به گزارش مشرق، از احتمال شکست مذاکرات صحبت میکنند و بر روی توسل به «گزینههای جایگزین» در صورت شکست مذاکرات وین مانور میدهند. این سناریوی تکرارشونده طرفهای غربی قبل از آغاز هر مذاکرات است که در روزهای گذشته هم تکرار شده است.
تمرکز بر احتمال به ثمر ننشستن مذاکرات به دلیل آنچه «مطالبات زیادهخواهانه ایران» خوانده شده و یا آمادگی برای افزایش فشار بر ایران در صورت شکست مذاکرات، 2 محور ثابت پیامهای مقامهای کشورهای غربی و رسانههای نزدیک به آنها را به با نزدیک شدن به موعد برگزاری گفتوگوها تشکیل میدهد.
در یکی از تازهترین مصادیق چنین رویهای خبرگزاری رویترز یکشنبه از تاکتیک قدیمیاش یعنی استناد به منابع گمنام غربی برای القای این پیام که نباید انتظار چندانی از گفتوگوها داشت استفاده و تلاش کرده تیم مذاکرهکننده جدید ایرانی را مقصر هر گونه شکست احتمالی در گفتوگوها نشان دهد.
رویترز در بخشی از این گزارش نوشته است: «تیم مذاکرهکننده جدید ایران مطالباتی مطرح کرده که دیپلماتهای اروپایی و امریکایی آنها را غیرواقعبینانه میدانند. آنها اصرار میورزند که همه تحریمهایی که آمریکا و اتحادیه اروپا از سال 2017 وضع کردهاند از جمله تحریمهای غیرمرتبط با برنامه هستهای رفع شوند.»
این رسانه انگلیسی در بخشهای دیگر این گزارش هم از مضامینی مانند «مواضع زیادهخواهانه» و «وقتکشی» برای تلقین این ایده که اگر مذاکرات به سرانجام مطلوب نرسد باید خواستههای مثلاً «زیادهخواهانه» ایران را عامل و مقصر آن دانست استفاده کرده است.
چنین رویکردی البته نه فقط در عرصه رسانه بلکه در موضعگیریهای مسئولان کشورهای غربی هم مشهود است و به خصوص با نزدیک شدن به موعد گفتوگوها شدت گرفته. مثلاً «رابرت مالی»، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران هم تهران را به استفاده از گفتوگوهای وین به عنوان «دستاویزی برای تسریع برنامه هستهای» متهم و تهدید کرده چنانچه نتایج لازم در مذاکرات حاصل نشود «کسی نباید از افزایش فشارها بر ایران شگفتزده شود.»
این مضامین تقریباً در هر موضع دیگری که از سوی نمایندگان کشورهای غربی گرفته شده بارها و بارها تکرار شده و میشود.
نکته جالب درباره این خط مشی طرفهای غربی آن است که آنها پیش از آنکه هنوز گفتوگویی با نمایندگان ایران انجام داده باشند این «بازی شماتت» را کلید زدهاند تا بیم انتظاری ناشی از احتمال مقصر انگاشته شدن را به یک سایه تهدید جدید بر سر تیم مذاکرهکننده ایرانی تبدیل کنند.
در سوی دیگر ماجرا، تیم مذاکرهکننده ایران عموماً بر همان شرایطی به عنوان لازمههای موفقیت مذاکرات تأکید کرده که از مدتها پیش با توجه به نقض عهد آمریکا و کشورهای اروپایی از سوی تهران به عنوان لازمههای موفقیت مذاکرات ذکر شدهاند.
خواستهها و مطالبات ایران، بر خلاف تبلیغات و عملیات روانی طرفهای غربی ریشه در بافت کلی مربوط به حوادث رخداده در خصوص برجام دارند و بر خلاف شانتاژهای طرف مقابل به صورت غیرعقلانی از چنین رویدادها و واقعیتهایی تقطیع نشدهاند.
مثلاً ایران با توجه به اینکه آمریکا در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ از برجام خارج شده خواستار معرفی شدن مکانیسمی است که ضمانت کند چنین نقض عهدی مجدداً تکرار نخواهد شد؛ حال آنکه طرفهای غربی برای آنکه بتوانند خروج از برجام را به عنوان یک اهرم فشار علیه ایران حفظ کنند با شانتاژهای روانی سعی میکنند درخواست ایران را به عنوان یک درخواست زیادهخواهانه معرفی و تبلیغ کنند.
به عنوان مثال دیگر، جمهوری اسلامی ایران تأکید کرده با توجه به اینکه طرف آمریکایی طرفی بوده که برجام را نقض کرده و از آن خارج شده و جمهوری اسلامی ایران تنها در واکنش به نقض عهد طرفهای غربی تعهداتش را کاهش داده است لازم است که آمریکا ابتدا با رفع همه تحریمها حسن نیت خودش را اثبات کند.
چنین درخواستی از سوی ایران به قدری منطقی است که حتی برخی از نمایندههای کنگره آمریکا و یا رسانههای این کشور هم به دولت بایدن پیشنهاد کردهاند با توجه به اینکه آمریکا طرف ناقض برجام بوده لازم است با رفع تحریمها گام اول را برای بازگشت به آن بردارد.
تیم آمریکایی در مقابل به جای توجه به چنین پیشنهاداتی به طرح ایدههای غیرعملی و یکجانبهنگری مانند «توافق موقت» روی آورده و به دنبال آن است اینطور وانمود کند که رد طرحی که در آن حقوق و استدلالهای یک طرف به طور کامل نادیده گرفته شده پشت کردن به دیپلماسی و قانون است.
تقریباً در تمام موارد دیگر از این دست نیز استدلالهای طرف غربی چنانچه در بافت زمینهای خود قرار داده شوند که تلاش زیرکانهای برای لاپوشانی آنها در میان اطلاعات حاشیهای انجام شده به سرعت تهی بودنشان آشکار میشود.
یکی از دلایل نیاز طرفهای غربی به چنین شانتاژهایی این است که وضعیت مذاکرات به گونهای است که ایران پس از پشت سر گذاشتن دوران «فشار حداکثری» و نشان دادن ناکارآمدیهای آن دست برتر را در وین در اختیار دارد. تشدید تحریمهای آمریکا در دوران ریاستجمهوری «دونالد ترامپ» اگر چه برای اقتصاد ایران بسیار آسیب زا بوده اما کشورمان را بیش از هر زمان دیگری به خودکفایی رسانده و در صورت آزاد شدن چند صد میلیارد ثروت ایران در بسیاری از کشورها، با تقویت اقتصادی، موقعیت ایران را به عنوان قدرتی منطقهای در خاورمیانه تحکیم میکند.
در همین راستا پایگاه خبری بلومبرگ چندی پیش در تحلیلی نوشته بود دیوار حمایتی چین و روسیه از مطالبات هستهای بر حق ایران در مذاکرات موجب شده که اقدامات و تلاشهای آمریکا و کشورهای اروپایی برای پیشبرد خواستههایشان از طریق فشار با موانع جدی مواجه شود.
این پایگاه خبری تصریح کرده بود که تحولات جدید فضایی را برای دولت جدید ایران ایجاد کرده تا فهرست امتیازات خود از واشنگتن را در مذاکرات طولانیتر کند. علی واعظ مدیر پروژه ایران در گروه بین المللی بحران، موسسه تحقیقاتی مستقر در بروکسل که قبلاً توسط رابرت مالی، نماینده ویژه کنونی آمریکا در امور ایران، رهبری می شد گفته است که «مذاکره کنندگان ایران میبینند که تحریم های آمریکا بازدهی کمتری دارد و احتمالاً تقاضای کاهش تحریمهای فراتر از مجازاتهای هستهای اعمال شده توسط ترامپ را خواهند داشت».
از طرف دیگر، بسیاری از تحلیلگران اتفاق نظر دارند که آمریکا هیچ گزینه جایگزینی غیر از برجام برای جلوگیری از پیشرفت برنامه هستهای ایران ندارد و تمامی طرحهای جایگزین برجام گزینههای سختتر و یا حتی غیرممکن برای طرف غربی هستند.
دیگر متغیری که در اینجا در کار است این است که آمریکا این فضا را درک کرده که راهبرد مذاکره و فشار که در دولت روحانی به عنوان یک راهبرد اصلی در دستور کار قرار گرفته بود در دولت سیزدهم ابراهیم رئیسی عملاً بیاثر است و این دولت قصد دارد مطالبات ایران را از موضع قدرت پیگیری کند.