به گزارش مشرق، قسمت پنجم فصل بنی امیه برنامه سوره، شب گذشته (جمعه ۲۲ مرداد ماه) با حضور جواد سلیمانی امیری عضو هئیت علمی موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) و با موضوع جاهلیت اموی از شبکه چهار سیما پخش شد.
سلیمانی امیری در ابتدای برنامه به معرفی جریان فکری امویان پرداخت و گفت: من بنی امیه را یک جریان فکری سیاسی می بینم که این جریان چهار شاخصه اصلی دارد؛ اول اینکه زرسالار و برانداز است یعنی مبنای همه چیز برپایه زر است و توحید، نبوت و معاد هیچ جایی ندارد.دومین ویژگی این است که انحصار طلب و زیاده خواه است. روز فتح مکه از ترس شمشیر پیامبر و جمعیت زیادی که برای فتح مکه اعزام شده بودند، ابوسفیان به حضرت عباس (ع) گفت: پادشاهی برادرزاده تو بالا گرفته است. یعنی نگاه او به نبوت از همان روز نخست پادشاهی بود، وقتی هم دیدندکه حرف اسلام نمی شوند با لباس و نقاب اسلام به صورت منافقانه مسلمان شدند و سعی کردند امتیاز بگیرند. ویژگی سومشان این است که دشمن اسلامند. ویژگی چهارم هم اینکه اینها مثل سایر قبایل نبودند که اسلام را قبول نداشته باشند و وجه تمایزشان این است که اهل برنامه ریزی اند و فکر تشکیلاتی و حزبی دارند. اگر بخواهم یک مثال امروزی بزنم اینکه، امروز جمهوری اسلامی ایران دشمنان و ر قبای زیادی دارد اما کمتر کشوری است که مثل اسرائیل همه هم و غمش این باشد که نظام جمهوری اسلامی را براندازی کند و برای این براندازی برنامه داشت.
وی افزود: من در این برنامه قصد دارم بیشتر درباره ویژگی چهارم و چرایی آن صحبت کنم. از شواهد تاریخی که در دست است معلوم می شود بعد از رحلت پیامبر (ص) هدف بنی امیه برگرداندن جاهلیت و نابودی اسلام از طرق نفوذ و استحاله است. یکی از هنرهای امویان این بود که درتحریف واژگان و تحریف قرآن سابقه طولانی داشتند. جاهلیت عنوانی است که قرآن مجید برای چنین جامعه ای انتخاب کرد. همانطور که در جهان امروز دنیا را به متمدن و متوحش یا مدرن و سنتی تقسیم می کنند، قرآن مجید هم آن زمان براساس واقعیت هایی که در عالم حاکم بود، صفت جاهلیت را برای این جامعه انتخاب کرد. در یکی از آیه های قرآن خطاب به زنان پیامبر (ص) آمده است: مانند زنان دوران جاهلیت اول زینت آرایی نکنید. جاهلیت اول مربوط به دوران پیش از پیامبر مربوط میشود. ما جاهلیت ثانی و حتی به گفته سید قطب جاهلیت قرن بیستم هم داریم. یعنی کسانی که در قرن بیستم زندگی می کنند اما سبک زندگیشان شبیه دوران جاهلیت است.
دیانی در ادامه این بحث از سلیمانی امیری پرسید که گسترده کردن دایره جاهلیت باعث می شود که اینگونه برداشت شود که جاهلیت امروز در جهان هم مثل جاهلیت بنی امیه است در حالیکه ما می خواهیم بدانیم که وجه تمایز جاهلیت امویان با سایر جاهلیت ها چیست؟
میهمان برنامه سوره پاسخ داد: جامعه ای که نگاهش به مبدا هستی، جایگاه انسان، جهان وارزشهای اخلاقی نگاه واقعی نباشد جامعه جاهل است بنی امیه قصد دارد جامعه زمان خودش را به دوران جاهلیت اول یعنی زمان بعثت پیامبر (ص) برگردانند. استراتژی شان هم نفوذ و استحاله است. آنها ظرف اسلام را واژگون میکنند تا ظرفش خالی شود. اسلام یکسری احکام دارد که حکم ظرف را دارند، یکسری احکام هم در حکم مظروف هستند. مظروف نماز، روزه، حج، خشوع و بندگی در مقابل خداست اما ظرف نماز گفتن الله اکبر و بقیه حرکات نماز است. بنی امیه فقط این ظرف را حفظ کردند و از آن در راستای حفظ قدرت استفاده کردند. یعنی امام جمعه و امام جماعت شدند اما روح بندگی در نمازهایشان نبود. اگر نماز من مومن و روحانی، ابزاری شود برای به دست آوردن مقام و پول، نمازم نماز اموی است چون مغز ندارد و این مغز هم عبودیت و خضوع در برابر خداست.
دیانی پیروی این بحث گفت: یک زمانی یکی از فرماندهان مدافع حرم تعریف می کرد که صدای نماز خواندن و قرآن خواندن داعشیها مو برتن ما سیخ می کرد، آیا این رفتار هم رفتار اموی است؟
عضو هئیت علمی موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) ر فتار داعشی ها را شبیه رفتار خوارج دانست و توضیح داد: اگر کسی دچار جاهلیت وکج فهمی از دین شود، در رفتارش عبودیت نیست لذا خشک مقدسهایی که دچار کج فهمی دین می شوند جنایاتی که در تاریخ می کنند با جنایاتی که اصلا خدا را قبول ندارند یکی است. اگر ابوسفیان دستور میداد که جلوی عمار، مادرش را شکنجه کنند و یا به کودکان رحم نمی کردند، همین کار را خوارج در زمان امیرالمومنین (ع) انجام دادند. همانطور که در نماز خوارج روح بندگی نبود، در نماز و روزه و قرآن خواندن داعشی ها هم روح عبودیت حاکم نبود چون رفتاری خلاف آن عبودیت انجام می دادند.
مجری برنامه سپس از سلیمانی امیری پرسید: آیا اهل بیت علیهماالسلام هم حزبی عمل میکردند؟
وی توضیح داد: حزبی بودن اهل بیت، حزب شیعه است. حزب شیعه برمینای ایدئولوژی و باورهای حق است و با تعصبات قومی – قبیله ای فرق دارد.
این استاد تاریخ اضافه کرد: پس از اینکه قدرت و ثروت در دست بنی امیه افتاد، سبک زندگی جاهلی را به نمایش درآوردند و این به نمایش درآوردن، باعث شد که سبک زندگی جاهلی در جامعه ارزش شود. مثلا اینکه زندگی اشرافی و تجمل گرایی را در جامعه باب کردند. تقسیم نامساوی بیت المال که توسط خلیفه دوم اتفاق افتاد با اشاره به عمروعاص بوده است. علاوه بر رواج تجمل گرایی، فساد خواری را هم به نمایش گذاشتند و مثلا شراب خواری را در جامعه رواج دادند و به نمایش گذاشتند وبسیاری از مسائل را عادی سازی کردند. کار دیگری که انها انجام می دادند تحریف عقاید و احکام دینی بود. در چنین جامعه ای هرکسی برای خودش یک تعریفی از دین ارائه داد و گفت دین همینی است که من می گویم. مرجعیت سازی از دیگر اقدامات بنی امیه بود. به این شکل که یک نفر را به دروغ مرجع تقلید میکردند در زمانی که حضرت علی (ع) حضور داشتند. به بیان دیگر، بنی امیه مراجعی داشتند که فتوای متناسب با چیزی که لازم داشتند صادر می کردند. عبدالله بن سلام یکی از این افراد بود. در تمام ۱۰ سالی که امام حسین (ع) مرجع دینی بود حدود ۶۰ حکم شرعی از ایشان باقی مانده است. ولی بنی امیه تلاش کرد به مرور زمان مرجعیت دینی اهل بیت را از بین ببرد و قداست اهل بیت را از بین بردند. در گام دوم به جنگ با اهل بیت هم مشروعیت دادند و در گام سوم هم که خوارج مطرح کردند که اهل بیت کافر است. در این میان خواص تجدید نظرکننده مثل خلیفه اول، خلیفه دوم، عبدالرحمان بن عوف، عثمان، طلحه و زبیر هستند. اینها اهل بیت را از مرجعیت انداختند. در همه انقلاب های ارزشی اینگونه است که قداست های آن انقلاب را اصحاب نزدیک به رهبر انقلاب می توانند از بین ببرند و معمولا هم از صلاح مصلحت اندیشی استفاده میکنند.
سلیمانی امیری بیان کرد: امام صادق در اصول کافی مطرح کردند که بنی امیه، مردم را آزاد گذاشتند که مومن به خدا شوند. از طرفی آنها خودشان را خلیفه خدا میدانستند. بنی امیه توحید در خالقیت را آزاد گذاشتند ولی بعدا آنچه خودشان می خواستند را حکم می دادند و می گفتند این حکم را اجرا کنید. در واقع گفتند شما قبول کنید که خدا وجود دارد ولی از حکم کسی که ما معین میکنیم تبعیت کنید. به خاطر همین آزادی، مردم گفتند که خلفای اول، دوم، سوم درست میگوید. در جنگ صفین میگفتند معاویه درست میگوید. در جنگ با امام حسین (ع) هم می گویند یزید درست میگوید. اتفاقی که میافتاد این بود که مردم اصلا نمی فهمیدند که دارند شرک میکنند و خودشان را دیندار میدانستند.
در جمع بندی گفت: بنی امیه با کارهایی که انجام دادند توانستند فرهنگ جاهلیت را به جامعه برگردانند. یعنی ظاهر دینی وجود دارد ولی در باطن خبری از دینداری نیست. جاهلیت دوم نسبت به جاهلیت اول که مربوط به دوران قبل از پیامبر(ص) بود سخت تر است چون در پوسته دین قرار دارد. در این جاهلیت امام حسین (ع) دیگر نمی توانست با وحیف جاهلیت را از بین ببرد، لذا با خون خود جاهلیت را نجات داد چون بعد از عاشورا، غیرت دینی جامعه برافروخته شد و نهضت اشک و زیارت در جامعه پدید آمد. قیام مختار و قیام توابین برپا شد و حکومت های شیعی پدید آمد و مکتب شیعه رشد کرد.