به گزارش مشرق، دکتر امید عبد اللهی مدیرکل رصد، پایش و آیندهنگری شورایعالی انقلاب فرهنگی- خواسته یا ناخواسته در حال ورود به دنیای هوش مصنوعی هستیم. نقطه آغاز این ورود، میزان بهرهگیری از اینترنت، فضای مجازی و خصوصاً غرق شدن در شبکههای مجازی است که به شکلی ناملموس رقم میخورد تا آنجا که بسیاری از ما حتی متوجه نمیشویم که در حال ورود به آن هستیم. این فناوری جدید، همچون تیغی دو لبه عمل میکند و ترکیبی از فرصتها و تهدیدها است و چون چندین حس را همزمان درگیر میکند باید به آن فراتر از یک ابزار نگریست.
واقعیت این است که هوش مصنوعی شاخهای از علوم رایانه است و به دنبال ساختن ماشینی است که مانند انسان قدرت تفکر، تقلید و توانایی حل مسأله و یادگیری را داشته باشد و هماکنون هم توانسته در ساحتهایی مانند حافظه محدود یعنی استفاده از تجربیات محدود گذشته برای پیشبینی آینده استفاده کند، مثل کاری که در شطرنج صورت میگیرد.
اما با این حال، هنوز به تکنولوژیهایی مانند «تئوری ذهن»؛ یعنی آگاهی از اعتقادات و باورهای دیگران و یا خودآگاهی و درک احساسات، دست نیافته است، هر چند که تحقیقات و تلاش برای دستیابی به چنین مسائلی همچنان ادامه دارد و فراگیری هوش مصنوعی بهشدت و با سرعت بالایی در حال افزایش است.
هوش مصنوعی، روبات نیست!
آنچه هوش مصنوعی را از روبات متمایز میکند و آن را در جایگاه ممتازتری مینشاند این است که روباتها از قبل برای وظیفه مشخصی برنامهریزی و طراحی میشوند و اساساً از قدرت درک و پیشبینی بهرهای ندارند؛ اما هوش مصنوعی وظایفی را که نیاز به هوش انسانی دارد، در دستور کار دارد. الگوریتمهای هوش مصنوعی دارای توانایی یادگیری، درک و حل مسأله، درک زبان طبیعی و استدلال منطقی است و اینها وجه ممیزه و امتیاز هوش مصنوعی نسبت به دیگر فناوریها از جمله روبات است.
ویژگیهای خاص هوش مصنوعی باعث شده تا امروزه کاربردهای متنوعی پیدا کند و در زمینههای مختلفی همچون اتوماتیک و یا هوشمند کردن فرایندها مورد استفاده قرار گیرد؛ برای مثال موتور جستوجوگر گوگل از هوش مصنوعی در جستوجوهایش استفاده میکند تا بهترین و نزدیکترین نتیجه به آنچه را کاربر میخواهد، پیدا کند. هوش مصنوعی همچنین در حوزه سلامت، کسب و کار، آموزش و پرورش، اقتصاد، قانون و قضا، تولید، برقراری امنیت و تفسیر دادهها کاربرد قابل توجهی دارد.
قدرت مهارنشدنی هوش مصنوعی
هوش مصنوعی نه یک ابزار بلکه یک فراابزار قدرتمند است و آمده به مانند سایر فناوریها امور مختلف زندگی بشر را تسهیل کرده و باری را از دوش بشر بر دارد. از این رو، در نگاه اول، اگر بخواهیم به مقابله و انکار این تکنولوژی بپردازیم، نه تنها موفق به مهار آن نخواهیم شد بلکه فرصتهای متعددی را که این تکنولوژی میتواند برای ما داشته باشد از دست میدهیم؛ به عبارت دیگر، در سالهای آینده در زمینی بازی خواهیم کرد که هیچ نقشی در ایجاد، قاعدهگذاری و حتی محتوای آن نخواهیم داشت.
نکته دوم این است که این فناوری قدرتمند، هم از نظر فنی و هم از نظر فرهنگی و اجتماعی چالشهایی را برای بشر امروز ایجاد خواهد کرد که اگر نتوانیم از پس مدیریت آن برآییم ما را با خطرات زیادی روبهرو خواهد کرد. اما رویارویی با این چالشها به این معنا نیست که این فناوری را نادیده بگیریم و خود را از فرصتهایی که میتواند برای ما ایجاد کند، محروم کنیم.
چالشهای هوش مصنوعی برای بشر امروز
هوش مصنوعی دارای ابزارهای «پردازش»، «تحلیل» و «آیندهنگری» است. اما هر گونه تحلیل و پردازش در هوش مصنوعی وابسته به «دادههای اولیه» است که در اختیار آن قرار میگیرد. در حقیقت، «داده» عنصر اصلی مورد نیاز تمام راهحلهایی است که هوش مصنوعی قرار است پیش روی یک موضوع قرار دهد و در هر سیستم، هوش مصنوعی به اندازه دادههایی که به آن داده میشود، عملکرد خوبی خواهد داشت. این در حالی است که جمعآوری دادهها با مشکلاتی اعم از کمیت و کیفیت دادهها، قابل فهم بودن و خیلی از مشکلات دیگر مواجه است که البته چالش مهارتهای نیروی انسانی در بهرهگیری از این ابزار را هم باید به این موضوع اضافه کنیم.
اما به نظر میرسد که مهمترین چالش مربوط به جانبداری دادهها باشد. قطعاً دادههای دارای جهتگیری خاص، خروجیهای همجهت را به دنبال خواهد داشت. نمونه ملموس این مسأله را میتوان در شبکههای اجتماعی ردگیری کرد که در جریانهای مختلف سیاسی و اجتماعی یا حتی اقتصادی به دلیل داشتن دادههای غلط و یا جهتگیری شده، نتیجهگیریهای غلطی را به دنبال دارند و فضای جامعه را ملتهب میکنند. بر این اساس، ظرفیت بالقوه برای ایجاد اطلاعات غلط از مهمترین خطرهای هوش مصنوعی است.
چرا که میتوان از هوش مصنوعی برای تولید و انتشار مطالب کذب در سطح وسیع استفاده کرد؛ به طوری که این مطالب کاملاً واقعی و متقاعدکننده به نظر برسند.
اطلاعات غلط تولید شده توسط هوش مصنوعی پیامدهای اجتماعی، سیاسی و قانونی وسیعی دارند و یکی از بزرگترین مشکلات موجود این است که در حال حاضر هیچ قانون و مقرراتی برای کنترل چنین محتواهایی وجود ندارد.
بنابراین هوش مصنوعی میتواند به مانند دیگر فناوریها، ابزاری در دست کانونهای قدرت و ثروت قرار گیرد و تأمینکننده منافع آنان باشد و در عرصه فرهنگ، مروجی برای تمدن صاحبان قدرت و استیلای فرهنگی و اجتماعی آنان باشد.
چالش دوم هوش مصنوعی برای بشر امروز، افزایش شکاف اجتماعی و اقتصادی است. چون در دوره رواج هوش مصنوعی سهم نیروی کار در تولید ناخالص داخلی کاهش خواهد یافت. هوش مصنوعی به عنوان شکل جدیدی از سرمایه، سهم سرمایه را نسبت به هزینه نیروی کار در تولید افزایش میدهد و طی آن مسائلی همچون از بین رفتن حریم خصوصی، امنیت شغلی و... را به دنبال خواهد داشت.
اما چالش سوم هوش مصنوعی برای بشر امروز، مربوط به این دست از پیشبینیها است و حکایت از این دارد که هوش مصنوعی امکان یادگیری به صورت مداوم را دارد و زمانی خواهد رسید که هوش مصنوعی از هوش انسان پیشی بگیرد که شرایط ناشناختهای را برای بشر به وجود خواهد آورد. از این رو، بشر باید آمادگیهای لازم را برای کنترل این اوضاع داشته باشد.
در نهایت اینکه ما نباید از فناوری هوش مصنوعی عقب بمانیم و باید دوشادوش دیگر کشورهای پیشرو در این حوزه، ابزارهای مرتبط با آن را تا حد امکان بهروزرسانی کنیم تا بتوانیم در قاعدهگذاریهای بینالمللی تأثیرگذاری فرهنگی و اجتماعی داشته باشیم. اما امروز در قواعد، آموزهها، تجربهها و آداب استفاده از هوشمصنوعی از ضعف بسیار شدیدی رنج میبریم و تبیین دقیقی از این فضا نداریم.
از این رو، لازم است که در کنار سرمایهگذاریهای مادی، طرح جدی در تدوین پیوست فرهنگی و اجتماعی هوش مصنوعی ایجاد شود تا در کنار پیشرفت در حوزه فناورانه، آسیبهای فرهنگی و اجتماعی هم مدیریت شود؛ و فراتر از آن، از این فناوری در ترویج فرهنگ اصیل اسلامی و ایرانی بهره بگیریم و قاعدتاً نقش نهادهای سیاستگذار در این مسأله باید پررنگتر شود.