواخر اسفند 98 درباره اش فاش کرد: «ما کارمندان دولت های راست افراطی، از طریق کرونا هراسی، ایران و ایرانیان را نابود خواهیم کرد. ما کارمند رسمی بخش پروپاگاندای ترامپ، جانسون، نتانیاهو و سعودی هستیم. وظیفه ما وحشت افکنی است تا با فروپاشاندن سازمان اجتماعی، مردم را به خشونت جمعی بکشانیم. گمان باطل نکنید که ما «مخالف سیاسی» و «مدافع حقوق بشر» هستیم. ما تشنه مرگ و خون مردم ایرانیم. کاری را که شدید ترین تحریم ها نتوانست انجام دهد، ما موظفیم انجام دهیم».
این همان پروژه ای است که مدیر کانال آمدنیوز درباره اش گفت: «در انتخابات 96 این جور نبود که راه بیفتیم و بگوییم اصلاح طلبیم، یا عاشق روحانی هستیم. مجموعه ما در انتخابات تحلیل امنیتی داشت. آیا اگر رئیسی یا قالیباف سر کار بود، این مشکلاتی که در کشور وجود دارد، و این تظاهراتی که ایجاد شد، آیا بود؟ ما بر اساس تحلیل امنیتی به این نتیجه رسیدیم که باید برویم پشت سر فردی مثل روحانی. کشور باید به نقطه جوش می رسید و اگر آدمی مثل رئیسی یا قالیباف سر کار می آمد، کار به نقطه جوش نمیرسید».
نکته دوم، که متاسفانه با نقشه دشمن همپوشانی داشت، عملکرد مایوس کننده بلکه به ستوه آورنده دولت مستقر است. این دلزدگی وقتی به لحاظ تاریخی با نابسامانی دو سال آخر دولت احمدی نژاد جمع شد، تصویری نا امید کننده را در ذهن بخشی از مردم پدید می آورد؛ مبنی بر این که آمدن و رفتن دولت ها، تاثیری در بهبود شرایط معیشتی ندارد و انتخابات، فایده مند نیست.
همینجا ضرورت دارد اظهارات علی شکوری راد (از افراطیون مدعی اصلاحات ) را مرور کنیم که پس از شوک گران کردن سه برابری بنزین و التهابات ناشی از آن، با وقاحت گفت: «اعتراضات اخیر، موجب ریزش رای اصلاح طلبها نشده یا اگر شده خیلی کمتر از میزانی است که از رای اصول گراها ریزش کرده. اعتراضات معمولا در حواشی شهرهای بزرگ و مناطقی که مردم از برخورداری مالی کمتری بهرهمند هستند، اتفاق افتاد. مردم اینجاها همانطور که نماز می خوانند و روزه می گیرند، میآ مدند و رای میدادند. اینها الان آسیب دیدهاند. بنابراین برخلاف دورههای قبل که کاهش مشارکت، بیشتر به ضرر اصلاحطلبها بود، این بار کاهش رای، بیشتر در اردوگاه اصولگرایان اتفاق افتاده است».
یک واقعیت مهم دیگر که در ارزیابی میزان مشارکت، عمدا یا سهوا مغفول می ماند، توجه نکردن به "جمعیت واقعی رای دهندگان" در دنیا و کشورمان، در مقایسه با "جمعیت واجد حق رای" است.
در همه کشورها، 15 تا 30 درصد شهروندان در هر صورت، به انتخابات اهمیت نمیدهند و در قطبیترین و هیجانیترین شرایط اجتماعی و سیاسی هم میل به مشارکت ندارند؛ بیآنکه الزاما سیاسی و تحریمی باشند.
در انتخابات اخیر آمریکا که در داغ ترین وضعیت سیاسی و شرایطی به شدت قطبی شده برگزار شد، حدود 62 درصد مردم شرکت کردند و 38 درصد رای ندادند.
در سیزده دوره انتخابات ریاست حمهوری ایران نیز، میزان مشارکت به ترتیب: 67، 64، 74، 54، 54، 50، 79، 67، 62، 85، 72، 73 و 49 درصد بوده است.
به عبارت دیگر، متوسط مشارکت در دوازده دوره انتخابات گذشته -بدون احتساب حجم تبلیغات رسانه های اردوگاه دروغ و سوء مدیریت دولت فعلی- 66.7 درصد بوده و مشارکت فعلی، 18 درصد کمتر از متوسط 12 دوره قبلی است. اگر هم با دو انتخابات ریاست جمهوری قبلی مقایسه کنیم، کاهش مشارکت 23 درصد بوده است.
بنابراین ارزیابی واقعی، مقایسه میزان مشارکت فعلی با متوسط 12 دوره یا دو دوره قبلی است و نه 100 درصد واجدان حق رای که به طور متوسط، 20 تا 30 درصد آنها "هرگز" یا "غالبا"، میلی به شرکت در هیچ انتخاباتی در دنیا و کشور ما ندارند.
اگر رقم 18 یا 23 درصد را میزان واقعی کاهش مشارکت بدانیم، متغیرهای زیر در آن موثر بوده است:
نگرانی از کرونا که در انتخابات کشورهای مهم 11 تا 20 درصد موثر بوده است. آقای وهابزاده مشاور وزیر بهداشت میگوید گروههای حساس، بیماران و سالمندان، جمعیتی حدود 10 میلیون نفر را تشکیل میدهند که بسیاری از آنها به خاطر نگرانی از کرونا نتوانستند در انتخابات شرکت کنند.
سوء عملکرد بی سابقه دولت مستقر. در نظرسنجی شهریور سال گذشته ایسپا، 69 درصد مردم گفته بودند وضعیت اقتصادی شان به نسبت پنج سال قبل (پیش از برجام) بدتر شده و فقط 12 درصد معتقد بودند وضع شان بهتر شده است. در هشت ماه بعدی تا انتخابات هم بی تدبیری دولت، بیشتر و مشکلات معیشتی، افزونتر شده بود.
فضا سازی مسموم شبکه رسانه ای وابسته به ناتوی اطلاعاتی و فرهنگی (ویرانی طلبان ایران).
اخلال و اختلال های پدید آمده در روز رای گیری در داخل و خارج کشور.
عدم احراز صلاحیت برخی نامزدها، که شاید می توانست چند درصد مشارکت را افزایش دهد، یا دست کم، بهانه را از دست بهانه جویان بگیرد؛ بهانه جویانی که عملکرد آنها در دولت روحانی و احمدی نژاد (دو سه سال آخر)، یکی از دلایل کاهش کارآمدی دولت و یاس مردم بوده است.
مشخصا درباره فضا سازی مسموم برخی از مدعیان اصلاح طلبی که در دولت ائتلافی روحانی حضور داشتند، باید یادآور شد که این ائتلاف و رئیس آنها (خاتمی) در انتخابات نامزد داشتند، اما بیش از ۲.۴ میلیون رای (۷ درصد کل آراء ماخوذه و ۴ درصد کل واجدان حق رای) کسب نکردند.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.