به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:
رد پاي مافياي اقتصادي در مطبوعات
عملكرد برخي روزنامه هاي اقتصادي حكايت از پيوندهاي نانوشته جريان سرمايه داري، كارگزاران، اصلاح طلبان و حلقه انحرافي با عوامل رژيم ستمشاهي در حوزه هاي سياسي، فرهنگي و اقتصادي دارد. از يك سو، روزنامه «دنياي اقتصاد» (متمايل به حزب كارگزاران سازندگي) در صفحات نخست ضميمه آخر هفته خود به تجليل از چهره هاي موسيقي قبل از انقلاب مي پردازد و حتي براي مشروعيت دادن به اين عملكرد بيمار از وزير سابق مسكن(ع.الف) يادداشتي به چاپ رسانده است! از سوي ديگر نشرياتي مانند «هفت صبح»، «تماشا» و «يكشنبه» (ارگان هاي حلقه انحرافي) به ترويج سينماي درباري و ستاره هاي مبتذل هنري مشغولند؛ چنان كه ضميمه آخر هفته «هفت صبح» نيز سوژه هاي اصلي خود را به تبليغ موسيقي پاپ مبتذل و نيز گزارشي از كنسرت هاي لغو شده اختصاص داده و حتي سي.دي صوتي آهنگ هاي يك خواننده پاپ را «ضميمه رايگان» ويژه نامه خود كرده است!
در كنار اين دو طيف، روزنامه «آسيا» كه گرداننده اصلي آن از همكاران ساواك و سلطنت طلبان است، همين خط مشي فرهنگي را پي مي گيرد و يكي از پايگاه هاي اصلي گسترش فرهنگ غربي و چهره هاي عصر طاغوت به شمار مي رود. جالب است كه يكي از فعالان همين روزنامه كه مديريت يك روزنامه اقتصادي ديگر را هم برعهده دارد، داراي روابط نزديكي با «علي اكبر جوانفكر» مشاور مطبوعاتي رئيس جمهور است تا جايي كه اين مسئول مطبوعاتي رئيس جمهور در حمايت از نشريه اقتصادي وي، طي بخشنامه اي دستگاه هاي دولتي را موظف به همكاري با آن كرده بود. گفتني است گردانندگان روزنامه آسيا در سال 1382 به جرائم متعدد- كه يكي از آنها تبليغ براي گروهك تروريستي منافقين و چاپ عكس در حال شادماني «مريم رجوي» بود- بازداشت شدند و «ايرج-ج» از متهمان اين پرونده به موارد متعددي از فساد جنسي و اقتصادي اعتراف كرد، اما پس از يك دوره عليرغم جرائم بسيار فقط با يك محكوميت مالي اندك و با حمايت ويژه برخي محافل توانست به احياء هسته مطبوعاتي و تجاري خود بپردازد. اكنون يكي از نزديكان «ايرج-ج» رابط اين هسته با عوامل حلقه انحرافي به شمار مي رود. روزنامه «آسيا» در آخرين شماره خود فقط 5 عكس تبليغاتي را در يك رپرتاژ آگهي مفصل از «حميدرضا بقايي» معاون اجرايي رئيس جمهور به چاپ رسانده است!
در كنار رويكرد واحد نشريات 3 جريان سرمايه داري، اصلاحات و حلقه انحرافي يك سياست متمركز ديگر نيز به چشم مي خورد. روزنامه هاي «دنياي اقتصاد»، «اقتصاد پويا»، «هفت صبح» «آسيا»، «يكشنبه» و... كه اكثرا توسط تيم هاي روزنامه هاي زنجيره اي عصر اصلاحات اداره مي شوند، مبلغ فرهنگ سرمايه داري هستند و سياست استراتژيك نظام مبني بر حمايت از كار، سرمايه و توليد ملي را به بازي گرفته اند. تبليغ انواع كالاهاي خارجي از «پوشاك» و «ساعت» و «گوشي هاي موبايل» تا رستوران هاي چيني و هتل هاي 5 ستاره مجلل و تبليغ فروشگاه هاي مراكز تجاري اي كه به سبك غربي در پايتخت كشور و... اداره مي شود، فصل مشترك سوژه هاي تبليغاتي اين دسته نشريات براي مخاطبان خود است؛ به نحوي كه وقتي ضميمه هاي آخر هفته اين جرايد ورق مي خورند اثري از پرداختن به دردها، مشكلات معيشتي، دغدغه هاي فرهنگي و خاستگاه هاي توده مردم به چشم نمي خورد و جاي اينها را در اين مافياي رسانه اي چاپ گزارش هايي مانند «رونق خريد و فروش برج هاي سوپر لوكس» و تبليغ فروش «پنت هاوس هاي دوبلكس 700 متري» گرفته است.
اسب هاي درشكه باز هم به سربالايي رسيدند!
فاطمه حقيقت جو كه كارنامه رنگيني! در مجلس ششم دارد و به آمريكا پناهنده شده، در نامه اي به نوري علا نوشته است؛ «با كمال تأسف بايد بگويم كه بسياري از ايرانيان از جمله تعداد قابل توجهي از نيروهاي سياسي ايراني خارج كشور، از جمله نيروهايي در انحلال طلبان، از رنج عمومي استبدادزدگي در كلام و عمل رنج مي برند و تفاوت اين بيماري و روحيأ استبداد و ديكتاتوري در بخشي از نيروهاي سياسي خارج كشور با مستبدين داخل كشور، در اين مي دانم كه حكومت فعلي در قدرت است و امكانات سركوب دارد بخشي از اپوزيسيون خارج كشور حكومت در اختيار ندارد... درماني براي اين درد روحيأ استبدادزدگي فراهم كنيد عزيز كوشندأ سكولار و دموكرات خواه!»
نوري علا هم در جواب او گفته است؛ «خدمت تان مي گويم كه شما حكم بيماري را پيدا كرده ايد كه خيال مي كند طبيب است و، در عين حال، بيماري خود را به ديگران نسبت مي دهد.»
دعواي اين دو از جايي شروع شد كه ظاهراً خاتمي به حقيقت جو گفته است: «وقتي من آبروي خود را در ميان مي گذارم و راي مي دهم شما در واشنگتن با نوري علا در يك كنفرانس شركت مي كنيد.» حقيقت جو هم براي تبرئه خودش از هم نشيني با نوري علا گفته؛ «اتفاقاً من هر هفته مشغول فحش خوردن از نوري علا هستم و كافي است كه در اين مورد به سايت او مراجعه كنيد.»
علا هم در واكنش به اين قضيه گفته سؤالات از پيش با حقيقت جو هماهنگ شده بوده و قصدشان تخريب او بوده است.
از لگدپراني هاي حقيقت جو و علا كه بگذريم، شكوه ميرزادگي هم در اعتراف نامه اي در سايت گويانيوز-معروف به سيانيوز- رسماً اعلام كرده اپوزيسيون خارجي متمدن نيست و اگر چوب قوانين سخت اروپا و آمريكا بالاي سرشان نبود، مثل لات ها شكم هم را سفره مي كردند!
وي در تشريح وضعيت اپوزيسيون مي نويسد: «وقتي يك قدم اين طرف تر مي آيم و مي بينم كه در فضاي بزرگي از اپوزيسيون چنين حكومت و پارلماني نيز، بين افرادي پشيمان از همكاري و يا گريخته از آن حكومت، يا افرادي تحصيل كرده و مدت ها در قلب كشورهاي پيشرفته و دموكرات زيسته، نيز ماجراي «بزن بزن» برقرار است، ديگر نمي شود متأثر نشد. بگيريم كه (شايد از ترس قوانين موجود در اين سرزمين ها) اين بزن بزن ها ديگر به صورت زد و خورد فيزيكي و گوش و دماغ كندن و هفت تيركشي انجام نمي شوند اما از طريق قلم و قدم و تهمت و ناسزا و بددهاني دمار از روزگار طرفين دعوا در مي آورند... هر كدام تعدادي بزن بهادر قلمي و گفتاري، با نام واقعي يا مستعار، هم دارند كه آن ها نيز تا مي توانند در تلويزيون ها و سايت ها و روزنامه ها مي گويند و مي نويسند و حتي به پدر و مادر و زن و دختر و پسر طرف ديگر نيز مي تازند.»
دام صهيونيست ها براي اساتيد دانشگاه هاي ايران
نهمين «كنفرانس دو سالانه مطالعات ايران شناسي» كه به پاتوق جاسوسان آكادميك- خصوصا اسرائيلي ها- در حوزه علوم انساني شهرت دارد، در حالي از روز 12 تا 14 مردادماه سال جاري در اسلامبول برگزار مي شود كه بنابر اخبار رسانه ها اساتيدي از دانشگاه هاي «الزهرا»، «تهران»، «تربيت مدرس»، «مركز دائره المعارف بزرگ اسلام»، «سازمان ميراث فرهنگي »، «پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي»، «انجمن زبان شناسي ايران»، «انجمن حكمت و فلسفه»، «بنياد پژوهش هاي اسلامي آستان قدس رضوي»، «فردوسي مشهد» و چندين نهاد علمي ديگر در برگزاري آن با ارسال مقاله و يا حضور در جلسه مشاركت فعال دارند! قرار است در اين كنفرانس «راهكارهاي بهبود رابطه ايران و اسرائيل» به مدعوين ايراني القاء گردد.
در اين دوسالانه كه دوره هاي گذشته آن در شهرهايي مانند لندن و لس آنجلس برگزار شده است، افرادي مانند «كيان تاجبخش»، «داريوش آشوري» (از عناصر مرتبط با رژيم صهيونيستي) حضور مي يافتند و «انجمن ايران شناسي فرانسه» (از شاخه هاي فرهنگي سفارت فرانسه در ايران) نيز پوششي براي فعاليت جاسوسان صهيونيست تحت عنوان «ايران شناس» براي نهادهاي حامي اين كنفرانس بوده است، اما در هيچ دوره اي حجم مشاركت نهادهاي دانشگاهي داخل كشور با دوسالانه مطالعات ايران شناسي چنين چشمگير نبوده است. رياست اين دوره كنفرانس با «تورج اتابكي» از فعالان سلطنت طلب در «بنياد اشرف پهلوي» «واشنگتن دي.سي» است كه با «محمد توكلي طرقي» (سردبير فصلنامه سلطنت طلب «ايران نامه» و از مبلغان سرسخت فرقه ضاله بهائيت) همكاري نزديك دارد. اين دو عامل صهيونيست از رهگذر همكاري با محافل مطبوعاتي داخلي مانند «ماهنامه مهرنامه» و برخي نهادهاي علمي به دنبال ايجاد شبكه اي از «مبلغان علوم انساني سكولار» در ايران هستند.
در نهمين دوره از دو سالانه مطالعات ايران شناسي (به ميزباني كشور تركيه) يك پنل ويژه با موضوع «بررسي رابطه ايران و اسرائيل» پيش بيني شده كه «فرهاد كاظمي» از «دانشگاه نيويورك» مدير آن است و «اورلي رحيميان» كه استاد دانشگاه اسرائيلي «گيو» مي باشد براي مدعوان ايراني و ديگر حاضران درباره چگونگي ايجاد رابطه ميان ايران و اسرائيل سخنراني خواهد كرد! حضور عناصر صهيونيست و پژوهشگران اسرائيلي در دوسالانه مطالعات ايران شناسي البته پديده نويني نيست؛ چنانكه «روزنامه كيهان» سال 1386 در خبر ويژه اي از فعاليت يك جاسوس دانشگاهي صهيونيست در ايران تحت عنوان «ايران شناس» و در پوشش محقق «انجمن ايران شناسي فرانسه» پرده برداشت و فاش كرد كه اين فرد (ماركوس ميشائيلز) پس از شكار چند فعال دانشگاهي و دعوت آنان به دوسالانه ايران شناسي مقدمات تخليه اطلاعاتي آنان را فراهم آورده است.
گفتني است روزنامه «كيهان» در 21 دي 1390 با انتشار مقاله اي مستند از برگزاري كنفرانس هايي تحت پوشش «سمينارهاي آكادميك» خبر داد كه از اهداف اصلي آن القاء «راهكارهاي بهبود رابطه ايران و اسرائيل» به مدعوين و «تخليه اطلاعاتي دانشمندان ايراني» است. «كيهان» براي نمونه به ماجراي «مجموعه كنفرانس هاي اسرائيلي مالتا» اشاره كرده بود كه در آن برخي اساتيد فيزيك و شيمي «دانشگاه صنعتي شريف» شركت كردند.
انتظار مي رود كه مديران «وزارت علوم» و مسئولان امنيتي كشور نسبت به مشاركت دانشگاه ها و نهادهاي علمي كشورمان نسبت به اينگونه كنفرانس هاي صهيونيستي (بالاخص دوسالانه مطالعات ايران شناسي در تركيه) حساسيت ويژه داشته باشند و اجازه تكرار وقايعي مانند «كنفرانس مالتا» را ندهند؛ خصوصا كه در روزهاي گذشته سندي توسط سايت «ويكي ليكس» انتشار يافت كه در آن تركيه به عنوان «حياط خلوت جاسوسي آمريكا» معرفي شده است و پيش از اين «موسسه تحقيقات امنيتي رند» (وابسته به پنتاگون) نيز دستاوردهاي فعاليت جاسوسان علمي سرويس هاي امنيتي غرب در دانشگاه هاي تركيه و تركي زبان را ستوده بود.
گفتني است برخورد قاطع وزارت علوم كشورمان با اين كنفرانس و روشنگري مستند درباره آن ضمن پيشگيري از آسيب هاي جدي اينگونه ترفندهاي شبه سوري! مي تواند براي بسياري از محافل علمي و مجامع دانشگاهي در ساير كشورها، مخصوصا كشورهاي مسلمان نظير تركيه آگاهي بخش باشد.
به يقين با انجام اين آگاهي بخشي و اطلاع رساني مردم مسلمان و غيور تركيه كه بعيد است از ماهيت صهيونيستي و اهداف پشت پرده كنفرانس ياد شده، اطلاع داشته باشند، مانع از برگزاري آن شده و طراحان اين پروژه را ناكام خواهند كرد.
حالا ديدي حق با كيهان بود
چندي پيش كتابي با عنوان «جاسوسان ضد آرماگدون»: «پشت پرده جنگ هاي سري اسرائيل» به زبان عبري منتشر شد كه نويسندگان آن يك آمريكايي و يك اسرائيلي هستند.
در اين كتاب كه خلاصه انگليسي آن نيز منتشر شده، جزئياتي از چگونگي ترور دانشمندان هسته اي ايران بدست موساد منتشر شده و در آن ادعا شده است، همه تروريست ها مليت اسرائيلي داشته اند. اگر چه ايران از ابتداي ماجرا به درستي انگشت را به سوي تل آويو اشاره رفت اما محتواي كتاب بيش از آنكه ناظر به حقيقت باشد، عملياتي رواني براي بزرگ نمايي قدرت پوشالي موساد است.
در حالي كه اين وجه كتاب مورد توجه صحيح برخي رسانه هاي داخلي قرار گرفته است، روزآنلاين در گزارشي مفصل و البته مضحك، با استناد به همين كتاب مدعي شده است كه جاسوس هاي اسرائيلي قدرتي ماورايي دارند و در خيابان هاي تهران جولان مي دهند!
نويسنده كه نتوانسته شادي خود را از اين ترورها پنهان كند، از نويسندگان آمريكايي- اسرائيلي هم داغ تر شده و به نمونه هايي از عمليات هاي تروريستي و آدم ربايي اسرائيلي ها اشاره كرده است.
اين نخستين بار نيست كه اپوزيسيون از جنايت هاي اسرائيل و آمريكا عليه ايران حمايت مي كند. پس از ترور دانشمندان ايراني و هنگامي كه بحث اقدامات تلافي جويانه پيش آمد رسانه هاي ضدانقلاب و اپوزيسيون خارج نشين به شكلي هماهنگ آمريكا و اسرائيل را تبرئه و ايران را متهم به خشونت و تروريسم كردند!
براي مثال سايت خودنويس در اين قضيه چنين نوشته بود؛ «يك مقام امنيتي جمهوري اسلامي از انجام عمليات تروريستي در واكنش به قتل معاون بازرگاني سايت نطنز خبر داده است. اين در حالي است كه هنوز هيچ گروه يا كشوري مسئوليت ترور مصطفي احمدي روشن را برعهده نگرفته است. ايران، آمريكا و اسرائيل و ديگر كشورهاي غربي را به ترور دست اندركاران انرژي هسته اي ايران متهم مي كند، اما آمريكا رسماً اين اتهام را تكذيب كرده است.»
گفتني است ماه گذشته، سايت ضدانقلابي بالاترين در گزارشي آورده بود؛ حمايت گروههاي اپوزيسيون از اقدامات تروريستي در ايران، نظريه كيهان را كه اپوزيسيون را وابسته به آمريكا و اسرائيل مي داند تقويت مي كند و از آنها خواسته بود، به اينگونه حمايت ها خاتمه دهند.