به گزارش مشرق به نقل از فارس، یک منبع فرانسوی که افسر بازنشسته سرویس اطلاعاتی فرانسه است و در حوزه امنتی-اطلاعاتی دستکم 30 سال سابقه دارد، هر چند خواستار بقای نظام سوریه نیست اما معتقد است که حضور تکفیریها در قدرت در سوریه بسیار خطرناکتر از نظام کنونی سوریه برای [اسرائیل و غرب] است.
این مقام سابق اطلاعاتی فرانسه رئیس یک مرکز مطالعاتی در پاریس نیز هست و به دلیل صراحتی که در گفتوگو با عربیپرس داشت، ترجیح داد که نامش فاش نشود.
این مرد، در زمانی که نخستوزیر فرانسه اختیارات امنیتی داشت (و پس از آن به رئیس جمهور منتقل شد) در دفتر یکی از نخستوزیرهای فرانسه فعالیت میکرد. این مقام سابق در مرکز مطالعاتی خود مقابل قرارداد دولتی یا با شرکتهای بزرگ،در خصوص مسائلی مانند تروریسم مشورت میدهند. او اکتبر گذشته به همراه یک گروه تحقیق از چند سازمان غربی به سوریه آمد. سازمانهایی که اعلام کردند میخواهند به قربانیان تروریسم کمک کنند. این تیم تحقیق، گزارشی بسیار مهم تهیه کرد که حتی در سوریه به دلیل کمتوجهی و کمتجربگی در استفاده از گزارشهای خارجی، راهی به رسانهها نیافت؛ گزارشی که با بیطرفی و بدون جانبداری تهیه شده بود هر چند که بنای کار این تیم دشمنی با سوریه است اما دشمنی این تیم با تروریستها[ی سوریه] بیشتر بود و بنابراین گزارش آنان متعادل بود (از یک سو دولت را به سرکوب تظاهراتکنندگان محکوم و از طرف دیگر اقدامات تروریستها در قتل مردم و عناصر ارتش و نظامیان سوری را محکوم کرد).
در این گزارش، اطلاعات زیادی را این کارشناس فرانسوی مطرح کرد که بیشترش معانی خطرناک و مهمی دارد. وی این اطلاعات را بنا بر دوستی و رابطه نزدیکی که با منابع متعدد در مسکو و واشنگتن و همچنین با مخالفان سوریه در دمشق دارد به دست آورده است. مخالفانی که حامی جدی افراد مسلح سوریه هستند اما به گفته عربیپرس مهم ترین مطلبی که این کارشناس بیان کرد، این است:
آمریکا با ارتش خود سوریه را اشغال نکرده ولی طوری دیگر الان آن را به اشغال درآورده است!
وی در پاسخ به این سوال که «چگونه...؟»، گفت: آمریکا، سوریه را با مزدوران تکفیری و همقطاران آنان در مخالفان سوریه که سلاح برداشتهاند و از حمایت مالی خارجیها برخوردار شدهاند اشغال کرده است. کسانی که با هماهنگی آمریکا طبق طرحهای افسران آمریکایی و راهبردی آنان میجنگند؛ افسرانی که در مرز سوریه مستقر هستند و گاهی وارد سوریه میشوند. سپس گفت: آیا آمریکا ماهوارهها و سامانههای جهانی جاسوسی و ارتباط نظامی خود را جز برای جنگ خود و ارتش خود به کار میگیرد؟
سوریها (ارتش سوریه) با یک ارتش کاملا آمریکایی میجنگد؛ جز اینکه سربازان جدید هنوز ملیت آمریکایی نگرفتهاند.
این کارشناس فرانسوی گفت آیا هزاران نفر از اینها در جنگ علیه عراق از جانب آمریکا به خدمت گرفته نشدند؟ در حالی که آنان مهاجران غیرقانونی بودند و فقط به این دلیل ملیت آمریکایی به آنان داده شد که در ارتش آمریکا در عراق خدمت کردند.
جزئیـــات مصاحبه عربیپرس با این مقام اطلاعاتی سابق فرانسه :
راه رسیدن به بیانیه پایانی ژنـو ؛ اسد میماند و اشغالگری آمریکا رو به زوال است
خضر سعید در این گزارش که به مصاحبه خود با این مقام سابق اطلاعاتی فرانسه پرداخته است نوشت: در کنفرانسها و اجلاسهای بینالمللی، [مذاکرات] پشتپرده همیشه نقشی اصلی در به نتیجه رسیدن ایفا میکند. نشست معاونان و کارشناسان که محرمانه است، مسیر را معین و گزینههای مد نظر مقامات را تعیین میکند و پس از آن مقامات حرف آخر را در آن میزنند. مانند اجلاس ژنو برای سوریه که شنبه 30 ژوئن با حضور وزرای خارجه آمریکا و روسیه برگزار شد که البته دیگر وزرای خارجه حضورشان مالایلزم بود چرا که وقتی آب توافق روسیه و آمریکا حاصل شود، تیمم حضور کشورهای دیگر باطل است چرا که توافق لاوروف و کلینتون مهم بود.
خضر سعید نوشت: اروپاییها از نقشهای دومی که آمریکا به آنان میدهد، خوشحالند. اعراب هم با اتحادیه عربشان و حمد [قطریها] با جاسمشان ابراز صاحباختیار خود (آمریکا) هستند که گاهی آزادی نطق به آنان داده میشود و گاه باید ساکت باشند.
وقتی برخی سران عرب مانند نبیل العربی (دبیر کل اتحادیه عرب) یا حمد بن جاسم (نخستوزیر-وزیر خارجه قطر) سخن میگویند، هیلاری کلینتون (وزیر خارجه آمریکا) با بیمیلی به آنان گوش میکند و سرگی لاوروف میپرسد که چه چیزی او را مجبور میکند که به کسانی گوش کند که زیردستان کارمندان هیلاری کلینتون هستند و میتواند مسئله را از معاونان خود دریافت کند.
دو طرف تصمیمگیرنده در اینجا معتقدند که هر یک متحدی دارد که در میدان سوریه در حال مبارزه است اما واقعیت طبق گفته این مقام سابق اطلاعاتی فرانسه اینگونه است که:
آمریکا صاحب تصمیم و اختیار مخالفان سوریه است اما روسیه راهی ندارد جز قبول آنچه بشار اسد قبول میکند.
در نشست سران 20 در مکزیک، دولت آمریکا چند گام مقابل اصرار روسیه بر تحکیم آخرین موضع مادی و معنوی خود (یعنی در پایگاه طرطوس سوریه) در مدیترانه، عقب نشست. باراک اوباما بر حفظ آبروی خود مقابل پوتین تاکید کرد: ما فقط کنارهگیری اسد را میخواهیم و عیبی ندارد اگر نظام [سوریه] بر جای خود بماند.
این مقام اطلاعاتی سابق فرانسه افزود: اوباما در مکزیک به نمایندگی از ارتشی حرف میزد که قرار است آمریکا میوه تلاشهایش را بچیند. جنگجویانی در ارتشی که آمریکا آنان را مزدوران خود میداند که از انقلابیون به مبارزانی در ارتش «عمو سام» تبدیل شدهاند؛ همان کسانی که در عراق فرزندان [شرکت امنیتی آمریکایی] بلکواتر بودند.
آمریا سوریه را با ارتش خود اشغال نکرده بلکه به جای آن از ارتش مزدوران و تروریستهای عرب و جنگجویانی استفاده کرده است که برخی اعضای آن گمان میکنند در راه خدا مبارزه میکنند در حالی که شیطان آمریکایی خون آنان را در ژنو و مکزیک و مسکو خرید و فروش میکند.
کلینتون وزیر خارجه آمریکاست نه عضو شورای عالی انقلاب اسلامی در سوریه. بنابراین قدرت چانهزنیاش با روسها درباره سوریه به تجهیز جنگجویان آزادی در سوریه – آنچنان که کلینتون آنان را توصیف میکند- به سلاح و پول بستگی دارد (و تحریک دینی-رسانهای آنان). پول و سلاحی که دوستان عرب [آمریکا] یعنی برخی شاهان و شاهزداگان پرداخت میکنند (هر چند برخی دوست مینویسند و مزدور میخوانند).
در عرصه سیاسی، هیچ یک از شوراهای «نظامی»، «ملی» یا «هماهنگی» [مخالفان سوریه] آزاد نیستند. نه آنهایی که در شام هستند نه آنانی که در استانبول و پاریس و لندن و مکه و دبی و دیگر شهرها هستند. متاسفانه همه مخالفان در نظر آمریکا مثل هم هستند مگر عده قلیلی. فکر میکردیم که آنان اختیار دارند اما نشست [مخالفان سوریه در] قاهره (12 و 13 تیر) نشان داد که چه کسی مستقل است و چه کسی بنده آمریکا.
با چنین دیدگاه واضحی طرفهای مختلف وارد نشست ژنو شدند و جز بر آنچه کارل راف مسئولی در دولت آمریکا در مسکو توافق کرد، توافق نکردند. وی در سفر اخیر خود به مسکو اعلام کرد که دولت آمریکا راهکار روسیه را پذیرفته است یعنی باقی ماندن نظام سوریه و اصلاحات دموکراتیک که ثبات سوریه را تضمین کند اما به یک شرط ساده:
«اینکه بشار اسد پس از توافق دیگر رئیس جمهور نباشد.[اما در مقابل] حق تعیین سرنوشت نظام سوریه با مخالفان سوریه در داخل و خارج آن را به شما [روسها] میدهیم. فقط برکناری بشار اسد و اطرافیان او را که نامشان وارد لیست تحریمهای آمریکا شده است، به ما بدهید و کل نظام مال شما.»
این مقام اطلاعاتی فرانسوی در ادامه گفت: سفر اخیر سرگی لاوروف (اواسط ژوئن) به تهران، در بخشی از آن شامل هماهنگی دو طرف درباره موضوع هستهای و توضیح برخی نقاطی بود که دیپلماسی روسیه در حمایت از تهران بر آن تکیه داشت. اما در بخش مهمتری از این سفر، مربوط بود به سوریه که ایرانیها نقش بسیار مهمتر و بزرگتری در مقایسه با روسها در آن بازی میکنند. چرا که موشکهای حزبالله تحت اختیار روسیه نیست، دست ایران است. وضعیت اوضاع در تنگه هرمز، یمن، بحرین و افغانستان دست تهران است نه مسکو. طرحهای اقتصادی سوریه و کمک به سوریه برای رفع نیازهای اقتصادی از جانب ایران است یا تسهیلاتی که این کشور استفاده میکند از جانب ایران و از همه مهمتر اینکه تهران است که اسرائیل را تهدید میکند و به غرب نشان میدهد در حمایت از سوریه میتواند آن را بزند در حالی که روسیه دوست اسرائیل است که نیاز خود برای مناسبات خوب با تلآویو و از طرفی دیگر موضعش در قبال سوریه را دارای نوعی توازن کرده است.
لاوروف در تهران از تصمیمسازان اصلی و در خصوص موضوع سوریه جملات قاطعانهای شنید: یا اسد یا هیچ راهکاری در سوریه؛ چون حمایتی که اسد در مردم از آن برخوردار است، هیچ کس ندارد حتی نظام و افراد خارج از آن. ما ابزاری داریم که میتواند غرب را وادار کند که کله برخی که بیش از اندازه داغ شده، سرد کند.
(عربیپرس در توضیح این مطلب نوشت که منظور ایرانیها اقدام نظامی علیه سوریه است که منطقه را به آتش میکشد و این تهدیدی است که ایرانیها مکرر آن را قبل از وتو روسیه مطرح کرده بودند. وتویی که بیش از سوریه و ایران، برای خود مسکو خوب بود.)
سنجش نبض ایران از جانب روسیه مقدمه نشست ولادیمیر پوتین و باراک اوباما در مکزیک (نشست سران 20) بود. رئیس جمهور روسیه با دوست آمریکاییاش در حالی وارد نشست شد که حد و مرز امکانات خود در سوریه را میدانست. این حدود را بشار اسد در گفتوگو با تلویزیون ایران مطرح کرد و گفت: راهکار، اگر هم متحدان ما آن را قبول کنند، باید سوریه باشد وگرنه آن را قبول نخواهیم کرد.
ایرانیها همچنین روسها میدانند که بودن بشار اسد ضمانت وحدت سوریه است و کنارهگیری او این کشور را وارد دودستگی و حتی تقسیم میکند.
در مکزیک، پوتین از اوباما سوال کرد: چرا اینقدر بر کنار زدن اسد از قدرت اصرار میکنید اگر شما بر خلاف مخالفان قادرید که سرنوشت بقای نظام سوریه را رقم بزنید حال آنکه دهها هزار نفر از متحدان معارضان را با سلاحهای پیشرفته فعال کردهاید؟
اوباما پاسخش این بود که «شما چرا بر بقای او اصرار میکنید؟»
پوتین در پاسخ گفت: شما قدرت تعیین سرنوشت مخالفان را دارید اما گمان میکنید کسی غیر از رئیس جمهوری سوریه قدرت دارد او را وادار به کنارهگیری کند؟ او تنها کسی است که اختیار تصمیمگیری ارتش و امنیت را دارد و فقط اوست که حمایت بیش از نیمی از سوریها را دارد.
مضمون همین سخنان بین کارشناسان و لاوروف و کلینتون نیز رد و بدل است. کلینتونی که در نشست ژنو از خواسته واشنگتن برای کنارهگیری لیست صدنفره تحریم شده مقامات سوریه، عقبنشینی کرد و به چند نفر از جمله بشار اسد و نزدیکان پرنفوذ مالی و اقتصادی او بسنده کرد تا روسها را وادار که نه تنها با درخواست کنارهگیری اسد از قدرت همزمان با تشکیل دولت وحدت ملی موافقت کند (راهکاری که از خارج بر سوریه تحمیل میشود) بلکه با مبهم ماندن این موضوع در بیانیه پایانی نشست ژنو موافقت کند. بدین معنا که بیانیه ژنو شرط کنارهگیری اسد را داشته باشد بدون اینکه اعلام شود.
روسیه این را رد کرد و نشست ژنو قبل از آنکه آغاز شود شکست خورد در حالی که بیانیه پایانی منتشر شد زیرا آنچه منتشر شد قبلا در سفر راف به روسیه و قبل از دیدار اوباما و پوتین بر سر آن توافق شده بود حال آنکه ابهام داشت و مکانیزم اجرایی آن روشن نبود که این بهانه خوبی برای آمریکا و همینطور روسها بود که در صورت تغییر میزان قوا در میدان سوریه،آن را رد کنند. و این همان چیزی است که آمریکا بر آن تکیه کرده بود اما سوریه قبل از او حمله به افراد مسلح را که در حقیقت ارتش آمریکا در سوریه هستند، آغاز کرده بود.
این مقام اطلاعاتی فرانسه پنهان نکرد که اگر کار [و اختیار] دست لاوروف و پوتین بود در کسب دستاوردهای راهبردی از قِبَل بحران سوریه تردید نمیکردند؛ سوریهای که از آن حمایت کردهاند اما مشکل این دو (پوتین و لاوروف) در وفاداری به نظامی نیست که با قدرت و انسجام خود فرصتی تاریخی به سوریه داده است تا دستاوردهایی به دست بیاورد که در حد و اندازه تقسیم نفوذ میان آمریکا و شوروی است.
موضع آمریکا از فداکاریهای معارضان حقیقی در سوریه سوء استفاده و بهرهبرداری میکند اما مواضع روسیه به سوریه آسیبی نمیزند و حتی بار درگیری او با هشت کشوری که مقابلش هستند کم میکند؛ هشت کشوری که با سیاست، سلاح، برنامهریزی، رسانه و پول مخالفان سوریه را حمایت میکنند. مخالفانی که اسرائیل به آنها رشک میبرد زیرا متحدانش پشت سر آنان متحد شدهاند.
شاید بد نباشد اینجا به مخالفان حقیقی اشاره شود که واقعا خواستار دموکراسی و آزادی هستند و شاید واجب باشد که درخواست کنیم هر کس، از دولت یا از مخالفان که در قتل مردم دست داشته است محاکمه شود... اما آیـا عجیب نیست که حمایتی که از اسرائیل میشود امروز از مخالفان سوریه میشود که اظهار دشمنی با اسرائیل نمیکنند و حتی یک جمعه از جمعههای انقلابشان را به نام آزادسازی قدس یا همبستگی با فلسطین نامگذاری نمیکنند؟ آیـا عجیب نیست که منبع خبری غربیها از کشتارهایی که در سوریه میشود، همین مخالفانی هستند که غرب خودش آنان را حمایت مالی میکند؟ آیـا عجیب نیست که سازمانهای سازمان ملل که با گزارشهای کمیته تحقیق در جنگ غزه بازی کرد، همانها هستند که با قدرت و لجاجت از ادعاهای مخالفان سوریه درباره اتفافات سوریه حمایت میکنند؟
روسها و آمریکاییها سر چه چیزی در ژنـــو توافق کردند؟
این منبع اطلاعاتی فرانسوی در گفتوگوی تلفنی طولانیمدت ما (عربی پرس) گفت: کلینتون سرانجام به امتیازهای قبلی روسیه قانع شد و به آن اکتفا کرد زیرا که لاوروف و رئیس جمهوری روسیه چیزی برای دادن نداشتند و در حقیقت مانند کسی بودند که چیزی را میبخشند که آن را در اختیار ندارند.
بنابراین روسها عاشق چشموابروی بشار اسد نیستند. احساسات و عواطف در سیاستهای بینالمللی جایی ندارد بلکه منافع متقابل است. این وضعیت، تن دادن به واقعیتی است که روسها آن را میدانند و آمریکاییها از اینکه از طریق ارتش آمریکا در سوریه که متشکل از مزدوران است، روی تغییر این واقعیت حساب باز کنند، خسته نمیشوند.
محبوبیت نظام سوریه چگونه است؟
قدرت اسد و وفاداری اقلیتهای جامعه سوریه که میتواند نتیجه نگرانی از قدرت گرفتن تکفیریها باشد، کمتر از 30 درصد حمایت اهل سنت سوریه نیست (روسیه محبوبیت وهابیها و اخوان را در سوریه حدود 20 درصد میداند و محبوبیت نظام را با همه کسانی که منافعشان مادی یا معنوی به نظام بسته است، 30 درصد میداند). اما 50 درصد باقیمانده –طبق اطلاعات روسیه- اهل سنت هستند که کسی را یاری میکنند که امنیت را به محل زندگی آنان برگرداند.
اما اقلیتها در سوریه چه؟
این منبع فرانسوی پاسخ میدهد: معارضان در میان اقلیت سوریه جایی ندارند، اگر هم باشند خیلی محدودند مگر در میان محافل کرد که مخالف دو طرف در سوریه هستند و بیشتر به دلایلی که به ترکیه مربوط میشود به نظام گرایش دارند.
آیا روسها میتوانند بشار اسد را تحت فشار بگذارند که کنارهگیری کند؟
این مقام سابق اطلاعاتی فرانسه گفت: مثلث قدرتی، بحران سوریه را به فرصتی تاریخی برای روسیه تبدیل کرده است که با قدرت به عرصه جهانی بازگردد و بازیگر مهم و فعال باشد نه صرفا تماشاگر و معترض به آمریکا باشد. ضلع این مثلث که در روسیه است، نمیتواند بدون ادواتی از فضای روابط بینالمللی عبور کند که این ادوات در بازی فعلی نقش دارد. دو ضلع دیگر در دمشق و تهران است که روسیه بدون این دو نمیتواند مقابل آمریکا نقشی در این بحران ایفا کند.
این افسر بازنشسته اطلاعاتی فرانسوی افزود: آمریکاییها این امکان را در اختیار دارند که مخالفان را برای سیطره بر تصمیم خلیجی-ترکی حرکت بدهند یا آن را متوقف کنند یا جنگ مخالفان مسلح و رسانهها را علیه نظام سوریه تشدید کند اما روسیه جز بشار اسد چه در اختیار دارد؟
این منبع افزود: قدرت روسیه در این است که بشار اسد تصمیم گرفت قبل از وتو تصمیم خود را با درخواستهایی که به موضع داخلیاش آسیب زد و به نفع آمریکاییها و مخالفان بود، هماهنگ کند.
چگونه؟ آیا وتو روسیه سوریه را حفظ نکرد؟
این منبع پاسخ میدهد: بله حفظ کرد. اما ناتو به دلیل این وتو نبود که از اشغال مستقیم سوریه همچنانکه در لیبی انجام داد، دست کشید. غرب میتوانست خارج از چارچوب شورای امنیت وارد جنگ با سوریه شود اما حسابهایی در خصوص اسرائیل، عراق، ایران، افغانستان و حزبالله وجود دارد. وتو روسیه عامل مکملی بود که به درد سوریه خورد و فوایدی برای آنان داشت اما تنها عامل ممانعت از طرحهای آمریکا علیه سوریه نبود.
روسیه چیزی جز همکاری نظام سوریه ندارد. قویترین عامل در سوریه تا این لحظه چیزی جز رئیس جمهور (بشار اسد) نیست که آمریکا میخواهد این برگه را از دست روسها بیرون بکشد. تنها برگی که تصمیم سیاسی، امنیتی، نظامی و مردمی در سوریه با اوست.
راه حـل چیـســت؟
این مقام اطلاعاتی فرانسوی گفت: در ژنو –طبق تماسی که با یک عضو هیئت روسی گرفتم- توافق شد که گفتوگوی ملی در سوریه میان گروههای مخنلف آغاز شود.
این توافق، مسیر طولانی برای همه دارد که باید سختیهای زیادی را قبل از رسیدن به مقصد متحمل شوند. تغییر توازن قواست که تعیین میکند در نهایت چه کسی بماند و چه کسی برود.
بنابـرایـن درگیری نظـامـی است که جریان دارد؟
این منبع فرانسوی افزود: آمریکاییها همزمان با التزام به راهکار توافق شده [در ژنـو] تلاش میکنند توازن قوای نظامی را در میدان نبرد [در شهرهای سوریه] تغییر بدهند. برای همین فشار رسانهای، سیاسی و دیپلماتیک بر بشار اسد وارد میکنند تا عقبنشینی تاکتیکی آنان را از خواسته قبلی که کنارهگیری فوری بشار اسد بود، سرپوش بگذارند. آمریکاییها به موضعی عقبنشینی کردند که عنوانش الان این است که ما برای مخالفان تصمیم میگیریم که چگونه مشارکت کنند و چه دولتی در سوریه باشد (دقیقا مثل لبنان).
آیا نظام سوریه این مطلب را میپذیرد؟ آیا آمریکاییها میتوانند واقعیت میدانی را تغییر بدهند؟
این مقام فرانسوی گفت: زمانیکه روسها از سوریه خواستند تا اقدامات نظامی خود را متوقف کنند تا دیپلماسی مسکو نزد آمریکاییهایی که خواستار قدرت و نفوذ روسیه در سوریه شدند، صادق و معتبر باشد، نظام سوریه در حال یکسره کردن وضعیت امنیتی به سود خود بود. دمشق این خواسته را پذیرفت و اقدامات خشونتبار را متوقف و از شهرها عقبنشینی کرد و اجازه داد تا ناظران عرب وارد سوریه شوند.
این مقام اطلاعاتی فرانسوی افزود: مخالفان از همین فرصت استفاده کردند و سیطره خود بر مناطق دیگر را هم توسعه دادند و تلاش کردند که درگیری را به شهرهای بزرگ سوریه که تاکنون آرام بوده است، بکشانند.
سپس ماموریت ناظران عرب شکست خود و مسکو بار دیگر بر دمشق فشار وارد کرد که ناظران بینالمللی را در خاک خود بپذیرد. دمشق طرح کوفی عنان را هم پذیرفت. ولید معلم در سفر اخیر خود به مسکو زمنیکه به همتای روس خود اعتراض کرد که چیزی که مسکو از دمشق میخواهد (یعنی عقبنشینی ارتش سوریه قبل از اینکه افراد مسلح خلع سلاح شوند) سبب تقویت گروههای مسلح و دشوار شدن وضعیت ارتش سوریه میشود، از لاوروف شنید: شما در میدان نبرد طرف قدرتمندتر هستید و عقبنشینی قبل از افراد مسلح ضرری برای شما ندارد.
سرانجام ماموریت ناظران بینالمللی، پس از آنکه حضورشان به عاملی برای کمک به افراد مسلح برای ورود به مناطق جدید شد، پایان یافت؛ زمانیکه حضور ناظران سرپوشی برای تلاش مخالفانی شده بود که به نیروی مسلح به دمشق و حلب حمله میکردند.
این منبع فرانسوی افزود: گمان میکنم آمریکاییها محدودیت قدرت مخالفان مسلح سوریه را بخوبی میداند برای همین عامل فریب دیپلماتیک را از طریق روسها وارد میدان کشمکش کردند تا ارتش سوریه را بیشتر تحت فشار قرار بدهند. بنابراین گردان افراد مسلح و مخالف نظام اسد را با آزادی و سادگی به حرکت در آوردند همچنانکه آمریکاییها در دوره اخیر روی عامل جدیدی که تحت نظارت متحدان خود وارد سوریه کردند، تکیه کردند.
این افراد مسلح، بیش از 40 هزار جنگجوی عرب افراطی هستند که بسیاری از آنان در لیبی با نیروهای ناتو و از سال 2005 تا 2007 در جنگ داخلی عراق مبارزه کردند ولی با این حال زمانی که کنفرانس ژنو برای سوریه (شنبه 30 ژوئن) در حال برگزاری بود، خبر شکستهای آنان رسید و به نظر من (این منبع فرانسوی) ارتش سوریه هنوز بسیار قدرتمند است و گروههای مسلح چند سال زمان نیاز دارند تا بتوانند از حیث تعداد، تجهیزات و آموزش با ارتش سوریه توازن ایجاد کنند و مهمتر اینکه ارتش سوریه به تنهایی نمیجنگد بلکه حمایت مردمی را پشت خود دارد که به آن روحیه و قدرت میدهد.
این مقام اطلاعاتی فرانسوی در پایان با اشاره به حمایت مردمی از نظام سوریه تاکید کرد، اینکه میگویند در سوریه مردمی انقلابکرده وجود دارد، حرفی نسبی است زیرا شاید درست باشد که بخشی از مردم حدود 20 درصد از یکی از مذاهب موجود در سوریه اینطور باشد، ولی در سوریه مردمی دیگر هم حضور دارند که من خودم با حضور در سوریه و مطالع پژوهشهای صورت گرفته دریافتم که آنان هوادار نظام سوریه هستند و از بشار اسد حمایت میکنند و اگر اوضاع به سمت برگزاری انتخاباتی سالم و پاک با نظارت بینالمللی برود، من تردید دارم که نظام کنونی سوریه در پارلمان بیشتر کرسیها را کسب نـکند.
وی نظام سوریه را سنگدل، غیردموکراتیک و ناقض حقوق بشر و حقوق سیاسی دانست که در آینده به حامی دموکراسی تبدیل میشود و علت اینکه بشار اسد دوباره رای میآورد را این دانست که حکومت و حاکم به حامی و قربانی برای گروههای کامل در جامعه سوریه تبدیل میشوند؛ جامعهای که به گفته او اکنون دو دسته است و بیشتر به لبنان شبیه است تا عراق.
این مقام سابق اطلاعاتی فرانسه رئیس یک مرکز مطالعاتی در پاریس نیز هست و به دلیل صراحتی که در گفتوگو با عربیپرس داشت، ترجیح داد که نامش فاش نشود.
این مرد، در زمانی که نخستوزیر فرانسه اختیارات امنیتی داشت (و پس از آن به رئیس جمهور منتقل شد) در دفتر یکی از نخستوزیرهای فرانسه فعالیت میکرد. این مقام سابق در مرکز مطالعاتی خود مقابل قرارداد دولتی یا با شرکتهای بزرگ،در خصوص مسائلی مانند تروریسم مشورت میدهند. او اکتبر گذشته به همراه یک گروه تحقیق از چند سازمان غربی به سوریه آمد. سازمانهایی که اعلام کردند میخواهند به قربانیان تروریسم کمک کنند. این تیم تحقیق، گزارشی بسیار مهم تهیه کرد که حتی در سوریه به دلیل کمتوجهی و کمتجربگی در استفاده از گزارشهای خارجی، راهی به رسانهها نیافت؛ گزارشی که با بیطرفی و بدون جانبداری تهیه شده بود هر چند که بنای کار این تیم دشمنی با سوریه است اما دشمنی این تیم با تروریستها[ی سوریه] بیشتر بود و بنابراین گزارش آنان متعادل بود (از یک سو دولت را به سرکوب تظاهراتکنندگان محکوم و از طرف دیگر اقدامات تروریستها در قتل مردم و عناصر ارتش و نظامیان سوری را محکوم کرد).
در این گزارش، اطلاعات زیادی را این کارشناس فرانسوی مطرح کرد که بیشترش معانی خطرناک و مهمی دارد. وی این اطلاعات را بنا بر دوستی و رابطه نزدیکی که با منابع متعدد در مسکو و واشنگتن و همچنین با مخالفان سوریه در دمشق دارد به دست آورده است. مخالفانی که حامی جدی افراد مسلح سوریه هستند اما به گفته عربیپرس مهم ترین مطلبی که این کارشناس بیان کرد، این است:
آمریکا با ارتش خود سوریه را اشغال نکرده ولی طوری دیگر الان آن را به اشغال درآورده است!
وی در پاسخ به این سوال که «چگونه...؟»، گفت: آمریکا، سوریه را با مزدوران تکفیری و همقطاران آنان در مخالفان سوریه که سلاح برداشتهاند و از حمایت مالی خارجیها برخوردار شدهاند اشغال کرده است. کسانی که با هماهنگی آمریکا طبق طرحهای افسران آمریکایی و راهبردی آنان میجنگند؛ افسرانی که در مرز سوریه مستقر هستند و گاهی وارد سوریه میشوند. سپس گفت: آیا آمریکا ماهوارهها و سامانههای جهانی جاسوسی و ارتباط نظامی خود را جز برای جنگ خود و ارتش خود به کار میگیرد؟
سوریها (ارتش سوریه) با یک ارتش کاملا آمریکایی میجنگد؛ جز اینکه سربازان جدید هنوز ملیت آمریکایی نگرفتهاند.
این کارشناس فرانسوی گفت آیا هزاران نفر از اینها در جنگ علیه عراق از جانب آمریکا به خدمت گرفته نشدند؟ در حالی که آنان مهاجران غیرقانونی بودند و فقط به این دلیل ملیت آمریکایی به آنان داده شد که در ارتش آمریکا در عراق خدمت کردند.
جزئیـــات مصاحبه عربیپرس با این مقام اطلاعاتی سابق فرانسه :
راه رسیدن به بیانیه پایانی ژنـو ؛ اسد میماند و اشغالگری آمریکا رو به زوال است
خضر سعید در این گزارش که به مصاحبه خود با این مقام سابق اطلاعاتی فرانسه پرداخته است نوشت: در کنفرانسها و اجلاسهای بینالمللی، [مذاکرات] پشتپرده همیشه نقشی اصلی در به نتیجه رسیدن ایفا میکند. نشست معاونان و کارشناسان که محرمانه است، مسیر را معین و گزینههای مد نظر مقامات را تعیین میکند و پس از آن مقامات حرف آخر را در آن میزنند. مانند اجلاس ژنو برای سوریه که شنبه 30 ژوئن با حضور وزرای خارجه آمریکا و روسیه برگزار شد که البته دیگر وزرای خارجه حضورشان مالایلزم بود چرا که وقتی آب توافق روسیه و آمریکا حاصل شود، تیمم حضور کشورهای دیگر باطل است چرا که توافق لاوروف و کلینتون مهم بود.
خضر سعید نوشت: اروپاییها از نقشهای دومی که آمریکا به آنان میدهد، خوشحالند. اعراب هم با اتحادیه عربشان و حمد [قطریها] با جاسمشان ابراز صاحباختیار خود (آمریکا) هستند که گاهی آزادی نطق به آنان داده میشود و گاه باید ساکت باشند.
وقتی برخی سران عرب مانند نبیل العربی (دبیر کل اتحادیه عرب) یا حمد بن جاسم (نخستوزیر-وزیر خارجه قطر) سخن میگویند، هیلاری کلینتون (وزیر خارجه آمریکا) با بیمیلی به آنان گوش میکند و سرگی لاوروف میپرسد که چه چیزی او را مجبور میکند که به کسانی گوش کند که زیردستان کارمندان هیلاری کلینتون هستند و میتواند مسئله را از معاونان خود دریافت کند.
دو طرف تصمیمگیرنده در اینجا معتقدند که هر یک متحدی دارد که در میدان سوریه در حال مبارزه است اما واقعیت طبق گفته این مقام سابق اطلاعاتی فرانسه اینگونه است که:
آمریکا صاحب تصمیم و اختیار مخالفان سوریه است اما روسیه راهی ندارد جز قبول آنچه بشار اسد قبول میکند.
در نشست سران 20 در مکزیک، دولت آمریکا چند گام مقابل اصرار روسیه بر تحکیم آخرین موضع مادی و معنوی خود (یعنی در پایگاه طرطوس سوریه) در مدیترانه، عقب نشست. باراک اوباما بر حفظ آبروی خود مقابل پوتین تاکید کرد: ما فقط کنارهگیری اسد را میخواهیم و عیبی ندارد اگر نظام [سوریه] بر جای خود بماند.
این مقام اطلاعاتی سابق فرانسه افزود: اوباما در مکزیک به نمایندگی از ارتشی حرف میزد که قرار است آمریکا میوه تلاشهایش را بچیند. جنگجویانی در ارتشی که آمریکا آنان را مزدوران خود میداند که از انقلابیون به مبارزانی در ارتش «عمو سام» تبدیل شدهاند؛ همان کسانی که در عراق فرزندان [شرکت امنیتی آمریکایی] بلکواتر بودند.
آمریا سوریه را با ارتش خود اشغال نکرده بلکه به جای آن از ارتش مزدوران و تروریستهای عرب و جنگجویانی استفاده کرده است که برخی اعضای آن گمان میکنند در راه خدا مبارزه میکنند در حالی که شیطان آمریکایی خون آنان را در ژنو و مکزیک و مسکو خرید و فروش میکند.
کلینتون وزیر خارجه آمریکاست نه عضو شورای عالی انقلاب اسلامی در سوریه. بنابراین قدرت چانهزنیاش با روسها درباره سوریه به تجهیز جنگجویان آزادی در سوریه – آنچنان که کلینتون آنان را توصیف میکند- به سلاح و پول بستگی دارد (و تحریک دینی-رسانهای آنان). پول و سلاحی که دوستان عرب [آمریکا] یعنی برخی شاهان و شاهزداگان پرداخت میکنند (هر چند برخی دوست مینویسند و مزدور میخوانند).
در عرصه سیاسی، هیچ یک از شوراهای «نظامی»، «ملی» یا «هماهنگی» [مخالفان سوریه] آزاد نیستند. نه آنهایی که در شام هستند نه آنانی که در استانبول و پاریس و لندن و مکه و دبی و دیگر شهرها هستند. متاسفانه همه مخالفان در نظر آمریکا مثل هم هستند مگر عده قلیلی. فکر میکردیم که آنان اختیار دارند اما نشست [مخالفان سوریه در] قاهره (12 و 13 تیر) نشان داد که چه کسی مستقل است و چه کسی بنده آمریکا.
با چنین دیدگاه واضحی طرفهای مختلف وارد نشست ژنو شدند و جز بر آنچه کارل راف مسئولی در دولت آمریکا در مسکو توافق کرد، توافق نکردند. وی در سفر اخیر خود به مسکو اعلام کرد که دولت آمریکا راهکار روسیه را پذیرفته است یعنی باقی ماندن نظام سوریه و اصلاحات دموکراتیک که ثبات سوریه را تضمین کند اما به یک شرط ساده:
«اینکه بشار اسد پس از توافق دیگر رئیس جمهور نباشد.[اما در مقابل] حق تعیین سرنوشت نظام سوریه با مخالفان سوریه در داخل و خارج آن را به شما [روسها] میدهیم. فقط برکناری بشار اسد و اطرافیان او را که نامشان وارد لیست تحریمهای آمریکا شده است، به ما بدهید و کل نظام مال شما.»
این مقام اطلاعاتی فرانسوی در ادامه گفت: سفر اخیر سرگی لاوروف (اواسط ژوئن) به تهران، در بخشی از آن شامل هماهنگی دو طرف درباره موضوع هستهای و توضیح برخی نقاطی بود که دیپلماسی روسیه در حمایت از تهران بر آن تکیه داشت. اما در بخش مهمتری از این سفر، مربوط بود به سوریه که ایرانیها نقش بسیار مهمتر و بزرگتری در مقایسه با روسها در آن بازی میکنند. چرا که موشکهای حزبالله تحت اختیار روسیه نیست، دست ایران است. وضعیت اوضاع در تنگه هرمز، یمن، بحرین و افغانستان دست تهران است نه مسکو. طرحهای اقتصادی سوریه و کمک به سوریه برای رفع نیازهای اقتصادی از جانب ایران است یا تسهیلاتی که این کشور استفاده میکند از جانب ایران و از همه مهمتر اینکه تهران است که اسرائیل را تهدید میکند و به غرب نشان میدهد در حمایت از سوریه میتواند آن را بزند در حالی که روسیه دوست اسرائیل است که نیاز خود برای مناسبات خوب با تلآویو و از طرفی دیگر موضعش در قبال سوریه را دارای نوعی توازن کرده است.
لاوروف در تهران از تصمیمسازان اصلی و در خصوص موضوع سوریه جملات قاطعانهای شنید: یا اسد یا هیچ راهکاری در سوریه؛ چون حمایتی که اسد در مردم از آن برخوردار است، هیچ کس ندارد حتی نظام و افراد خارج از آن. ما ابزاری داریم که میتواند غرب را وادار کند که کله برخی که بیش از اندازه داغ شده، سرد کند.
(عربیپرس در توضیح این مطلب نوشت که منظور ایرانیها اقدام نظامی علیه سوریه است که منطقه را به آتش میکشد و این تهدیدی است که ایرانیها مکرر آن را قبل از وتو روسیه مطرح کرده بودند. وتویی که بیش از سوریه و ایران، برای خود مسکو خوب بود.)
سنجش نبض ایران از جانب روسیه مقدمه نشست ولادیمیر پوتین و باراک اوباما در مکزیک (نشست سران 20) بود. رئیس جمهور روسیه با دوست آمریکاییاش در حالی وارد نشست شد که حد و مرز امکانات خود در سوریه را میدانست. این حدود را بشار اسد در گفتوگو با تلویزیون ایران مطرح کرد و گفت: راهکار، اگر هم متحدان ما آن را قبول کنند، باید سوریه باشد وگرنه آن را قبول نخواهیم کرد.
ایرانیها همچنین روسها میدانند که بودن بشار اسد ضمانت وحدت سوریه است و کنارهگیری او این کشور را وارد دودستگی و حتی تقسیم میکند.
در مکزیک، پوتین از اوباما سوال کرد: چرا اینقدر بر کنار زدن اسد از قدرت اصرار میکنید اگر شما بر خلاف مخالفان قادرید که سرنوشت بقای نظام سوریه را رقم بزنید حال آنکه دهها هزار نفر از متحدان معارضان را با سلاحهای پیشرفته فعال کردهاید؟
اوباما پاسخش این بود که «شما چرا بر بقای او اصرار میکنید؟»
پوتین در پاسخ گفت: شما قدرت تعیین سرنوشت مخالفان را دارید اما گمان میکنید کسی غیر از رئیس جمهوری سوریه قدرت دارد او را وادار به کنارهگیری کند؟ او تنها کسی است که اختیار تصمیمگیری ارتش و امنیت را دارد و فقط اوست که حمایت بیش از نیمی از سوریها را دارد.
مضمون همین سخنان بین کارشناسان و لاوروف و کلینتون نیز رد و بدل است. کلینتونی که در نشست ژنو از خواسته واشنگتن برای کنارهگیری لیست صدنفره تحریم شده مقامات سوریه، عقبنشینی کرد و به چند نفر از جمله بشار اسد و نزدیکان پرنفوذ مالی و اقتصادی او بسنده کرد تا روسها را وادار که نه تنها با درخواست کنارهگیری اسد از قدرت همزمان با تشکیل دولت وحدت ملی موافقت کند (راهکاری که از خارج بر سوریه تحمیل میشود) بلکه با مبهم ماندن این موضوع در بیانیه پایانی نشست ژنو موافقت کند. بدین معنا که بیانیه ژنو شرط کنارهگیری اسد را داشته باشد بدون اینکه اعلام شود.
روسیه این را رد کرد و نشست ژنو قبل از آنکه آغاز شود شکست خورد در حالی که بیانیه پایانی منتشر شد زیرا آنچه منتشر شد قبلا در سفر راف به روسیه و قبل از دیدار اوباما و پوتین بر سر آن توافق شده بود حال آنکه ابهام داشت و مکانیزم اجرایی آن روشن نبود که این بهانه خوبی برای آمریکا و همینطور روسها بود که در صورت تغییر میزان قوا در میدان سوریه،آن را رد کنند. و این همان چیزی است که آمریکا بر آن تکیه کرده بود اما سوریه قبل از او حمله به افراد مسلح را که در حقیقت ارتش آمریکا در سوریه هستند، آغاز کرده بود.
این مقام اطلاعاتی فرانسه پنهان نکرد که اگر کار [و اختیار] دست لاوروف و پوتین بود در کسب دستاوردهای راهبردی از قِبَل بحران سوریه تردید نمیکردند؛ سوریهای که از آن حمایت کردهاند اما مشکل این دو (پوتین و لاوروف) در وفاداری به نظامی نیست که با قدرت و انسجام خود فرصتی تاریخی به سوریه داده است تا دستاوردهایی به دست بیاورد که در حد و اندازه تقسیم نفوذ میان آمریکا و شوروی است.
موضع آمریکا از فداکاریهای معارضان حقیقی در سوریه سوء استفاده و بهرهبرداری میکند اما مواضع روسیه به سوریه آسیبی نمیزند و حتی بار درگیری او با هشت کشوری که مقابلش هستند کم میکند؛ هشت کشوری که با سیاست، سلاح، برنامهریزی، رسانه و پول مخالفان سوریه را حمایت میکنند. مخالفانی که اسرائیل به آنها رشک میبرد زیرا متحدانش پشت سر آنان متحد شدهاند.
شاید بد نباشد اینجا به مخالفان حقیقی اشاره شود که واقعا خواستار دموکراسی و آزادی هستند و شاید واجب باشد که درخواست کنیم هر کس، از دولت یا از مخالفان که در قتل مردم دست داشته است محاکمه شود... اما آیـا عجیب نیست که حمایتی که از اسرائیل میشود امروز از مخالفان سوریه میشود که اظهار دشمنی با اسرائیل نمیکنند و حتی یک جمعه از جمعههای انقلابشان را به نام آزادسازی قدس یا همبستگی با فلسطین نامگذاری نمیکنند؟ آیـا عجیب نیست که منبع خبری غربیها از کشتارهایی که در سوریه میشود، همین مخالفانی هستند که غرب خودش آنان را حمایت مالی میکند؟ آیـا عجیب نیست که سازمانهای سازمان ملل که با گزارشهای کمیته تحقیق در جنگ غزه بازی کرد، همانها هستند که با قدرت و لجاجت از ادعاهای مخالفان سوریه درباره اتفافات سوریه حمایت میکنند؟
روسها و آمریکاییها سر چه چیزی در ژنـــو توافق کردند؟
این منبع اطلاعاتی فرانسوی در گفتوگوی تلفنی طولانیمدت ما (عربی پرس) گفت: کلینتون سرانجام به امتیازهای قبلی روسیه قانع شد و به آن اکتفا کرد زیرا که لاوروف و رئیس جمهوری روسیه چیزی برای دادن نداشتند و در حقیقت مانند کسی بودند که چیزی را میبخشند که آن را در اختیار ندارند.
بنابراین روسها عاشق چشموابروی بشار اسد نیستند. احساسات و عواطف در سیاستهای بینالمللی جایی ندارد بلکه منافع متقابل است. این وضعیت، تن دادن به واقعیتی است که روسها آن را میدانند و آمریکاییها از اینکه از طریق ارتش آمریکا در سوریه که متشکل از مزدوران است، روی تغییر این واقعیت حساب باز کنند، خسته نمیشوند.
محبوبیت نظام سوریه چگونه است؟
قدرت اسد و وفاداری اقلیتهای جامعه سوریه که میتواند نتیجه نگرانی از قدرت گرفتن تکفیریها باشد، کمتر از 30 درصد حمایت اهل سنت سوریه نیست (روسیه محبوبیت وهابیها و اخوان را در سوریه حدود 20 درصد میداند و محبوبیت نظام را با همه کسانی که منافعشان مادی یا معنوی به نظام بسته است، 30 درصد میداند). اما 50 درصد باقیمانده –طبق اطلاعات روسیه- اهل سنت هستند که کسی را یاری میکنند که امنیت را به محل زندگی آنان برگرداند.
اما اقلیتها در سوریه چه؟
این منبع فرانسوی پاسخ میدهد: معارضان در میان اقلیت سوریه جایی ندارند، اگر هم باشند خیلی محدودند مگر در میان محافل کرد که مخالف دو طرف در سوریه هستند و بیشتر به دلایلی که به ترکیه مربوط میشود به نظام گرایش دارند.
آیا روسها میتوانند بشار اسد را تحت فشار بگذارند که کنارهگیری کند؟
این مقام سابق اطلاعاتی فرانسه گفت: مثلث قدرتی، بحران سوریه را به فرصتی تاریخی برای روسیه تبدیل کرده است که با قدرت به عرصه جهانی بازگردد و بازیگر مهم و فعال باشد نه صرفا تماشاگر و معترض به آمریکا باشد. ضلع این مثلث که در روسیه است، نمیتواند بدون ادواتی از فضای روابط بینالمللی عبور کند که این ادوات در بازی فعلی نقش دارد. دو ضلع دیگر در دمشق و تهران است که روسیه بدون این دو نمیتواند مقابل آمریکا نقشی در این بحران ایفا کند.
این افسر بازنشسته اطلاعاتی فرانسوی افزود: آمریکاییها این امکان را در اختیار دارند که مخالفان را برای سیطره بر تصمیم خلیجی-ترکی حرکت بدهند یا آن را متوقف کنند یا جنگ مخالفان مسلح و رسانهها را علیه نظام سوریه تشدید کند اما روسیه جز بشار اسد چه در اختیار دارد؟
این منبع افزود: قدرت روسیه در این است که بشار اسد تصمیم گرفت قبل از وتو تصمیم خود را با درخواستهایی که به موضع داخلیاش آسیب زد و به نفع آمریکاییها و مخالفان بود، هماهنگ کند.
چگونه؟ آیا وتو روسیه سوریه را حفظ نکرد؟
این منبع پاسخ میدهد: بله حفظ کرد. اما ناتو به دلیل این وتو نبود که از اشغال مستقیم سوریه همچنانکه در لیبی انجام داد، دست کشید. غرب میتوانست خارج از چارچوب شورای امنیت وارد جنگ با سوریه شود اما حسابهایی در خصوص اسرائیل، عراق، ایران، افغانستان و حزبالله وجود دارد. وتو روسیه عامل مکملی بود که به درد سوریه خورد و فوایدی برای آنان داشت اما تنها عامل ممانعت از طرحهای آمریکا علیه سوریه نبود.
روسیه چیزی جز همکاری نظام سوریه ندارد. قویترین عامل در سوریه تا این لحظه چیزی جز رئیس جمهور (بشار اسد) نیست که آمریکا میخواهد این برگه را از دست روسها بیرون بکشد. تنها برگی که تصمیم سیاسی، امنیتی، نظامی و مردمی در سوریه با اوست.
راه حـل چیـســت؟
این مقام اطلاعاتی فرانسوی گفت: در ژنو –طبق تماسی که با یک عضو هیئت روسی گرفتم- توافق شد که گفتوگوی ملی در سوریه میان گروههای مخنلف آغاز شود.
این توافق، مسیر طولانی برای همه دارد که باید سختیهای زیادی را قبل از رسیدن به مقصد متحمل شوند. تغییر توازن قواست که تعیین میکند در نهایت چه کسی بماند و چه کسی برود.
بنابـرایـن درگیری نظـامـی است که جریان دارد؟
این منبع فرانسوی افزود: آمریکاییها همزمان با التزام به راهکار توافق شده [در ژنـو] تلاش میکنند توازن قوای نظامی را در میدان نبرد [در شهرهای سوریه] تغییر بدهند. برای همین فشار رسانهای، سیاسی و دیپلماتیک بر بشار اسد وارد میکنند تا عقبنشینی تاکتیکی آنان را از خواسته قبلی که کنارهگیری فوری بشار اسد بود، سرپوش بگذارند. آمریکاییها به موضعی عقبنشینی کردند که عنوانش الان این است که ما برای مخالفان تصمیم میگیریم که چگونه مشارکت کنند و چه دولتی در سوریه باشد (دقیقا مثل لبنان).
آیا نظام سوریه این مطلب را میپذیرد؟ آیا آمریکاییها میتوانند واقعیت میدانی را تغییر بدهند؟
این مقام فرانسوی گفت: زمانیکه روسها از سوریه خواستند تا اقدامات نظامی خود را متوقف کنند تا دیپلماسی مسکو نزد آمریکاییهایی که خواستار قدرت و نفوذ روسیه در سوریه شدند، صادق و معتبر باشد، نظام سوریه در حال یکسره کردن وضعیت امنیتی به سود خود بود. دمشق این خواسته را پذیرفت و اقدامات خشونتبار را متوقف و از شهرها عقبنشینی کرد و اجازه داد تا ناظران عرب وارد سوریه شوند.
این مقام اطلاعاتی فرانسوی افزود: مخالفان از همین فرصت استفاده کردند و سیطره خود بر مناطق دیگر را هم توسعه دادند و تلاش کردند که درگیری را به شهرهای بزرگ سوریه که تاکنون آرام بوده است، بکشانند.
سپس ماموریت ناظران عرب شکست خود و مسکو بار دیگر بر دمشق فشار وارد کرد که ناظران بینالمللی را در خاک خود بپذیرد. دمشق طرح کوفی عنان را هم پذیرفت. ولید معلم در سفر اخیر خود به مسکو زمنیکه به همتای روس خود اعتراض کرد که چیزی که مسکو از دمشق میخواهد (یعنی عقبنشینی ارتش سوریه قبل از اینکه افراد مسلح خلع سلاح شوند) سبب تقویت گروههای مسلح و دشوار شدن وضعیت ارتش سوریه میشود، از لاوروف شنید: شما در میدان نبرد طرف قدرتمندتر هستید و عقبنشینی قبل از افراد مسلح ضرری برای شما ندارد.
سرانجام ماموریت ناظران بینالمللی، پس از آنکه حضورشان به عاملی برای کمک به افراد مسلح برای ورود به مناطق جدید شد، پایان یافت؛ زمانیکه حضور ناظران سرپوشی برای تلاش مخالفانی شده بود که به نیروی مسلح به دمشق و حلب حمله میکردند.
این منبع فرانسوی افزود: گمان میکنم آمریکاییها محدودیت قدرت مخالفان مسلح سوریه را بخوبی میداند برای همین عامل فریب دیپلماتیک را از طریق روسها وارد میدان کشمکش کردند تا ارتش سوریه را بیشتر تحت فشار قرار بدهند. بنابراین گردان افراد مسلح و مخالف نظام اسد را با آزادی و سادگی به حرکت در آوردند همچنانکه آمریکاییها در دوره اخیر روی عامل جدیدی که تحت نظارت متحدان خود وارد سوریه کردند، تکیه کردند.
این افراد مسلح، بیش از 40 هزار جنگجوی عرب افراطی هستند که بسیاری از آنان در لیبی با نیروهای ناتو و از سال 2005 تا 2007 در جنگ داخلی عراق مبارزه کردند ولی با این حال زمانی که کنفرانس ژنو برای سوریه (شنبه 30 ژوئن) در حال برگزاری بود، خبر شکستهای آنان رسید و به نظر من (این منبع فرانسوی) ارتش سوریه هنوز بسیار قدرتمند است و گروههای مسلح چند سال زمان نیاز دارند تا بتوانند از حیث تعداد، تجهیزات و آموزش با ارتش سوریه توازن ایجاد کنند و مهمتر اینکه ارتش سوریه به تنهایی نمیجنگد بلکه حمایت مردمی را پشت خود دارد که به آن روحیه و قدرت میدهد.
این مقام اطلاعاتی فرانسوی در پایان با اشاره به حمایت مردمی از نظام سوریه تاکید کرد، اینکه میگویند در سوریه مردمی انقلابکرده وجود دارد، حرفی نسبی است زیرا شاید درست باشد که بخشی از مردم حدود 20 درصد از یکی از مذاهب موجود در سوریه اینطور باشد، ولی در سوریه مردمی دیگر هم حضور دارند که من خودم با حضور در سوریه و مطالع پژوهشهای صورت گرفته دریافتم که آنان هوادار نظام سوریه هستند و از بشار اسد حمایت میکنند و اگر اوضاع به سمت برگزاری انتخاباتی سالم و پاک با نظارت بینالمللی برود، من تردید دارم که نظام کنونی سوریه در پارلمان بیشتر کرسیها را کسب نـکند.
وی نظام سوریه را سنگدل، غیردموکراتیک و ناقض حقوق بشر و حقوق سیاسی دانست که در آینده به حامی دموکراسی تبدیل میشود و علت اینکه بشار اسد دوباره رای میآورد را این دانست که حکومت و حاکم به حامی و قربانی برای گروههای کامل در جامعه سوریه تبدیل میشوند؛ جامعهای که به گفته او اکنون دو دسته است و بیشتر به لبنان شبیه است تا عراق.