کد خبر 155732
تاریخ انتشار: ۲۹ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۲:۲۵

آنهايي كه روزهاي آغازين جنگ ايران را تحليل مي‌كنند همه اعتراف مي‌كنند كه اگر درياقلي جانش را پاي ركاب زدن مداوم از بهمنشير تا آبادان نگذاشته بود، آن لشگر عراقي شايد صدها کیلومتر جلوتر مي‌ آمد.

به گزاش مشرق، داستان «دریاقلی سورانی» پس از سال‌ها تاخیر از سال جدید تحصیلی وارد کتاب‌های درسی پایه ششم ابتدایی شد. داستانی که پایه ششمی‌ها در درس چهارده خود آن را خواهند خواند. شخصیتی که اگر چه در دهه 60 و بحبوحه جنگ افراد کمی از فداکاری وی اطلاع پیدا کردند اما با گذر زمان داستان فداکاری او زبان به زبان چرخید و به یکی از اسطوره‌های دفاع مقدس تبدیل شد.

وی  جایگزین شخصیت‌های خیالی چون پطروس هلندی شد که سالها در کتاب‌ها وجود داشت اما از خلاف آمد عادت و به گفته حبیب احمدزاده یکی از نویسندگان دفاع مقدس: «هنوز در کشور هلند هم کسی پطروس را نمی‌شناسد، ولی همه ما او را می‌شناسیم؛ راستی چرا هیچ‌وقت از خودمان نپرسیدیم چرا پطروس فداکار جای انگشتش یک چوب در سوراخ سد نگذاشت؟»



درياقلي جواني از اهالي آبادان و شغل او اوراق ‌فروشي بود و در گوشه‌اي از «كوي ذوالفقاري» آبادان و در گورستاني از اتومبيل‌هاي فرسوده زندگي مي‌كرد.

در ماه‌هاي آغاز جنگ، آبادان در محاصره نيروهاي دشمن بود. انگار تقدير اين بود كه درست در آن زمان كه لشگري از تانك‌ها و سربازان عراقي غافلگيرانه از رودخانه بهمن‌شير گذشته و وارد آبادان شده بود، تنها درياقلي متوجه حضور آنان شود و در آن شب پاييزي آبان ماه 1359 روي زين دوچرخه قراضه‌اش بنشيند و تا نفس دارد ركاب بزند؛ از ميان چشمي دوربين‌هاي ديده‌بانان عراقي و قناسه به دست‌هاي ارتش عراق كه تيرشان به خطا نمي‌رفت بگذرد و باز ركاب بزند تا اين خبر را به مدافعان شهر برساند.

رسيدن درياقلي همان و بنا شدن سد محكم نيروهاي ايراني برابر لشگر عراق همان؛ سدي از مقاومت كه باعث شد دشمن به آن سوي بهمنشير رانده شود.

به گزارش خوزنیوز، آنهايي كه روزهاي آغازين جنگ ايران را تحليل مي‌كنند همه اعتراف مي‌كنند كه اگر درياقلي جانش را پاي ركاب زدن مداوم از بهمنشير تا آبادان نگذاشته بود، آن لشگر عراقي شايد تا شيراز هم مي‌رسيد. مي‌دانند كه اگر او نبود آبادان با تلفاتي سنگين سقوط مي‌كرد و باز پس گرفتنش نيازمند نبردهايي خونين‌تر و پرهزينه‌تر از فتح خرمشهر بود.

حالا بايد بگویيم درياقلي جان، ببخش كه كمي دير شد و 32 سال بعد از آن كه جانت را گذاشتي پاي ركاب يادمان افتاد تو را اسطوره فداكاري بكنيم، اما خب، مي‌شود بيايي براي ما جاي پطروس فداكار را پر كني!

تا به حال داستان‌های زیادی در مورد این رویداد مهم تاریخی نوشته شده و چندین مستند و یک فیلم سینمایی هم از آن ساخته شده است. اما هنوز به رغم این تلاش‌ها این داستان وارد کتاب‌های درسی نشده بود.

محمدرضا ترکی محقق و استاد دانشگاه تهران که نوشته وی در مورد دریاقلی در متن کتاب درسی درج شده در مورد تاخیر در ورود این داستان به کتاب‌های درسی می‌گوید: "این شخصیت نقش بسیار جدی و مهمی در جنگ داشته ولی متاسفانه گمنام مانده است. متاسفانه از این مشکلات در کشور ما بسیار هستند و خیلی از مسائلی که اولویت دارند خیلی از وقت‌ها مغفول می‌مانند. متاسفانه این شهید تا چند سال پیش حتی یک قبر درست و حسابی هم نداشت.





اینکه ما در کتاب‌های درسی خود در مورد این شهید چیزی بنویسیم کمترین کاری بوده که می‌توانستیم انجام بدهیم. من از چند سال پیش، پیشنهاد این کار را به وزیر فرهنگ و ارشاد دادم و حتی نامه‌ نگاری‌هایی را نیز انجام دادم اما از آنجا که داستان‌هایی که تاکنون در مورد وی نوشته شده بودند برای کتاب‌های درسی مناسب نبود، از این رو متن جدیدی را نوشتم..."

بهرحال جدا از این کار زیبا و ارزشمند وزارت آموزش و پرورش، متاسفانه گاف بزرگی در طراحی این داستان در متن کتاب درسی رخ داده که در نوع خود جالب توجه است! طراح محترم گویا فراموش کرده و یا کاملاً بی اطلاع بوده که جزیره آبادان فاقد هر نوع کوه و ارتفاعات قابل ذکری است و دریاقلی را در میان کوهها به تصویر کشیده که در حال رکاب زدن است و تانک های دشمن در ذوالفقاری را نیز در میان کوههای بلند نشان داده در حالی که ذوالفقاری "کوی" است به معنای محله و برزن و نه "کوه" ! و پوشش کنار رودخانه بهمنشیر نیز نخلستان است...

البته اینگونه گاف ها بی سابقه نیست و سال گذشته نیز وزارت آموزش و پرورش کتاب درسی «جغرافیای استان‌ها» را چاپ کرده که در آن زندگینامه «ایرج افشار سیستانی» پژوهشگر که هنوز در قید حیات است آمده، اما در این کتاب اعلام شده که وی در سال 1389، فوت کرده است!

شعري از محمدرضا تركي كه درباره درياقلي سوراني سروده است :
دریاقلی! رکاب بزن، یا علی بگو
چشم انتظار همت تو دین و میهن است

ای مرد اهل درد، بنازم به غیرتت
این خانه‌ها هنوز پر از کودک و زن است

فردا ـ اگر درنگ کنی ـ کوچه‌های شهر
میدان جنگ تن به تن و تانک با تن است

از راه اگر بمانی و روشن شود هوا
تکلیف شهر خاطره‌های تو  روشن است!

دریاقلی! رکاب بزن گرچه سهم تو
از این دیار، ترکش و یک مشت آهن است

هی مرد ِ مرد از نفس افتاده‌ای مگر؟!
همپای مرگ، کار تو امشب دویدن است

چون موجها به دامن ساحل نمی‌خزی
دریایی و طریقت  دریا تپیدن است

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 8
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • ۱۴:۳۰ - ۱۳۹۱/۰۶/۲۹
    1 0
    داداش کاش می گفتی چه جوری شهید شد؟؟؟؟
  • ۱۶:۰۵ - ۱۳۹۱/۰۶/۲۹
    0 2
    جالب بود
  • معلم ششم ۱۶:۱۳ - ۱۳۹۱/۰۶/۲۹
    1 0
    تمرین 3 بنویسیم(بخش املای کتاب) درس دریاقلی نیز اشکال دارد .در این تمرین خواسته شده با کنار هم قرار دادن ابتدای حروف یک سری از کلمات ،واژه هایی را بیابند که در متن درس هم موجود است.پاسخ این سئوال ،کلمات ( لمس- محنت و غریب) است که در متن درس موجود نیست.
  • ناشناس ۲۲:۲۴ - ۱۳۹۱/۰۶/۳۰
    1 1
    به نظرم خبر اصلاً مهم نبود خب حالا طراح خبر از آبادان نداشته انقدر مهمه که شما این خبر را تیتر کنید!!!!
  • ۲۲:۴۵ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۳
    2 0
    خوب بود
  • IR ۱۹:۰۵ - ۱۳۹۷/۰۹/۱۸
    0 0
    خوب بود
  • الیزابا ت IR ۱۸:۵۰ - ۱۳۹۷/۱۰/۰۶
    0 0
    اوخی
  • فاطمه IR ۱۵:۳۳ - ۱۳۹۷/۱۰/۲۴
    0 0
    به نظرمن متضاد وهم خانواده ومترادف نداره لطفا اگر میشه بنویسید بچه هایی هستند که نمیدونند ازاینجانگاه میکنند

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس