کد خبر 156279
تاریخ انتشار: ۱ مهر ۱۳۹۱ - ۰۹:۳۰

در زمانی حوزه‎‎های نظامی اصل بود اما هم‎اکنون حوزه اقتصاد اصل است و با ابزار‎های اقتصادی همچون ارز، پول، شبکه بانکی، بیمه، حمل و نقل و گشایش اعتبار و ايجاد مشکل در آنها، تحریم‎‎ها را طراحی و برنامه‎ریزی کرده‎اند.

مشرق -- واقعیت این است که ما در حوزه‎‎های اقتصادی با یک چالش جدی برخورد کرده‎ایم و این امر قابل پوشش و اغماض نیست که هم اکنون در حوزه‎‎های خارجی، بدخواهان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به‎صورت روشن و صریح اعلام کرده‎اند که در این حوزه با ما در جنگ هستند و هر کاری که از دستشان برمی‎آید، برای تحت فشار قرار دادن حوزه اقتصاد انجام می‎دهند. تمامی تدابیری که دشمنان علیه جمهوری اسلامی ایران به‎کار بسته‎اند، چاشنی تحریم را به‎دنبال داشته است و بار اولی نیست که ما با مقوله تحریم روبه‎رو هستیم؛ ولی در دوره جدید بعد از تجربه تمامی آن دوره‎‎های مختلف، آن‎ها اختصاصا حوزه اقتصاد را هدف قرار داده‎اند.

بحث درباره این است که آیا فشاری که بر اقتصاد ایران وارد شده است، آن‎ها را به هدف می‎رساند و آيا آنچنان است که اساس همه چیز ما را به هم می‎ریزد؟ پاسخ منفی است. با این جنگی که با ابزار اقتصادی علیه ایران طراحی كرده‎اند، نمی‎توانند به اهداف خود برسند؛ اما این یک درگیری است که هر دو طرف باید برای خود تنظیم امور کنند. هم اکنون کشور‎های سلطه‎جو این تنظیم امور را به بهترین شکل انجام داده‎اند. بنابراین مشکل اصلی این است که ما این تنظیم امور را نداریم.

آن‎ها در این نبرد ستاد عملیاتی، طرح و نقشه جنگی دارند و هماهنگ عمل کرده و طرح‎های خود را قاطعانه پیگیری می‎کنند؛ ضمن اينكه ابزار‎ها و الزامات خود همچون راه‎اندازی یک ستاد عملیات جنگی را نیز طراحی کرده‎اند؛ در حالی‎که ما هنوز به اندازه آنها احساس خطر نکرده‎ایم.

دشمنان در این عرصه با برنامه‎ریزی حرکت می‎کنند و برای ثانیه به ثانیه خود برنامه دارند، در حالی که ما هنوز احساس درگیری را نداریم.

در این شرایط اولا باید قبول کنیم که جنگ تمام عیار اقتصادی با ایران شکل گرفته است. اگر این را قبول کردیم، بقیه مسائل نیز حل خواهد شد. همان‎طور که وقتی دشمنان در آغاز جنگ 8 ساله تحمیلی وارد مرز ایران شدند، مشخص شد که جنگ شروع شده است و به همین دلیل، همه بسیج شدند و سیاست جنگی بر کشور غالب شد؛ یعنی اقتصاد، اقتصاد جنگی؛ مجلس، مجلس جنگی و دولت، دولت جنگی شد و قوانین شرایط جنگ نیز بر کشور حاکم شد.

 به عبارت ديگر در شرایط جنگ، همه امکانات کشور باید در مسیر جنگ بسیج می‎شد؛ در حالی‎که هم اکنون در مقابل این جنگ تمام عیار اقتصادی، این موضوعات مدنظر قرار نگرفته است.

بنابراین باید بدانیم که دشمنان، تمام قد در حوزه اقتصاد با ما درگیر هستند و ما باید تمام قد در صحنه حاضر شویم. این ظهور تمام قد در صحنه، الزامات و شرایطی دارد که یکی از آنها این است که همه قبول کنند که جنگ است.

جدای از بحث جنگ در این حوزه، باید به این نکته توجه داشت که اقتصاد ایران هم اکنون دو زاویه دارد؛ اول این‎که تهدیدی در حوزه اقتصاد با ما همراه شده است و باید با آن روبه‎رو شویم. زاویه دیگر، اهدافی مانند برنامه پنج ساله است که در حوزه اقتصاد برنامه وجود دارد. بنابراین بخشی از این حوزه سلبی و بخش دیگر ایجابی است که باید به اهداف دست یابیم؛ ضمن این‎که رشد 8 درصدی و اول شدن در منطقه، رفاه، آسایش و رشد بنیان‎‎ها نیز در دستور کار است.

بر اين اساس در حوزه اقتصاد با دو هدف کلان جدی روبه‎رو هستیم که یکی رسیدن به اهداف چشم‎انداز و ديگري دفع تحریم است و لازمه دستيابي به این دو هدف، این است که اقتصاد اولویت اول نظام شود و این اولویت چه در قالب تهدید و چه در قالب اهداف، باید مدنظر قرار گیرد.

همچنین در مقطعی نیز پرچم کشور به دست حوزه سیاسی و سیاسیون بوده است و هم اکنون نیز ضرورت مقابله با تهدید این است که نیروی پیش‎برنده حوزه‎‎های حاکمیتی، نیروی اقتصادی باشد؛ به این معنا که اگر قبول کردیم حوزه‎‎های دیگر با هماهنگی حوزه‎‎های اقتصادی پیش بروند، به امنیت و اهداف سیاسی و فرهنگی هم دست خواهیم یافت.

 برای رسیدن به اهداف سیاسی، فرهنگی و امنیتی باید پرچم را به دست حوزه اقتصاد داد. اگر این را قبول کردیم، آن‎گاه همه تدابیر، سیاست‎ها و اولویت‎بندی‎ها در حوزه اقتصاد متمرکز می‎شود و اگر تدبیر سیاسی نیز صورت گیرد، با اولویت اقتصادی ساماندهی خواهد شد و این یکی از ضروریات کار است.

یک ضرورت دیگر این است که این حوزه احتیاج به خطوط قرمز دارد؛ یعنی حوزه اقتصاد به‎دلیل قرار گرفتن در معرض تهدید، بايد خطوط قرمزی داشته باشد. همان‎طور که در شرایط جنگی، هر کس اختیار ندارد هر کاری را انجام دهد، همه باید در حوزه جنگ اقتصادی مراقب رفتار خود باشند و حرکت مغایری را صورت ندهند.

در شرایط جنگ اقتصادی، هر کس با حسن نیت یا سوء نیت حق ندارد که از این خط قرمز‎ها عبور کند.

الزام دوم این است که چون همه عوامل تأثیرگذار در کشور اعم از مردم، دولت، مجلس، قوه قضاییه، حوزه و دانشگاه به نوعي در حوزه اقتصاد دخالت دارند، ضرورت دارد تا یک انسجام ملی در کار صورت گیرد؛ چراکه اگر وحدت و انسجام در حوزه اقتصاد نباشد، نمی‎توان در مقابل تهدید‎ها مقاومت کرد و به اهداف رسید. بر این اساس باید یک ستاد عملیاتی تشکیل شود که شامل همه حوزه‎‎ها باشد؛ به این معنا که تمام حرکات را در جنگ مقابل دشمنان به‎ شكل هماهنگ پیش برد.

همان‎طور که در جنگ، یک ستاد فرماندهی کل وجود دارد، در این جنگ تمام عیار اقتصادی نیز باید این ستاد مشترک شکل بگیرد.

هم اکنون در جنگ تمام عیار اقتصادی، یک طرف ایران و طرف دیگر، 6 کشور تأثیرگذار دنیا حضور دارند. بنابراین در درون کشور نیز باید جمع‎بندی لازم در این ستاد مشترک شکل گیرد و نهاد فراقوایی که به این منظور تشکیل می‎شود، کار را فرماندهی کند.

بر این اساس برای اداره امروز اقتصاد و دستيابي به همه اهداف آن، سایر حوزه‎‎ها اعم از سیاسی و فرهنگی باید کار خود را با محوریت اقتصاد پیش ببرند؛ ضمن این‎که ستاد فراقوایی مثل شورای امنیت ملی و شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل شود که در آن همه تأثیرگذاران حضور داشته باشند و با یک فرماندهی واحد تصميم گيري داشته باشند.

واقعیت این است که این شرايط تدابیر خاص خود را می‎خواهد و با تدابیر عادی نمی‎توان کار ویژه‎اي صورت داد؛ ضمن این‎که افسران عملیاتی نیز باید متناسب با این شرایط انتخاب شوند، چراکه افسران عادی نمی‎توانند اداره‎کننده شرایط غیرعادی باشند اما متأسفانه هم‎اکنون این‎طور نیست.

دشمنان سعی دارند مردم را از حکومت و نظام آزرده کنند و نشاط را از آنان بگیرند و از این‎رو است که برنامه‎‎های خود را روی تحقق این موضوع متمرکز کرده‎اند. در حوزه اقتصاد هم به‎دنبال آن هستند تا گلوگاه‎‎های اقتصاد کشور را ببندند و به همین دلیل است که مقام معظم رهبری در دیدار اخیر خود با کارگزاران کشور تأکید کرده‎اند كه باید واقع‎نگر بود.

این فرصت برای بخش خصوصی فراهم شده است تا به دور از هرگونه اضطراری، واقعیات امروز اقتصاد و تولید کشور را بیان کند. با واقعیت‎نگری است که می‎توان راه درست را تشخیص داد و به پیش رفت. امروز باید با صراحت قبول کرد که دشمن حمله کرده است.

در چنین شرایطی اگر از سوی کشور‎های متخاصم پنجره‎ای بسته می‎شود، در داخل کشور و از سوی دستگاه‎‎های اجرایی و دولت باید پنجره‎ها و راه‎‎های تنفس زیادی باز شود نه آن‎که پنجره‎‎های دیگری نيز به روی فعالان اقتصادی و افسران این میدان بسته شود. الزام دیگری که در این شرایط وجود دارد، انسجام واقعی است. قوای کشور امروز باید همدلي داشته باشند و از این‎رو، وحدت نظر باید خط قرمز نظام باشد.

امروز فرماندهی اجرایی کشور در اختیار دولت است و در این شرایط وظیفه اصلی همه باید حمایت از دولت باشد. این به معنای آن نیست که اختلاف‎نظر نداریم، اما اگر اعتقاد داریم که دولت فرمانده مقدم این جبهه است، پس باید به حمایت از دولت ادامه داد. البته دولت هم باید قبول کند که در حال حاضر هنگامه اختلاف و دوگانگی نیست. باید به همه میدان داده شود که در شرایط دشوار فعلی به کمک دولت بیایند. یکی از این الزامات میدان دادن به بخش خصوصی است. دولت باید به بخش خصوصی میدان دهد و به فعالان اقتصادی اعتماد کند.

مقام معظم رهبری تأکید کرده‎اند که بخش خصوصی باید عملیاتی وارد صحنه شود. معنای این پیام مقام معظم رهبری این است که بخش خصوصی در تمام پروژه‎‎های اساسی زمینه حضور را فراهم کند؛ از فروش نفت گرفته تا پروژه‎‎های زیربنایی. اگر قرار است اقتصاد مقاومتی عملیاتی شود، الزاماتی دارد که مهم‎ترین آن فضا دادن و میدان دادن به بخش خصوصی است و این‎که باید دست و پای فعالان اقتصادی را باز گذاشت.

متأسفانه هنوز وجدان برخی سیاست‎مداران و سیاست‎گذاران کشور در مقابل تهدیدی که امروز دشمنان در حوزه اقتصاد، پیش روی ایران قرار داده‎اند، بیدار نشده است. برخی می‎خواهند با اهداف و منافع شخصی و گروهی و با ابزار‎های عادی مسائل را آرام و به راحتی حل کنند و این نشان‎دهنده عدم درک صحیح از شرایط موجود است.

 در این میان نظام بانکی باید حمایت‎‎های لازم را انجام دهد و زمینه برای حضور نخبگان و صاحب‎نظران بدون در نظر گرفتن اختلافات وجود داشته باشد. حوزه اقتصاد، ادبیات، فرمول و افراد خاص خودش را دارد و ‎نمی‎توان مسائل اقتصادی را با روش‎‎های غیراقتصادی حل و فصل کرد. باید میدان را برای همه کسانی که اهل باشگاه اقتصاد هستند، باز گذاشت  

منبع : هفته نامه پنجره

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس