به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: روزنامه اعتماد در مطلبی به قلم عباس عبدی نوشت: در روز عید غدیر، آقای روحانی در دیدار با همکاران خود در دولت سابق گفت که «ای کاش گرفتار مصوبه هستهای مجلس نمیشدیم تا میتوانستیم در اسفند ۱۳۹۹ برجام را احیا کنیم.» هرسیاستمداری که به گذشته نگاه میکند، از اینای کاشها! فـراوان دارد. همه هنگامی که به تاریخ برمی گردیم، حسرت میخوریم که ایکاش چنان میشد و چنین نمیشد. در بسیاری از موارد هم اینای کاشها! از روی استیصال است و معلوم نیست که اگر محقق میشد، وضع جامعه بهتــر از این بود اگربدتر نبود.
ولی در هر حال جامعه و سیاست را باای کاش! نمیتوان فهم یادرست کرد. باید دید در همان زمان چه کاری میبایست انجام میشد که نشد. اجازه دهید به ۳ سال پیش برویم. پس از حوادث بسیار تاسفبار آبان ۱۳۹۸، از سوی نواصولگرایان حملات بسیار شدیدی علیه دولت روحانی سازماندهی واجراشد.در ۱۷ آذر ۱۳۹۸ یادداشتی با عنوان «ایده انتخابات زودرس» نوشتم و در بخشی از آن آمده بود که: «هیچ حکومت و دولتی حتی در شرایط عادی نیز نمیتواند و مجاز نیست که با این حد از تنش، مدیریت خود را تداوم دهد.
در بیشتر نظامهای سیاسی شیوههایی را برای چنین موقعیتهایی پیشبینی کردهاند. کسب رای اعتماد مجدددولتها برای ادامه کار از این جمله است. یا انحلال پارلمان و رأیگیری دوباره یا استعفای نخستوزیر و رئیسدولت و... همه شیوههایی برای عبور از وضعیت ناپایدار مدیریتی هستند. پس از اعتراضات اخیر، بعید است که از این پس دولت حتی قادر به اتخاذ تصمیمات جاری خود باشد، چه رسد به اینکه بخواهد تصمیمات مهم بگیرد.... راهحل ســوم انتخابات زودرس ریاست جمهوری است. انتخاباتی که میتواند همراه با انتخابات مجلس انجام شود.»
وی با بیان این که پس از روی کار آمدن مجلس جدید در خرداد ۹۹ نیز خواستار استعفای روحانی شده بود، مینویسد: «باید از آقای روحانی پرسید؛ آیا فکر نمیکنید که بایک استعفای حرفهای و نه لزوماً اعتراضی، میتوانستیدمانع از سنگاندازیهای بعدی نواصولگرایان علیه برجام شوید؟ و آیا در این صورت باز هم امروز در حسرت تصویب آن قانون بودید؟ پاسخ را نمیتوان با قاطعیت گفت، ولی به نظرم با آغاز به نوشتن قانون هم میتوانستید استعفا دهید تا مانع از تصویب چنین قانون زیانباری شوید.
درباره این نوشته روزنامه اعتماد چند موضوع را باید یادآور کرد. نخست این که زمزمه ضرورت استعفای روحانی و کنارهگیری دولتش، بخشی از پروژه زنجیرهای بود که مزدوران دولت ترامپ، همزمان در عراق و لبنان برای ایجاد بیثباتی و آشوب دنبال میکردند و اتفاقاً توانستند کشور را به کام ناآرامی و آشوب بکشانند. بنابراین هماهنگی عبدی با بعثیها و بقایای داعش در عراق و عناصر بدنام مثل جعجع و جنبلاط قابل تأمل است.
ثانیاً نویسنده روزنامه زنجیرهای با موذیگری تلاش دارد تقصیر به سرانجام نرسیدن مذاکرات احیای برجام را متوجه مجلس انقلابی کند که قانون اقدام متقابل در برابر کارشکنیهای آمریکا را تصویب کرد و آمریکا را با همه عهدشکنیها و گردنکشیهایش تبرئه نماید.
آقای عبدی باید توضیح دهد که اگر عهدشکنی و کلاهبرداری و خباثت آمریکا در برجام قطعی است - که جای انکار ندارد، قطعی است- در مذاکرات دو سال اخیر، چه چیزی در پیشنهادهای طرف آمریکایی فرق کرده بود که بشود برمبنای آن توافق کرد: آیا پذیرفته بود که تحریمهای دو برابر شده در پسابرجام را لغو کند تا ایران بتواند انتفاع پایدار اقتصادی داشته باشد؟ یا پذیرفته بود تضمین معتبری برای عدم تکرار کارشکنی و نقص توافق ارائه کند؟
اگر هیچ کدام این توقعات حداقلی ایران را نپذیرفته بود که واقعیت هم همین است، چرا امثال عبدی اصرار دارند آمریکا را تبرئه کنند و مجلس انقلابی را که خواستار اقدام متقابل و متوازن در اجرای تعهدات برجام شده، متهم سازند؟ سند درباره پادویی برای دستگاه تبلیغاتی آمریکا، از این روشنتر؟!