به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت:شرق در پژوهشی به قلم سعید لیلاز عضو مرکزیت حزب کارگزاران نوشت: این پژوهش با هدف یافتن پاسخ برای پرسشهایی بسیار رایج در فضای سیاسی-اجتماعی ماهها و سالهای اخیر ایران صورت میگیرد: آیا اقتصاد ایران در حال پسرفتن است؟ آیا در مقیاس با دیگر کشورها بهویژه همسایگان یا رقیبان عقبافتاده است؟ اگر نه، به چه دلیل؟ و اگر آری، چرا؟ آیا با برقراری رابطه با بزرگترین قدرت جهان یعنی ایالات متحده آمریکا -حتی با فرض پذیرش این رابطه از سوی طرف مقابل- مسائل اقتصادی ریز و درشت ایران حل خواهد شد یا دستکم بهبود خواهد یافت؟ بهویژه پس از موج دوم تحریمها در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ بر ایالات متحده آمریکا، تلاش برای رفع تحریمها و انجام یک مصالحه با ایالات متحده، عملا معنایی جز دستشستن از برنامه هستهای ایران و کوتاهآمدن آن از موضع یک قدرت منطقهای مستقل در جنگل خاورمیانه ندارد.
برای فهم بهتر ریشه سقوط رشد اقتصادی ایران در دهه دوم دوره ۲۰۰۰ ـ۲۰۲۱ در مقایسه با دهه نخست این دوره به یکپنجم، در این گزارش دوره ۱۱ساله ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۱ میلادی را به دو بخش پنج و شش ساله تقسیم کردم. مبنای این تقسیمبندی تحولات نرخ رشد اقتصادی ایران در آن است که در پنج سال نخست و از ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ بیوقفه منفی است و با نرخ سالانه منفی ۲.۴ درصد و سقوط جمعا ۲۲درصدی، شاید بدترین پنج سال عملکرد پیدرپی تاریخ اقتصاد ایران را حتی در مقایسه با دوران جنگ تحمیلی رقم میزند. برعکس در شش سال بعدی و تاکنون، بیوقفه به رشد مناسب در حد متوسط عملکرد جهانی افتاده و سالانه ۲.۶ درصد بهطور متوسط بزرگتر میشود. صرف نظر از این آمار شگفتانگیز بانک جهانی، اطلاعات و آمار منتشرشده از سوی مراکز رسمی جمهوری اسلامی ایران مانند بانک مرکزی نیز نشان میدهد که اقتصاد ایران از زمستان سال ۱۳۹۸ و ـلطفا توجه کنیدـ به «قیمت ثابت» و نه «جاری» مدنظر بانک جهانی، بیوقفه و تاکنون در منطقه رشد قرار دارد و از نیمه سال ۱۴۰۰ خورشیدی به بعد، رکورد تاریخی حجم تولید ناخالص داخلی به قیمت ثابت در سال ۱۳۹۶ را پشت سر گذاشته است. مطابق آمار بانک مرکزی، رشد اقتصادی دو سال ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰، کاهش حجم اقتصاد ایران در دو سال قبل را پشت سر گذاشت و حجم اقتصاد ایران در سال ۱۴۰۰ معادل ۳.۲ درصد بزرگتر از بالاترین عملکرد ماقبل آن، یعنی سال ۱۳۹۶ خورشیدی بود. به این ترتیب، گزارش بانک مرکزی از عملکرد اقتصاد ایران، «کموبیش» با آمار بانک جهانی همخوانی نشان میدهد.
شرق میافزاید: در این فرازوفرودهای درخور توجه در یک دوره ۲۱ساله، فقط ایران تحریمزده نیست، بلکه کشورهایی با مسائل و منافع و روابط خارجی کاملا متفاوت با ایران مانند ترکیه، مالزی، مصر، روسیه (قبل از حمله به اوکراین)، آرژانتین، افغانستان، اسرائیل، مراکش و بسیاری دیگر از کشورها نیز با مسئله نوسانات شدید یا نسبتا شدید در رشد اقتصادی خود، بدون کمترین درگیری با مسئله تحریم، روبهرو بودهاند. آنها که سالها هرگونه بهبود بنیادین در اوضاع اقتصادی و معیشتی کشور و مردم را یا به تنهایی یا اساسا یا عمدتا در گرو حل مسئله هستهای ایران، رفع تحریمها و برقراری روابط خارجی با قدرتهای بزرگ و مشخصا ایالات متحده آمریکا دانستهاند، در همه این سالها و به مدد شواهد متقن، بر سر قبری گریستهاند که مردهای در آن دفن نشده است. من نمیگویم تحریم اهمیت ندارد یا حتی کماهمیت است؛ اما اهمیت آن تعیینکننده نیست و رفع آن هم چنانکه یک بار شوک منفی به اقتصاد ملی وارد میآورد، فقط یک بار تحرک بیرونی چشمگیر -مانند تجربه برجام- میآفریند.
بهعلاوه، به نظر میرسد بر پایه همین شواهد، درجه مقاومت اقتصاد ایران در برابر تحریمها به طرزی روشن در حال افزایش است و به موازات کاهش اجباری یا اختیاری سهم نفت در تولید ملی ایران، آسیبپذیری اقتصاد ایران نیز بهشدت در برابر تحریمها کاهش یافته است.
لیلاز ادعای تعیینکننده بودن تحریمها را تکرار یک اشتباه علمی و یک دروغ سیاسی بزرگ عنوان کرد و تأکید کرد که مخالفان جمهوری اسلامی، دنبال مصالحه یکجانبه و از سر وادادگی با آمریکا هستند.