لاله پرونده اش برای همیشه بسته شد. با رای کمیسیون فرهنگی مجلس بر عدم ساخت این فیلم، داستان زندگی زن قهرمان فرمول یک به خاطره ها پیوست. البته در این میان زمزمه هایی مبنی بر ساخت فیلم دیگری با این شکل و شمایل به گوش می رسد. باید صبر کرد و دید که پروژه بعدی جنجالی خواهد بود یا خیر!
///شنبه چهارم شهریور///
*ذوق سینماداران از فروش "کلاه قرمزی"
در این هفته سینماهای تهران با یک شوک مواجه شد، عروسکهایی که خاطرات خوشی را برای خانوادهها رقم زدند این بار به پرده سینماها آمدند و توانستند اقشار مختلف را با خود همراه کنند. در این میان برخی از سینماها از پخش این فیلم محروم شدند و مخاطبی که فیلم را در فضای پردیسها و یا سینماهای مرکز شهر دنبال کرده است با مراجعه به سینماها با فیلمهای سه ماه گذشته مواجه میشود. البته این مشکل حل شد و مخاطبان میتوانند فیلمها را در پردیسهای سینمایی و سینماهای حوزه هنری دنبال کنند.
آزادی: با فروش «کلاهقرمزی و بچهننه» حقوق عقب افتاده پرسنل را پرداخت کردیم
«ابراهیم آزادی» مدیر سینما آستارا درباره فروش فیلم «کلاه قرمزی و بچهننه» در سالن سینمایش، گفت: فروش فیلم در سالن سینما آستارا خوب بوده است. ما با اکران چند روزه فیلم توانستیم حقوق عقب افتاده پرسنل و بدهکاریهای سینما را بپردازیم.
وی در ادامه به فروش روزانه سالن سینما آستارا اشاره کرد و گفت: پیش از این روزانه حدود 100 یا 200 هزار تومان میفروختیم که با اکران فیلم «کلاه قرمزی و بچه ننه» به روزی دو میلیون تومان رسیدیم، مردم هم از دیدن فیلم راضی هستند که برای ما بسیار خوشایند است.
با حل شدن مشکل نمایش فیلم در پردیسهای سینمایی شهرداری و سینماهای حوزه هنری، رقم فروش «کلاه قرمزی و بچه ننه» افزایش چمشگیری خواهد یافت و مخاطبانی که برای نمایش این فیلم در صفهای طولانی منتظر ماندند به راحتی میتوانند فیلم را تماشا کنند.
*آخرین فیلمی که در مشت فراستی له شد
جمعه شب در برنامه «هفت» فیلم سینمایی «ضد گلوله» با حضور مصطفی کیایی کارگردان و مسعود فراستی و آرش خوشخو به عنوان منتقد نقد و بررسی شد. کیایی گفت: «نام فیلم ابتدا «بزن بریم بهشت» بود، اما این اسم را خیلی دوست نداشتم. فکر کردم اسم فیلم به خاطر به شخصیتی که با آن طرف هستیم «غیر مجاز» باشد، اما اداره نظارت و ارزشیابی با این اسم موافقت نکرد و در آخر نام «ضد گلوله» را برای آن انتخاب کردم.»
در ادامه برنامه مسعود فراستی گفت: من هم دقیقا نمیدانم چرا ضد گلوله اینقدر مورد توجه قرار گرفته است. فقط میدانم این فیلم، فیلم مورد توجه روشنفکرها نیست. ما طنز جبههای نداریم. فقط دو فیلم لیلی با من است و اخراجیها را در سینمای ایران داریم.»
برخی معتقدند «ضد گلوله» یک توهین است به دفاع مقدس. چیزی که برخی از شهادت میفهمند کلیشه به شدت آسان و بدون تعقل و بدون فرم است. به موضوع شهادت در سینمای ما به شدت سطحی نگاه میشود و تحول شخصیت در یک فیلم دفاع مقدسی خیلی باور نیست. شخصیت فیلم «ضد گلوله» جزو معدود شخصیتهایی است که تحول پیدا نکردنش مثبت است.
کارگردان فیلم سینمایی «ضد گلوله» در ادامه افزود: «در این فیلم بیشتر نظر من در مورد تقدیر و شهادت بود و در نظر داشتم آدمی را تصویر کنم که خودش میخواهد به شهادت برسد، اما تا خدا نخواهد این اتفاق برایش نمیافتد. اندازه تحول شخصیت برایم بسیار اهمیت داشت و من حد آن را همین قدر تعیین کردم.»
در ادامه آرش خوشخو با اشاره به مهدی هاشمی بازیگر نقش اصلی «ضد گلوله»، گفت: «به نظر من هاشمی جزو سه بازیگر مطرح مرد سینمای ایران است. او به شدت به نقش مسلط است و سطحی از بازیگری را در این فیلم به نمایش گذاشته که بازی دیگر بازیگران چندان به چشم نمیآید.
*زنی که تابلوی مسیح را نابود کرد
پیرزن مسن در مقابل دوربین و با صورتی حق به جانب گفت که کشیش از ماجرا خبرداشته است و وی کارِ ترمیم را به درخواست وی شروع کرده است. و در جواب این سوال که آیا پنهانی این کار را میکرده است یا نه؟ بانوی مسن گفت که «نه، همه کسانی که به کلیسا میآمدند میدیدند تابلو را ترمیم میکنم.»
اما نوۀ «الیاس گارسیا مارتینز» خالق تابلوی «اِچه اومو» که مستاصل در برابر تابلوی پدربزرگش ایستاده بود گفت:«تا زمانی که مادربزرگ بر روی رداء و جامۀ نقاشی کار میکرد مشکلی نبود اما وقتی به سر عیسی مسیح رسید تابلو را نابود کرد.»
یورو نیوز نوشت: مادربزرگ اسپانیایی اگرچه تابلویی را به معنای واقعی کلمه نابود کرده اما باعث اسباب خنده و تفریح بسیاری از اسپانیاییها شبکه های اجتماعی شده است.
*آخرین خبرها از "آقای الف
فیلم سینمایی الف که برای شرکت در جشنواره فجر فجر 91 آماده می شود، پوریا پورسرخ نقش «آقای الف» را برعهده دارد و لیلا اوتادی، هوشنگ حریرچیان، مهران رجبی، خشایار راد، حسام شجاعی، شاهین نجومی، مهدی مقدم، مریم پورفاطمی، علی زینعلی، امین عامری، سورنا بایراملو، گلین شیرزاد و... به ایفای نقش میپردازند.
گفتنی است که این پروژه به عنوان اولین فیلم سینمایی سه بعدی ایرانی فیلمبرداری شده و به دو صورت سه بعدی و دی وی دی به مخاطبان ارائه میشود. نسخه سه بعدی برای مخاطبانی است که سیستمهای نمایش سه بعدی را در خانههای خود داشته و به همراه یک نسخه از فیلم یک عینک نیز ارائه میشود. در نسخه دیویدی نیز حق انتخاب برای مخاطب در نظر گرفته شده است، به این صورت که مصرفکننده میتواند نوع نمایش فیلم به صورت 2 بعدی یا 3 بعدی را انتخاب کند.
تعدادی از عواملی که در ساخت فیلم همکاری دارند، عبارتند از:
نویسنده فیلمنامه: امیرعلی محسنین/ کارگردان: علی عطشانی/ طراح و مجری سه بعدی: بابک محقق/ برنامهریز و دستیار اول کارگردان: مانفرد اسماعیلی / فیلمبردار: محمد فضیله/ مسئول تروکاژ: آیدین آریایینژاد/ صدابردار: حمیدرضا اسلامینژاد/ طراح چهرهپردازی: امیر ترابی/ طراح صحنه و لباس: امیرحسین غلامی/ مجری طرح: حسام شجاعی/ جانشین مدیرتولید: عباس کلانتری/ مدیران تدارکات: حسین فیضآبادی، مهدی بایراملو/ عکاس: بابک برزویه/ منشی صحنه: شیدا یوسفی/ دستیار دو کارگردان: حامد پوراسفندیانی
///یک شنبه پنجم شهریور///
سحر ریحانی بازیگر جوانی که تهیه کنندگی یک پروژه یک و نیم میلیارد تومانی با نام "زلال بی انتها" را بر عهده گرفته است، ادعا می کند که به دلیل اهدای مدال یا جایزه المپیاد ریاضی خود به موزه آستان قدس رضوی، مشمول این لطف شده و این کار را برعهده گرفته است.
این بازیگر در مصاحبه های متعدد خود ادعا کرده است که به دلیل تحصیل در دانشگاه صنعتی شریف در المپیادهای بین المللی ریاضی شرکت کرده و موفق به کسب مدال شده است و مدال خود را به آستان قدس رضوی اهدا کرده است.
پیگیری ها نشان می دهد که در گذشته نیز تیم های المپیادهای دانش آموزی که به مسابقات بین المللی اعزام شده اند، نام سحر ریحانی را نشنیده اند.
در همین رابطه پرویز کرمی - مشاور معاون علمی و فناوری رئیس جمهور و رئیس مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی بنیاد ملی نخبگان گفت: هیچ گونه پرونده، فرم و یا وضعیت تحت پوشش در بنیاد ملی نخبگان به نام سحر ریحانی وجود ندارد. هیچ سابقه ای از وی که نشان دهنده شرکت در جشنواره، المپیاد و یا موضوعی که در نهایت به تشکیل پرونده در بنیاد ملی نخبگان بیانجامد وجود ندارد. در واقع وی هیچ پرونده ای مبنی بر تحت پوشش بودن بنیاد ملی نخبگان ندارد.
نخستین پوستر فیلم سینمایی "بوسیدن روی ماه" به کارگردانی همایون اسعدیان و تهیه کنندگی منوچهر محمدی یک ماه قبل از آغاز اکران عمومی فیلم رونمایی شد.
*امام رضا روی ایرانمنش را زمین نیانداخت
کیست که رضا ایرانمش را نشناسد؟ مرد خوش قلب و با احساس سینمای ایران که اگر در فیلم ها نقش سید و حاجی و سرباز را بازی می کرد، برایمان کاملا باور پذیر بود. چون می دانستیم خودش جبهه ها را لمس کرده. خودش در متن رشادت ها بوده و تازه از توفقیات جنگ هشت ساله، عوارض شيميايي و مواد سمی هم عایدش شده و گاه بی گاه به تخت بیمارستان می دوزدش.
بخشی از آخرین صحبت های این هنرمند ارزشمند در ادامه می آید:
-علاقه مندم فيلمي درباره آقا بسازم و طرحش را هم با نام «شفا» دارم، نيمي از فيلم نامه را هم نوشته ام و دوست دارم از فيلم نامه نويسي حرفه اي دعوت کنم تا روي اين موضوع کار کنيم. من 2 سال قبل داوري جشنواره فرهنگي هنري امام رضا (ع) را برعهده داشتم و فيلم هايي از جوانان ديدم که خيلي لذت بردم. آن ها با سن و سال کم آثاري بسيار زيبا و باورپذيري درباره معجزاتي که در حرم اتفاق افتاده بود، ساخته بودند. همان زمان جرقه نگارش فيلم نامه «شفا» در ذهنم خطور کرد و شروع به نگارش آن کردم ولي در نيمه راه متوقف شد. آقا را به نام و جان جوادش قسم مي دهم تا جوابم را بگيرم و اين خيلي برايم ارزشمند است.
*سال گذشته قسمت شد با يکي از دوستانم به زيارت آقا بياييم و من هم اين موضوع را که هميشه راه زيارت برايم باز مي شود برايش تعريف کردم. وقتي با يکديگر رو به روي ضريح قرار گرفتيم جمعيت زيادي براي زيارت آمده بودند و شلوغ بود. به گونه اي که جا براي سوزن انداختن نبود. گفتم آقا پيش رفيق مان ما را خراب نکن. به ناگهان يکي از خادمان عزيز دستم را گرفت و ما را به پشت در ضريح برد و گفت مي خواهيم با گلاب ضريح آقا را عطرافشاني کنيم سپس در بزرگ را بستند و ضريح را تخليه کردند و تنها من و آن دوستم مانديم. آن خلوت خيلي برايم عجيب بود و چه قدر آقا کرامت دارد و من شايستگي ندارم.
*«رضا ايرانمنش» نوکر و خادم مردم است و اميدوارم خداوند به من اين توان را بدهد تا همان کسي باشم که مردم تصور مي کنند و تا آخرين نفس براي مردم و خاکم زندگي کنم و بدنم را فداي خاک و مردمم کنم.
*به يکي از دوستانم «محمد درمنش» گله کردم که من را بازيگر نمي داني و در فيلم هايت بازي نمي دهي، حاج محمد گفت: تو تهيه کننده شده اي و کارگرداني مي کني. پاسخ دادم؛ باور کن اين طور نيست و از بد حادثه به اين روز افتاده ام چون کسي به من بازي نمي دهد و شايد تهيه کننده و کارگردان دغدغه اين را داشته باشد که «رضا ايرانمنش» هميشه مريض است و وسط کار مريض مي شود و کارمان عقب مي افتد براي همين پيشنهاد نمي دهند؛ بنابراين در غربت خاص و هم چنين در بي مهري مسئولان تلويزيون هم قرار گرفته ام. به همکارانم مي گويم به من کار بدهيد تا مشغول باشم و بيماري ام کمتر اوت کند و کمتر درد را حس کنم ولي اين کار را نمي کنند و فضا باج و باج گيري شده است! من هم اهل رشوه نيستم و يک لقمه نان حرام بر سر سفره نبرده ام.
*ماجرای لباس جنجالی لیلا حاتمی
نشان لژیون دونور یا "نشان هنر و ادب” از سال ۱۹۵۷ برای قدردانی و فعالیت هنرمندان در زمینه هنر و ادبیات اعطا می شود و محدود به شهروندان فرانسوی نیست.
سفیر فرانسه که این جایزه را به لیلا حاتمی داده است ، در مورد علت دادن این نشان به برخی هنرمندان گفته است که این نشان به خاطر خلاقیت هنری یا ادبی و یا به خاطر مشارکت در تلالوی هنر و ادب، در فرانسه و در جهان به هنرمندان اعطا می شود !
شاید بتوان گفت این نشان هیچ جای افتخاری ندارد . اما چرا این جایزه را به لیلا حاتمی دادند مگر چه خدمتی کرده است ؟ همانطور که می دانید معروفیت لیلا حاتمی در خارج به خاطر فیلم "جدایی نادر از سیمین” است و در خارج کشور لیلا حاتمی را در قالب سیمینی می بینند که در فیلم ” جدایی نادر از سیمین” مدام از جدایی و رفتن به خارج حرف می زد و به نوعی داشت از ایران و به تبع از مردم ، سنت و مذهبش فرار می کرد تا به دنیای مدرن غرب با فرهنگ غربیش بپیوندد .
نکته بسیار مهم: مخاطبین زمانی که بازیگری را که در یک مراسم یا همایشی می بینند ، عموماً به طور ناخودآگاه آن بازیگر را در قالب آخرین شخصیتی که آن بازیگر بازی کرده است می بینند . لیلا حاتمی و عناصر اصلی فیلم در مراسم جشنواره کن ۲۰۱۲ که در کشور فرانسه برگزار شد شرکت داشتند ، در این مراسم خانم لیلا حاتمی با دو نوع لباس خاصی حاضر شد که پوشیدن این لباس رمز اعطاء جایزه شوالیه توسط سفیر فرانسه به او بود ، البته در کنار فیلمی که بازی کرده بود . همانطور که پیش تر گفته شد ، زمانی که مخاطب ، بازیگر ( لیلا حاتمی) را می بیند به طور ناخودآگاه او را در قالب آخرین شخصیتی که بازی کرده ( سیمین ) تصور می کند ، فیلم "جدایی نادر از سیمین” در خارج با نام ” جدایی ” (A Seperation) شناخته می شود ، سیمین فردی است که از کشور و مذهب خود اسلام فرار می کند و جدا می شود و به خارج می رود ، در این مراسم لیلا حاتمی را مشاهده می کنید که با تاسف بسیار ، در لباس یک زن یهودی ارتودکس دیده می شود .
یهودی های ارتودکس در حقیقت همان یهودی های افراطی صهیونیست هستند که کابالای سراسر کفر که شیطان پرستی جزیی از آن است را جزء لاینکف دین خود می دانند .بر اعتقاد هواداران و معتقدین به آئین کابالا، فهمیدن و درک رموز مخفی درآئین کابالا، باعث میشود تا انسان بصورت روحانیواری به خدا نزدیکتر شود و بدین ترتیب بشریت، قدرت والایی از رموز مخفی خدا که برای دیگر انسانها پوشیدهاست، را پی میبرد.مهمترین منابع و کتب کابالیستی که به عنوان ستون فقرات و پایه اصلی «آئین کابالا» درآمدند، شامل مجموعه کتب عبری زوهار (به معنای «کتاب روشنایی») و هیچالوت (به معنای «کاخها») میشوند که به قرن اول میلادی بازمیگردند. نهایتا در قرن سیزدهم میلادی کتاب زوهار نوشته شد که تفکر و شکل کنونی «آئین کابالا» را تشکیل داد که تفکری سراسر الحادی و کفر آمیز است.
خانم لیلا حاتمی در پوشش زنان آنها ظاهر شده است که واقعاً جای تاسف دارد . تا به کی بازیگران ما می خواهد به تقلید کور کورانه خود ادامه بدهند ؟! مانند استفاده از لباس قرمز در جشنواره های مختلف که پشت استفاده از رنگ قرمز در هالیوود مفهوم و تفکر کفر آمیزی قرار دارد اما بازیگران ما بدون آنکه معنا آن را بدانند ، تقلید کور کورانه می کنند . ایشان واقعاً در نقش شوالیه ، چه در فیلم و چه در خارج از فیلم یعنی در مراسم کن به خوبی به مبارزه با فرهنگ ایران و حتی دینش پرداخته است و واقعاً مستحق این نشان نیز هست ! حال دانسته یا ندانسته .
///دوشنبه ششم شهریور///
*نظرسنجی درباره فیلم آمریکایی ضد اوباما
مستند «2016: آمریکای اوباما» به کارگردانی دینش دسوزا و جان سالیوان جمعه در اولین روز فروش خود همه را میخکوب کرد و بالاتر از دیگر فیلمهای جدید داستانی هفته قرار گرفته است. این فیلم در روز اول به فروش 2.2 میلیون دلاری رسید و در میان مستندهای امسال بهترین عملکرد در گیشه را داشت. احتمال میرود فروش سه روز اول اکران «2016: آمریکای اوباما» به 6 میلیون دلار برسد.
نظر منتقدان هم درمورد فیلم چندان خوشایند نیست. استفن فاربر منتقد «هالیوود ریپورتر» فیلم را از نظر نگاهش به زندگی شخصی اوباما و گذشته او تحسین کرده، اما اشاره کرده وقتی فیلم از اطلاعات زندگینامهای فاصله میگیرد و قرار است متفکرانه باشد «از مسیر خارج میشود.»
فاربر مینویسد: «دسوزا در فیلمش اشاره میکند اوباما در کلاس درس ادوارد سعید (اندیشمند مدافع فلسطین) در دانشگاه کلمبیا شرکت کرده، اما آیا چنین اطلاعاتی به این معنا هستند که قصد اوباما معرفی سوسیالیسم به سیاست آمریکا و دفاع از فلسطین است؟»
مایکل اوسولیوان منتقد «واشنگتن پست» هم فیلم را مستندی «با اطلاعات سطحی» معرفی کرده نوشته: «فیلم دسوزا یک طرفه است و میگوید اگر اوباما رئیس جمهور شود باید منتظر سقوط اقتصادی، جنگ جهانی سوم و غیره باشیم. فیلم این ادعاها را با موسیقی فیلمهای ترسناک و کلیشه ابرهای تیره تقویت میکند.»
اندی وبستر منتقد «نیویورک تایمز» هم اشاره کرده با اینکه بسیاری از مخالفان اوباما مشاور فیلم بودهاند، «هیچ کدام از طرفداران اوباما در فیلم حضور ندارند، چون این مستند قرار نیست مستند عادلانه باشد.»
دیوید ویگل، منتقد «اسلیت» هم این تفکر را که دسوزا مبارز راه حقیقت است، پوچ خوانده و نوشته: «دسوزا به عنوان فردی بیگناه و وطنپرست به ما معرفی شده و قطعات پازلش را طوری چیده که به هدف خودش برسد نه واقعیت.» او اشاره میکند کارگردان برای اینکه شرایط را بدتر از آنچه هست نشان دهد برخی جزئیات را نادیده میگیرد.
*تعطيلات به نفع سينما تمام شد
اين روزها سالن هاي سينمايي نمايش دهنده فيلم هاي عيد فطر روزهاي شيرين و خاطره انگيزي را سپري ميكنند.
فيلم سينمايي "بي خداحافظي" به كارگرداني احمد اميني نيز فروشي 10 ميليون توماني را در روز گذشته تجربه كرد و با داشتن 20 سالن سينمايي و همچنين 10 روز نمايش توانست مجموع فروش خود را به 120 ميليون تومان برساند.
فيلم سينمايي "شور شيرين" به كارگرداني جواد اردكاني نيز پس از 46 روز نمايش روز گذشته فروشي 2 ميليون توماني را پشت سر گذاشت و مجموع فروش خود را به 225 ميليون تومان رسانيد.
فيلم سينمايي "همه چي آرومه" به كارگرداني مصطفي منصوريار نيز با داشتن 10 سالن سينمايي و همچنين 40 روز نمايش اين روزها افت فروش بسياري داشته و روز گذشته فروشي 1 ميليون توماني را تجربه كرد و مجموع فروش خود را به 245 ميليون تومان رسانيد.
///سه شنبه هفتم شهریور///
خداحافظي لادن طباطبايي با بازيگري
مطلبي با عنوان «آشپزي، بهانهاي براي نمايش ثروت و تجمل» در نقد سري جديد «شام ايراني» به نقل از سايت شبكه ايران در صفحه 10 «بانيفيلم» به چاپ رسيد كه متأسفانه موجبات آزردگي خاطر لادن طباطبايي از بازيگران هنرمند سينما و تلويزيون كشورمان را فراهم كرد.
او طي يادداشتي كه ديروز براي «بانيفيلم» فرستاد، اعلام كرد از بازيگري خداحافظي خواهد كرد.
قسمتی از نامه این بازیگر در ادامه خواهد آمد:
-دفاع و يا توضيح در باب ساختار برنامه، وظيفه من نيست. کارگردان و تهيهکننده بايد پاسخگو باشند. ولی چيزی که میدانم اين است که اگر اين شخص منتقد فقط کمی تحقيق میکرد، متوجه میشد که اين برنامه در انحصار هيچ شخص و شبکه و گروهی نيست و اولين بار در دهه 1970 در اروپا تولید و پخش آن شروع شد.
-عاملی که باعث شد من در منزلم را برای اولين بار روی ديگران باز کنم، همين بود. اين فکر را که ما هم «بفرماييد شام» خودمان را داشته باشيم پسنديدم. سالهای دراز فکر جدا کردن زندگی خصوصیام از حرفه را کنار گذاشتم و دل به دريا زدم. فکر کردم چه اشکالی دارد؟ بهتر است که بينندگان ببينند که ما هم زندگی عادی خودمان را داريم.
-ما هم گاهی خالهزنک میشويم... بله، غمگين میشويم، شاد میشويم، گريه ميکنيم، زار میزنيم، قهقهه میزنيم. بله ما هم برای همسران و فرزندانمان آشپزی میکنيم، لباس میشوريم، مريض میشويم، بيمارستان میرويم و... يادم هست يکبار زمانی که دخترم را باردار بودم، خانمی باتعجب از من پرسيد: ا... شما بارداريد؟ حميد فرخنژاد وقتی شنيد با طنز خاص خودش گفت: آخه بعضیها فکر میکنن بازيگرها مثل آميب از وسط نصف میشن!
-اطرافيان ما اغلب بروز احساساتمان را نوعی نقش بازی کردن میدانند!! با ديالوگ: بازيگره ديگه، داره بازی میکنه... و اين جمله بشدت گروتسک است، متناقض است، ايهام دارد، طنزيست تلخ، من را ياد کافکا میاندازد. هيچوقت نفهميدم تعريف است يا توهين. خلاصه، ما 4 زن بازيگر، با جسارت تمام پيشقدم شديم. هر چهار نفر فکر کرديم که چيزی برای پنهان کردن نداريم... صاف و صادق و شاد جلوی دوربين رفتيم. چه میدانستيم صداقتمان دروغ، صافیمان، ادا و شاديمان، کودکانه تعبير میشود!!
-بسيار جالب بود که اين شخص، منزل مرا مجلل و مرا ثروتمند معرفی کرده است. دوستانی که مرا میشناسند، میدانند که من بعد از سالها دوندگی آپارتمانی 80 متری را با مصالح پيش ساخته، بر بام منزل پدريام ساختهام و تراسی که آنقدر چشم ايشان را گرفته است، در واقع پشت بام منزل پدرم است!
-این که پشت بام تبديل به تراس شده است، فکر اينجانب بود، چرا که میخواستم دخترم بهراحتی در آن بازی کند. گلدانهای بزرگ پلاستيکی را لب ديوار چيدم که بچه از لبه آن پايين نيفتد. شمشادها را با عرض معذرت خريدم، باقی گلها را يا از حياط دوستان قلمه زدم يا کادو گرفتم و بعد از يکسال حاصل آن شد چيزی که اين دوست محترم ما را عصبی کرده است!! تازه، يکی از گلدانها را هم سبزی خوردن میکارم. نديدند که حرص بخورند!
-کليه اثاثی که در منزل ديده میشود، همگی دست دوم هستند و تنها بازسازی و مرمت شدهاند، باعث افتخار است که هنر و سليقه اينجانب و توانايیام در استفاده مناسب از وسايلی که با صرف ساعتها وقت از سمساريهای مناطق جنوب تهران خريدهام و بازسازی کردهام و کنار هم قرار دادهام به نظر ايشان نشانه ثروت و تجمل میآيد. يک باربيکيو ساده به چشمشان آمده و آنقدر بیادب هستند که به خانم همراه من توهين ميکنند و او را کلفت خطاب میکنند. خانمی که زمانهايی که من سر کار هستم، برای خانوادهام غذا میپزند.
-ابراز ناراحتی من برای خودم نيست. دختر 18 ساله نيستم که منتظر تعريف و تمجيد ديگران باشم، همه میدانند که 20 سال است کار حرفهای میکنم. هرگز نه شکايت کردم، نه وارد حاشيهها شدم و نه رنجيدم. برای من در زندگی از هر چيزی مهمتر احترام و اعتماد است. دارم میبينم که لحن نقد سينمای ما روز به روز مبتذلتر میشود. هر مطلب خالهزنکی و توهينآميزی چاپ میشود چرا که به نظر جسورانه ميآيد. دوستان: بين جسارت و بیادبی، تنها يک خط باريک است. و هر انسان بیادبی، جسور محسوب نمیشود.
*ماجرای ممنوع التصویر شدن یک الاغ
یکی از عروسکهای محبوب و تازه ساخته شده توسط گروه ایرج طهماسب و حمید جبلی شخصیت «جیگر» بود. عروسک خری که با نام «جیگر» خیلی زود توانست به عنوان یکی از کاراکترهای محبوب تلویزیون در نوروز 91 بدل شود.
این عروسک با تکیه بر برخی کلمات و تکرار آن جایگاه قابل اعتنایی بین طرفداران برنامه «کلاه قرمزی 91» پیدا کرده بود.
شبکههای جام جم 1 و نمایش در اقدامی مشابه تصمیم به باز پخش مجموعه «کلاه قرمزی 91» کردند که در این بازپخش قسمتها و آیتمهایی که در آن «جیگر» حاضر بود به طور کامل سانسور شده است.
در ابتدا خبر سانسور شدن این کاراکتر در رسانه های جهان منتشر شد و شائبه ممنوع التصویر بودن یه عروسک مطرح شد اما روز بعد تهیه کننده این برنامه کودکانه، خبر را به کلی تکذیب کرد و اعلام کرد که این کاراکتر در قسمت بدی "ملاه قرمزی" حضور خواد داشت.
*با پولدارترین عروسک ایران آشنا شوید!
نام فیلم | کارگردان | تعداد سینماها | فروش تا روز یکشنبه پنجم شهریور |
کلاه قرمزی و بچه ننه | ایرج طهماسب | 33 | 950 میلیون تومان |
بیخداحافظی | احمد امینی | 25 | 105 میلیون تومان |
ضد گلوله | مصطفی کیایی | 25 | 95 میلیون تومان |
///چهار شنبه هشتم شهریور///
*تخريب افكار نوجوانان در ابتذال بازيهاي مدرن
بازي هاي رايانه اي يكي از سرگرمي هاي كودكان، نوجوانان، جوانان و حتي بزرگسالان در عصر جديد است. اين بازيهاي مهيج و پركشش ساعتها نوجوان و جوان ما را در مقابل صفحه نمايشگر ميخكوب كرده او را از دنياي واقعيات به عالم تخيلات فرو مي برد و در اين گيرودار يا چيز اندكي را به او مي آموزد و يا چيزي را از او مي گيرد، يا اينكه او را در تخيلات بي پايان به حال خود رها مي كند.
اين بازي ها در كنار محاسنشان گاه آثار مخرب روحي و جسمي دركودكان و نوجوانان برجاي مي گذارند كه با توجه به ظرافت فكر و ذهنشان جبران آنها شايد براي هميشه ناممكن شود.
متأسفانه در يك مقطع زماني بازي هاي رايانه اي خيلي بي دروپيكر وارد كشور شد و الان خوشبختانه از نظر علمي، كارهاي پژوهشي زيادي در اين خصوص انجام شده است. ضمن اينكه بايد اذعان داشت بازيهاي رايانه اي في نفسه آثار مخرب ندارد اما افراط در استفاده از اين بازيها مخرب است و تأثير سوء دارد.
طبق آمار رسمي بيش از 2 هزار و 500 عنوان بازي وارد كشور شده است كه اين رقم غير از بازيهاي دانلود شده از طريق اينترنت است و قرار بود مركزي كار ساماندهي بازيها را برعهده بگيرد و از طريق سازوكار اجرايي بتوانند آن را كنترل كنند، اما اين كار به نتيجه نرسيد.
بنياد ملي قبل از توزيع بازي ها به شركتهاي خصوصي، اين بازي ها را بررسي مي كند و صحنه هاي خلاف شئونات اسلامي و ديني را سانسور مي كند اما محتواي اين بازيها نياز به تغيير دارد، ضمن اينكه دست شركتهاي توزيع كننده براي سوءاستفاده خيلي باز است اين مقوله نياز به نظارت قوي تري دارد و دولت بايد در اين خصوص حمايت جدي تر از بازي سازان داخلي كند.
به راستي چه كسي مسئول به هم ريختن آرامش دروني كودكان، نوجوانان و جوانان مي باشد؟ بي ترديد دشمنان سرسپرده ايران اسلامي و دست نشاندگان صهيونيستي آنها با ترويج خشونت و جنگ و كشتار از طريق بازي هاي رايانه اي و تزريق فرهنگ مبتذل غربي به نسل جديد سعي در تخريب و تضعيف روحيه ديني و مذهبي جوانان و نوجوانان دارند، اما آنچه كه مي تواند در برابر اين هجمه و ناتوي فرهنگي سد راه دشمنان شود، هوشياري خانواده ها، نظارت دقيق تر مسئولان فرهنگي و نظارت قوي تر بر واردات بازي هاي رايانه اي خارجي و حمايت بيش از پيش از سازندگان و توليدكنندگان بازي هاي رايانه اي داخلي مي باشد.
كم كاري از بنياد نيست ما تلاش خود را براي شناسايي و ويرايش بازي ها انجام مي هيم اما وقتي يك بازي وارد بازار مي شود انواع تخلفات از قبيل هولوگرام يا جابه جايي يك بازي ويرايش شده با نسخه اصلي ويرايش نشده، روي سي دي هاي بازي ها صورت مي گيرد كه آن تخلفات هم توسط شركت هاي توزيع كننده انجام مي شود.»
*تمام اکران های میلیاردی ایران
در چهار سال اخیر، 12 فیلم سینمای ایران توانستند در تهران از مرز یک میلیارد تومان عبور کنند. این فیلمها در دستهبندی فیلمهای پر فروش 10 سال اخیر سینمای ایران نیز جا میگیرند.
سال 88 دو فیلم
«اخراجیها 2» و «درباره الی» هر کدام توانستند به مرز یک میلیارد تومان
فروش در تهران برسند. البته این یک میلیاردی شدن برای «اخراجیهای 2» در 9
روز اتفاق افتاد و «درباره الی» نیز در مدت 45 روز به فروش یک میلیاردی در
تهران رسید.
«ملک سلیمان» که سال 89 روی پرده سینماها رفت توانست بعد از گذشت 42 روز به جمع میلیاردیها بپیوندد. چهار فیلم «اخراجیها 3»، «جدایی نادر از سیمین»، «سعادت آباد» و «شیش و بش» نیز از میلیاردیهای سال 90 در تهران هستند.
جدول زیر نشان میدهد فیلمهای پرفروش سینمای ایران در چهار سال اخیر در چه مدت زمانی توانستند وارد باشگاه میلیاردیها شوند. در این جدول «اخراجیهای 2» با 9 روز نمایش و در کوتاهترین زمان از مرز یک میلیارد تومان گذشت. رتبه دوم این جدول به «کلاه قرمزی و بچه ننه» با 13 روز نمایش اختصاص دارد.
«سعادتآباد» مازیار میری نیز با 60 روز نمایش، بیشترین زمان را برای میلیاردی شدن گذرانده است.
نام فیلم | کارگردان | بازیگران | تاریخ شروع اکران | در چند روز یک میلیاردی شدند؟ | فروش کل در تهران |
اخراجیها 2 | مسعود دهنمکی | امین حیایی، اکبر عبدی، محمدرضا شریفینیا، نیوشا ضیغمی | 28 اسفند سال 87 | 9 روز | سه میلیارد و 757 میلیون تومان |
درباره الی | اصغر فرهادی | شهاب حسینی، ترانه علیدوستی، مریلا زارعی، پیمان معادی، گلشیفته فراهانی، مانی حقیقی | 16 خرداد سال 88 | 45 روز | یک میلیارد و 157 میلیون تومان |
ملک سلیمان | شهریار بحرانی | امین زندگانی، مهدی فقیه، الهام حمیدی | 14 مهر سال 89 | 42 روز | یک میلیارد و 594 میلیون تومان |
ورود آقایان ممنوع | رامبد جوان | رضا عطاران، ویشکا آسایش، پگاه آهنگرانی، مانی حقیقی، بهاره رهنما | 25 خرداد 90 | 24 روز | سه میلیارد و 42 میلیون تومان |
اخراجیها 3 | مسعود دهنمکی | اکبر عبدی، جواد هاشمی، علی دهکردی، جواد هاشمی، رضا رویگری، لیلا اوتادی، بهنوش بختیاری | 25 اسفند 89 | 14 روز | دو میلیارد و 272 میلیون تومان |
جدایی نادر از سیمین | اصغر فرهادی | پیمان معادی، لیلا حاتمی، شهاب حسینی، ساره بیات، | 25 اسفند 89 | 20 روز | دو میلیارد و 81 میلیون تومان |
شیش و بش | بهمن گودرزی | محمدرضا گلزار، امین حیایی، آنا نعمتی | 16 شهریور 90 | 35 روز | یک میلیارد و 219 میلیون تومان |
سعادتآباد | مازیار میری | لیلا حاتمی، حامد بهداد، مهناز افشار، حسین یاری، هنگامه قاضیانی، امیر آقایی | 21 مهر سال 90 | 60 روز | یک میلیارد و 24 میلیون تومان |
گشت ارشاد | سعید سهیلی | حمید فرخنژاد، نیوشا ضیغمی، پولاد کیمیایی | 25 اسفند سال 90 | 18 روز | یک میلیارد و 533 میلیون تومان |
قلادههای طلا | ابوالقاسم طالبی | امین حیایی، محمدرضا شریفینیا، علیرام نورایی، حمید رضا پگاه | 25 اسفند سال 90 | 29 | یک میلیارد و 267 میلیون تومان |
خوابم میآد | رضا عطاران | رضا عطاران، مریلا زارعی، ویشکا آسایش، اکبر عبدی، سروش صحت، ناصر گیتیجاه | 24 خرداد سال 91 | 21 روز | یک میلیارد و 916 میلیون تومان |
کلاه قرمزی و بچه ننه | ایرج طهماسب | حمید جبلی، ایرج طهماسب، خسرو احمدی، مهدی باطبی، عیسی یوسفیپور، بهادر مالکی، بنفشه صمدی | 26 مرداد سال 91 | 13 روز | تا پایان روز سیزدهم یک میلیارد و 60 میلیون تومان |
*بازیگری که با نان عشق روزی 12 ساعت کار می کند
چهره سرد و خشنش باعث می شود در بیشتر فیلم ها در نقش های منفی ظاهر شود اما با دقایقی گفت و گو متوجه می شوید که شخصیت اصلی او هم مهربان است و هم ارجمند. بلاخره مجالي دست داد تا با انوشيروان ارجمند که البته همواره چهره خاصي دارد گپ و گفتي داشته باشيم. از او درباره سال هاي حضورش در مشهد پرسيديم و البته حرم امام رضا(ع) و حرف هايش درباره اين بارگاه هم بخشي از گفت وگوي ما با او بود.او مي گويد اگر امروز موفقيتي دارم همه از جود و کرم آقا امام رضا(ع) است. گفت وگو با انوشيروان ارجمند پيش روي شماست:
-در سال 53 «علي نصيريان» رئيس اداره تئاتر بود و همان سال، من را براي تشکيل خانه هاي فرهنگ به مشهد فرستاد و اين ماندگاري به دليل وجود حضرت امام رضا (ع) بود که من را طلبيدند تا سعادت خدمت به مردم مشهد را داشته باشم و اين خانه ها را براي تمامي شهرهاي استان خراسان داير کنم، حدود 17-18 سال زمان خود را صرف تشکيل خانه هاي فرهنگ و گروه هاي هنري در مشهد کردم و سپس به تهران بازگشتم و به فعاليت هنري ام در زمينه نويسندگي، کارگرداني و بازيگري ادامه دادم.
-بعضي شهرها وضعيت مالي و اقتصادي شان به گونه اي است که مي توانند روي کارهاي هنري سرمايه گذاري کنند، مشهد با توجه به اين که از تمکن مالي خوبي برخوردار است ولي در مقوله هنر هنوز آن گستردگي را ندارد. چنانچه ديده ايم هنرمندان خراساني بعد از گذراندن دوره اي به دليل نبود عرصه هاي متنوع، ناچار مي شوند به پايتخت مهاجرت کنند. مي دانيد که هنرمندان خراساني اعم از بازيگران و کارگردانان جاي بسيار وسيعي را در هنر تئاتر، سينما و نمايش کشور کسب کرده اند.
-هنر يک تمايل، خواسته، سليقه و نياز است و اگر آن موقع فضاي آماده تري براي فعاليت هاي هنري در مشهد وجود داشت مي شد کارهايي را انجام داد. ما آن زمان که کار هنري مي کرديم، فعاليتمان متمرکز در مشهد نمي شد ما کارهايمان را در تمام شهرهاي استان خراسان و اقصي نقاط شهرهاي ايران اجرا مي کرديم و در نهايت سر از جشنواره تئاتر شهرستاني که در تهران برگزار مي شد، در مي آورديم.
-از دور که نگاه مي کني، زندگي بازيگرها خيلي خوب و ايده آل به نظر مي رسد، اما تا آن جا که خبر دارم بيشتر بازيگرها وقت خود را براي بازي در پروژه هاي مختلف صرف مي کنند و شايد کمتر به زندگي مي پردازند.
-اين تابلو از دور بسيار زيبا جلوه مي کند ولي همين که نزديکش مي شوي، از گريمور گرفته تا فيلمبردار و دستيارش، کارگردان و دستياران و همه عوامل، آن قدر سختي مي کشند تا در يک روز 2 يا 3 دقيقه کار مفيد بگيرند و اين ۳-۲ دقيقه براي ۱۲-۱۰ ساعت کار بسيار اندک است. گاهي از صبح تا شب تنها 30 ثانيه مفيد مي توانند بگيرند؛ بنابراين سختي و مشقت حرفه بازيگري بسيار زياد است آن وقت مردم اين گونه قضاوت مي کنند. آن ها تنها تصوير را مي بينند نه شرايط دروني کار را و تصور مي کنند که چه قدر بازيگرها زندگي خوبي دارند.
-معتقدان و آن ها که عشق و ايمان و مذهب را تجربه کرده اند، حاجاتي دارند که مي توانند از اين بارگاه سود ببرند و راز و نيازشان را برآورده کنند. طبيعي است که اگر حاجت شما به اندازه وسعت ديد و اعتقادات تان نباشد و کمتر از آن باشد، نمي توانيد آن چه را که مي خواهيد به دست آوريد بنابراين به اندازه آن چه در ذهن و قلب هر انساني مي گذرد و به اندازه اي که قلبش مي تپد، بازتابش را از ائمه دريافت خواهد کرد.