به گزارش مشرق، محسن مهدیان طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت: «تهش چی میشه؟» این روزها سؤال خیلیهاست. طبیعی است. خسته شدهاند از بهم ریختن کسبوکارها، از ناامنیها، از توهینها و هتک حرمتها، از تصاویر دردناک سلاخی حافظان امنیت و...
از سویی مردم سنگ تمام گذاشتند؛ آنچه بر دوش مردم بود به بهترین وجه عمل شده است. هوشیاری و جداکردن صفشان از آشوب و اغتشاش و اعلام برائت جانانه که نمونهاش راهپیمایی ۱۳آبان بود.
با این حال این پرسش باقی است؛ کی تمام میشود؟
برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید دید این حوادث را چطور تحلیل میکنیم؟ من ترجیح میدهم تحلیل رهبری را از این روزها ملاک قرار دهم. تحلیلی که کاملا متفاوت از تحلیل رایج در میان تحلیلگران است.
تحلیل رایج و ظاهری چیست؟ اینکه نظام زخمهایی دارد که بدان بیتوجهی شده و تبدیل به اعتراضاتی شده است و بیاعتنایی به اعتراضات درنهایت منجر به اغتشاش و آشوب شده است.
تحلیل دوم چیست؟
تحلیل دوم یا همان تحلیل رهبری این است که اگرچه نظام گرفتار زخمها و آسیبهاست، اما آنچه این روزها شاهد آنیم نه به جهت نقصها که اتفاقا برعکس به جهت قوت نظام است. نقصها را باید برطرف کرد اما اغتشاشات امتداد اعتراضات و نقصها و آسیبها نیست و اتفاقا قوتها عامل این روزهاست.
رهبری حتی برخلاف تحلیلهای دیگر معتقد است اینکه سراغ نوجوان و جوان ما رفتند نیز برای رشد قدرت تحلیلی بچههای دهه ۸۰ و ۹۰ است.
زمین تا آسمان بین این دو تحلیل تفاوت است.
در تحلیل اول طرف میگردد ببیند کدام زخم است که این آشوبها را شکل داده است و یک روز طعنه به حجاب و گشت ارشاد میزند و یک روز اقتصاد و یک روز آزادی و غیره و باز هم دست خالی برمیگردد و نمیتواند کمکی به ماجرا کند.
اما تحلیل دوم میگوید دشمن امروز در پیچیدهترین حالت ممکن و با تمام ظرفیتش آمده است و این به جهت قوت مردم و توفیقات دولت نسبت به گذشته است. دشمن از این قدرت عصبانی است. هرچه میگوید نیز بهانه است. این بهانه نباشد، میبافد و میسازد. او ذاتش بر دروغ و تهمت و تحریف است. تنها در یک حالت دست از آشوب و آدمکشی برمیدارد که ما روزبهروز ضعیفتر شویم و از این بالاتر اینکه از هویت ملی و اسلامیمان دست برداریم.
تحلیل دوم میگوید باید با قوت بیشتری مشکلات داخلی را رفع کرد اما اتصال این مشکلات به حوادث این روزها آدرس غلط است. به تعبیری ما با ۲پدیده کاملا مجاز مواجهیم.
با این توضیح برگردیم به سؤال ابتدایی؛ « تهش چی میشه؟»
بازهم برخلاف تصور رایج که گفته میشود پایان حوادث دست عدلیه و امنیه است، پایان این ماجرا کاملا دست مردم است.
امنیه و عدلیه باید به وظیفهشان عمل کنند. هرگونه مماشات با جریان آدمکش و تروریست داخلی گناه نابخشودنی است. اما ماجرا با تحکم نیز ختم نمیشود و چهبسا برخی را مجدد دچار خطای تشخیص کند. ماجرا این است که جنگ دشمن ترکیبی است پس مواجهه با آن نیز باید ترکیبی باشد.
هر میزان مردم نسبت به پیرامون خود حساستر شوند و احساس مسئولیت کنند این ماجرا زودتر تمام میشود. هرکس هر میزان میتواند باید نسبت به ددمنشی این جریان بیهدف و بیسر و بیبته روشنگری کند. هرکس هر میزان میتواند باید نسبت به غفلتها و جهلهای پیرامون خود روشنگری و از زشتیها اعلام برائت کند.
هر میزان مردم در فضای مجازی و واقعی جلوتر بیایند این جریان کریه و قبیح و مشمئزکننده زودتر تمام میشود.
این تحلیل یعنی پایان این حوادث، همه با هم دهها گام جلوتر رفتهایم.