سرویس ورزش مشرق- وقتی کریستیانو رونالدو به یک باره با پیشنهاد باشگاه النصر عربستان سعودی تمایل پیدا کرد و سر از این سرزمین درآورد، تحلیل های مختلفی ارائه شد. این موضوع، حتی توجه فضای عمومی رسانه ها و شبکه های اجتماعی کشورمان را نیز به خود معطوف کرد که عمدتا احساسی و عاری از تحلیل و روندشناسی این اتفاق بود. البته، در این راستا، رسانه های معاند نیز تلاش داشتند تا اتفاقی را که در یک اتمسفر ورزشی روی داده بود، محور عملیات روانی و تخریب افکار عمومی قرار دهند. اما در این بین، واقعیت ها و لایه هایی وجود دارد که خارج از این هیاهو و عوام گرایی، قابل تحلیل و ارزیابی است.
اگرچه عملیات روانی صورت گرفته بر مبنای این اتفاق، قابلیت تحلیل و تفاسیر بسیاری دارد که چگونه برخی در رسانه های تروریستی فارسی زبان از هر موضوعی در جهت تشویش و حمله به افکار عمومی کشور بهره می برند اما چنین غایتی، موضوع نوشتار کنونی نیست. اما به راستی، کریس رونالدو در شبه جزیره چه نقشی بر عهده دارد و قرار است چه ماموریتی را به مقصد برساند؟
تحلیل و تفسیر انتقال کریس رونالدو به عربستان بر مبنای فنی و فوتبالی، یک خطای راهبردی و ساده انگاری در فهم و درک یک پروژه امنیتی- رسانه ای است که آل سعود آن را در مفهوم سازی نوین خود، آغاز کرده و ادامه خواهند داد
تحلیل کریس در چهارچوب پروژه ای رسانه ای- امنیتی
تحلیل حضور کریس رونالدو بر مبنای داده های فنی و فوتبالی، نه یک انحراف که یک ساده لوحی عیان و آشکار است. او اکنون به النصر و سرزمین سعودی نرفته که این تیم را در یک پروژه ورزشی همراهی کرده و آنها را به مقصدی مانند قهرمانی برساند. اگر چنین بود، هرگز دولت آل سعود متکفل پرداخت بخش قابل توجهی از هزینه های جذب این بازیکن نمی شد. این فوق ستاره پرتغالی به عربستان نرفته که بتواند سطح فنی این کشور را در این رشته ارتقا دهد که بی تردید، چنین خروجی هم متصور نیست.
کریس رونالدو و انتقالش به شبه جزیره یک پروژه رسانه ای- امنیتی است که تلاش دارد تا به تهطیر یا به عبارتی، تغییر چهره آل سعود در افکار عمومی جهان بپردازد. نمونه ای از این موضوع را می توان در برگزاری جام جهانی ۲۰۲۲ در قطر به وضوح دید. یا اتفاقی که در خرید باشگاه های اروپایی توسط شیوخ عرب در حال روی دادن است. بخش قابل توجهی از این پروژه ها در جهت تغییر رویکردهای افکار عمومی جهانی یا قاره ای با بهره مندی از ظرفیت های فوتبال است. چنین اتفاقی نیز در انتقال رونالدو در حال روی دادن است و عدم تفسیر ماجرا با چنین رویکردهایی، ره به خطا بردن و اتلاف وقت است.
آنچه این روزها با کریس رونالدو اعلام می شود و کارکرد اصلی اش است، رونمایی از مانیفست جدید آل سعود مبنی بر زعامت جهان عرب است که فاصله زیادی با پرده داری خانه خدا و مولفه های هژمون سابق آن دارد
سودای آل سعود و بن سلمان چیست؟
اما پرسشی که وجود دارد، این است که آل سعود و در راس آن محمد بن سلمان که مرد همه کاره این روزهای این خاندان است، در پی چه هستند؟ خرید رونالدو و هزینه های نجومی که برای آن صورت گرفته، چه هدفی را برای این خاندان محقق می کند؟ آنها با چه هدف و منظری چنین هزینه ای کرده و قصد دارند آن را ادامه دهند؟ چرا باید حکومتی که داعیه دار هدایت بخشی از جهان اسلام است و کلیددار خانه خدا، اینگونه ریخت و پاش کند؟
می توان اذعان داشت که آل سعود با اقداماتی مانند جذب کریستیانو رونالدو و طراحی تبلیغاتی که در این راستا انجام داده، تغییر راهبرد خود را علنی و عمومی کرده است. عربستان سعودی با تکیه بر ارزش ها و اصول عربی، دیگر خود را نماد و مظهر اسلامیت نمی داند. آل سعود با بن سلمان قرار است مسیر جدیدی را طی کند و به رهبر جهان عرب تغییر ماهیت دهد. آنچه در پروژه رونالدو بایستی محور تحلیل و تفسیر قرار گیرد تا بتوان دریافت دقیقی از ماجرا داشت، تغییر جهان بینی سعودی است؛ زعامت بر جهان عرب و دوری از اصول اسلامی است که مبنای هژمونی آنها در گذشته بوده است.