کد خبر 137841
تاریخ انتشار: ۲۹ تیر ۱۳۹۱ - ۰۹:۰۷

به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:

توضيح موسسه حكمت و فلسفه درباره يك خبر ويژه

در پاسخ به خبر ويژه كيهان 24/4/91 با عنوان «دام صهيونيست ها براي اساتيد دانشگاههاي ايران»، «موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه» جوابيه اي ارسال كرده است كه ابتدا متن آن و سپس توضيح كيهان از نظرتان مي گذرد.

مديرمسئول محترم روزنامه كيهان

سلام عليكم

احتراما عطف به خبر «دام صهيونيست ها براي اساتيد دانشگاه هاي ايران» كه در مورخ 24/4/1391 صفحه 2، ستون خبر ويژه روزنامه كيهان منتشر شده است، ضمن تقدير از دقت نظر شما و همكاران محترمتان در شناسايي تهديدهاي نرم عليه فرهيختگان جامعه و پايداري بر اصول انقلاب اسلامي به ويژه مساله فلسطين، به اطلاع مي رساند طبق پيگيري روابط عمومي موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران از اعضاي هيئت علمي موسسه و براساس برنامه منتشر شده از سوي وبگاه نهمين «كنفرانس دو سالانه مطالعات ايران شناسي»، هيچ يك از اعضاي اين موسسه در آن همايش سخنراني يا مقاله ارائه نخواهند نمود. حال با توجه به شأن اعضاي هيئت علمي اين موسسه، خواهشمند است در اين خصوص اطلاع رساني لازم را مبذول بفرماييد. توفيقات روزافزون حضرتعالي و همكاران محترمتان در زمينه خدمت به آرمان هاي نظام مقدس اسلامي ايران را از درگاه ايزدمنان خواستاريم.

با احترام

ابوالفضل عنابستاني

مديرروابط عمومي موسسه

كيهان:

ضمن تقدير از حساسيت و توجه «موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه» نسبت به خبر ويژه كيهان كه در آن از نقش عوامل بيگانه در برپايي كنفرانس دو سالانه ايرانشناسي در اسلامبول پرده برداشته شده بود لازم به توضيح است كه برابر مندرجات سايت اين كنفرانس آقاي «شهرام پازوكي» كه داراي گرايشات فرقه دراويش گنابادي است مقاله اي با عنوان «بيان سعاده: تفسير شيعي يا صوفيانه از قرآن» از «انجمن حكمت و فلسفه» براي ارائه در پنل شماره 61 كنفرانس مذكور (3 آگوست) ارائه كرده است.عنوان مقاله وي در تاريخ 28 مي 2012 مطابق 8 خرداد 1391 در سامانه اينترنتي iranianstudies.com ثبت شده است كه سوابق آن موجود است. روزنامه كيهان اميدوار است وزارت علوم با مشاركت دانشگاههايي مانند الزهرا، آزاد اسلامي، فردوسي مشهد، تهران و... با اطلاع رساني و تمهيدات لازم از مشاركت ساير افرادي كه براي كنفرانس دو سالانه ايرانشناسي در تركيه مقاله فرستاده اند، جلوگيري نمايند و نسبت به مسائلي چون جاسوسي آكادميك حساسيت داشته باشند. در روزهاي آينده روزنامه كيهان از پيوندهاي بيشتر برگزاركنندگان اين كنفرانس با فرقه ضاله بهائيت و سلطنت طلبان رازگشايي خواهد كرد.

اصلاح طلبان سرخورده در جنبش سبز تفرقه مي اندازند

عضو مركزيت گروهك منافقين، خاتمي و عبدالله نوري و هاشمي رفسنجاني را متهم به تفرقه افكني در صفوف جنبش سبز كرد.

حسين باقرزاده كه مدتي است ادعا مي كند از اين گروهك جدا شده، با اشاره به مواضع اصلاح طلبان مبني بر «مرزبندي با نيروهاي برانداز» و بازگشت به انتخابات نوشت: حركت اصلاح طلبي كه در سال 88 تحت الشعاع جنبش سبز قرار گرفت به دنبال احياي مجدد خود افتاده است اصلاح طلبي به تدريج در برابر جنبش سبز رنگ باخته بود و كمتر كسي از آن دفاع مي كرد و محدود به گروه كوچكي از مجلسيان و كساني مانند خاتمي شده بود. تبليغات حكومتي جنبش سبز را به فتنه تبديل كرد و از اصلاح طلبان خواست براي اثبات صداقت خود از فتنه تبري جويند.

وي در تحليلي كه از سوي سايت ايران امروز و با عنوان «تفرقه افكني در صفوف جنبش سبز» منتشر شده تاكيد مي كند: اين وضعيت شرايط را براي كساني مانند خاتمي بسيار سخت كرده بود. او كه هم چنان به ادامه راه اصلاح طلبي معتقد بود و در عين حال نمي توانست در ضمن تخطئه مسير متحدان پيشين خود مهدي كروبي و ميرحسين موسوي صريحا در برابر آنان بايستد در مخمصه سختي گرفتار شده بود. تلاش هاي اوليه او متوجه آن شد كه رداي رهبري جنبش سبز را، به خصوص پس از حصر خانگي كروبي و موسوي، بر تن خود كند و آن را به سوي جريان اصلاح طلبي سوق دهد. او حتي در ماه هاي پيش از انتخابات مجلس در اسفندماه گذشته شرايطي حداقل را پيش كشيد و شركت خود و اصلاح طلبان در انتخابات را موكول به تحقق آن شرايط كرد. براي بسياري از ناظران كه روشن بود اين شرايط تحقق پذير نيست، عمل خاتمي به معناي اعلام تحريم انتخابات تلقي شد. ولي درست در روزي كه جنبش سبز در كليت خود از رفتن به پاي صندوق راي سر باز زده بود و هيچ يك از شرايط خاتمي محقق نشده بود، او به صورت اعلام نشده و دور از چشم ديگران به نقطه دورافتاده اي رفت و بي سروصدا راي خود را به صندوق انداخت.

اين منافق خارج نشين تصريح كرد: راي خاتمي در اين روز در واقع اعلام تسليم او در برابر فشار حاكم براي بريدن از جنبش سبز بود. او در عين اين كه امروز همچنان بر «آزادي زندانيان سياسي» و رهايي كروبي و موسوي از حصر تاكيد مي كند اين اقدامات را ديگر شرطي براي همكاري خود با حكومت و شركت در بازي هاي سياسي آن نمي داند. او فقط انتظار دارد كه اين حد از دوري با جنبش سبز را جناح حاكم براي اثبات وفاداري او كافي بداند و آن را بپذيرد تا شايد بتواند يك بار ديگر شانس اصلاح طلبان را در انتخابات بيازمايد.

وي سپس هدف اظهارات اخير هاشمي درباره انتخابات آزاد و شفاف و قانوني را «ايجاد توهم و اميد كاذب در نيروهاي پراكنده اصلاح طلب» توصيف كرد و نوشت: اظهارات توهم آفرين خاتمي و نوري نيز نمي تواند انگيزه هاي ديگري داشته باشد يا هدف بهتري را دنبال كند. در فضاي بسته سياسي، صف بندي هايي متشكل از اصلاح طلبان رانده شده از حكومت و سرخورده از جنبش سبز در حال شكل گيري است. آقايان خاتمي و نوري به همگان توجه كرده اند كه به هيچ وجه در «دام حيله هاي تفرقه افكنان و دروغ پردازان» نيفتند، ولي از مصاديق آن نامي نبرده اند. آيا تفرقه افكني در صفوف جنبش سبز كه موضوع تلاش مشترك اينان و هاشمي رفسنجاني است، يك مصداق بارز آن نيست؟

كار زار آقاي مرگ موش در گوتنبرگ سوئد

برخلاف تظاهر عناصر فراري جريان فتنه مبني بر مرزبندي در برگزاري نشست هاي محفلي، آخرين نشست اين گروه ميزبان طيف متنوعي از عناصر لائيك و برانداز بود.

به موازات نشست طيفي از گروهك هاي برانداز(شامل سلطنت طلب ها، منافقين و كومله و طيفي از ماركسيست ها) در بروكسل، طيف موسوم به سبز نشستي را در گوتنبرگ سوئد و تحت عنوان سفيران سبز اميد برگزار كرد، با اين ادعا كه مي خواهد از نشست بروكسل و استكهلم متمايز باشد. اين در حالي بود كه برگزاركننده هر دو نشست بنياد سوئدي اولاف پالمه(يكي از ايستگاه هاي پوششي سازمان سيا در اروپا) بود.

ينس اورباك(اوربك) رئيس بنياد اولاف پالمه در واقع وزير سابق در دولت سوئد است كه در محفل گوتنبرگ حضور به هم رساند و پيش از اين در محفل استكهلم (نشست مقدماتي حلقه بروكسل) نيز حضور يافته بود. او تصريح دارد كه بنياد متبوعش سالانه 25 ميليون كرون از بودجه خالص ملي دولت پول دريافت مي كند.

نشست گوتنبرگ يك سال پس از نشست پاريس كه اردشير اميرارجمند نيز در آن حضور داشت، برگزار شد. در نشست اخير رجب مزروعي و علي اكبر موسوي خوئيني (دو نماينده فراري و مشاركتي مجلس ششم) و فرخ نگهدار (رئيس گروهك لائيك و منحله فدائيان خلق) ميزگرد مشتركي درباره انتخابات برگزار كردند و همچنين تقي رحماني از سران فراري گروهك ملي- مذهبي و نيز عناصر لائيك خارج نشين نظير كاظم كردواني و مهدي فتاپور سخنراني كردند. ديگر مهمان اين جلسه در واقع جزو سازمان دهندگان اصلي بود، فردي به نام رضا طالبي(از چپ هاي مقيم سوئد) است كه دست بر قضا جزو هماهنگ كنندگان نشست بهمن گذشته اپوزيسيون برانداز در استكهلم سوئد نيز بود! وي درباره ترميم سازمان سخنراني كرد.

فرخ نگهدار كه در لندن اقامت دارد روابط نزديكي را با كساني چون مهاجراني به هم زده و در اوج فتنه سبز، وي در كنار مهاجراني و عبدالعلي بازرگان و سروش و گنجي و كديور به عنوان اتاق فكر جنبش سبز در خارج اعلام شد. اين ماركسيست ورشكسته و فرصت طلب در جمع عناصر فراري و شبه اصلاح طلب خواستار نگاه اجمالي به انتخابات به جاي نگاه گروهي شد و از شركت در انتخابات دفاع كرد.

رجب مزروعي نيز كه خود به خاطر تندروي هايش در مجلس ششم بارها مورد عتاب كروبي قرار گرفت و اكنون در بروكسل اقامت دارد اين بار گفته است: اي كاش آهسته و پيوسته رفتن را در عرصه سياست ياد مي داديم و مي گرفتيم و هميشه با هزينه و فايده كار مي كرديم.

وي اضافه كرد: نگاه من اين است كه ما بايد راهي را پيدا كنيم كه يك قدم به جلو برويم و از خودمان بپرسيم كه از فرصت انتخابات مي خواهيم چه استفاده اي بكنيم. بسيار از تحولات برخاسته از انتخابات ها بوده است. جنبش دوم خرداد و جنبش سبز برآمده از كارزار انتخاباتي بوده است. حاكميت ناچار مي شود از فضاي انتخابات استفاده كند و براي ترميم پايگاه مشروعيت خود احتمالا فضا را باز كند. وي افزود: نگاه ما بايد نگاه فرصتي باشد براي پيشبرد جنبش اجتماعي و برخورد انتزاعي نداشته باشيم. بحثي كه من دارم مربوط به امروز است و شايد شرايط تا انتخابات بسيار تغيير كند. بايد بين كارزار انتخابات و خود انتخابات به معناي راي دادن تفاوت قائل شويم و براي كارزار انتخابات برنامه داشته باشيم و روي اين كار كنيم و جلو برويم.

در ادامه علي اكبر موسوي خوئيني با اشاره به انتخابات مجلس نهم حفظ اجماع ميان اكثريت جنبش سبز و حتي اصلاح طلبان را دستاورد مهمي دانست كه بايستي در انتخابات رياست جمهوري بعدي نيز آن را حفظ نمود. وي در عين حال گفت نبايد حرف آخر را اول زد و نيازمند برداشتن گام هاي آهسته ولي مطمئن هستيم و سخن از شركت و يا عدم شركت در انتخابات زودهنگام است.

بوش از عهده ايران برنيامد و مي دانيم كه اوباما هم اين كاره نيست

معاون پيشين رئيس ستاد ارتش آمريكا گفت: نه من، نه اسرائيلي ها و نه ايراني ها باور ندارند كه دولت آمريكا علاقه اي به درگيري نظامي با ايران داشته باشد.

ژنرال بازنشسته جك كين در مصاحبه با لي اسميت تحليل گر موسسه مطالعات امنيتي «هادسون» درباره تهديدهاي نظامي آمريكا و ادعاي اينكه گزينه نظامي روي ميز است، از تهديد نظامي دفاع كرد اما گفت: دولت آمريكا علاقه اي به اين كار ندارد. زماني كه ما نمي خواهيم كاري را انجام دهيم، آن چنان تفسير مي كنيم كه به اين نتيجه برسيم كه انجام اين عمليات دشوار است يا اينكه ارزش چنين هزينه اي را ندارد.

گزارشگر موسسه هادسون نوشت: مقامات رده بالاي نظامي و اطلاعاتي، همچون جيمز كلپر مدير سازمان اطلاعات ملي و دريادار مولن مي گويند فقط مي شود برنامه اتمي ايران را براي مدت كوتاهي به تعويق انداخت. ژنرال كين مي گويد «اين بدين خاطر است كه كاخ سفيد به آن اندازه كه مي گويد به ايران اجازه دستيابي به بمب نمي دهيم، به تهاجم نظامي علاقه ندارد. من باور ندارم كه دولت اوباما هيچ قصدي؛ هيچ گاه، براي حمله به ايران داشته باشد. من باور ندارم، اسرائيلي ها باور ندارند و ايراني ها هم باور ندارند.»

گزارش انستيتو هادسون تاكيد مي كند: در واقع اين ادعا كه برنامه اتمي ايران، با حمله نظامي آمريكا فقط ممكن است به تاخير بيفتد در زمان دولت جورج بوش مطرح شد. همچنان كه رئيس سابق سيا توضيح داده، دشوار است كه اين ادعا را نتيجه محاسبات سياسي قلمداد نكنيم. از آنجا كه بوش قادر نبود براي سومين بار به تماشاخانه جنگ در صحنه خاورميانه برود، راحت تر بود كه بگويد اقدام نظامي اثر چنداني در توقف برنامه اتمي ايران ندارد. يك مقام سابق پنتاگون مي گويد «چنين ادعايي ممكن است منعكس كننده اين ايده باشد كه نظاميان اگر مجبور نباشند علاقه اي به دخالت در خاورميانه ندارند».

هيس! كسي نبايد بفهمه كه تحريم ايران پژو را ورشكست كرده

تحليلگر راديو فردا اذعان كرد قطع همكاري شركت پژو با ايران بار سنگيني بر دوش اين شركت بوده و در اخراج 8 هزار كارگر اين شركت فرانسوي نقش داشته است.

فريدون خاوند در مصاحبه با راديوفردا البته تلاش داشت تا تعيين كنندگي قطع همكاري پژو با ايران در اخراج 8 هزار كارگر اين شركت را كمرنگ كند. وي با اين وجود گفت: ايران دومين بازار پژو بعد از فرانسه بود. مي توان گفت كه بدون قطع ارتباط با ايران هم «پژو» دچار مشكل مي شد و چاره اي جز بازسازي ساختارهايش نداشت. ولي بازار ايران هم، بار سنگين تازه اي بود كه بر دوش اين شركت گذاشته شد و اين را نمي توان نفي كرد. وقتي حدود دو هفته قبل «پژو» اعلام كرد قصد دارد دو سايت مهم اش را در حومه پاريس و شهر رن تعطيل كند، بعضي از سنديكاها بلافاصله موضوع ايران را پيش كشيدند، با اين استدلال كه رها كردن بازار ايران با بحران شركت فرانسوي بي ارتباط نبوده است.

وي افزود: شركت «پژو» مشكل ساختاري دارد، اشتباهات بزرگ استراتژيك مرتكب شده و قافيه را به خصوص به شركت هاي آلماني باخته و اين دليل اصلي بحران اين شركت است نه قطع رابطه اش با ايران. ولي به هر حال پيامدهاي اين قطع رابطه را هم نمي توان انكار كرد و مسلما اين رويداد بر وضعيت «پژو» تاثير منفي گذاشته. البته نه آن قدر كه بعضي از رسانه هاي جمهوري اسلامي مي گويند. مي توان گفت كه بدون قطع ارتباط با ايران هم «پژو» دچار مشكل مي شد و چاره اي جز بازسازي ساختارهايش نداشت. ولي بازار ايران هم، بار سنگين تازه اي بود كه بر دوش اين شركت افتاد.

تحليلگر راديو فردا خاطر نشان كرد: پژو در كنار «رنو» يكي از دو غول بزرگ اتوموبيل سازي فرانسه است و بحران آن يك زمين لرزه بزرگ را هم براي جامعه كارگري و هم براي فرانسوا اولاند رئيس جمهوري سوسياليست فرانسه به وجود آورده است، به خصوص از اين لحاظ كه چپ هاي فرانسوي با شعار «تغيير» به قدرت رسيدند و براي آنها دشوار است ببينند كه يك شركت خصوصي تصميم مي گيرد يك جا هشت هزار نفر از كارگران اش را بيرون كند.

وي درباره اين خبر كه شركت رنو قصد دارد در ايران بماند و حتي جاي پژو را بگيرد، گفت: اين خبر همين روزها به رسانه هاي فرانسوي درز كرده و بعيد نيست كه سر و صدا هم راه بيندازد. اين پرسش مطرح شده كه چرا «پژو»، شركت كاملا خصوصي فرانسوي، خاك ايران را زير فشار تحريم هاي بين المللي ترك مي كند، حال آنكه «رنو»، به رغم سهم پانزده درصدي دولت فرانسه در اين شركت، اعلام نكرده است كه قصد دارد به حضور خود در ايران پايان بدهد.

يادآور مي شود اعلام قطع همكاري شركت پژو با ايران در تامين قطعات يدكي چند ماه پيش و به دنبال خبر اتحاد اين شركت با شركت آمريكايي جنرال موتورز صورت گرفت. جنرال موتورز در حالي 7 درصد از سهام پژو را خريد كه خود از سال 2008 در شرايط بسيار بحراني قرار گرفت به نحوي كه مجبور به دريافت يارانه هاي سنگين از دولت آمريكا شد و متقابلا 32 درصد سهام خود را به دولت واگذار كرد.

با اين حال اتحاد پژو سيتروئن با جنرال موتورز چندان هم خوش يمن نبود و چند ماه بعد از اين همكاري و ترك بازار ايران، پژو مجبور شد اخراج 8 هزار كارگر را در دستور كار قرار دهد. مطبوعات فرانسه از وضعيت فعلي پژو به عنوان غرق شدن تايتانيك ياد كرده اند.

ظاهرا در اين ميان جناب تحليلگر راديو فردا قصد دارد با كمرنگ نشان دادن نقش تحريم ضد ايراني در اين ورشكستگي، مدال افتخار غرق تايتانيك پژو را به سينه شركت دولتي آمريكايي بياويزد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس